eitaa logo
عجم علوی | مهدی مولایی
1.7هزار دنبال‌کننده
70 عکس
4 ویدیو
0 فایل
نوشته‌های مهدی مولایی برای حذف‌نام از پای نوشته‌ها، رضایت ندارم! کانال تلگرام: https://t.me/m_molaie110 امر مهمی اگر بود: @mahdimola110
مشاهده در ایتا
دانلود
ضاحیه.mp3
2.17M
بر همه‌ی مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم و سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب و ظالم و خبیث آن را یاری کنند. والسلام على عباد الله الصالحين سید علی خامنه‌ای ۷ مهر ۱۴۰۳ 📝 نویسنده: مهدی مولائی 🎙 گویندگان: سید حسن نصرالله، اهالی ضاحیه، فاطمه حیدری، فاطمه ثنائی، فاطمه یاری، حنانه حسینی، کوثر ذاکری، فاطمه ستاروندی، مهدیسا طاهری 👇 📻 @Radioz_Ir 🇮🇷 @irsto_ir سازمان‌دانش‌آموزی، صدای
می‌بینید آقا سید؟ ما تازه‌جوان‌های مقاومت چه‌زود آب‌دیده شده‌ایم. چه‌زود پخته‌ شده‌ایم. نسل‌های پیش از ما هیچ‌یک به‌سن ما که بودند این‌همه داغ بزرگان و زعمای خود را ندیده بودند. این‌قدر بی‌پشت نشده‌بودند. داغ بر داغ؛ حزن بر حزن. اصلا شما که جبهه و جنگ دیده‌اید بگویید؛ این همه داغ بزرگ دیدن برای جوان‌های تازه‌رسته کمی زیاد نیست آقا؟ می‌بینید آقا سید؟ چطور ام‌البنین‌وار هیچ سراغ از عباس‌هایمان نگرفتیم اصلا. گفتند سردارهای ایرانی... سردارفلانی... گفتیم فقط از سید بگو. از سید چه‌خبر. می‌بینید آقا سید؟ خبرها می‌گویند از عصر روز واقعه تا صبح فردا، هشتاد بمب یک‌تنی روی ساختمان، روی پیکرت ریخته‌اند. زبانم لال بلاتشبیه انگار کن که ده‌اسب تازه‌نعل بر پیکری تاخته. یعنی هیچ نمانده‌ای. خاک ضاحیه شده‌ای. زیر پای مستضعفان. خاک ضاحیه بر سر ما آقا سید. خاک بر سر ما اگر خاک بر چهره کافران تیغ‌کش نپاشیم و رسوایشان نکنیم. ما هم جای پسران خودت؛ ما هم جای هادی و زینب‌ات. که قصاص خون پدرهای طایفه بر فرزندان است. خیالتان تخت آقا سید؛ تازه‌جوان‌های مقاومت، این پختگان در کورهٔ حوادث منطقه، هوای خط زرد حزب‌الله را دارند تا همیشه. حزب، زین‌پس یادگار توست و عزیز قلب ما. هوای «سیدنا‌ القائد» را هم. سینه شما که رفت، سینه‌های ما سپر اوست. و سپر مستضعفان. غرغرهای جوانانه‌مان را نبین؛ از بهت سوگ شما که درآییم، خودمان را جمع و جور می‌کنیم و باز به إذن‌الله قامت راست می‌کنیم به ادامه مسیر. ما باز ادامه می‌دهیم آقا سید؛ و موعد دیدار دوباره‌مان، صبح روز رجعت بر سایه رکن‌ یمانی کعبه. «مهدی مولایی»
هرکه اموال خود را در راه کمک به جبهه حق و دوستان خدا خرج نکند، بزودی به‌خرج کردن در راه معصیت خدا و کمک به دشمنان او گرفتار خواهد شد؛ این کلام خوف‌انگیز از دو لب قدسی حضرت صادق_علیه‌السلام_ صادر شده. حالا که حضرت رهبر کمک به مجاهدان جبهه حق را بر یکایک مسلمین واجب گفته‌اند، به‌عهده ما واجب شرعی است که اگر در حساب‌هایمان چیزکی داریم _ بقدر وسع_ مخلصانه و خاضعانه و با شرمساری، بی‌لرزش دل و دست تقدیم سنگرنشین‌های خط‌مقدم کنیم. به رسم قلّک شکستن‌های مردم در جنگ تحمیلی خودمان. بسم‌الله. لینک پرداخت در سایت رهبری معظم: https://www.leader.ir/fa/monies
أین عمار؛ أین ذوشهادتین. رفقا باید زودتر بپذیریم که این روزها کسی نیست که جمع و جورمان کند و دلداری بدهد و نازمان را بکشد. یعنی اصلا فرصتش نیست. راستش این بار مثل دفعات قبل نیست. که با چند استوری و عکس و نهایتا تجمع‌های مقطعی و کوچک شبانه بتوان از بحران عبور کرد. این‌بار بحران نیامده که عبور کند؛ آمده که بماند؛ تا وقتی که یکی از طرفین دچار «مرگ» شود و دیگری «زندگی» را ادامه دهد. پس نمی‌شود و نباید که سطح کنش‌گری ما در سطح حوادث سابق باشد. نمی‌شود که مثل دیروز اقدام کرد. نمیشود که واکنش در سطح حزن‌قلبی گروه اندکی از مومنین و حزب‌اللهی‌ها باقی بماند. باید کلونی‌ها و جزایر محصور مذهبی را شکست و متن جامعه را مدیریت کرد. باید تمام فضای جامعه را متاثر کرد. تمام لایه‌های مردمی جامعه را درگیر کرد. فضای کلی جامعه باید قانع شود که درست در وسط جنگ ایستاده و بر کرانه امن و آرام جهان ننشسته. امروز تهران، سوای از ضاحیه نیست. همه درگیر نبردیم. پس همه باید این را باور کنیم و آرایش مناسب بگیریم. بدون پشتوانه مردمی مستحکم و مطالبه ملی سیل‌آسا، پاسخ و تقابل حاکمیت و نیروهای مسلح به صهیونیسم هم سخت‌تر و بلکه ناممکن است. با امر شرعی اخیر حضرت رهبر هم که تکلیف نبرد را بر عهده تمام مرد و زن‌های مسلمان نهادند، حجت تمام شده. هرکه هر ایده و توانی دارد باید وسط بگذارد. از مشکی‌پوشیدن در ایام عزای عمومی تا توزیع گسترده تصاویر سید. از شابلون رنگ‌کردن روی دیوارهای شهر و ماشین‌ها تا طراحی و اجرای بردهای زیبای دانشگاه‌ها و نشریه‌ها و بروشورهای دانشجویی. از ارتباط گرفتن با دانشجوهای سراسر منطقه و جهان و اقدامات هماهنگ، تا مطالبه پیامکی گسترده از نمایندگان مجلس. مراسم‌های عزا، هیئت‌های خانگی، گفتگوهای جمعی، استدلال و اقناع فکری، تولید محتوای متنی و تصویری. ورود به تایملاین جهان اسلام و غرب. هرچه که میتوانیم و در توان داریم را باید به میدان بیاوریم. والله کوتاهی‌های امروز، منجر به پشیمانی‌های بزرگ فردا خواهد شد. دست روی زانو بگذاریم و شروع کنیم. بإذن‌ الله و بإذن امیرالمؤمنین. «مهدی مولایی»
اعتماد به پرچمدار_1.mp3
7.43M
تو شرایط ظاهراً سخت و طاقت‌فرسای فعلی که پیروان جبهه حق گاهی دچار تشکیک و تشتت و کلافگی شدن، گوش‌کردن به این هفت دقیقه فرمایشات حضرت آیت‌الله میرباقری حفظه‌الله، صحنه رو روشن میکنه و قلب رو آروم و مطیع می‌کنه. گوش بدین و برای دیگران بفرستید.
«او مرد جنگ‌های روانی بود؛ در تله روانی نیفتید!» یادداشت صبح امروز روزنامه جوان https://www.javanonline.ir/fa/news/1254610
برخیر و باز انگشت اشاره‌ات را بلند کن سید. برخیر و بگو بین‌ ما و بین شما، میدان و شب‌ها و روزها باقی است. برخیز و در مقابل‌ دوربین‌ها ظاهر شو و بگو « تل‌آویو را نگاه کنید؛ موشک‌ها درحال فرود بر سر صهیون‌هاست». برخیز سید. برخیز و آتش‌باران شیعه بر فرق سر یهود را تماشا کن و باز به‌لهجه‌ فصیح فریاد کن که «نحن شیعة علی‌‌بن‌ابی‌طالب». قسم به قدس، قسم به گودی قتلگاه تو در ضاحیه و قسم به خونِ هنوز گرم و تازه‌ات، که از سرهاشان کوه می‌سازیم و از شهرهاشان خرابه؛ و خون‌خواه تو می‌شویم باز. امشب در گوش جهان بگویید که خون عاشقان سید جوشیده و جز به ریختن خون قاتلانش آرام نخواهد گرفت. قطعا سننتصر.
به آن‌ها که این چند روز، ما را ریشخند می‌زدند و تحقیر می‌کردند و «یا مذل المومنین» می‌گفتند و ما صابرانه دندان بر دندان می‌ساییدیم بگویید که سیدعلی خامنه‌ای دست بر ماشه برده و عصای خود را میان مارهای ساحره‌های یهود انداخته؛ پس بیایید و عزت شیعه در عالم را تماشا کنید.
سوگند به شادی شبانگاهی قلب صاحب‌الزمان؛ سوگند به لحظه پرصلابت امضای دستور حمله توسط آیت‌الله خامنه‌ای؛ سوگند به لحظه درخشش موشک‌ها در تاریکای آسمان ناامید غزه و لبخند طفلان فلسطینی. سوگند به فریادهای «الله اکبر» و «یاعلی مدد» شیعیان بغض‌کرده و مجروح بیروت و ضاحیه؛ که ما مرد تبدیل غم‌های بزرگ به حماسه‌های جاودانیم. ما پی همه‌چیز را بر تن‌هامان مالیده‌ایم. فکر همه‌جایش را کرده‌ایم. نه امشب؛ که از چهل سال قبل. از شب بیعت با خمینی فکر آخرش را کردیم؛ و او از بین دو انگشتانش عاقبت ما را و عاقبت شما را نشانمان داده. عمله‌های فارسی زبانتان را بی‌جهت مأمور نکنید که خوف پاسخ احتمالی شما را بین خلق بیندازند. ورق برگشته؛ نظم‌ جدید منطقه را نه سربازان پوشک‌بسته‌ی پناهگاه‌های حیفا، که فرزندان پرصلابت و سبزپوش خامنه‌ای تعیین می‌کنند. پس چشم باز کنید و گشوده‌شدن دروازه جهنم در آسمان‌تان را تماشا کنید.
این روزها کشورهای مقاومت از لبنان و فلسطین تا سوریه و یمن، برای کشاندن نوبتی خط مقدم به شهرهای خودشان در رقابت‌اند. گاه ضاحیه داوطلبانه خط مقدم میشود، گاه دمشق و گاه صنعا؛ این بار اما صلاة ظهر جمعه، آن مصلای وسیع و نیم‌ساخته تهران، خط مقدم تقابل با رژیم صهیون خواهد بود. آیت‌الله خامنه‌ای در اوج تهدیدهای جانی متمرکز بر او، عبا بر دوش و سلاح بر دست در محراب، امام خواهد بود و میلیون‌ها مومن شانه‌به‌شانه پشت کتف‌های استوار او، قامت خواهند بست. بی‌ترس. تکبیرگو. شاید تا موعد اقامه صلاة در صحن مسجدالأقصی، این مهم‌ترین کنش عبادی_سیاسی ما باشد. خود را ملزم بدانیم که از تهران و شهرهای دور و نزدیکِ اکناف، توشه اندکی برداریم، دست دیگران را هم بگیریم و مقصد مصلی تهران حرکت کنیم. چه به تکبیرة‌الاحرام آیت‌الله برسیم و چه نه، اجر حضور در خط مقدم را خواهیم داشت و تلوزیون‌های جهان را میخکوب خواهیم کرد. وعده عشاق مقاومت، به‌وقت اولین الله اکبر ظهر تهران بر مأذنه‌های بلند مصلی. قطعا سننتصر. «مهدی مولایی»
من امروز توفیق داشتم که به عنوان عضوی از گروه رسانه‌ای دفتر رهبر انقلاب توی نمازجمعه حاضر بشم. من از نزدیک‌ترین زاویه ممکن، از میان جایگاه مسئولین در جلوترین صفوف نمازجمعه، شاهد مرد بزرگی بودم که ابهت و صلابتش چندین برابر تصاویر رسانه‌ها و تصور من بود. مردی که در تهدیدآمیز ترین زمان و مکان ممکن، آرام آرام بود و تمام حرکات و سکناتش سرشار از آرامش و شجاعت بود؛ ذکر می‌گفت، قرآن می‌خوند، لبخند می‌زد و زیر آفتاب ظهر تهران می‌نشست. انگار که یک روز عادی در پایتخت است و او امام جماعت مسجدی کوچک در میانه‌های شهر. در نقطه‌ای که هرآن امکان برخورد چندین کلاهک منفجره یا انفجارهای انتحاری از بین جمعیت وجود داشت، او بقدری باطمأنینه بود که از لحظه ورودش، تمام دل‌ناگرانی‌ها و اضطراب‌های ما فراموش شد. ما همه در میان خطبه‌ها، دیگر فراموش کرده بودیم که در یکی از امنیتی‌ترین تجمع‌های ممکن نشسته‌ایم و شاهد مردی هستیم که در صدر لیست سرخ تروریست‌هاست. او امروز، خود آرامش بود و از آن بالکن بزرگ مصلی، با نگاه نافذش، آرامش را تا صفوف انتهایی نمازگزاران بسط می‌داد. من امروز دوباره آرام شدم و دوباره، از نزدیک‌تر، شیفته آیت‌الله خامنه‌ای شدم. «مهدی مولایی»
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📩این هم رجز آخر! ✍روایتی از مراسم اقامه نماز جمعه به امامت رهبر انقلاب 💬...آقا تکبیرة‌الاحرام می‌گویند. الله اکبر. و صدای خاطره‌انگیز مکبر همیشگی پشت بلندگو می‌رود. «اقامه نمازجمعه به امامت ولی‌امر مسلمین جهان.» آقا «ولاالضالین» سوره حمد را که می‌کشند، تلاوت سوره جمعه را آغاز میکنند. می‌شد که با قرائت سوره کوتاه‌تری نماز را مختصرتر و سریع‌تر تمام کرد. اما همچنان پایبند به رعایت مستحبات جمعه هستند و ابایی از طولانی‌تر شدن حضورشان نداردند. ▪️قنوت را آرام‌تر زمزمه می‌کنند. گوش تیز می‌کنم به کنجکاوی. احتمالاً عبارت «اللهم انصر الاسلام و المسلمین و اخذل الکفار و المنافقین وارحم شهدائنا...» را قرائت کردند. نماز که تمام می‌شود، جماعت زود سرپا می‌شود برای تماشای خروج رهبر انقلاب و بدرقه‌ی ایشان با شعارهایش. ▪️باز هم اما برخلاف رویه‌ی سابق که معمولا آقا نمازجمعه را اقامه می‌کردند و نماز عصر به امامت شخص دیگری اقامه می‌شد، این‌بار قصد دارند که نماز عصر را هم خودشان اقامه کنند. دقایقی بعد تکبیرة‌الاحرام نماز عصر را هم می‌گویند. چند دقیقه بعد که نماز عصر تمام می‌شود جلوتر می‌روم به تماشا. در اوج آرامش و بی‌عجله هنوز سر سجاده نشسته‌اند. ▪️دست روی مهر تربتشان می‌کشند و صورت و بدنشان را متبرک می‌کنند و زیر لب به زمزمه ذکری. بعد هم که از جا برمی‌خیزند با طمأنینه برمی‌گردند به احوالپرسی و صحبت با حضار. گویی که می‌خواهند بفهمانند من زودتر از همیشه آمدم؛ طولانی‌تر از همیشه خطبه خواندم؛ هر دو نماز را خودم اقامه کردم و دیرتر از همیشه رفتم. این هم رجز آخر. 🔍متن کامل https://khl.ink/f/57832