eitaa logo
مِشْکات
103 دنبال‌کننده
878 عکس
186 ویدیو
4 فایل
#کشکولی_معنوی_و_متنوع: #دوره_کامل_قصه_های_قرآن_از_آغاز_خلقت_تا_رحلت_خاتم_انبیاء #داستان_های_واقعی_عاشقانه_جذاب #سلسله_مباحث_مهدویت_مهدی_شناسی #تفسیر_یک_دقیقه_ای_قران_کریم #حکایت_ضرب_المثل_هاب_فارسی و..
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سعی کنید با افراد مثبت اندیش ارتباط داشته باشید انتخاب اعضای خانواده تان امکان پذیر نیست، اما می توانید دوستانتان را اگاهانه انتخاب نمائید. هر انسان میانگینِ "پنج" فردی است که بیشترین وقت خود را با انها می گذراند. پس اگر این "پنج" نفر، شاد، پرانگیزه، و سخت کوش باشند، شما نیز همینطور خواهید شد. برعکس اگر این افراد، بدبین، بداخلاق و تنبل باشند، شما نیز در کوتاه مدت مانند انها خواهید شد...! متفاوت باشید... 🌸●♧••••♡••••♧●🌸 https://eitaa.com/m_rajabi57 🌸●♧••••♡••••♧●🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
واقعا زیباست حتما بخوان🙏 نویسنده ای میگويد: در حیرتم از خلقت آب،اگر با درخت همنشین شود، آنرا شکوفا میکند... اگر با آتش تماس بگیرد، آنرا خاموش میکند... اگر با ناپاکی ها برخورد کند، آنرا تمیز میکند... اگر با آرد هم آغوش شود، آنرا آماده طبخ میکند... اگر با خورشید متفق شود، رنگین کمان ایجاد میشود.ولی اگر تنها بماند، رفته رفته گنداب میگردد... دل ما نیز بسان آب است، وقتی با دیگران است زنده و تأثیر پذیر است، و در تنهایی مرده وگرفته است... "باهم" بودنهایمان را قدر بدانیم...🌹 🌸●♧••••♡••••♧●🌸 https://eitaa.com/m_rajabi57 🌸●♧••••♡••••♧●🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘🌸☘داستان های قرانی☘🌸☘
مِشْکات
🌼 #داستان_های_قرانی 🌼 #قسمت_اول #آدم_علیه_السلام 🌻واذ قال ربک للملائکة انی جاعل فی الارض خلیفة قا
🌻☘🌻☘🌻☘🌻☘🌻☘🌻☘ ✨ اراده خداوند تحقق یافت و پیکر آدم ، از گل مخصوصی خلق شد ، اما هنوز روح در آن دمیده نشده بود . فرشتگان با بهت و حیرت از آن بازدید می کردند و از ساختمان جالب و بی سابقه آن ، دچار اعجاب میشدند و در انتظار دمیدن حیات در آن بودند . ♦️ لحظه حساس و تعین فرا رسید . نسیم حیات وزید و از روح الهی در آن پیکر خاکی دمیده شد . آدم به جنب وجوش در آمد و خیل فرشتگان ، طبق فرمان خداوند متعال در برابر خلیفه الله به سجده افتادند . 💠 همه درحال سجده بودند و تنها یک نفر ، که در صف فرشتگان جای داشت ولی عنصرش ، عنصری دیگر و از نژاد جن بود ، سجده نکرد ♦️ ابلیس که سابقه عبادت چندین هزار ساله داشت و مورد احترام فرشتگان بود ، از فرمان خداوند سرپیچی کرده و از سجده کردن ، امتناع نموده بود . 💠 مخالفت بافرمان خداوند ، امر ساده و کوچکی نبود . او بخاطر این سرکشی ، استحاق هرگونه عقوبتی داشت ، ولی خداوند در مجازاتش ، قبل از محاکمه و روشن شدن علت ، تعجیل نفرمود تا برای بندگان نیز درسی باشد و گناهکاران را قبل از بررسی علت یا علل گناه ، مجازات نکنند . 🔰 شاید امر خداوند را نشنیده باشد یا در آن لحظه مانعی فراراهش وجود داشته که او را از انجام سجده باز داشته است . ⚜خطاب رسید : ای ابلیس ! چرا دستور را اطاعت نکردی و در برابر آدم همانند سایر فرشتگان به سجده نیفتادی ؟ 📚 سوره کهف آیه 50 سوره اعراف آیه 12 🌻 🌸●♧••••♡••••♧●🌸 https://eitaa.com/m_rajabi57 🌸●♧••••♡••••♧●
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدا به موسی گفت: قحطی خواهد آمد، به قومت بگو آماده شوند ! موسی به قومش گفت و قومش از دیوار خانه ها سوراخ ایجاد کردند که در هنگام سختی به داد هم برسند که این قحطی بگذرد ! مدتی گذشت اما قحطی نیامد ، موسی پیش خدا رفت و علت را پرسید خدا به او گفت من دیدم که قوم تو به هم رحم کردند ! من چگونه به این قوم رحم نکنم ؟ (به همدیگه رحم کنیم که خدا هم بهمون رحم کنه ) 🌸●♧••••♡••••♧●🌸 https://eitaa.com/m_rajabi57 🌸●♧••••♡••••♧●🌸
۲۳روز دیگر تا شهادت سردار دلها❤ 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 🌸●♧••••♡••••♧●🌸 https://eitaa.com/m_rajabi57 🌸●♧••••♡••••♧●🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🍀ادامه تفسیر آیه1 سوره حمد 🔸بسم الله الرحمن الرحيم(1)🔸 🔹گفتن بسم الله الرحمن الرحيم به ما یاری می رساند و در زندگی و رفتار ما تاثیر دارد.گفتن بسم الله الرحمن الرحيم برکات فراوانی دارد. روایت هایی در پاداش فردی که اولین بسم الله را به کودک یاد بدهد آمده است. به کودکان خود این آیه را یاد بدهید که در هر کاری بگویند تا از همان دوران کودکی با یاد و نام خدا انس بگیرند. 🔹حضرت نوح علیه السلام در آن طوفان سخت هنگام سوارشدن بر کشتی برای پیروزی بر مشکلات به یاران خود دستور می دهد که در هنگام حرکت و توقف کشتی بسم الله بگویند. حضرت سلیمان علیه السلام وقتی ملکه سبا را به ایمان به خدا دعوت کرد نامه خود را با جمله بسم الله الرحمن الرحيم آغاز کرد. 🔹پیامبر اسلام می فرمایند:هنگامی که انسان کار خود را با نام خدا آغاز می کند خداوند می فرماید:چون بنده ی من کار خود را با نام من آغاز کرد بر من خدا نیز لازم است که کارهای او را به گونه ای به پایان رسانم تا نتیجه بخش و مایه برکت باشد و بی ثمر نماند. 🌸●♧••••♡••••♧●🌸 https://eitaa.com/m_rajabi57 🌸●♧••••♡••••♧●🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
احمقی به نام هانیه قسمت هفتم پدرم که از داماد طلبه اش متنفر بود … بر خلاف داماد قبلی، یه مراسم عقدکنان فوق ساده برگزار کرد … با 10 نفر از بزرگ های فامیل دو طرف، رفتیم محضر … بعد هم که یه عصرانه مختصر … منحصر به چای و شیرینی … هر چند مورد استقبال علی قرار گرفت … اما آرزوی هر دختری یه جشن آبرومند بود و من بدجور دلخور … هم هرگز به ازدواج فکر نمی کردم، هم چنین مراسمی …هر کسی خبر ازدواج ما رو می شنید شوکه می شد … همه بهم می گفتن … هانیه تو یه احمقی … خواهرت که زن یه افسر متجدد شاهنشاهی شد به این روز افتاد … تو که زن یه طلبه بی پول شدی دیگه می خوای چه کار کنی؟… هم بدبخت میشی هم بی پول … به روزگار بدتری از خواهرت مبتلا میشی … دیگه رنگ نور خورشید رو هم نمی بینی …گاهی اوقات که به حرف هاشون فکر می کردم ته دلم می لرزید … گاهی هم پشیمون می شدم … اما بعدش به خودم می گفتم دیگه دیر شده … من جایی برای برگشت نداشتم… از طرفی هم اون روزها طلاق به شدت کم بود … رسم بود با لباس سفید می رفتی و با کفن برمی گشتی … حنی اگر در فلاکت مطلق زندگی می کردی … باید همون جا می مردی … واقعا همین طور بود …اون روز می خواستیم برای خرید عروسی و جهیزیه بریم بیرون … مادرم با ترس و لرز زنگ زد به پدرم تا برای بیرون رفتن اجازه بگیره … اونم با عصبانیت داد زده بود … از شوهرش بپرس … و قطع کرده بود …به هزار سعی و مکافات و نصف روز تلاش … بالاخره تونست علی رو پیدا کنه … صداش بدجور می لرزید … با نگرانی تمام گفت: سلام علی آقا … می خواستیم برای خرید جهیزیه بریم بیرون …   🌻 قسمت هشتم 🌻خرید عروسی🌻 با نگرانی تمام گفت: سلام علی آقا … می خواستیم برای خرید جهیزیه بریم بیرون … امکان داره تشریف بیارید؟ …- شرمنده مادرجان، کاش زودتر اطلاع می دادید … من الان بدجور درگیرم و نمی تونم بیام … هر چند، ماشاء الله خود هانیه خانم خوش سلیقه است … فکر می کنم موارد اصلی رو با نظر خودش بخرید بالاخره خونه حیطه ایشونه … اگر کمک هم خواستید بگید … هر کاری که مردونه بود، به روی چشم … فقط لطفا طلبگی باشه … اشرافیش نکنید …مادرم با چشم های گرد و متعجب بهم نگاه می کرد … اشاره کردم چی میگه ؟ … از شوک که در اومد، جلوی دهنی گوشی رو گرفت و گفت … میگه با سلیقه خودت بخر، هر چی می خوای …دوباره خودش رو کنترل کرد … این بار با شجاعت بیشتری گفت … علی آقا، پس اگر اجازه بدید من و هانیه با هم میریم… البته زنگ زدم به چند تا آقا که همراه مون بیان ولی هیچ کدوم وقت نداشتن … تا عروسی هم وقت کمه و …بعد کلی تشکر،گوشی رو قطع کرد … هنگ کرده بود … چند بار تکانش دادم … مامان چی شد؟ … چی گفت؟ …بالاخره به خودش اومد … گفت خودتون برید … دو تا خانم عاقل و بزرگ که لازم نیست برای هر چیز ساده ای اجازه بگیرن … و …برای اولین بار واقعا ازش خوشم اومد … تمام خریدها رو خودمون تنها رفتیم … فقط خربدهای بزرگ همراه مون بود … برعکس پدرم، نظر می داد و نظرش رو تحمیل نمی کرد … حتی اگر از چیزی خوشش نمی اومد اصرار نمی کرد و می گفت … شما باید راحت باشی … باورم نمی شد یه روز یه نفر به راحتی من فکر کنه …یه مراسم ساده … یه جهیزیه ساده … یه شام ساده … حدود 60 نفر مهمون … پدرم بعد از خونده شدن خطبه عقد و دادن امضاش رفت … برای عروسی نموند … ولی من برای اولین بار خوشحال بودم… علی جوان آرام، شوخ طبع و مهربانی بود ادامه دارد... 🌸●♧••••♡••••♧●🌸 https://eitaa.com/m_rajabi57 🌸●♧••••♡••••♧●🌸