مِشْکات
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼 #داستان_های_قرانی 🌼 🌼 #قسمت_هشتاد 🌼 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 https://eitaa.com/m_rajabi5
🌴 #داستانہاےقرانے 🌴
#قسمت هشتاد
🔸️ #وفات_سلیمان 🔸️
♻️سالیان درازی، #سلیمان در میان مردم به عدل و داد سلطنت کرد مردم از روش عادلانه او در مهد آسایش و خوشی بودند و به بهترین وجه از مزایای زندگی برخوردار می شدند تا آنگاه که آفتاب عمر سلیمان بر لب بام رسید.
یکی از روزهای سلیمان در کاخ بلور خود تنها ایستاده و تکیه بر عصای خود داده و به تماشای مناظر و عمارتهای کشور پهناور خود مشغول بود که ناگاه جوانی ناشناس را در #کاخ خود مشاهده کرد.
از آن جوان پرسید تو کیستی و چرا بدون اجازه قدم در قصر من گذاشتی؟!
گفت من آن کسی هستم که برای ورود به خانه ها و کاخ ها، از کسی اجازه نمی گیرم،
من #ملک_الموت و فرشته مرگم که برای قبض روح تو آمده ام.
#سلیمان از شنیدن نام او و احساس مأموریت خطرناکش، بر خود لرزید و گفت:
ممکن است مهلتی بدهی تا به کار خود رسیدگی کنم؟
گفت: نه و در همان حال بدون اینکه حتی اجازه نشستن به او بدهد جانش را گرفت.
جسد بی جان سلیمان مدتها، به همان حال که ایستاده و تگیه به عصا داده بود باقی ماند.
سپاهیانش از دیوارهای بلوری قصر، او را می دیدند و گمان می کردند که #سلیمان زنده است و به آنها می نگرد.
از بیم سطوت او کسی جرأت وارد شدن به قصر را نداشت تا آنکه خداوند موریانه ها را فرستاد #عصای #سلیمان را خوردند و سلیمان روی زمین افتاد.
در آن حال مردم فهمیدند که از #مرگ سلیمان مدتها گذشت و آنها بی خبر بوده اند..
ادامه دارد...
#دوره_کامل_قصه_های_قرآن_از_آغاز_خلقت_تا_رحلت_خاتم_انبیاء_سیدمحمدصوفی
https://eitaa.com/m_rajabi57