#قافله_نور
#کاروان_عشق
با من همراه باشید
روایتی از حرکت هدایت به سمت نینوا😔
به قلم #آقا_سیدمرتضی_آوینی
بخش اول
در سنه چهل و نهم هجرت، هنگام شهادت امام حسن مجتبی، دیگر رؤیای صادقه پیامبر صدق به تمامی تعبیر یافته بود و منبر رسول خدا، یعنی کرسی خلافت انسان کامل، اریكه ای بود که بوزینگان بر آن بالا و پایین می رفتند.
روزِ بعثت، به شامِ هزار ماهه ی سلطنت بنی امیه پایان می گرفت و غَشوه ی تاریك شب، پهنه ای بود تا نور اختران امامت را ظاهر کند، و این است رسم جهان : روز به شب می رسد و شب به روز.
آه از سرخی شفقی که روز را به شب می رساند! بخوان قل اعوذ برب الفلق، که این سرخی ازخون فرزند رسول خدا، حسین بن علی رنگ گرفته است و امام حسن مجتبی نیز با زهری به شهادت رسید که از انبان دغل بازی معاویۀ بن ابوسفیان بیرون آمده بود، اگر چه به دست «جعده» دختر «اشعث بن قیس»
آه از سرخی شفقی که روز را به شب می رساند وآه از دهر؛ آنگاه که بر مراد سِفلگان می چرخد!
🖌 آقا سید مرتضی
📜فتح خون. آغاز هجرت عظیم
#قافله_نور
@mhmm110
نوشته های من
بخش اول در سنه چهل و نهم هجرت، هنگام شهادت امام حسن مجتبی، دیگر رؤیای صادقه پیامبر صدق به تمامی تعب
چشمهــ ها کــور شده اند و آینه ها راغبار گرفته است. بادهای مسموم نهالها را شكستهـــ اند وشكوفهـــ ها را فروریخته اند و آتش صاعقه را در همه وسعت بیشه زار گسترده اند.
آفتاب، محجوبِ ابرهایـِــ سیــاه است و آن دود سنگینی که آسمان را از چشم زمین پوشانده ... و دشت، جولانگاه گرگ های گرسنه ای است که رُمّه را بی چوپان یافته اند.
✴️عجب تمثیلی است این که علی مولود کعبه است... یعنی باطن قبله را در امام پیدا کن! اما ظاهرگرایان از کعبه نیز تنها سنگهایش را می پرستند. تمامیت دین به امامت است، اما امام تنها مانده و فرزندان امیه از کرسی خِلافتِ انسانِ کامل، تختی برای پادشاهی خود ساخته اند...
... اما عدالت که باطن شریعت است و زمین و زمان بدان پابرجاست ، گوشه انزوا گرفته باشد. نه عجب اگر در شهر کوران (کورها)، خورشید را دشنام دهند و تاریكیـــ را پرستــِش کنند!😔
🖌 سید مرتضی آوینی
📜 فتح خون. آغاز هجرت عظیم
#قافله_نور
@mhmm110
نوشته های من
چشمهــ ها کــور شده اند و آینه ها راغبار گرفته است. بادهای مسموم نهالها را شكستهـــ اند وشكوفهـــ ها
قسمت سوم
تقدیر اینچنین رفته بود که شب حاکمیّتِ ظُلمـ وَ فِسَاد با شَفَقِ عاشـورا آغـاز شود و سُرخیِ این شَفَق، خونِ فرزندان رسول خـدا باشد.
جاهلیّت، بَلَدِ میِّتی استـــ کهــ در خاكِ آن، جُز شَجَرۀ زَقُّوم، ریشهــ نمــیگـــیرد.... جاهلــیّت ریشه در درون دارد و اگر آن مُشرِكِ بُت پرست، که در درون آدمی است، اِیمان نیاورد، چه سود که بر زبان، «لَـااِلَهَ اِلَّـااللهُ» براند؟ آنگاه جانب عَـدل و باطنِ قبلهـ را رها میکـند و خانهـ کعبه را عوض از صنمی سنگی (به جای بُتی)میگیرد که روزی پنج بار در برابرش خم و راستـــــ شود و سالی چند روز گِردَاگِردَش طَوَاف کند ...
... با این همه، اگر پنجاه سال پس از آن بدعت نخستین در سقیفه بنی ساعده، این بدعت تازه پدید نمی آمد، کار هرگز بدانجا نمی رسید که خورشید تاریخ در شفق سرخ عاشورا غروب کند وخون خدا بریزد... اما دل به تقدیر بسپار که رسم جهان این است! ساحل را دیده ای که چگونه در آیینه آب وارونه انعكاس یافته است؟ سر آنكه دهر بر مراد سفلگان می چرخد این است که دنیا وارونه آخرت است.
غُبارِ #غِفلَت بر همه چیز فرو می نشیــند و آیینه های طلعتِ نور، کور می شوند و رفته رفته، یادِ خورشید نیز از خاطره ها می رود. ونه عجب (تعجب نیست) اگر در دیار کوران، بوزینگان را انسان بیِنگارَند!
... و اینچــنینــ بود کهآن
هجرت عظــیم در راه حق آغاز شد، قافله عشق روی به راه نهـاد. آری آن قافلهـ، قافله عشــق است و این #راه، راهــی فراخور هر مهاجر در همه تاریخ.
آن هجرت عظــیم در راه حق آغاز شد، قافله عشق روی به راه نهـاد. آری آن قافلهـ، قافله عشــق است و این #راه، راهــی فراخور هر مهاجر در همه تاریخ.
هِجرَت، مقدمه جَهاد است و مردان حق را هرگز سِزَاوَار نیست که راهی جز این در پیش گیرند؛ مردان حق را سزاوار نیست که سرو سامان اختیار کنند و دل به حیاتِ دنیا خوش دارند
هِجرَت، مقدمه جَهاد است و مردان حق را هرگز سِزَاوَار نیست که راهی جز این در پیش گیرند؛ مردان حق را سزاوار نیست که سرو سامان اختیار کنند و دل به حیاتِ دنیا خوش دارند آنگاه که #حق درزمین، مغفول است و جُهَّــال و فُسَّــاق و قَــدَّاره بندها بر آن حكومت می رانند.
🖌 سید مرتضی آوینی
#قافله_نور
@mhmm110
نوشته های من
قسمت سوم تقدیر اینچنین رفته بود که شب حاکمیّتِ ظُلمـ وَ فِسَاد با شَفَقِ عاشـورا آغـاز شود و سُرخیِ
ای تشنگان کوثر ولایت! بیایید... من سرچشمه را یافته ام. وا اسفا! باطن قبله را رهاکرده اید و بر گرد دیوارهایی سنگی می چرخید؟ بیایید ... باطن قبله اینجاست.
به خدا، اگر نبود که خداوند خود اینچنین خواسته، می دیدی کعبه را که به طواف امام آمده است و حجراالسود را می دیدی که با او بیعت می کند. مگر نه اینكه انسان کامل، غایت تكامل عالم است؟...
ای امت آخر! بر شما چه رفته است؟ مگر تا کجا می توان درمحاق غفلت و کوری فرو شد که خورشید را نشناخت؟
🖌 سید مرتضی
#قافله_نور
@mhmm110
قسمت پنجم
...فصل انجماد رسیده و قلبها نیز یخ زده بود. حیات قلب در گریه است و آن «قتیل العَبَرَات» کشته شد تا ما بگرییم و... خورشید عشق را به دیار مرده قلب هایمان دعوت کنیم و برف ها آب شوند و فصل انجماد سپری شود.
مدینه، سرزمین انصار مقصد هجرت رسول اکرم، رضا به هجرت فرزند و رسول خدا داد و خاموش ماند. آیا راست است که چون مرکز خلافت از مدینه به کوفه انتقال یافت، مدینه الرسول آسوده از دغدغه خاطر، تن به تن آسایی و عافیت طلبی سپرد؟
و اگر حق جز این است، چرا آنگاه که حسین مدینه را به قصد مكه ترك گفت، واکنشی آنچنان که شایسته است از مردم دیده نشد؟ ... مكه نیز خود را به تغافل سپرد و کناره گرفت و منتظر ماند تا کار به پایان رسد.
...
🖌 سید مرتضی
#قافله_نور
@mhmm110
نوشته های من
قسمت پنجم ...فصل انجماد رسیده و قلبها نیز یخ زده بود. حیات قلب در گریه است و آن «قتیل العَبَرَات» ک
... خون حسین و اصحابش کهكشانی است که بر آسمان دنیا راه قبله را می نمایاند. بگذار اصحاب دنیا ندانند.
کِرم لجن زار چگونه بداند که بیرون از دنیایی که او تن می پرورد، چیست؟ زمین و آسمان او همان است، و اگر او را از آن لجن زار بیرون کشند، می میرد.
امت محمد را آن روز جز حسین ملجاً و پناهی نبود. چه خود بدانند و چه ندانند، چه شكر نعمت بگزارند و چه نگزارند. واقعه عاشورا دروازه ای از نور است که آنان را از ظلم آبادِ یزیدیان به نورآباد عشق رهنمون می شود...
اگر نبود خون حسین، خورشید سرد می شد و دیگر در آفاق جاودانه شب نشانی از نور باقی نمی ماند... حسین چشمه خورشید است....
🖌 سید مرتضی آوینی
#قافله_نور
@mhmm110
نوشته های من
... خون حسین و اصحابش کهكشانی است که بر آسمان دنیا راه قبله را می نمایاند. بگذار اصحاب دنیا ندانند.
قافله عشق در سفر تاریخ است و این تفسیری است بر آنچه فرموده اند: کل یوم عاشورا و کل ارضٍ کربلا... این سخنی است که پشت شیطان را می لرزاند و یاران حق را به فیضان دائم رحمت او امیدوار می سازد. ...
و تو، ای آن که در سال شصت و یكم هجری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بوده ای و اکنون، در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه بشریت، پای به سیاره زمین نهاده ای، نومید مشو، که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی...
که تشنه خون توست و انتظار می کشد تا تو زنجیر خاك از پای اراده ات بگشایی و از خود و دلبستگی هایش هجرت کنی و به کهف حَصینِ لازمان و لامكان ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مكان، خود را به قافله سال شصت و یكم هجری برسانی و در رکاب امام عشق به شهادت رسی...
🖌 سید مرتضی
#قافله_نور
@mhmm110
نوشته های من
قافله عشق در سفر تاریخ است و این تفسیری است بر آنچه فرموده اند: کل یوم عاشورا و کل ارضٍ کربلا... این
یاران! شتاب کنید، قافله در راه است. می گویند که گناهكاران را نمی پذیرند؟ آری، گناهكاران را در این قافله راهی نیست... اما پشیمانان را می پذیرند. آدم نیز در این قافله ملازم رکاب حسین است، که او سرسلسله خیل پشیمانان است،...
و اگر نبود باب توبه ای که خداوند با خون حسین میان زمین و آسمان گشوده است، آدم نیز دهشت زده و رها شده و سرگردان، در این برهوت گمگشتگی وا می ماند.
...
🖌سید مرتضی
#قافله_نور
@mhmm110