eitaa logo
مبتلایِ امید
590 دنبال‌کننده
395 عکس
97 ویدیو
0 فایل
ماهِ پسِ اَبرم... کپی؟ به هیچ‌وجه! لطفا فوروارد بفرمایید و با آیدی و اسم نویسنده منتشر کنید.
مشاهده در ایتا
دانلود
مبتلایِ امید
پیام را خواند و ایستاد. پای راستش را دیگر تکان‌های ریز نمی‌داد، به سمت عقب می‌برد بالا و می‌کوبید رو
سلام به حمله‌های عصبیِ تابستانه لطفا از انسان‌ها دوری کنید تا در غروب‌ها نمیرید
به پهلو دراز کشیده و با آخرین قطره‌های جونم داشتم به این فکر می‌کردم که من قراره چطور طاقت بیارم؟ چطور از خودم در برابر آدم‌ها محافظت کنم؟ اون یکی رقیه دستی به موهام کشید، جایی بین ابرو و چشم‌هام رو بوسید و گفت: "خدا مواظبه. خدا می‌بینه و خدا بغل می‌کنه. خدا می‌بوسه، مرهم می‌ذاره و نور چشم می‌شه. هست و ازمون در برابر تمام آدم‌ها محافظت می‌کنه." قرار گرفتم... آسوده خیال شدم و همراه تک خنده‌ای که کردم، بغضِ پناهندگی به آغوشش نشست تو گلوم و اشک از گوشه‌ی چشمم جاری شد.
شکوری 1_9999252614 (1).mp3
زمان: حجم: 3.94M
ما تراپیستِ آدم‌های سمی نیستیم!
چقدر دلم می‌خواد روزمرگی‌های قشنگی داشته باشم و ولاگ‌های خوشمزه و دلنشین ازشون بگیرم! 🧚🏻‍♀️
- این روزها از نور فراری‌ام. دلم می‌خواد پرده‌های سفیدِ خونه کنده بشن و جاشون رو پرده‌های تیره‌رنگ بگیرن. مثل فیلم دلم می‌خواد تو همچین فضایی پرسه بزنم.
رد پای تو به هر چیز دوست‌داشتنی‌ای که رسید، مزه‌ش برام زهر شد. از چشم‌هام افتاد و دستمالی شد. هر چیزی که رنگ تورو گرفت، آلوده شد. خفقان آورد. زشت و کریه شد.
دوربینم همراهم نیست که ثبت کنم پس شما اینطور تصور کنید که یک درخت بیدِ مجنون بزرگ این طرف حیاط نشسته. باد می‌رقصونتش و چند قدم بالاتر ماهِ نیمه کامل همنشینش شده. اون سمت حیاط یه گل کاغذی با قد رعنا و قامت پهن شده، رنگ سرخ‌آبی‌ش رو پخش کرده رو زمین و آسمون‌. پس زمینه‌ی این قاب سرخ، آسمون خیلی آبیه با ابرهای پشمکیِ سفید☁️💗
منِ کوچولو در کنار رویاهای بزرگی که سر پا نگهم داشتن.
این روزها به زور پای گاز می‌ایستم و غذا می‌پزم. غذاهایی که خودم می‌پزم رو دوست ندارم و نهایت پنج تا قاشق ازشون می‌خورم. ماکارونی‌های من خوشمزه می‌شد، اما این روزها حتی نمی‌تونم ماکارونی‌های خوشمزه‌ای هم بپزم. اما انجامش می‌دم. غذاهایی با مزه‌ی معمولی درست می‌کنم، اما درست می‌کنم تا وقتی بابا میاد خونه بوی غذا بده... درسته که بی‌رمق انجامش می‌دم، به ظرف‌های کثیف شده چپ چپ نگاه می‌کنم و گاهی وسط سرخ کردن مواد می‌ایستم و با عجز به خودم می‌گم من تو این کار خوب نیستم، من حوصله و توان این کار و هیچ کار دیگه‌ای رو ندارم، اما خب بالاخره انجامش می‌دم. و من غذاهایی با طعم عشق درست نمی‌کنم. غذاهای من مزه‌ی بی‌حوصلگی و چشم‌های خسته و اضطراب می‌ده. و کسی هم به روم نمیاره این مسئله رو.