نوشته های من
چشمهــ ها کــور شده اند و آینه ها راغبار گرفته است. بادهای مسموم نهالها را شكستهـــ اند وشكوفهـــ ها
قسمت سوم
تقدیر اینچنین رفته بود که شب حاکمیّتِ ظُلمـ وَ فِسَاد با شَفَقِ عاشـورا آغـاز شود و سُرخیِ این شَفَق، خونِ فرزندان رسول خـدا باشد.
جاهلیّت، بَلَدِ میِّتی استـــ کهــ در خاكِ آن، جُز شَجَرۀ زَقُّوم، ریشهــ نمــیگـــیرد.... جاهلــیّت ریشه در درون دارد و اگر آن مُشرِكِ بُت پرست، که در درون آدمی است، اِیمان نیاورد، چه سود که بر زبان، «لَـااِلَهَ اِلَّـااللهُ» براند؟ آنگاه جانب عَـدل و باطنِ قبلهـ را رها میکـند و خانهـ کعبه را عوض از صنمی سنگی (به جای بُتی)میگیرد که روزی پنج بار در برابرش خم و راستـــــ شود و سالی چند روز گِردَاگِردَش طَوَاف کند ...
... با این همه، اگر پنجاه سال پس از آن بدعت نخستین در سقیفه بنی ساعده، این بدعت تازه پدید نمی آمد، کار هرگز بدانجا نمی رسید که خورشید تاریخ در شفق سرخ عاشورا غروب کند وخون خدا بریزد... اما دل به تقدیر بسپار که رسم جهان این است! ساحل را دیده ای که چگونه در آیینه آب وارونه انعكاس یافته است؟ سر آنكه دهر بر مراد سفلگان می چرخد این است که دنیا وارونه آخرت است.
غُبارِ #غِفلَت بر همه چیز فرو می نشیــند و آیینه های طلعتِ نور، کور می شوند و رفته رفته، یادِ خورشید نیز از خاطره ها می رود. ونه عجب (تعجب نیست) اگر در دیار کوران، بوزینگان را انسان بیِنگارَند!
... و اینچــنینــ بود کهآن
هجرت عظــیم در راه حق آغاز شد، قافله عشق روی به راه نهـاد. آری آن قافلهـ، قافله عشــق است و این #راه، راهــی فراخور هر مهاجر در همه تاریخ.
آن هجرت عظــیم در راه حق آغاز شد، قافله عشق روی به راه نهـاد. آری آن قافلهـ، قافله عشــق است و این #راه، راهــی فراخور هر مهاجر در همه تاریخ.
هِجرَت، مقدمه جَهاد است و مردان حق را هرگز سِزَاوَار نیست که راهی جز این در پیش گیرند؛ مردان حق را سزاوار نیست که سرو سامان اختیار کنند و دل به حیاتِ دنیا خوش دارند
هِجرَت، مقدمه جَهاد است و مردان حق را هرگز سِزَاوَار نیست که راهی جز این در پیش گیرند؛ مردان حق را سزاوار نیست که سرو سامان اختیار کنند و دل به حیاتِ دنیا خوش دارند آنگاه که #حق درزمین، مغفول است و جُهَّــال و فُسَّــاق و قَــدَّاره بندها بر آن حكومت می رانند.
🖌 سید مرتضی آوینی
#قافله_نور
@mhmm110
•افقروشن•
افق روشن بود و برنامه معمار نهضت، واضح؛ مو به مو و دقیق.
این افق روشن و برنامه مشخص را باید به کمک دستگاههای قانونگذاری و نظارتی و اجرایی فتح میکردیم؛ دستگاههایی که شایسته بود امثال بهشتی و مطهری و خامنهای و رجایی و دیالمه و آیَت، مدیران آنها باشند اما دست معمار از نیروهای کارآمد خالی شد.
با ترور و ربودن و قتل، مهرههای محوری از دسترفتند و دستگاههای تعیین کننده، از میان مهرههای موجود، افرادی را که به صلاحیت نزدیک بودند انتخاب نمود؛ آنها را روزی انتخاب نمود که هنوز فساد و براندازی هایشان محرز نبود و نام خود را خادم ملت میگذاشتند.
مردم #حق انتخاب داشتند و در میان این گزینهها، آنهایی انتخاب شدند که بازیرسانهای قوی داشتند و کفایتشان صفر بود.
اینجا نمیتوانیم نظام را متهم به انتخاب مفسد کنیم؛ نظام صلاحیتهای ظاهری را تشخیص داده و مامور به ظواهر بودهاست؛ چرا مردم کسی را که از کارایی بیشتری برخوردار بود انتخاب نکردند؟
در سالهای ۹۲ و ۹۶ به خوبی در یاد دارم که خواص چقدر گلو پاره کردند ولی مردم با #حق انتخابی که داشتند، کسی را که جذابتر و تمیزتر و شیرینتر صحبت میکرد انتخاب کردند.
وضعیت امروز و عدم کامیابی به افق روشن و برنامه مشخص، نتیجه انتخاب ما مردم است؛ باید بدانیم نظام هزینه داد برای انتخاب و آزادی ما مردم ولی امروز متهم به تحمیل و زور و ظلم شدهاست.
#گشت_ارشاد
#حجاب
#اربعین
@mhmm110
این روزها خیلی یاد آن بچههای ایرادبگیرِ لجباز میفتم؛ چقدر سر غذا و لباس و خواب و همهچیز به مادر ایراد میگیرند و آخرسر، کار خودسرانهی خودشان را پیشمیگیرند. این بچهها، دردشان غذا و این مسائل نیست؛ اصلا میخواهند لجبازی کنند و پیشبرد مقاصدشان را در لجبازی دیدهاند.
توهم اگر دردت قانون غلط بود که حرف میزدی و تبیین میکردی و فریاد عدالتخواهی سرمیدادی؛
وقتی جماعتی را به آدمکشی ظالمانه، بدون هیچ منطق و دلیل شرعی عرفی مقبولی دعوت میکنی.
یا وقتی جماعتی را به زنآزاری و سلب #حق مسلّم امنیت و آزادی از زنان و دختران محجبهی ما تحریک میکنی.
انتظار نداشتهباش به تو بگوییم "آزادیطلب" و "دلسوز #حقوق مردم".
تو اینها ر بهانه کردی تا سفرهی عدالت را جمع کنی؛ متوجهی؟
#ایران
#حجاب
@mhmm110
مِلک دو نوع است؛ حقیقی و قراردادی.
🔹ملک حقیقی ملکی است که امکان دخل و تصرف و تغییر واقعی در مِلک و مالک، دست ما نیست و خارج از اجازه و اختیار ماست.
🔹در ملک حقیقی، مالک هرگاه که اراده کند در ملک خود تصرف میکند و هر اراده ای داشته باشد میتواند اعمال نماید و در این تصرفات و تغییرات، مؤاخذه نخواهدشد.
🔹در ملک حقیقی، تنها دلیل و عامل و سبب تصرف، اراده مالک است و او در این اراده، هیچ محدودیت و ممنوعیتی ندارد؛ چون حق تام و عام و کامل در تصرف در ملک خود دارد.
🔹ملک قراردادی ملکی است که با غصب و سرقت و یا خرید و فروش و اجاره و هدیه، امکان انتقال ملکیت برای هرکسی وجود دارد هرچند که مالک نباشد و هرچند که مالک واقعی نباشد.
🔹ما در ملک های قراردادی شاهد تغییر فراوان هستیم و در این تغییر، شخص تغییر دهنده و تصرف کننده، مؤاخذه میشود و باید برای تصرف خود، به دیگران توضیح دهد.
🔹در ملکیت قراردادی، اراده مالک یا سارق یا مستأجر یا غاصب، بخشی از عوامل و علل و اسباب تصرف است و جدای از آن، باید موانع دیگر از جمله رضایت دیگر صاحبانِ منفعت و... جلب شده باشد.
🔹بنابراین مالک حقیقی حق مطلق دارد و مالک قراردادی، حق مقید دارد؛ حق مقید حقی است که محدود است و منطقه ممنوعه دارد و ضوابط دارد و ممکن است جمع محدودی مالکیت را پذیرفته باشند و دیگرانی باشند که این مالکیت را نپذیرفته باشند.
🔴سؤال؛
🔰آیا ما هم مالک هستیم؟
🔰مملوکات ما چه چیزهایی هستند؟
🔰ملکیت ما نسبت به اموال خود از کدام نوع است؟
🔰آیا تصرف ما در در داراییهای خود، همیشگی و مطلق و بیقیدوشرط است؟
🔰آیا تنها عامل و سبب و علت برای تصرف ما در املاک خود، اراده خود ماست و یا محدود به نبود موانعی از جمله رضایتها و مصالح دیگران و قدرت و توان است؟
🔺ما مالک هستیم.
🔺ما مالک فکر خودمان، بدن خودمان، اموال خودمان و جوارح خودمان هستیم.
🔺ملکیت ما نسبت به داراییهایمان، از نوع دوم است.
🔺ما نسبت به فکر خود ملکیت همیشگی نداریم چرا که گاهی نمیخواهیم به مطالبی فکر کنیم ولی به ذهنمان خطور میکند.
🔺گاهی مایلیم به مطالبی فکر کنیم ولی به ذهنمان نمیآید. ما نسبت به فکر خود مالک حقیقی نیستیم.
🔺ما در تصرف در اموال خود محدودیم و اراده، تنها عامل تصرف مطلق نیست؛ رضایت دیگران، اجازه دیگران، قدرت ما بر اعمال نظر خود در ملک خود، از جمله عوامل دیگری است که در تصرف ما در ملک خودمان دخیل است.
🔺قابلیت از دست دادن ملک و امکان بدستآوردن ملک جدید، یعنی اینکه ما در ملکیت های خود محکومیم نه حاکم.
🔹ما در ملکیت های خود محدودیم، نه آزاد و مقیدیم نه مطلق؛ به همین جهت ملکیت ما ملکیت غیرحقیقی خواهدبود.
🔹ملکیت غیرحقیقی، وابسته است و در انتها به ملکیت حقیقی غیروابسته مستقل نامحدود مطلق خواهدرسید؛ وگرنه معنا ندارد ملکیتی که تابع شرایط و قیود است، بدون شرایط و قیود وجود داشته باشد.
🔴سؤال؛
🔰ملکیت ما از کدام ملکیت حقیقی سرچشمه میگیرد؟
🔰آیا در عالم ملکیت حقیقی داریم؟
🔰مالک یا مالکان حقیقی در عالم چه کسانی هستند؟
با من همراه باشید...
#حق
✅@m_h_motahari1
نوشته های من
#حق با کیست؟ فردا منتظر پاسخ این سؤال باشید☘ @mhmm110
سلام و رحمت به همهی شما🌹
🔰چرا خداوند متعال، ربا را حرام کردهاست؟
🔰آیا خداوند متعال حق فرماندهی دارد؟
🔰آیا خداوند متعال شایستگی اطاعتشدن دارد؟
🔰آیا خداوند متعال حق حکومت و فرمانروایی دارد؟
🔰آیا خداوند متعال حق دارد مالک چیزی باشد؟
🔰آیا خداوند متعال نسبت به جان و مال ما، حقی دارد؟
🔰خداوند متعال به چه حقی، لذتهای ما را محدود کردهاست؟
🔰خداوند متعال چه حقی داشتهاست که دستور دادهاست؟
🔰آیا او شایستگی اطاعت دارد؟
🔰آیا ما بدون اطاعت از او زنده میمانیم؟!
برای پاسخ این سؤالات تو ادامه با هشتگ #حق همراه من باشید...
@mhmm110
مُلک دو نوع است؛ حقیقی و جعلی.
🔹مُلک حقیقی آنست که در بدست آوردنش، کسی دخالتی نداشتهاست و در غصب و سرقت و تصاحب آن، کسی حقی و ارادهای نمیتواند داشته باشد.
🔹اما مُلک جعلی، روزی هست و روزی نیست. امکان غصب و سرقت و واگذاری و انتقال دارد. همیشگی نیست. مطلق نیست. محدود به شرایط است. اراده و خواست اشخاص، سبب تصاحب و بدستآوردنش نیست.
🔰مُلکهایی که دوروبر ما به پا شدهاند، چگونهاند؟
🔰حقیقی اند یا وابسته؟
🔰مطلقند یا محدود؟
🔰قابل تصاحبند یا غیرقابل دسترسی؟
🔰آیا در این جهان، مُلک حقیقی داریم؟
🔴جواب مشخص است؛
🔰مُلکی که روزی هست و روزی نیست.
🔰مُلکی که قابل انتقال به غیر است.
🔰مُلکی که در آن غصب و سرقت و واگذاری معنا دارد.
🔺مُلک قراردادی و غیرمستقل و نیازمند است.
🔴 اما مُلک وابسته، حتما تکیهگاه میخواهد و در وجودش، نیازمند یک ملک مستقل نامحدود مطلق خواهدبود.
آن ملک مستقل بینیاز، از آنِ کیست و صاحبش کیست؟
با من همراه باشید...
#حق
🆔 @mhmm110
آيا میدانید چرا میگوییم "نهشرقینهغربی" ؟
🔹بخاطر اینکه مسئله اینجاست که چه کسی شایستگی دارد و #حق دارد؛
🔰دستور دهد؟
🔰اطاعت شود؟
🔰محبوب باشد؟
🔰حاکم باشد؟
🔰مالک باشد؟
🔰پناهگاه دیگران باشد؟
🔰هميشه و همهجا صلاحیت اعمال نظر داشتهباشد؟
🔹و چه کسی شایستگی ندارد و #حق ندارد؛
🔰دستور دهد؟
🔰حاکم باشد؟
🔰محبوب باشد؟
🔰مالک باشد؟
🔰پناه دیگران باشد؟
🔹پاسخ این سؤالات، اولین زاویه از اختلاف ما با شرق و غرب است.
🔸در مجموعه نوشتارهای #حق به پاسخ این سؤالات میپردازیم...
🆔 @m_h_motahari1
ویژگی مِلکهای قرادادی و مُلکهای محدود چیست؟
✅ "تغییرپذیری و پایانپذیری و انتقالپذیری و تصرفپذیری و امکان دخالت و غصب و سرقت از طرف دیگران"
🔸اینها از جمله ویژگیهای مِلکهای قراردادی و ملکهای محدود است و دلیل محدودیت و جهانشمول نبودنشان همین ویژگی هاست.
🔸به همین جهت، صاحبان چنین مِلکها و چنان مُلکهایی، "حق مطلق و نامحدود و همیشگی" در منطقهی مِلک و مُلک خود ندارند.
🔸بخاطر همین محدودیت است که مالکان و مُلوک اینچنینی، در اراده و خواست و تصرفات و دخالتهای خود "آزادی مطلق" ندارند.
🔺آنها قدرت اعمال همیشگی و همهجایی ندارند؛ اعمال قدرت آنها محدود است به "زمان و مکان و افراد و شرایطی مشخص".
🔺پس حق تصرف و تغییر و دخالت آنها در مِلک و مُلکشان، ذاتی نیست، نامحدود نیست، مستقل نیست.
✅ بنابراین اگر صاحب مِلک و مُلکی یافتیم که در مملکت و مالکیت خود، "همیشگی بود، محدود به زمان و مکان نبود، مستقل بود، غیرقابل تغییر نبود و ازلی و ابدی بود و توانست هروقت به هر شکلی که خواست اعمال اراده کند، ملک و ملکش ذاتی و حقیقی خواهدبود.
🔺چنین مالک و چنین مَلِکی، "حق اعمال نظر و حق دخالت و حق فرماندهی همیشگی و حق اطاعتپذیری مطلق" خواهدداشت.
♦️ چنین مالکی در مِلک خود میتواند اعمالنظر کند؛ همیشه.
♦️ چنین مَلِکی در مُلک خود میتواند فرمان دهد؛ همیشه.
♦️ چنین مَلِکی حق دارد هر دستوری در مملکت خود صادر کند؛ در هرزمان.
♦️ چنین مالکی حق دارد در مِلک خود دخالت کند؛ در هرمکان.
#حق
🆔 @m_h_motahari1
❇️آیا ما بیقیدوشرط، میتوانیم هرکاری که دلمان خواست، انجام دهیم؟
❇️آیا مانسبت به جوارح خود و نسبت به عمر خود و نسبت به مال و موقعیت و ریاست خود، حق تام و همیشگی داریم؟
❇️آیا خداوند متعال مالک حقیقی ماست؟
❇️آیا او نسبت به تمام داراییهای ما، حق دخالت و تصرف و تغییر و اعمالنظر دارد؟
❇️اگر او میتواند دخالت کند، پس ما اینجا چهکارهایم؟آیا ما در اطاعت از خداوند متعال مجبوریم و راه دیگری نداریم؟
🔺اگر ذهنتان پر است از اینهمه مسئله، با نوشتههایمن دربارهی #حق همراه باشید...
@m_h_motahari1
نوشته های من
❇️آیا ما بیقیدوشرط، میتوانیم هرکاری که دلمان خواست، انجام دهیم؟ ❇️آیا مانسبت به جوارح خود و نسبت
آیا مُلک و مِلک خداوند متعال حقیقی و ذاتی و همیشگی است؟
✅ مُلک و مِلک او محدود به زمان و مکان نیست.
✅ کسی در مُلک و مِلک او نتوانستهاست تصرفی بدون اجازهی او داشتهباشد.
✅ کسی نتوانستهاست این دارایی را از او سلب کند و یا غصب کند و یا سرقت نماید.
✅ زمان ومکانی نبودهاست مگر اینکه تحت حاکمیت و مالکیت او بودهاست.
✅ کدامیک از مالکان و ملوک را میتوانیم مانند خداوند متعال در ملک و ملکش بیابیم؟
✅ او در آنچه که اراده و خواستش اقتضا میکند، آزاد و مطلق و مختار است.
✅ کسی نتوانستهاست او را از آنچه که میخواهد منصرف کند و او را از آنچه که خواستهاست بازدارد.
✅ بنابراین خداوند متعال در دارایی خود، مستقل و آزاد است و این دارایی برای او ذاتی و حقیقی و همیشگی و غیرقابل انتقال به غیر است.
✅ میتوانیم خدا را صاحب حق مطلق بدانیم؛ بنابراین خداوند متعال در داراییهای خود میتواند هر زمان و هر مکان، هر ارادهای را که مایل است، اعمال نماید.
#حق
🆔 @m_h_motahari1
به این چند جمله فکر کنیم؛
🔸¹ما در عالم با حقیقتی مواجه هستیم؛ این که ما روزی در این عالم نبوده ایم و روزی هم خواهدرسید که در این عالم نخواهیم بود.
🔸²ما روزی نسبت به اموری آگاهی و علم نداشتیم و ممکن است روزی برسد که آگاهی های امروز را از دست داده باشیم.
🔸³ما روزی سالم بودیم و شاید امروز مبتلا به بیماری هستیم و روزی خواهدرسید که دچار دردهای دیگر باشیم و روزی خواهدرسید که از این بیماری ها خلاص شده باشیم.
🔸⁴روزی قدرت حمل یک جعبه ۱۰۰ گرمی را نداشتیم و امروز جعبه ای به وزن ۱۰ کیلوگرم را به راحتی بلند میکنیم و شاید روزی برسد که حتی نتوانیم خودمان را جابجا کنیم...
🔸⁵روزی بود که نمیتوانستیم حتی یک کلمه از فلسفه و یا عرفان و یا کلام و یا تفسیر و ادبیات و منطق و مبانی اندیشه اسلامی را بر زبان جاری سازیم و امروز به جایی رسیده ایم که در این مسائل و در این زمینه ها، تحلیل و نقد و نظر ارائه میکنیم.
🔸⁶روزی قدرت بینایی ما قوی بود و نوشته هایی را از فاصله ۳۰ متری میخواندیم و امروز برای مطالعه یک کتاب باید از عینک استفاده کنیم و ممکن است روزی برسد که نیازمند به عینک نباشیم.
🔸⁷در تعامل با افراد، گاهی با آنها تفاهم داریم و حرف ما را میپذیرند و گاهی با ما اختلاف دارند و به شدت ما را طرد میکنند و گاهی همان هایی که ما را کنار زده اند به ما روی میاورند و مارا میپرستند.
🔸⁸روزی بود که یک آجر دستمان میدادند، دستمان را زخم میکرد و امروز ممکن است به جایی رسیده باشیم که دهها آجر را که هیچ، دهها خانه و برج را طراحی کرده ایم و مهندسی کرده ایم و ساخته ایم.
🔰چرا ما همیشگی نیستیم؟
🔰آیا با این اوصاف، ما میتوانیم مالک مطلق داراییهای خودمان باشیم؟
🔰با این ویژگیهای ۹ گانه، آیا ما میتوانیم مدیر و مدبر عالَم یا حداقل بخشی از آن باشیم؟
🔰این توانایی ها یا این ناتوانی ها، نشانه چیست؟
🔰آیا این حالات، نمیتواند علامت نیازمندی ما، محدودیت ما، همیشگی نبودن توانایی های و ذاتی نبودن دارایی های ما باشد؟
🔰آیا ما نسبت به دارایی های خود محدود و نیازمند و مشروط نیستیم؟
🔹این ویژگیهای ۹ گانه، نشان از ضعف و محدودیت ماست؛ همان حقیقتی که سبب میشود مِلکیت های ما اعتباری و حکومتهای ما، تمامشدنی و قدرتهای ما، گذرا و ثروتهای ما، قابل سرقت و داراییهای ما، نابودشدنی و امکانات ما، از دسترفتنی باشد.
♦️پس ما حق تصرف و دخالت و اعمال نظر مطلق نداریم؛ حق نداشتن ما، ذاتی ماست و محدودیت ما، درون هستی ماست و این نقص و کاستی، غیرقابل تغییر است.
✅ ما نمیتوانیم هرکاری که دلمان خواست انجام دهیم.
✅ ما نمیتوانیم هر زمانی که خواستیم، دارا شویم.
✅ ما نمیتوانیم هر زمانی که خواستیم، اراده کنیم و ارادهی ما محقق شود.
✅ بنابراین حق حکومت و سیاست و رهبری و فرماندهی و دستور، از آن ما و عقل ما و فهم ما نخواهدبود.
#حق
🔸@m_h_motahari1 |محمدحسین ✍
سلام
در این قسمت از سلسله نوشتارهای #حق میخوام یک "حقیقت" رو معرفی کنم که هيچيک از محدودیتهای ما رو در داراییها نداره.
این "حقیقت" میتونه ادعای مالکیت و حاکمیت و فرمانروایی مطلق داشته باشه؛ همیشه و همه جا و مقابل هر "موجود".
اگر بتونیم پیداش کنیم، مرزهای حاکمیت سیاسی و اقتصادی در جهان تغییر میکنه و حقیقتی رو اثبات میکنیم که بساط تفکر مدرن رو به هم میزنه...
او کیست و چرا اینقدر توانمنده؟ با این بخش از نوشتار همراهم باشین.
🆔 @mhmm110
✍🏻غیرقابل انتقال به غیر
🔹ما در نظام هستی با "حقیقتی" مواجهیم که "وجود" و زیبایی و کمال و سرشاری و قدرت و علم و پیروزی و ثروت و مالکیت، برایش همیشگی و ذاتی و دائمی و غیرقابل غصب و سرقت و تصرف و تغییر است.
🔹ما با مواجهه همیشگی با داراییهای محدود و نیازمندی که گاهی هست و گاهی نیست، جایی هست و جایی نیست، میفهمیم اگر داراییهای نیازمند و وابسته در این عالم هست، تکیهگاه مستقل و بینیاز باید باشد.
🔶محال است که در ظهری آفتابی سایهای در کوچهای ببینی ولی این سایهی وابستهای که خودش موجودیت مستقلی ندارد، بدون صاحب سایه بوجود آمدهباشد.
🔹لازم نیست نامش الله یا واجبالوجود یا ربّالعالمین باشد؛ همین که پذیرفتیم حق ذاتی غیرقابل انتقال در همهی داراییها، منحصر به حقیقتی مستقل و نامحدود است، برای بدست آوردن سرنخ مسئله #حق کافیست.
🔹پس یادمان نرود که آنچه سبب شد در داراییهای خود تجدیدنظر کنیم و بدنبال موجود مستقلی باشیم، نیازمندی های بی حد و حساب خودمان بود.
🔹نیازمندی باعث شد حق دخالت همیشگی نداشته باشیم و از تصرف و تغییر ازلی و ابدی، ناتوان باشیم.
🔹ما با این محدودیت، اجازه داریم خود را صاحب قدرت مطلق و سکاندار بیقید و شرط مسند حکومت بدانیم؟
♦️چه کسی جز آن حقیقت بینیاز مستقل، حق دارد مدعی مالکیت و حاکمیت و فرماندهی و پیروزی مطلق باشد؟
✅@m_h_motahari1
حکومتهای بدون خدا، نه معتبر هستند و نه موفق!
🔺قدرت و علم و "وجودِ" ما با قدرت و علم و "وجودِ" خدا فرق دارد؛ فرقی که سبب میشود ما تمام نظمهای جهانی را بدون اجازه خدا، غلط و ناکارآمد و باطل بدانیم.
✅از اینجا به بعد دوتا حرف با شما داریم؛
🔰یکی اینکه ببینیم چرا نظم و حاکمیتِ منهای خدا "نامعتبر و غلط و باطل" هست؟
🔰دوم اینکه ببينيم چرا نظمها و تمدنهای بدون محوریت خدا، موفقیتآمیز نبوده؟
🔸اگر علاقمند بودید بخونید و نقد کنید و بقیه رو هم اینجا دعوت کنید...
#حق
@mhmm110
فرق خداوند با ما چیست؟
[پیشاپیش از طرح این سؤال معذرت میخواهم؛ شاید بعضی از شما چنین بیانی را نپسندید...]
🔹ما با خدا فرقهای زیادی داریم ولی یکی از مهمترین فرقهای ما با او، در چالش #حق هویدا شدهاست.
🔹ما هردو حق اعمال نظر و خواستن و تغییر در داراییهایمان داریم؛ با این تفاوت که حق ما محدود و وابسته و تمامشدنی است، ولی حق او گسترده و فراگیر و بینهایت و نامحدود و ابدی است.
🔹حق ما در مملکت داراییهای خود، "امانتی و عارِیَتی و اعطایی" است؛ ولی او هیچگاه در بدست آوردن حق حاکمیت و حق اراده، منتظر دست دیگران نبودهاست.
🔹اینکه "موجودی" در عالم امکان هست که چنین دارایی ازلی و ابدی و حقیقی و ذاتی دارد، مسئله ای ضروری است و نبودش مساوی با نبود کل جهان است.
🔺وقتیکه جهان سرتاسر پر است از داراییهای امانتی و اعطایی و تمامشدنی، پس سرچشمه اینهمه اعطا و دارایی باید "حقیقتی" تمام ناپذیر باشد...
🔹از هر کدام از سیاستمداران قدرتمند عالم بپرسی، به تو جواب خواهندداد که بدست آوردن قدرت مطلق فراگیر فرازمانی و فرامکانی، "آرزوی" همیشگی بودهاست ولی هیچگاه بدست نیامدهاست.
♦️هیچکس نمیتواند مدعی حاکمیت حقیقی ابدی و ازلی باشد؛ با این حساب، چه کسی میتواند خود را "صاحب حق حاکمیت و فرمانروایی" بر مردم بداند؟
🔹پس ما با خدا فرق داریم؛ خدا میتواند مدعی فرمانروایی و فرماندهی و سلطه مطلق بر همهی ما باشد، ولی ما هیچگاه نمیتوانیم مدعی سلطه مطلق بر کسی باشیم؛ حتی بر جان خودمان...
@mhmm110
محدودهی حقوق ما تا کجاست؟
🔸"دارایی و جایگاه و توانمندی" شرط لازم برای #حق داشتن است؛ یعنی حق به کسی تعلق میگیرد که نوعی دارایی و یا نوعی جایگاه و یا نوعی توانمندی در عرصهای داشته باشد.
🔸پس تا اثبات نکنیم که دارایی داریم، نمیتوانیم مدعی حق داشتن باشیم؛
🔹اگر خود را صاحب "حق حاکمیت" میدانیم، در محدودهای که قصد حاکمیت داریم، باید بتوانیم "دارایی و ملکیت" خود را ثابت کنیم.
🔹اگر مدعی "حق بهرهبرداری" از مال یا معدنی هستیم، باید "تسلط" خود را نسبت به آن زمین و تعلق آن زمین را به خودمان ثابت کنیم.
🔹اگر مدعی "حق استفاده" از خانهای هستیم، باید اثبات کنیم "مالک" آن خانه هستیم و باید برای این مالکیت، دلیلی قابل قبول نزد عقلا ارائه کنیم.
🔺محدودهی حقوق ما تا کجاست؟ تاجایی که "دارایی و ملکیت و تسلط و انحصار" برای ما وجود داشته باشد.
♦️حال اگر با "حقیقتی" مواجهیم که حیات و وجود و زیبایی و علم و قدرت و ملکیت و تسلط و دارایی و جان همهی موجودات متعلق به اوست، دربارهی حقوق او در عالم، چه نظری خواهیمداشت؟
🆔 @mhmm110
مکتب ناکارآمد
🔸در دورهی رنسانس، #حق حاکمیت و حق مرجعیت علمی و حق فرمانروایی و حق اطاعتپذیری، از خدای متعال سلب شد و به عقل و تجربهی انسان تعلق گرفت.
🔸اگر کسی مدعی است که عقل و تجربه حق مرجعیت علمی دارد و به تبع آن، انسان حق حاکمیت مطلق را بر طبیعت دارد، باید بتواند مالکیت یا سلطه انحصاری انسان را و کارآمدی و کمال عقل و تجربه را ثابت کند.
🔰آیا فلسفهی غرب، در پاسخ به این سؤال موفق بودهاست؟
🔰آیا فلسفهی غرب توانستهاست جایگاه حاکمیت انسان را در عالم به اثبات برساند؟
🔰آیا فلسفهی مدرن، برای فرمانروایی مطلق انسان در روی زمین، دلیل متقنی دارد؟
🔸ناکارآمدی این فلسفه را میتوانیم در تنازعات تمامنشدنی جهانی بر سر انرژی و منابع ببینیم.
🔸اسلام حاکم عالَم را عادل میداند و مکتب فکری اسلام محور سیاست را کسی میداند که با حاکمیت او، هيچکدام از این تنازعات باقی نخواهدماند...
✅@m_h_motahari1
حکومت حق کسی است که دارا باشد
🔹نیاز ساختمان هستی به "حقیقتی" همیشه باقی و همیشه دارا و همیشه پایدار و همیشه توانمند، نیازی غیرقابل انکار است.
🔹نیاز جهان به موجودی که محدودهی سلطنت او به زمان و مکان و افراد و مناطق خاصی محدود نیست واضح و مسلم است؛
🔹همان کسی که در این گستردگی، هر کس که لباس وجود و توانمندی و دارایی بر تن میکند، به او وابسته است.
♦️وجود چنین مالک نامحدودی، نیاز مبرم عالم است و بدون حضور چنین حقیقتی در عالم، زیبایی ها و دارایی ها و فرمانروایی های محدود و وابسته و تمامشدنی، بیمعنا خواهندبود.
🔹با این حساب، زندگی او نامحدود، پایداری او نامحدود، زیبایی او نامحدود، علم او نامحدود و قدرت او نامحدود است.
🔸چه کسی حق حاکمیت فرازمانی و فرامکانی دارد؟ کسی که زندگی و حیاتش نامحدود است.
🔸چه کسی حق فرماندهی مطلق فرامادی دارد؟ کسی که علمش نامحدود است.
🔸چه کسی #حق محبوب بودن و محبوب شدن و معبود شدن دارد؟ کسی که قدرت و خلق و زیبایی و داراییش، نامحدود است.
🔹با این توضیحات، تنها یک موجود میتواند دارایی نامحدود داشته باشد و تنها همین موجود است که میتواند حاکم و فرمانده و معبود دائمی باشد.
🔹و تنها همین موجود است که حق پرستیدهشدن و حق به پا کردن حکومت در عالم دارد.
🆔 @m_h_motahari1
تنازعات تمامنشدنی جهانی
❇️چرا ایدهی آزادیخواهانهی دموکراسی، به اهداف خود نرسید و ما شاهد حکومت خود مردم بر مردم نبودیم؟
❇️چرا نظامهای سیاسی غربی، نتوانستند نیاز جدی بشر به آزادی را در عرصهی حکمرانی تأمین کنند؟
❇️چرا ایدهی دموکراسی نتوانست حقی را که برای همهی مردم ثابت کرده بود، تأمین کند و مکاتب سیاسی غربی، با تمام تنوع و طیفبندی خود، در تحقق حقی که برای مردم در حکمرانی معتقد بودند، ناکام ماندند؟
🔺پاسخ یک جمله است و چند دلیل؛ "نظامهای سیاسی غربی، حق حکمرانی را به آنهایی متعلق دانستند که هیچ حقی در حکمرانی نداشتند."
🔺"نظامهای غربی، حق حکمرانی و فرمانروایی را از کسی سلب کردند که فرمان و حکومت، متعلق به او و برخاسته از اراده او بود."
🔹همانطور که در نوشتههای قبل بررسی شد، حکومت #حق کسی بود که در محدودهی حکومت خود، حیات و قدرت و علم و حکمت لازم را داشته باشد.
🔹در حالیکه هيچيک از مردم، چنین حیات و قدرت و حکمتی نداشتند؛ آنها نه تجربهای در حکمرانی داشتند و نه بقایی برای ادامهی حکمرانی.
♦️آنها برای جنگهای پی در پی استعمارگرانهی خود، هیچ حکمت و مصلحت و منطق قابل قبولی نداشتند تا مصالح و نیاز جدی همهی مردم به آزادی تأمین شود.
♦️آنها برای آزادی همه، گریبان چاک کردند؛ نزدیک به ۳۰۰ سال و نظریات لیبرالیسم و سوسیال دموکراسی و... را برای همین منظور متولد ساختند؛ ولی نتیجهی دلسوزی هایشان، حکومت اقلیت سرمایه دار یا متنفذ بر اکثریت شد.
♦️رهآورد ۳۰۰ سال جنگ برای آزادی همهی مردم، حکومت کسانی بر مردم شد که هیچ نسبتی با اراده و خواست مردم نداشتند و در انتخاب مردم، هیچ جایگاهی نداشتند.
⚠️بی شک یکی از چالش های جدی نظامهای سیاسی غربی، تنازعات تمامنشدنی جهانی آنها بر سر حکمرانی است؛ چرا که عقل محدود جزوی بشر، نمیتواند مصالح بینهایت و بینهایت مصالح انسان مدرن را ببیند و بفهمد و بشناسد و تصمیم بگیرد و برایش نسخهی نجاتبخش بپیچد.
🆔 @m_h_motahari1
پوشالی و توخالی
🔸مکتب سیاسی لیبرالیسم، یکی از اندیشههای زندهی امروز دنیاست؛ این مکتب با تمام طوایفی که نظامهای مختلف به آن قائل هستند، بر چند مسئله اساسی بنا شدهاست؛
🔰آزادی بیان
🔰محدودسازی قدرت دولت
🔰آزادی اندیشهها
🔰حقوق عادلانه همهی شهروندان
🔸نظامهای لیبرالی از آنجا که تابع مکتب مدرنیسم بودهاند، پاسخ مسائل خود را در عقل و تجربه و علم جستجو کردهاند و برای راههای دیگر، هیچ ارزشی قائل نبودهاند.
🔸شکاف سیاسی، طبقاتی و اقتصادی و بایکوت خبری و انحصار منابع و منافع و دارایی ها در خدمت عناصر سرمایه دار و تحقق سرمایهسالاری مدرن (کاپیتالیسم) از جمله میوههای تلخ و بنیان برکن این مکتب بودهاست.
🔸اما امروز با حقیقتی غیرقابل انکار روبروییم؛ ما امروز "توخالی بودن طبل این مکتب را و پوشالی بودن وعدههای این اندیشه" را در سرتاسر نظامهای سیاسی لیبرالی شاهدیم.
🔸حقیقت آنست که بخشی از آرمان های لیبرالیسم، مقدس است و گمشدهی هر جامعه ای رسیدن به آزادی در بیان و در اندیشه و در دارایی است.
🔸اما حقیقت دیگر آنست که هیچگاه علم و عقل و تجربه، تکیهگاه های مستحکم و بدون نقصی نبودهاند.
♦️این سه، برای حل مسئله، "محدود و ناقص و تغییرپذیر" هستند؛ پیش از این گفتم آنچه که تغییرپذیر و محدود و ناقص است، حق دخالت در محدودهای ندارد که به او هیچ ارتباطی ندارد.
⚠️عقل و تجربه محدودند؛ بهمینخاطر نمیتوانند برای انسان، نسخهی کامل نجاتبخش در طول دهها هزارسال بپیچند.
⚠️عقل و تجربه نمیتوانند چون "ناقصند و محدود و تأثیر پذیر"؛ پس #حق دخالت ندارند. روزی که انسان، خدا را کنار گذاشت و عقل محدود کمتجربه را محور دستورها قرارداد، شاید نمیدانست که روزی خواهدرسید که عقل بیچاره برای بنبستهای زندگی، راه برون رفتی نداشته باشد.
✍محمدحسین
✅ @m_h_motahari1
نوشته های من
"چه کسی در این عالم، شایسته است محبوب و معشوق و محور و مدیر جهانیان باشد؟" 🔹پاسخی که هر گروه، به ا
🔰گاهی بلد باشیم "چشم" بگوییم
🔰و گاهی بلد باشیم "هرگز" بگوییم
🔺این گاهی ها و آن گاهی ها، کجاها هستند؟
⚠️فلسفه حقوق آمدهاست تا "چشم" گفتن ها و "هرگز" گفتن های من و تو را تنظیم کند؛ چندی پیش درباره #حق صحبتهایی داشتیم...
✴️میتونید با جستجوی #حق پاسخ علمی این سؤال رو پیدا کنید.
💟@m_h_motahari1