#حدیث_روز
#امام_صادق_علیه_السلام
رحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیا أَمْرَنَا
خدای رحمت کند کسی را که امر و راه ما را احیا کند
📚 وسائلالشیعه، جلد10، صفحه392
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ماه_خون_و_قیام
#مسجد_سید_الشهداء_علیه_السلام
#هیئت_چهارده_معصوم_علیهم_السلام
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
🔶 ما را در فضای مجازی دنبال کنید🔶
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
🆔 @m_s_shohada
📲 @Yas_133
#حدیث_روز
#امام_صادق_علیه_السلام
من أرادَ اللّه بِهِ الخَیرَ قَذَفَ فی قَلبِهِ حُبَّ الحُسَینِ علیه السلام و حُبَّ زیارَتِهِ.
کسى که خدا خیرخواه او باشد، محبّت حسین (علیه السّلام) و شوق زیارتش را در دل او مى اندازد.
📚 بحار الأنوار،جلد ۹۸، صفحه 76
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ماه_خون_و_قیام
#مسجد_سید_الشهداء_علیه_السلام
#هیئت_چهارده_معصوم_علیهم_السلام
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
🔶 ما را در فضای مجازی دنبال کنید🔶
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
🆔 @m_s_shohada
📲 @Yas_133
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹
#خاطرات_شهدا
#شهدا
#ماه_محرم
#شهید_والامقام
#داوود_جوانمرد
وقتی عزاداری میکرد، در حال خودش نبود. حتی گاهی از هیأت برمیگشت،
ولی باز هم در حال و هوای عزاداری بود. یک بار که از هیأت برگشت،دیدم لبهایش خشک و سفید شده.
گفت: مامان خیلی تشنهام.
گفتم: این همه آب و شربت پخش میکنند، چرا نخوردی؟ چرا به خودت ظلم میکنی؟
گفت: مامان مگر امام حسین(ع) با لب تشنه به شهادت نرسید ؟!
راوی :
#مادر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ماه_خون_و_قیام
#مسجد_سید_الشهداء_علیه_السلام
#هیئت_چهارده_معصوم_علیهم_السلام
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
🔶 ما را در فضای مجازی دنبال کنید🔶
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
🆔 @m_s_shohada
📲 @Yas_133
#حدیث_روز
#امام_صادق_علیه_السلام
همه ما اهل بیت، ڪشتیهای نجاٺ هستیم، ولی ڪشتی جدم حسین (علیهالسلام) گستردهتر و در دل دریاها باشتابتر و سریعتر است .
📚 بحار الانوار، جلد ۲۶، صفحه ۳۲۲
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم
#ماه_خون_و_قیام
🌹 #مسجد_سید_الشهداء_علیه_السلام
#هیئت_چهارده_معصوم_علیهم_السلام
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
🔶 ما را در فضای مجازی دنبال کنید🔶
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
🆔 @m_s_shohada
📲 @Yas_133
#حدیث_روز
#امام_صادق_علیه_السلام
روز قیامت به زائر #امام_حسین علیه السلام خطاب می شود ، دست هرکس را که می خواهی بگیر و به #بهشت ببر
📚 بحارالانوار، جلد1، صفحه 354
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم
#مسجد_سید_الشهداء_علیه_السلام
#هیئت_چهارده_معصوم_علیهم_السلام
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
🔶 ما را در فضای مجازی دنبال کنید🔶
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
🆔 @m_s_shohada
📲 @Yas_133
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹
#خاطرات_شهدا
#شهدا
#مام_حسین_ع
#شهید_والامقام
#علی_نوری_حسین_آبادی
حاج آقا ردانی پور!!!
علی نوری بود صدا می کرد. گوشه خاکریز افتاده بود، زخمی. آب می خواست.
گفتیم: آب برایت خوب نیست؛ اما باز اصرار می کرد.
مصطفی گفت: آب می دهم به شرطی که کم بخوری. به خاطر خون ریزی برایت خوب نیست.
وقتی آب دادیم، ظرف آب را از نزدیکی لب های خشکیده اش برگرداند و گفت: این لحظات آخر بگذار مثل اربابم تشنه شهید شوم.
رو به کربلا، با صدایی لرزان گفت: السلام علیک یا … .
سرش روی دامن مصطفی بود. صدای هق هق مصطفی از دور هم شنیده می شد.
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم
#مسجد_سید_الشهداء_علیه_السلام
#هیئت_چهارده_معصوم_علیهم_السلام
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
🔶 ما را در فضای مجازی دنبال کنید🔶
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
🆔 @m_s_shohada
📲 @Yas_133
🌴🏴🕊🌹🕊🏴🌴
#در_محضر_فرمانده
#ماه_محرم
#مقام_معظم_رهبری
امروز حسینبن علی (ع) میتواند دنیا را نجات بدهد، به شرط آنکه چهرهی او را تحریف و مغشوش نکنند .
#ما_ملت_امام_حسینیم
#مسجد_سید_الشهداء_علیه_السلام
#هیئت_چهارده_معصوم_علیهم_السلام
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
🔶 ما را در فضای مجازی دنبال کنید🔶
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
🆔 @m_s_shohada
📲 @Yas_133
هدایت شده از احادیث
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹
#خاطرات_شهدا
#شهدا
#امام_حسین_ع
#شهید_والامقام
#احمد_کریمی
حاج احمد هیکل درشتی داشت. بچه ها سر به سرش می گذاشتند. با این هیکل درشت چطور می خواهی توی قبرهای کوچک گلزار شهدا جا شوی؟!
می خندید و می گفت: همین قبرها هم برای من زیاد است. آرزویش این بود که اربا اربا شود.
فرستاده بود دنبالم. رفتم سنگر فرماندهی.
گفت: می خواهم شعر “کبوتر بام حسین (ع)” را برایم بخوانی.
گفتم: قصد دارم دیگر این شعر را برای کسی نخوانم. برای هر کسی که خواندم شهید شده.
گفت: حالا که این جوری است حتما باید بخوانی.
دلم می خواد کبوتر بام حسین بشم من/فدای صحن و حرم و نام حسین بشم من
دلم می خواد زخون پیکرم وضو بگیرم/مدال افتخار نوکری از او بگیرم
وسط خواندن حال و هوای دیگری داشت و صدای گریه هایش سنگر را پر کرده بود.
دلم می خواد چو لاله ای نشکفته پرپر بشم/ شهد شهادت بنوشم مهمون اکبر بشم
وقتی در ابتدای عملیات کربلای پنج، در پشت خاکریز در حال ساخت، مستقر شده بود، گلوله توپی خاکریز را مورد هدف قرار داد. ترکش های گلوله بالای سینه و پاهایش را برده بود. شده بود یک تکه گوشت له شده. همان که می خواست؛ اربا اربا.
راوی :
#همرزمان_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم
#ماه_خون_و_قیام
#مسجد_سید_الشهداء_علیه_السلام
#هیئت_چهارده_معصوم_علیهم_السلام
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
🔶 ما را در فضای مجازی دنبال کنید🔶
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
🆔 @m_s_shohada
📲 @Yas_133
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹
#کرامات
حکایت توبه
#رسول_ترک
#قسمت_اول
در روز ۵ اسفند سال ۱۲۸۴ شمسی، در محله قدیمی خیابان در شهر تبریز، فرزند مشهدی جعفر و آسیه خانم یعنی رسول چشم به جهان گشود. آسیه خانم یکی از گریه کنان روضه امام حسین (ع)، با عشق و محبتی که به مولا داشت فرزند خود را بزرگ کرد ولی بازیهای روزگار از رسول، جوانی خلافکار و لاابالی بارآورد. بعد از سنین بیست و چهار پنج سالگی، رسول شهر و دیار خود را رها کرد و به تهران آمد. از آنجایی که رسول آذری زبان بود در تهران به رسول ترک شهرت یافت. یکی از شبهای دهه اول محرم بود و رسول ترک دهانش را از نجاستی که خورده بود با آب کشیدن به خیال خود پاک کرد چرا که باز می خواست به همان هیأتی برود که شبهای گذشته نیز در آن شرکت داشت. ولی این بار گویا فرق می کرد. پچ پچ مسئولان هیأت که با نیم نگاهی او را زیر نظر داشتند برایش ناخوشایند بود. رسول یکی از قلدرهای شروری بود که حتی مأموران کلانتریهای تهران از اینکه بخواهند با او برخورد جدی داشته باشند بیم و هراس داشتند. می شود گفت که رسول از انجام هیچ گناهی مضایقه نکرده بود و این به زعم هیأتی ها که او در مجلسشان بود، گران تمام می شد. بالاخره یکی از میان آنها برخواست و در مقابل رسول قد راست کرد و در برابر لبخند رسول، از او با لحنی تند خواست که ازمجلس بیرون رود. رسول ساکت بود و فقط با ناراحتی به حرفهای او گوش می داد. خیلی ناراحت و عصبانی شد ولی چیزی نمی گفت. همه جا را سکوت فراگرفته بود. به گمان بعضی ها و طبق عادت رسول می بایست دعوایی راه می افتاد اما او بدون هیچ شکایتی و با دلی شکسته آنجا را ترک کرد و رو به سوی خانه حرکت کرد.
#ادامه_دارد...
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم
#مسجد_سید_الشهداء_علیه_السلام
#هیئت_چهارده_معصوم_علیهم_السلام
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
🔶 ما را در فضای مجازی دنبال کنید🔶
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
🆔️🕌 @m_s_shohada
📲 @Yas_133
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹
#کرامات
حکایت توبه
#رسول_ترک
#قسمت_دوم
هر چند رسول آدمی بسیار قلدر و شرور بود ولی اعتقادش به آقاامام حسین (ع) به اندازه ای بود که به او اجازه نمی داد تا از خادمان حسینی (ع) کینه و عقده ای به دل بگیرد و دعوا کند. آن شب نیز مثل شبهای دیگر گذشت. صبح خیلی زود بود و هنوز شهر هیاهوی روزانه خود را شروع نکرده بود که در یکی از خانه ها باز شد و مردی بیرون آمد. از حالتش پیدا بود که برای انجام امری عادی و روزمره نمی رود. او به سوی خانه رسول ترک می رفت. به جلوی درخانه رسید و شروع به در زدن کرد. رسول با شنیدن صدای در، خود را به پشت در رساند و در را باز کرد. پشت در کسی را می دید که به طور ناخودآگاه نمی توانست از او راضی باشد، بله، حاج اکبر ناظم مسئول هیأت دیشبی بود. همان هیأتی که رسول دیگر حق نداشت به آنجا برود. اما برخورد گرم و صمیمی حاج اکبر حکایت از چیز دگیری داشت. بعد از کلی معذرت خواهی، از رسول خواست تا در شبهای آینده در جلسات آنها شرکت کند اما چرا؟ مگر چه شده؟ ناظم دیگر بیش از این نمی خواست توضیح دهد ولی اصرار رسول پرده از رازی عجیب برداشت.
مرحوم حاج اکبر ناظم در شب گذشته در عالم خواب دیده بود که در شبی تاریک در صحرای کربلاست. او تصمیم می گیرد که به طرف خیمه های امام حسین (ع) برود ولی متوجه می شود که سگی در حال پاسبانی از آنجاست و به هیچ کس اجازه نزدیک شدن به آن خیمه ها را نمی دهد.
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم
#ماه_خون_و_قیام
#مسجد_سید_الشهداء_علیه_السلام
#هیئت_چهارده_معصوم_علیهم_السلام
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
🔶 ما را در فضای مجازی دنبال کنید🔶
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
🆔️🕌 @m_s_shohada
📲 @Yas_133
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹
#کرامات
حکایت توبه
#رسول_ترک
#قسمت_سوم
ناظم زمانی که می خواهد به آنجا نزدیکتر شود، سگ به او حمله می کند. وقتی که می خواهد خود را از چنگال آن سگ رها کند متوجه منظره ای عجیب می شود، بله، چهره آن سگ همان چهره رسول ترک بود. مسئول پاسبانی از خیمه ها ی امام حسین (ع) را رسول ترک برعهده داشت. این همان چیزی بود که در رسول انقلابی عظیم ایجاد کرد و به یکباره از رسول ترک، حربن یزید ریاحی دیگری ساخت. بله، رسول به یکباره اسیر زلف یار شده بود و دیگر هر چه بر زبان می آورد شهد و شکری سوزان بود؛ دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند او از آن روز به بعد یکی از شیداترین و دلسوخته ترین دلداده ها و ارادتمندان به امام حسین (ع) می شود به گونه ای که هر سخنی که از او درباره آقا بیرون می آمد، هر شنونده ای را گریان و منقلب می ساخت و از این رو به حاج رسول دیوانه شهرت یافت و داستانهای شگفت انگیزی از او نقل می شود که ارادت او را به این خاندان عزیز اثبات می کند.
سرانجام در شب نهم دی ماه سال ۱۳۳۹ شمسی مصادف با پانزدهم رجب سال ۱۳۸۰ قمری درحالی که او حاج اکبر ناظم را بر بالین خود می بیند با گفتن مکرر «آقام گلدی ، آقام گلدی» روح بزرگش از بدنش خارج و به دیار باقی می شتابد. جنازه مطهرش را در قم، در کنار تربت پاک خانم فاطمه معصومه (س) در قبرستان حاج آقای حائری ( قبرستان نو ) به خاک می سپارند. روحش همنشین ابدی مولایش باد.
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم
#ماه_خون_و_قیام
#مسجد_سید_الشهداء_علیه_السلام
#هیئت_چهارده_معصوم_علیهم_السلام
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
🔶 ما را در فضای مجازی دنبال کنید🔶
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
🆔️🕌 @m_s_shohada
📲 @Yas_133
#حدیث_روز
#امام_حسین_ع
مِن عَلاماتِ أسبابِ الجَهلِ المُماراةُ لِغَيرِ أهلِ الفِكرِ .
از نشانه هاى نادانى ، جدل با بى فكران است .
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم_و_صفر
#ماه_برکات_اسلامی
#ماه_زنده_ماندن_اسلام
#مسجد_سید_الشهداء_علیه_السلام
#هیئت_چهارده_معصوم_علیهم_السلام
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
🔶 ما را در فضای مجازی دنبال کنید🔶
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
🆔️🕌 @m_s_shohada
📲 @Yas_133