#ضرب_المثل_های_ایرانی
#کلکش_را_کندند!
#حکایت_این_ضرب_المثل:
#کلک آتشدان گلی و #سفالین است که آهنگران از آن برای سرخ کردن فلزات استفاده می کردند تا بتوانند آهن و فلز گداخته را در روی سندان و زیر چکش به هر شکلی که بخواهند در بیاورند .
کلک مزبور به شکل تقریبی گلدانهای معمولی ساخته می شد و در زیر آن سوراخی داشت که لوله دمیدن را از زیر زمین به آن متصل می کردند .
آن گاه در داخل مقداری آتش و بر روی آن زغال سنگ یا زغال چوب می ریختند و با تلمبه مخصوصی از زیر کلک به آن می دمیدند تا زغالها کاملاً سرخ شود . سپس آهن مورد نظر را در درون آتش می گذاشتند و باز هم به شدت می دمیدند تا آهن نیز گداخته شده به شکل آتش درآید و از آن تیشه و داس و تبر و بیل و کلنگ و انبر و... بسازند .
با وجود آنکه آلات و ابزار الکتریکی موجب شده است که آهنگری از صورت سابق به شکل کارگاههای برقی درآید مع هذا هنوز در غالب شهرهای ایران دستگاه کلک خودنمایی می کند و آهنگران مخصوصاً جوگی های دوره گرد از آن برای ساختن آلات و اشیاء فلزی استفاده می کنند .
جوگی ها قبایل سیاری هستند که به صورت چادرنشینی زندگی می کنند و به تناسب فصل به روستاهای ییلاقی و قشلاقی می روند و در خارج از آبادی چادر می زنند .
اگرچه هر یک از خانواده های جوگی چند راس اسب و الاغ و گوسفند دارند ولی حرفه اصلی آنها آهنگری است که چون درخارج از آبادی روستاها چادر زدند پس از نصب چادرها اولین کارشان این است که زمین جلوی چادر را کنده کلک را نصب میکنند .
در حقیقت کلک اساس کار جوگی ها و آهنگرهاست تا بدان وسیله به ساختن احتیاجات فلزی روستائیان بپردازند .
وقتی کلک را بکنند یعنی از زمین دربیاورند دال بر این است که می خواهند ازآن منظقه کوچ کنند و به جای دیگر بروند .
از طرفی شبها که هوا تاریک میشود و سکنه دهات و روستاها در خانه های خویش خوابیده اند در دل شب به همان روستاها و روستاهای مجاور می روند و دستبرد می زنند .
مردان جوگی هم برخی اسب و گاو می دزدند و شبانه به وسیله ایادی خویش حیوانات مسروقه را به نقاط دور دست می فرستند و به قیمت نازل می فروختند .
همین مسائل موجب می شود که بعضی مواقع بین روستاییان و جوگی ها اختلاف بروز می کند و گهگاه به منازعه و زد و خورد منتهی می شود .
در این موقع کشاورزان قبل از هر کاری جلوی چادر جوگی می روند و کلکش را میکنند و به دور می اندازند!
وقتی کلک کنده شد جوگی مجبور می شود اثاث و زندگی را جمع و به جای دیگر کوچ کند !
ا این توصیف اجمالی معلوم گردید کلک را کندن یعنی دفع و رفع مزاحمت کردن است که در ادوار گذشته به علت بی نظمی و نابسامانی کشور و عدم وجود امنیت بیشتر مورد استعمال داشت و به همین جهت در اصطلاحات عامیانه به صورت ضرب المثل درآمده است .
#حکایت_های_خواندنی
#داستانهای_خواندنی
#ضرب_المثل_های_ایرانی
#هرروز_یک_ضرب_المثل
https://eitaa.com/m_rajabi57
🦋🎊🎉🎈🎉🎈🎉🎈🎊🎉🎊🦋
※ دلیل شادی ما در شب میلاد اهل بیت علیهما السلام
✨ ویژه ولادت #امام_حسین_علیه_السلام
#کشتی_نجات
#سوم_شعبان
https://eitaa.com/m_rajabi57
🎀🎀🌹🎀🎀🌹🎀🎀🌹🎀🎀
رفع #عذاب از #فرشته_الهی، به برکت #تولد #امام_حسین_علیه_السلام
🎀🎀🌹🎀🎀🌹🎀🎀🌹🎀🎀
✅شیخ صدوق از امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرده که:
🔆چون امام حسین علیه السلام متولد شد خداى بزرگ به #جبرئیل امر کرد که با هزار ملک براى تهنیت از طرف خداوند و از طرف خود به محضر مبارک پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله نازل شود.
💫جبرئیل هنگام عبورش از جزیره اى، با فرشته اى رو به رو شد که از حاملان عرش الهى بود و خداوند او را به امرى مقرر داشته بود.
💥اما او در فرمان الهى کندى کرده بود، خداوند بزرگ هم بالش را در هم شکسته و او را در آن جزیره انداخته بود.
🕊آن فرشته در آن جزیره مدت هفتصد سال بود که خدا را عبادت مى کرد .
🌹در روایتى آمده است که خداوند بزرگ او را مخیر کرد بین عذاب دنیا و عذاب قیامت ،
او عذاب دنیا را اختیار کرد،سپس خدا او را در آن جزیره شکنجه داد.
🌴آن فرشته دید که جبرئیل با فرشتگان فرود مى آیند،از او پرسید :
کجا میروید؟
🌼جبرئیل گفت :
خداى بزرگ به محمد صلى الله علیه و آله فرزندى کرامت فرموده است .
مرا امر کرده که او را مبارک باد بگویم .
✨ #فطرس(فرشته ی بال شکسته) گفت :
❄️اى جبرئیل مرا نیز با خود ببر، شاید که آن حضرت براى من دعا کند تا خداوند بزرگ از من در گذرد.
🌸جبرئیل او را با خود به خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله برد و تبریک عرضه داشت و شرح حال فطرس را به عرض رسانید.
🌷 #نبى_اکرم_صلى_الله_علیه_و_آله فرمود:
اى جبرئیل به فطرس بگو که خود را به قنداقه این مولود بمالد و به محل خود باز گردد.
🍃 فطرس خود را به #قنداقه_امام_حسین_علیه_السلام مالید،
بال هایش دوباره رویید و به آسمان پرواز کرد و عرض کرد:
💐یا رسول الله...به پاس این نعمت که از طرف امام حسین علیه السلام به من رسید در عوض آن هر کس به او سلام کند من سلامش را به او میرسانم و هر که بر او صلوات بفرستد من صلواتش را به او مى رسانم....
🎀💚🎀
🌟اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن
🌟وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن
🌟وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْن
🌟وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن
🎀💚🎀
📘۱- انوار البهیه ، ص ۴۴٫
📗۲- اثبات الوصیه ، ص ۱۲۵، مدینه
📙الاجز، ص ۲۳۷ (چاپ قدیم ).
📕- منتهى الامال ج ۱، ص ۲۰۶٫
#ولادت_ارباب_عالم_امام_حسین_علیه_السلام_مبارک
#سوم_شعبان
#داستان_واقعی
#فطرس
🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊
https://eitaa.com/m_rajabi57
🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊
#حسینجان♥️
خبر دهید به عالم که عید، عید خداست
ادب کنید کـه میلاد سیـدالشهداست
🎊✨#میلاد_امام_حسین(ع)💗🌼
#مبارڪ_باد💗🌼
#سوم_شعبان
༺🦋https://eitaa.com/m_rajabi57
🍁✨🍁✨🍁✨🍁✨🍁
#سرزمین_زیبای_من 🇮🇷
#داستان_واقعی
#قسمت دهم
وارد راهروی دادگاه شدم اما نه برای دفاع از انسان های سفید، باید پرونده رو برای اثبات برتری خودم پیروز می شدم ، باید به همه اونها ثابت می کردم که من با وجود همه تبعیض ها و دشمنی ها ، قدرت پیروزی و برتری رو دارم ، دیگه نه برای انسانیت ، که انسانیتی وجود نداشت، نه برای دفاع از اون دو تا سفید که با بی چشم و رویی دستم رو گاز گرفته بودن ، باید به خاطر دنیای بومی های سیاه و کسب برتری پیروز می شدم ...
جلسه دادگاه شروع شد ، موضوع پرونده به حدی ساده بود که به راحتی می شد حتی توی یک یا دو جلسه تمومش کرد اما تا من می خواستم صحبت کنم، وکیل خوانده توی حرفم می پرید یا مرتب فریاد می زد ، اعتراض دارم آقای قاضی ، و با جمله وارده دهان من بسته می شد ، موکل هام به کل امیدشون رو از دست داده بودن و مدام با ناراحتی و عصبانیت، زیرچشمی بهم نگاه می کردن، یاس و شکست توی صورت شون موج می زد ...
اومدم و توی جایگاه خودم نشستم ، وکیل خوانده پشت سر هم و بی وقفه حرف می زد ، حرف هاش که تموم شد، رفت و سر جاش نشست ، قاضی دادگاه رو به من کرد ...
- آقای ویزل ، حرفی برای گفتن ندارید؟
فقط بهش نگاه می کردم ، موکل هام شدید عصبی شده بودن؛ - آقای ویزل، با شمام ، حرفی برای گفتن ندارید؟
از جا بلند شدم ، این آخرین شانس تمام زندگی من بود ،یا مرگ یا پیروزی ...
- حرف آقای قاضی؟ آیا گوشی برای شنیدن حرف انسان های مظلوم هست؟ آیا کسی توی این کشور ،گوشی برای شنیدن داره؟ وکیل خوانده با عصبانیت از جا پرید اعتراض دارم آقای قاضی این حرف ها مال دادگاه نیست ...
- اعتراض وارده ، شما دارید توی صحن دادگاه اهانت می کنید؛ - من اهانت می کنم؟ و صدام رو بالا بردم ؟من که هر بار دهنم رو باز کردم، اجازه صحبت بهم داده نشد؟
- من اهانت می کنم؟ و صدام رو بالا بردم ،من که هر بار دهنم رو باز کردم، اجازه صحبت بهم داده نشد؟ همه شما خیلی خوب می دونید که تمام مدارک این پرونده به نفع موکل منه ،من قبلا همه شون رو به دادگاه تقدیم کرده بودم و امروز ما باید فقط برای تعیین جریمه و حق موکل من اینجا باشیم اما چرا به من حتی اجازه اعتراض به وکیل مقابلم، داده نمیشه؟
رو کردم به وکیل خوانده در حالی که شما، آقای وکیل . هیچ گونه مدرکی جز بازی با کلمات به دادگاه ارائه نکردید ، آیا واقعا گوشی برای شنیدن صدای مظلوم هست؟ این بار با خشم بیشتری فریاد زد ؛ من اعتراض دارم آقای قاضی ...
پریدم وسط حرفش و فریاد زدم ،به چی اعتراض دارید آقای وکیل؟ به حرف های من؟ یا اینکه یه بومی سیاه جلوی شما ایستاده؟ کپ کرد سرجاش میخکوب شد ...
- آقای ویزل،به عنوان قاضی دادگاه به شما هشدار میدم اگر به این حرف ها ادامه بدید ناچار میشم شما رو از دادگاه اخراج کنم! - اون کسی که توی دادگاه داره اهانت می کنه، من نیستم ، دوباره چرخیدم سمت وکیل خوانده، شما هستید ،شما هستید که به شعور انسان هایی اهانت می کنید که قوانین رو نصب کردن ... قوانینی که میگه هر انسانی حق داره از خودش دفاع کنه ، انسان ها با هم برابرن و به من اجازه میده که اینجا بایستم ...
چرخیدم سمت قاضی ،فراموش نکنید که شما نماینده عدالت هستید ، نماینده ای که باید حرف مظلوم رو بشنوه و حق اون رو بگیره ...
✍🏻 نویسنده: #شهیدسیدطاهاایمانی
♻️ #ادامه_دارد....
https://eitaa.com/m_rajabi57
🍁✨🍁✨🍁✨🍁✨🍁