یکم ربیع _ حوالی ساعت یک بامداد
هیس! آرام بخوانید؛ نیمشب است. شهر در سکوت فرو رفته. نسیم بهآرامی بین کوچههای تنگ مدینه میخزد و جیرجیرکها مرثیه میخوانند. چراغ اتاقکها و غرفههای مردم برخلاف همیشه، این ساعت از شب همچنان روشن است. همه در گعدهها و شبنشینیها مشغول مرافعه و جدالاند که «خلیفه از طایفه ما باشد». سه روز از رفتن پیامبر میگذرد. پیکر هنوز بر زمین است. از پنجرههای خانههای مدینه صدای پچپچهی گروههای مردم بیرون میریزد. هیسسس. خلیفه محمد یا از قبیله ما باشد، یا اگر بیعت قبیله ما را میخواهید، باید سه سال از مالیات معافمان کنید. قبول. و خانههای بعد یک یک. همه مشغول مرافعهاند. سه روز از رفتن پیامبر میگذرد. پیکر هنوز بر زمین است. هیچکس نیست. حتی همسرانش. علی آستین در دهان_که صدای هقهقاش مدینه را کنفیکون نکند_ به آرامی زمین را کلنگ میزند. قبر آماده است. آخرین بوسه را بر چهره معشوق میکارد و خاک را میریزد. قطرههای اشک خاکها را گِل میکند. هیس. بغض نکنید. به روی علی نیاورید. او امشب دفن شبانه معشوق را در سکوت تمرین کرد. چندماه بعد باید از پس دفنی شبانه و مهیبتر بر آید.
وَ لاتـَقفُ ما لَیسَ لک بِه عِلمٌ. شمشیر روی گردن ما نگذاشتهاند که وارد تمام دعواهای جامعه شویم؛ کارد بیخ گلوی ما نیست که نسبت به تمام دوقطبیهای عالم اعلام موضع کنیم؛ «موضع داشتن در دو قطبیها» عادت عُقلاست و «همیشه اعلامموضع کردن و ورود به جدال و مراء» شیوه جاهلان. خصوصا در امر دینی. بسیاری از مراجع و زعمای معظم شیعه، بخاطر حوادث و مصائب روزهای پس از وفات رسولاللّه، پوشیدن لباس سیاه و ادامه عزاداری تا روز نهم ربیع را پسندیده میدانند و «حمد خداوند» را کردهاند که «توفیق داده» تا نهمربیع لباسسیاه بپوشند و این روز را «پایان ۶۹ روز عزاداری بر اهل بیت عصمت و طهارت» میدانند. یکی دو نفر هم نیستند؛ بسیارند. دلیل روایی هم برای این عقیده دارند که بحث فراوان دارد. بعضی دیگر هم حلول ربیعالاول را بهدلیل مناسبات مهم، آغاز شادی و پایان ایام عزا میدانند. این دسته هم اتفاقا استدلال خودشان را دارند و هر دو دسته محترماند. مقلدین و عموم شیعیان هم با تحقیق و تقلید تکلیفشان را کشف میکنند. کسی تابحال بخاطر یکهفته پوشیدن/نپوشیدن لباس سیاه از دین خدا خارج نشده. ورود بیعلم و هیجانی به اختلافات دینی و برچسب «افراطی و بدعتگذار و مخترعمناسک» یا «مقصر و کمارادت» زدن به گروههایی که هر یک، عالمانی در خود جا داده، فقط نشان از هیچندانی و لقدهانی و سطحیبودن گوینده دارد و بس.
«مهدی مولایی»
درباره حق بزرگ امام رضا(علیهالسلام) به گردن شیعیان که کمتر شنیدیم!
https://www.javanonline.ir/fa/news/1249400
تاریخ ننوشته؛ تاریخ پسوپیش نوشته؛ مشتّت نوشته؛ تاریخ حواسش پرت بوده؛ شوکه بوده. مورخان گیج میزنند. خوب نمیدانند چه شده و کِی شده. شاید هم شرمکرده تاریخ از شرح جزئی ماوقع. غم بزرگ است؛ غم را مبهم نقلکردهاند؛ در غبار. واضحش کمر میشکست. یک ورِ تاریخ میگوید حادثه همین روزها بوده. همین دمغروبها. نوشته که جماعت گفتند میدانی دختر مصطفی در این خانه است؟ نکن! گفت «و إن» که یعنی خب باشد بهمن چه. من کار خودم را میکنم؛ این یک کلمه «و إن» هزارسال جگر شیعه را سوزانده؛ شیعه را کلمهها کمر شکستهاند. تاریخ گفته «ضرَب عَلی بَطن فاطمه حَتی اَلقت مُحسن مِن بطنه». بقیهاش را خیلی توضیح نداده. به تکجمله بسنده کرده. به تیتر فقط. گفته اراذل و هیزها و رجّالههای شمشیر ندیدهی بیزخمِ جنگ، یکشبه مرد شدند؛ ناشیانه غلاف و شمشیر برداشتند؛ همسر عطوفترین مرد مدینه را_ او که گفتهبود زن ریحانهوار لطیف است، بر او سخت نگیرید_ همسر غیرتالله را زدند. همسر قتالالعرب بزرگ حجاز را که تیزی تیغ شمشیرش به گردن پهلوانهای بزرگ هر قبیله نشسته بود. در آنروزِ مدینه، هیزم و درب و میخ و خون و طفل، مراعات نظیری بود که مراعات علی را نکرد؛ و علی مأمور به صبر بود؛ به نیشدندان سر جگر گذاشتن. تا شیعه پا بگیرد، جان بگیرد و شیعیانی از صلب علی و همسرش، از امتداد آن درب سوخته، برخاسته از آن آتش و خاکسترها، آتش به دنیای غاصبان و رجّالههای تاریخ بکشند. ما حالا شعله بر دستان تاریخیم که زیر و زبر حرامزادگان را خاکستر کنیم بهانتقام؛ از سر امالفتنه تا دامنههای پسینی طاغوت. و به انتظار تا همراه آخرین مرد غایب از صلب علی، بر پای کهندرخت بلندی، آتش به پیکر رجّالههای خفته در خاک سیاه بزنیم ان شاءالله.
«مهدی مولایی»
🔴شروع ثبتنام دومین کارگاه نویسندگی خلاق!
۲۱ روز با نوشتن.
«ظرفیت محدود»❗️
تاریخ شروع کارگاه: ۲۴ شهریور.
همراه با نقد و اصلاح نوشتهها
مباحثات فردی و جمعی.
معرفی نفرات شایسته به مطبوعات.
⏪برای کسب اطلاع و ثبتنام، در پیامرسان تلگرام یا ایتا به ادمین پشتیبان پیام دهید:
@kargaah1
عجم علوی | مهدی مولایی
🔴شروع ثبتنام دومین کارگاه نویسندگی خلاق! ۲۱ روز با نوشتن. «ظرفیت محدود»❗️ تاریخ شروع کارگاه: ۲۴
❓کارگاه برای چهکسانی مناسب هست؟
✅برای هرکسی که سرسوزن ذوقی برای نوشتن داشته باشه و علاقهمند به قلم دست گرفتن و خوبنوشتن باشه. چه کسانی که تاحالا به خودشون جسارت ورود به عرصه نویسندگی رو ندادن هرگز؛ و چه کسانی که کمابیش چیزکی نوشتن ولی هنوز از خودشون راضی نیستن. از رنجسنی نوجوان تا بزرگسال، با هرمیزان تحصیلات، میتونن از محتوا استفاده کنن.
❓کارگاه حضوری خواهد بود یا مجازی؟
✅مجازی؛ در بستر تلگرام
❓دقیقا چهکاری قراره انجام بدیم؟
✅طی یک دوره ۲۱ روزه، و در هفت جلسه تدریس، مباحث مهم و اساسی برای ورود به عرصه نویسندگی تدریس میشه و تکالیفی به شما سپرده میشه که انجام بدید و ارسال کنید. بعد با هم یکبهیک نوشتههای شما رو نقد و بررسی میکنیم و اشکالات رو تذکر میدیم و نوشتههاتون رو انقدر باهم چکشکاری میکنیم تا شکل مطلوب یک نوشته رو یاد بگیریم.
هزینهای که در نظر گرفته شده، برای یک دورهمی ۲۱ روزه تخصصی واقعا معقول_ بلکه ناچیز _ هست؛ پس اگه علاقمند به نویسندگی هستید جا نمونید!
میگفت هنوز رسم حجاج شیعه است
که وقتی نخستین بار، پا به مسجدالحرام میگذارند و چشمشان به مکعب سیاه میافتد، به امام عسکری سلام میدهند و اولین طواف را به نیت او دور میزنند. برای مظلومیت یک زندانی؛ که هزارسال پیش نگذاشتند حج بگزارد. برای تنها امام حاجی نشدهی شیعه...
یکسال تمام ککتان از کشتار و فجایع غزه نگزید. یکسال تماشا کردید؛ خانههای خرابشده و پیکرهای درون کیسه را. هزار هزار. یکسال تمام دریغ از یک استوری سرخ بهنشان خون اطفال غزه. دریغ از یک تجمع سرخ. یک شعر سرخ. میگفتید شیعه نیستند، به ما چه که کشته شوند. میگفتید ناصبیاند. رهبری را فحش دادید که از سنیها حمایت میکند. یکسال تمام سرخ نبودید. صورتی بودید.خاکستری بودید. رگ غیرت شیعیتان متورم نشد. بخار ازتان بلند نشد. حالا یکشبه سرخ شدهاید. استوریهای سرختان قضا نمیشود. تجمعات و مراسمهای زیرزمینیتان قضا نمیشود. سراپا سرخاید. شما سرخشدن هم بلد بودید؟ جمعشدن هم بلد بودید؟ تنفر از کفار و ظالمان را هم بلد بودید؟ پس کجا بودید این همه وقت؟! سرخ بپوشید و بخزید توی زیرزمینهایتان و شعرهای مستهجنتان را بخوانید و کف بزنید. از زیرزمینها بیرون نیایید و با حرفهایتان، استوریهایتان، پروفایلهایتان، BUL هایتان و جورابهای سرخ دلقکوارتان برای شیعه هزینه نتراشید. تشیع انقلابی امروز با هسته مرکزی استکبار پنجه در پنجه شده. بهفکر از پا انداختن تمدن پرزرق کفر است. حوزه مبارزاتیاش را جهانی کرده و فراتر از درگیریهای مذهبی رفته. شما هنوز در سطح بزن و برقصهای مخفیانه و فحشهای علنی متوقف شدهاید. شما همچنان در زیرزمینهایتان، در جشنهای با تم قرمزتان، و در رِد پارتیهایتان مشغول رقص باشید، ما پرچم سبز علیولیالله را که به قلهها رساندیم، خبرتان خواهیم کرد ان شاءالله.
«مهدی مولایی»
دروغ میگوید اویی که مدعی محبت ماست ولی از دشمنان ما برائت نمیجوید؛ این را حضرت صادق فرمود. بیراهه نیست اگر کسی بگوید که برائت از ارکان مذهب ماست و شیعه بیبرائت، شیعه نیست اصلا. حفظ وحدت و احترام بین مذاهب اسلامی طبعا باعث فراموشی برائت و تنفر از دشمنان تاریخی اهلبیت و بیان حقایق علمی و واقعیات تاریخ نخواهد شد. واقعیت این است که عدهای خون به دل پیامبر کرده و نفاق ورزیده و از جنگها فرار کردهاند؛ بارها توطئه ترور فیزیکی او را کردهاند؛ از وصیت نوشتن نبیاکرم ممانعت کردهاند؛ به منزلگاه وحی هجوم برده و حضرت زهرای مرضیه را مضروب کردهاند؛ خلافت امیرالمؤمنین را ظالمانه غصب کردهاند و باعث گمراهی تاریخی چندمیلیارد انسان شدهاند. تا ابدالدهر هرکه گناهی کند، در پرونده سیاه آنها هم مضبوط خواهد بود؛ که آنها پایهگذار گمراهیاند و آنها «امة اسست اساس الظلم و الجور» هستند. نمیشود محب امیرالمؤمنین باشی و از دشمنان او بیزار نباشی. این نتیجه طبیعی محبت است. این را همه میدانند. کودکان شیعه حتی. کسی اگر دعوت به آرامش و خویشتنداری و طرز برائت عاقلانه و بیحاشیه میکند، کسی اگر در چارچوب فتوای مراجع و بزرگان شیعه برائت میجوید و دیگران را هم دعوت به تمشیت از ریشسفیدهای مجتهد شیعه میکند، بیبرائت و کمارادت نیست. در خفا هم شاید بهقدر شما اهل برائت باشد. هنر این است که در وقت غلیان احساسات، تابع و گوش به فرمان فتوای مراجع باشید، وگرنه در موارد عادی شک بین رکعت سهوچار یا طهارت و نجاست که همه تابعاند!
میخ امتاسلامی بر تابوت ناسیونالیسم!
یادداشت صبح امروز روزنامه جوان
ناظر به تاکید چندباره رهبری بر مفهوم «امت».
https://www.javanonline.ir/fa/news/1251628
طبقخبرهای رسانهها حمله تکنولوژیک صهیونها به محور مقاومت، فراتر از انفجار پیجرهای شخصی بوده؛ تصاویری از انفجار تلفنهای همراه، لبتاپها، تلفنهای ثابت، دستگاههای حضور و غیاب ادارات و پایگاهها و صفحات خورشیدی در رسانهها منتشر شده است. فارغ از ابهامی که این روزها در ذهن تمام مردم منطقه ایجاد شده که «آیا غالب ابزارهای تکنولوژی ، بمبهای همراه بالقوه و همه ما نیروهای انتحاری نادانسته هستیم» و فارغ از پاسخهایی که متخصصان در رد یا تایید این فرضیه میدهند، مسئله قابل توجه اما مسئله تاکید چندین ساله متفکران جبهه انقلاب بر بومیسازی تکنولوژی و صنعت است.
مرحومعلامه منیرالدین هاشمی و آیتالله میرباقری از چندین دهه قبل با نقد بنیادهای فکری و نظری تکنولوژی غرب، نوع این تکنولوژی را اساسا و ذاتا در خدمت تمدن غرب و جبهه باطل دانسته و تسلط بر تکنولوژی را در وهله اول نه در ساحت طراحی و ساخت و بهکارگیری ابزارهای تکنولوژیک یا تاسیس کمپانیها و کارخانجات صنعتی، بلکه تسلط بر «منطق تکنولوژی» و «فلسفه تکنولوژی» که اساسا امری نظری و مربوط به علوم انسانی است دانستهاند. بلندگوهای فارسیزبان تمدن غرب در ایران اما خطر را که احساس کردند، در رسانهها و روزنامهها و فضای مجازی با تحریف نظرات این بزرگان، هیاهو کردند که اینها «ضد علم»، «مخالف تکنولوژی» و «ایدئولوژیست تحجر» هستند. باید هم میترسیدند. حالا با حدوث انفجارهای اخیر _ که احتمالا آغاز نوع جدیدی از تقابلهاست_ و تاکیدات چندینبارهٔ اخیر رهبر انقلاب بر لزوم تسلط بر تکنولوژی و هوش مصنوعی، جایخالی ورود نخبگان، دانشجوها و اساتید علوم انسانی و مهندسی به عرصه بومیسازی «مفهوم» و «ابزار» تکنولوژی، بدون توجه به برخاستن جیغ غربزدهها، بیش از پیش احساس میشود!
«مهدی مولایی»