#نماز_روز_اول_ماه
🌻💫امروز
👈اول ماه هست و
نماز اول ماه یادتون نره🌺
🔮🌿طریقه ی خواندن نماز اول ماه :
🍁🌿رکعت اول
✴️سوره حمد👈یک مرتبه
✴️سوره توحید👈سی مرتبه
🍁🌿رکعت دوم
💟 سوره حمد👈یک مرتبه
💟سوره قدر👈سی مرتبه
🌸دعایی هم داره که در مفاتیح الجنان ذکر شده.
✴️🌸🌿بعد از نماز صدقه اول ماه فراموش نشه
یادتون باشه صدقه جهت سلامتی آقا صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف.
#سلام_بر_حسین_علیه_السلام
#ما_ملت_حسینیم
🆔 @m_setarehha
🌹 کرسی نقد علمی؛ راهکارهای رفع موانع اخلاق فردی ازدواج جوانان
🔹 چهارشنبه 30 مهر 9:30 صبح
📝 لینک شرکت در جلسه: dte.bz/1001
🇮🇷 دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان
🌐 @Morsalat_ir
#سیره_شهدا. 🕋🕋🕋
#داستان_زندگی_شهید_تورجی_زاده
#کتاب_یا_زهرا_سلام_الله_علیها
🏴ادامه مطالب.......🏴
«« رفاقت »»
««راوی ابراهیم شاطری پور»»
اواخر سال 65 بود. در ایام عملیات کربلای پنج برادر تورجی به عنوان معاون
و سپس فرمانده گردان یازهرا (س) انتخاب شد.
از طرف لشكر برادر حسین خالقی مسئول گروهان ذوالفقار و جایگزین
تورجی شد.
یک روز در کنار محمد نشسته بودم. همان موقع برادر خالقی وارد شد. با
آقای تورجی شروع به صحبت کرد.
ایشان بی مقدمه گفت: آقای تورجی اینها کی هستند تو گروهان ذوالفقار
جمع کردی!؟ محمد با چشمانی گرد شده از سرتعجب گفت: مگه چی شده!؟
آقای خالقی ادامه داد: وقتی به من گفتند به جای شما به گروهان بیایم
خوشحال بودم.
فکر میکردم یک گروهان نمازشب خوان تحویل میگیرم! اما حالا پشیمانم.
نگاهشان کن!
بعد گفت: بیشترشان اهل شوخی، سر کار گذاشتن و... هستند. حتی بعضی
از اینها زمانی جزو لاتها و... بودند. برای ما از دعواها و چاقوکشی هایشان
حرف میزنند.
تورجی خندید و گفت: همین بود! ترسیدم. گفتم چی شده! بابا تازه یک
هفته است اومدی! تحمل کن.
محمد لبخندی زد و ادامه داد: ببین حسین جان، اگر توانستیم اینها که به قول
تو لات و چاقوکش بودند را با خدا رفیق کنیم هنر کرده ایم.
در ثانی ما نیرویی میخواهیم که بتونه شب حمله بزنه به خط دشمن و کپ نکنه!
همین بچههایی که حرف تو رو گوش نمیدن. یا به قول تو مشکل دارن رو
باید توی فاو میدیدی!
وقتی زدیم به قرارگاه دشمن نبرد تن به تن بود. همین آدمهایی که اهل
نمازشب نیستند یا زیاد اهل حال نیستند پابرهنه شدند!
دنبال دشمن میدویدند. پدر عراقیها رو در آورده بودند. دل شیر داشتند. تو
چند ساعت قرارگاه رو پاکسازی کردند. همین آدمها!
بعد گفت: سعی کن با این نیروها رفیق بشی! تو عالم رفاقت خیلی مشکلات
حل میشه!
من بعضی از کسانی که تو این عملیاتها شهید شدند رو میشناختم.
وقتی پیکر این شهدا در اصفهان تشییع میشد خیلیها تعجب میکردند! باور
نمی کردند که مثال فلانی شهید شده باشد.
راست میگفت. خیلیهها را میشناختم که رفاقت با تورجی مسیر زندگی
آنها را عوض کرد. خیلی از آنهایی که الان در گلستان شهدا آرمیده اند.
چند روز بعد برادر تورجی طرح یک دوره مسابقات فوتبال را داد! همه
گروهانها و دسته ها تیم دادند.
با اصرار تورجی یک تیم هم از مسئولین گردان انتخاب شد! سن آنها بالاتر
از بقیه نیروها بود. اکثر آنها بازی بلد نبودند.
زنگ تفریحی بودند برای بقیه تیمها. بچه ها خیلی میخندیدند. روحیه بچه ها
را واقعًا عوض کرد.
برادر تورجی از این کارها زیاد میکرد. هر کاری که در شادابی نیروها اثر
داشت انجام میداد.
با نیروها رفیق بود. همه او را دوست داشتند. این رفتار او تأثیر زیادی در
روحیه نیروها داشت.
خیلیها به محض ورود به منطقه سراغ گردان او را میگرفتند. میخواستند
جزو نیروهای او باشند.
در حالی که اکثر گردانها با کمبود نیرو مواجه بودند گردان ما هميشه نیرو
اضافه داشت!
در عملیاتها سخت ترین مأموریتها به گردان یا زهرا (س) سپرده میشد.
گردان هم به خوبی از پس این مأموریتها برمیآمد. نمونه بارز آن در شلمچه
وعملیات کربلای پنج بود.
ادامه دارد................
#سلام_بر_حسین_علیه_السلام
#ما_ملت_حسینیم
#محمد_رضا_تورجی_زاده
🆔 @m_setarehha
#حدیث_روز. 🌺🌺🌺
🌸 امام على عليه السلام:🌸
🌱 أكْلُ السَّفَرْجَلِ قُوَّةٌ لِلْقَلْبِ الضَّعيفِ وَهُوَ يُطَيِّبُ الْمِعْدَةَ وَ يُذَكِّى الْفُؤادَوَ يُشَجِّعُ الْجَبانَ وَ يُحَسِّنُ الْوَلَدَ.
🌱 خوردن بِه، قلب ضعيف را قوى، معده را پاك، دل را نشاط، ترسو را شجاع و فرزند را زيبا مى كند.
📚 تحف العقول، ص 101.
#سلام_بر_حسین_علیه_السلام
#ما_ملت_حسینیم
🆔 @m_setarehha
#مباحث_تربیتی_خانواده 🌺🌺🌺
هرچند فضای آموزشی برای دانشآموز بصورت مجازی و بر خط شده است
اما با رعایت نکاتی میتوان اثربخشی این آموزش را بالا برد.
١_ ساعت آموزش مشخص شده و مداوم باشد همانند ساعت های مدرسه رفتن.
٢_ دانش آموز با لباس مناسب و حتی فرم مدرسه حاضر شود.
٣_ محل قرار گرفتن دانش آموز مشخص و ترجیحا پشت میز باشد.
۴_ گوشی همراه با فاصله مناسب و به صورت ثابت قرار گیرد.
۵_ عوامل برهم زننده تمرکز مانند تلفن و تلویزیون را از محیط درس دور کنیم.
#سلام_بر_حسین_علیه_السلام
#ما_ملت_حسینیم
🆔 @m_setarehha
#داستان_آموزنده 🌺🌺🌺
🌸حڪایت عجیب دزدى با نام امام حسين عليه السلام!!!🌸
از مرحوم سيد احمد بهبهانى نقل شده :
در ايام توقفم در كربلا حاج حسن نامى در بازار زينبيه ، دكانى داشت كه مهر و تسبيح مى ساخت و مى فروخت . معروف بود كه حاجى تربت مخصوصى دارد و مثقالى يك اشرفى مى فروشد.
روزى در حرم امام حسين عليه السلام حبيب زائرى را دزدى زد و پولهايش را برد. زائر خود را به ضريح مطهر چسبانيد و گريه كنان مى گفت : يا اباعبداللّه در حرم شما پولم را بردند، در پناه شما هزينه زندگيم را بردند. به كجا شكايت ببرم ؟
حاج حسن مزبور حاضر متأثر شد و با همين حال تأثر به خانه رفت و در دل به امام حسين عليه السلام گريه مى كرد.
شب در خواب ديد كه در حضور سالار شهيدان به سر مى برد به آقا گفت : از حال زائرت كه خبر دارى ؟ دزد او را رسوا كن تا پول را برگرداند.
امام حسين فرمود: مگر من دزد گيرم ؟
اگر بنا باشد كه دزدها را نشان دهم بايد اول تو را معرفى كنم .
حاجى گفت : مگر من چه دزدى كردم ؟
حضرت فرمود: دزدى تو اين است كه خاك مرا به عنوان تربت مى فروشى و پول مى گيرى. اگر مال من است چرادر برابرش پول مى گيرى و اگر مال توست ، چرا به نام من مى دهى ؟
عرض كرد: آقا جان !از اين كار توبه كردم و به جبران مى پردازم .
امام حسين عليه السلام فرمود:پس من هم دزد را به تو نشان مى دهم . دزد پول زائر، گدايى است كه برهنه مى شود و نزديك سقاخانه مى نشيند و با اين وضعيت گدايى مى كند، پول را دزديد و زير پايش دفن كرد و هنوز هم به مصرف نرسانده .
حاجى از خواب بيدار مى شود و سحرگاه به صحن مطهر امام حسين عليه السلام وارد مى شود، دزد را در همان محلى كه آقا آدرس داده بود شناخت كه نشسته بود.
حاجى فرياد زد: مردم بياييد تا دزد پول را به شما نشان دهم . گداى دزد هر چه فرياد مى زد مرا رها كنيد، اين مرد دروغ مى گويد، كسى حرفش را گوش نداد. مردم جمع شدند و حاجى خواب خود را تعريف كرد و زير پاى گدا را حفر كرد و كيسه پول را بيرون آورد.
بعد به مردم گفت : بياييد دزد ديگرى را نشان شما دهم ، آنان را به بازار برد و درب دكان خويش را بالا زد و گفت : اين مالها از من نيست حلال شما. بعد تربت فروشى را ترك كرد و با دست فروشى امرار معاش مى كرد.
📚منبع:حكاياتى از عنايات حسينى : ص 34
#سلام_بر_حسین_علیه_السلام
#ما_ملت_حسینیم
🆔 @m_setarehha
#حدیث_روز. 🌺🌺🌺
🌸 حضرت على عليه السلام: 🌸
🌿 من تَسَلّى بِالكُتُبِ لَم تَفُتهُ سَلوَةٌ.
🌿 هر كس با كتاب ها آرام گيرد ، هيچ آرامشى را از دست نداده است.
📚 غرر الحكم، ج 5، ص 233.
#سلام_بر_حسین_علیه_السلام
#ما_ملت_حسینیم
🆔 @m_setarehha
#سیره_شهدا. 🕋🕋🕋
#داستان_زندگی_شهید_تورجی_زاده
#کتاب_یا_زهرا_سلام_الله_علیها
🏴ادامه مطالب.......🏴
«« خمپاره »»
«« راوی یکی از دوستان شهید»»
برای عملیات کربلای چهار به منطقه شلمچه رفتیم. حدود 20 نفر از ارکان
گردان بودیم. میخواستیم منطقه را از نزدیک ببینیم. اما عمليات لو رفت و...
با اعلام پایان کار، قرار شد برگردیم. در مسیر برگشت همه ما پشت یک تویوتا
نشستیم. محمدتورجی هم فرستادیم جلو.
در راه گلولههای خمپاره مرتب در اطراف ما به زمین میخورد. هر لحظه ممکن
بود یکی از آنها روی ماشین اصابت کند. بعضی از بچهها ترسیده بودند. فکری
به ذهنم رسید.
من یک دبّه پلاستیکی برداشتم. شروع کردم به زدن و خواندن!! محمد سرش را
بیرون آورد و با عصبانیت گفت: چیکار میکنید! این به جای ذکر گفتنه؟!
چند نفری از بچه ها هم دست میزدند. میخواستم کمی روحیه بچه ها را عوض کنم.
یکدفعه گلوله خمپاره دشمن پشت ماشین فرود آمد. لاستیک عقب پنچر شد.
دو نفر از بچه ها هم مجروح شدند.
محمد سریع از ماشین پیاده شد. باعصبانیت به من نگاه کرد و گفت: این هم
نتیجه کارای تو!
گفتم: ممد جون ناراحت نشو. من به خاطر شما این کار رو کردم!
باتعجب به من نگاه میکرد. بعد ادامه دادم: اگه ذکر میگفتیم که بدتر بود!
خمپاره رو سر ماشین میخورد!
من این کار رو کردم که ملائک خدا ما رو انتخاب نکنند! بگن اینها که
مشغول این کارها هستند لیاقت شهادت ندارند.
با وجود عصبانیت کمی به حرف من فکر کرد. بعد هم اخمهایش باز شد و
خندید.
جلسه رو به پایان بود. محمد اصرار داشت گردان به عملیات برود. برادر
زنجیربند ميگفت: به منطقه پدافندی برویم. از فرماندهان نظرخواهي شد. بعد از
صحبتها قرار شد به منطقه پدافندی برویم.
همان شب برادر تورجی گفت: برو زنجیربند رو صدا کن، جلسه داریم!
رفتم و صدایش کردم. خیلی سریع آمد. تا وارد شد باتعجب به اطراف نگاه
کرد. هیچ نشانه ُ ای از برگزاری جلسه نبود. یکدفعه محمد از پشت او را هل داد!
یک پتو هم رویش انداختند و...
ُ حسابی کتک خورد. بعد محمد باخنده نشست روی پتو وگفت: خب، باز هم
دوست داری بری پدافندی!؟ توبه کن! بگو اشتباه کردم!
خیلی خندیدیم. خود برادر زنجیربند هم میخندید. شوخیهای محمد در نوع
خودش جالب بود. بعد از جشن پتو برادر زنجيربند را در آغوش گرفت و بوسید.
بعدها هر بار همدیگر را میدیدیم از او حلالیت میطلبید.
ادامه دارد..........
#سلام_بر_حسین_علیه_السلام
#ما_ملت_حسینیم
#محمد_رضا_تورجی_زاده
🆔 @m_setarehha
#حدیث_روز 🌺🌺🌺
🌸 امیرالمؤمنین علی علیه السلام:🌸
🍀 طالِبُ الْاَدَبِ اَحْزَمُ مِنْ طَالِبِ الذَّهَبِ.
🍀 جوینده ادب، دوراندیشتر از جوینده طلاست.
📚 عيون الحكم، ح 5518.
#سلام_بر_حسین_علیه_السلام
#ما_ملت_حسینیم
🆔 @m_setarehha
📣📣📣
سلام علیکم
💠چند نکته پیرامون ایامی که برخی محسنیه نامگذاری نمودهاند محضر سرورانم تقدیم می دارم
1⃣ مواظب باشیم با یک مسأله ی درون مذهب، دچار اختلاف و دو دستگی نشویم که خواست دشمن همین است.
2⃣ سقط حضرت محسن علیه السلام، از مسلمات تاریخ است.
3⃣ تاریخ سقط اختلافی است و لااقل قرائنی که حقیر مطالعه کرده ام به هیچ وجه شهادت حضرت محسن را در ایام ابتدایی ماه ربیع همراهی نمی کند.
4⃣ عزاداری به صورت فردی و شخصی زمان بردار نیست و کسی نمی تواند مانع اقامه ی عزای دیگری شود.
گاهی ظرفیت فردی اقتضای عزا حتی در طول سال را دارد. (لاندبنک صباحا مساءا).
5⃣ نهادینه کردن یک مساله به صورت اجتماعی مثل دهه های مختلف باید با لحاظ شرائط مختلف اجتماعی و فرهنگی و با مشورت بزرگان و مراجع و دغدغه مندان اتفاق بیافتد. تا از آسیب های مختلف جلوگیری شود.
6⃣ دهه سازی های ممتد اگر به دین منتسب نشود به هیچ وجه بدعت نیست اما بهتر است از این نکته غافل نشویم که:
هر افراطی، تفریطی به دنبالش هست.
می ترسم از زمانی که دهه سازی های جدیدالتاسیس، عزای حسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام را تحت الشعاع قرار دهد و تضعیف کند.
💎نتیجه اینکه:
✅هر فردی در اقامه ی عزا در هر ایامی مختار است و ماجور
✅اما دهه سازی های متعدد به صورت یک سنت و مراسم اجتماعی به خاطر مسائل متعدد زیبا به نظر نمی رسد:
✨الف: عدم توصیه و عمل معصومین علیهم السلام
✨ب: عدم سابقه ی چنین مراسمی در بین شیعیان
✨ج: قطعی نبودن ایام خاص شهادت
✨د: سوء استفاده ی دشمن جهت تخریب
✨ه: تحت الشعاع قرار گرفتن عزای سرور و سالار شهیدان
#پست_پیشگام
#ماه_ربیع_الاول
@javadheidari110
💥از دوره تربیت مربی جانمانید.
🔥دورهای #مجازی اما #متفاوت🔥
✅لینک ثبت نام و شرایط:
https://b2n.ir/140036
💠اطلاعات بیشتردر کانال👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2921726014C6fe5cf299e
#سیره_شهدا. 🌺🌺🌺
#داستان_زندگی_شهید_تورجی_زاده
#کتاب_یا_زهرا_سلام_الله_علیها
🌸ادامه مطالب.......🌸
«« سفرا »»
«« راوی جمعی از دوستان شهید»»
رفتم سراغ محمد. با اصرار از او خواستم بیاید مسجد اردوگاه. چند دقيقه بعد
وارد مسجد شدیم. مراسم در حال برگزاری بود. گفتم: محمد نوبت شماست.
باتعجب پرسید: چی!؟
گفتم: باید بخونی. این همه میهمان آمده. بهتر از تو هم برای مداحی نداریم.
اما هر کاری کردم بیفایده بود. نخواند که نخواند!
با هم رفتیم بیرون. گفتم: حسابی ما رو ضایع کردی! گفت: بیشتر خودم را ضایع
کردم! بعد مکثی کرد و گفت: مداحی توی این مجلس برای رضای خدا نبود!
ُ ترسیدم ماجرای سفرا پیش بیاد! باتعجب گفتم قضیه سفرا چیه؟!
٭٭٭
عراق دارخوئین را بمباران کرد. از صبح تا غروب مشغول تخليه شهدا و
مجروحين آنجا بودیم. شب خسته و کوفته به اردوگاه شهیدعرب آمدیم. وقتی
رسیدیم نماز تمام شده بود. آنقدر خسته بودم که در چادر دراز کشیدم. همان موقع
مسئول تبلیغات لشكر دوید دنبال من و گفت: تورجی سریع بیا!
گفتم: چی شده!؟ گفت: سفیران ایران در کشورهای دیگر آمده اند بازدید از
جبهه، امشب مهمان لشكر هستند. مداح هم دعوت کردیم ولی نیامده. الان همه
منتظر دعای کمیل هستند. سریع بیا که آبروی ما داره میره!
با اصرار او به مسجد آمدم. شروع کردم به خواندن. مجلس خیلی خوبی شد.
خودم باور نمیکردم. بعد از دعا حاج حسین خرازی گفته بود: محمد امشب
کولاک کرد.
وقتی دعا تمام شد برگشتم داخل چادر. خیلی خسته بودم. یکدفعه یادم افتاد
نماز نخوانده ام. به خودم گفتم: وای به حال تو. مستحب را گرفتی، واجب رها شد!
سریع نماز را خواندم. شام و سوره واقعه و بعد مشغول استراحت شدم. ساعت
حدود دوازده بود. یکدفعه یادم افتاد که وضو نداشتم! سريع بلند شدم. وضو گرفتم
و دوباره نماز خواندم. اما دیگر نخوابیدم.
مناجات من تازه شروع شد. تازه فهمیدم خدا چه لطفی در حق من کرده. غرور
من را گرفته بود. باخودم گفته بودم: با اینکه خسته بودی عجب دعایی خواندی!
اما خدا گوش مالی خوبی به من داد. به من فهماند: »حال را خدا میدهد. تو که
ً اصلا وضو نداشتی. نماز واجب تو هم رفت!
٭٭٭
بعد از آن محمد خیلی به این مسائل توجه میکرد. بارها فرمانده گردان، حتی
معاون لشكر از محمد خواسته بودند برای بچه ها بخواند. اما او اول به حال درونی
خودش نگاه میکرد. اگر آمادگی درونی نداشت، یا در آن جلسه بوی ریا و غیر
خدا حس میکرد نمی خواند.
مجالس دعای محمد دریای معرفت بود. محمد اهل مطالعه بود. لابلای مداحی
بچه ها را نصیحت میکرد. از احادیث و آیات میگفت و...
توسلهای او واقعًا گرهگشا بود. در یکی از مراحل کربلای پنج مهمات ما تمام
شد. چند نفری برای آوردن مهمات به عقب رفتند.
آنها دیرکردند. هوا در حال روشن شدن بود. هر لحظه ممکن بود عراق پاتک
کند.
محمد توسل پیدا کرد به حضرت زهرا(س) بچه ها هم همینطور. دقايقي بعد
مهمات رسید. همان موقع دشمن حمله کرد اما نتوانست کاری انجام دهد.
٭٭٭
بچه ها عاشق صدای محمد بودند. هر جا محمد می خواند غوغا میشد. چند
نفری از بچه ها هم از این موضوع سوءاستفاده میکردند!
ً مثال میآمدند داخل چادر و به شوخی میگفتند: تورجی فلان جا در حال
مداحی است! بچه ها همه میدویدند!
يادم هست در یکی از مراحل عملیات کربلای 5 به سوی دشمن در حال
پیشروی بودیم. صدای رگبار و انفجار و... خيلي زياد بود.
صدا به صدا نمی رسید. بچه ها راه را بلد نبودند. تعدادی هم اشتباه رفته بودند.
محمد هر چه فریاد میزد بیفایده بود.
برای همین رفت روی بلندی. با دست اشاره میکرد و داد میزد: یازهرا(س)
یازهرا (س) یازهرا. (س)...
این نام، هم رمز عملیات بود هم اسم گردان ما، با کمال تعجب دیدم عدهای از
بچه ها کنار آن بلندی نشستهاند! اسلحه را زمین گذاشته و در حال سینه زنی هستند!
و میگویند: یازهرا (س) یازهرا(س)
محمد سریع پایین آمد و گفت: بابا حرکت کنید، حاال که وقت سینه زنی نیست!
ادامه دارد......
#سلام_بر_حسین_علیه_السلام
#ما_ملت_حسینیم
#محمد_رضا_تورجی_زاده
🆔 @m_setarehha
#داستان_آموزنده 🌺🌺🌺
🌸حرف زدن با امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف🌸
✍مرحوم آیت الله میلانی میفرمودند: هر روز بنشینید یک مقدار با امام زمان درد و دل کنید. خوب نیست شیعه روزش شب شود و شباش روز شود و اصلاً به یاد او نباشد.
بنشینید چند دقیقه ولو آدم حال هم نداشته باشد، مثلاً از مفاتیح دعایی بخواند، با همین زبان خودمان سلام و علیکی با آقا کند. با حضرت درد و دلی کند.
آیت الله بهجت می فرمود:
بین دهان تا گوش شما کمتر از یک وجب است.
قبل از اینکه حرف از دهان خودتان به گوش خودتان برسد، به گوش حضرت رسیده است. او نزدیک است، درد و دلها را میشنود. با او حرف بزنید و ارتباط برقرار کنید.
در زمان حضرت امام هادی علیه السلام شخصی نامهای نوشت از یکی از شهرهای دور نامهای نوشت که آقا من دور از شما هستم. گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم،
به هر حال چه کنم؟
حضرت در جواب ایشان نوشتند:
«إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْک»
لبت را حرکت بده، حرف بزن، بگو. ما از شما دور نیستیم.
📚بحارالانوار/ ج۵۳/ ص۳۰۶
#سلام_بر_حسین_علیه_السلام
#ما_ملت_حسینیم
🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#صلوات_خاصه. 🌺🌺🌺
🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا
💞الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ
🌸وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ
💞وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ
🌸صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً
💞مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا
🌸صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ
#سلام_بر_حسین_علیه_السلام
#ما_ملت_حسینیم
🆔 @m_setarehha
#حدیث_روز 🌺🌺🌺
🌸 امام كاظم عليه السلام: 🌸
🍀 ليسَ الحِميَةُ أن تَدَعَ الشَّيءَ أصلاً لا تَأكُلَهُ ، ولكِنَّ الحِميَةَ أن تَأكُلَ مِنَ الشَّيءِ وتُخَفِّفَ.
🍀 پرهيز، آن نيست كه چيزى را به كلّى وا بگذارى و هيچ نخورى؛ بلكه پرهيز، آن است كه از چيزى بخورى، امّا كم بخورى.
📚 دانشنامه احاديث پزشكى، ج 2، ص 22.
#سلام_بر_حسین_علیه_السلام
#ما_ملت_حسینیم
🆔 @m_setarehha
🌸 حضرت امام خمینی
﴿رِضوانُ الله تعالی عليه﴾ :🌸
🌿شهادت ارثی است که از اولیاء ما به ما می رسد. آنها باید از مردن بترسند که بعد از مرگ، موت را فنا می دانند. ما که بعد از موت، حیات را بالاتر از این حیات می دانیم چه باکی داریم.
🌿اول آبان سالگرد شهادت آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی
﴿رَحمَْةُ الله عَليه﴾ ، در سال ۱۳۵۶ ، گرامی باد.
🌿 هدیه به روح مطهر این شهید والا مقام ، فاتحة مع الصلوات.
#سلام_بر_حسین_علیه_السلام
#ما_ملت_حسینیم
🆔 @m_setarehha
#نکات_ناب. 🌺🌺🌺
🌸فتــوحـــات رزق و روزی🌸
امام صادق علیه السلام فرمود:
هرکه عصر پنج شنبه ۴۰بار
سوره نصر را بخواند،
خدای مهربان چنان رزق و روزی
مادی و معنوی اورا وسیع و زیاد میکند،
که آن موجب تعجب و شگفتی خود شخص میشود
امروز پنجشنبه است این مستحب
را عمل کنیم و ثواب آن را
شب جمعه هدیه کنیم به اهل البیت علیه السلام، اهل قبور، خصوصا ذوالحقوقمان🌻
سورة النصر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿١﴾
وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا﴿٢﴾
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا ﴿٣﴾
#سلام_بر_حسین_علیه_السلام
#ما_ملت_حسینیم
🆔 @m_setarehha