eitaa logo
ما و او ( احسان عبادی )
41هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
470 فایل
کانال دوم👈 @marefatemahdavi ✍️ احسان عبادی/طلبه درس خارج/ارشد ادیان و عرفان/دانشجوی دکتری قرآن و حدیث/از اساتیدمهدویت 🖥تبلیغات @sina_bavelayatali 📌ادمین سوالات @hovalsharid 📞تلفن: 09387543716 انتشارمطالب باهرنامی مشکلی ندارد✅
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 یادآوری روز یکشنبه است،غسل و نماز توبه فراموش نشود. در این وضعیت جامعه،که از هر زمانی بیشتر به بازگشت به سوی خدا نیاز است،به اطرافیان هم یادآوری بفرمایید.
5 🔰حاج اقا از روحانیون خوش نام محل بود، مردم خیلی به ایشون اعتمادی همراه با اعتقاد داشتند. سالها شاگردی ایت الله بهجت (ره) رو کرده بود ، واقعا در حد یک عالم عامل به علم. از بس خودسازی کرده بود ، مردم تاثیر حرفها و مطالبش رو عمیقا درک می کردند . بارها شده بود تو نماز گریه می کرد و مردم رو هم به گریه می انداخت ، تو شبهای قدر و ایام محرم، مردم قبول نمی کردن روضه خوان بیاد و به مداح هم می گفتن فقط مداحی کن و برو ، روضه فقط برای حاج اقاست ! از بس نفس گرمی داشت تا می گفت السلام علیک یا اباعبدالله ، مردم به پهنای صورت اشک می ریختن هر چند وقت یکبار خاطره ای از آیت الله بهجت (ره) برای مردم می گفت تا بیشتر با شخصیت معنوی ایشون آشنا بشن. ✳️ حاج هادی که کارمند بانک بود، بارها و بارها وقتی حاج اقا برای کارهای بانکی بهش سر می زد، تعارف می کرد که کار ایشون رو بدون نوبت انجام بده ، البته با رضایت خود ارباب رجوع ها، اما حاج اقا عسکری اصلا قبول نمی کرد و می گفت منم یکی مثل این دوستان، شاید یکی کارش گیر باشه و باید زودتر تمام بشه،خدا رو خوش نمیاد حق اون رو ضایع کنم. مردم عاشق همین رفتار و سکنات ایشون شده بودن ، مسجد اون محله، جزء شلوغ ترین مساجد تهران بود که ایام محرم و شب های قدر ، جای سوزن انداختن نبود و حتی خیابون های اطراف هم مملو از جمعیت می شد. 🔰 حاج هادی و همسرش رفتن سراغ حاج اقا عسکری برای مشورت درباره اسم پسری که قراره چندماه دیگه به دنیا بیاد. حاج آقا تا از موضوع خبر دار شد، مثل همیشه تو این جور مواقع ، خاطره ای از ایت الله بهجت (ره) نقل کردند. خاطره از این قرار بود که: 👈 یک روزی یه بنده خدایی به قصد اینکه برای پسر تازه به دنیا اومدش اسمی انتخاب کنه، بعد نماز میره خدمت آیت الله بهجت (ره) . حاج اقا بهجت همیشه بعد نماز، مدتی به سجده شکر یا ذکر گفتن مشغول بودند و اصلا حواسشون به اطراف نبود. بعد چندین دقیقه که کارشون تمام شد و خواستند بلد بشن، اون بنده خدا حاج اقا بهجت رو صدا میزنه و سلام میکنه ، ایت الله سرش رو بر می گردونه و به طرف میگه سلام، آقا چطوره؟ طرف میگه، کیه حاج اقا؟ ایت الله بهجت میگه پسرت رو میگم، پسری که تازه به دنیا اومده ، حالش خوبه؟ سلامته؟ اینجا بود که اون بنده خدا بهت و تعجب بهش دست میده که چطور ایشون از نیت من خبردار شد ؟ چطور فهمید من برای چه کاری سراغ ایشون اومدم؟ تو همین فکر و خیال ها بود که دید آیت الله بهجت رفتند، تازه به خودش اومد و فهمید اسم بچه رو باید بگذاره. ✅ حاج اقا عسکری به اینجا که رسید به اقا هادی گفت، من هم پیشنهادم این است که اسم بچه خودتون رو محمد مهدی بگذارید، این اسم ترکیبی از اسم خاتم الانبیاء و خاتم الاوصیاء هست. برکت داره انشالله 🔰 اقا هادی به همسرش نگاهی کرد و... ( ادامه دارد ...) ✍️ احسان عبادی @ma_va_o
جلسه جدید تفسیر تسنیم و جلسه اول از سطح دو اصول عقائد ، بارگزاری شد @marefatemahdavi جلسات اصول عقائد رایگان است و مدرک هم دارد حتما شرکت کنید امروز هم انشالله صوت جدید در همین کانال بارگزاری می شود که آن هم رایگان است و مدرک دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 سلسله کلیپ های 14 🔰 بررسی دوران سیاه 20 ساله از کودتا تا سقوط 📚 بر اساس کتاب " تاریخ بیست ساله ایران " نوشته "حسین مکی" ( یکی از معتبرترین کتب نوشته شده درباره ) 🎤 با توضیحات استاد احسان عبادی از اساتید مهدویت کشور و پژوهشگر تاریخ ✳️ جلسه 14 ( شروع فصل دوم ) 🔰لینک ویدئو در آپارات برای حجم های کمتر یا بیشتر https://aparat.com/v/j2m0l 👈 نشر این فایلها با هر اسم و نامی ، آزاد هست. @ma_va_o @tpahlavi
13 جلسه مربوط به فصل اول را از اینجا می توانید مشاهده بفرمایید.
⬇️⬇️ جلسه ششم تاریخ اروپا ⬇️⬇️ به شرکت کنندگان در این دوره ، مدرک اعطا خواهد شد و به سه نفر برتر ، هدایای نقدی داده می شود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 سلسله جلسات 6 🎤 با تدریس از اساتید مهدویت و پژوهشگر علوم حدیث و تاریخ 🎬 جلسه 6️⃣ 👈 موارد مطرح شده در جلسه ⏬ 👌 آموزش های ابتدایی و غیرعلمی در کلیسا 👌 شوالیه ها 💥 کاری از کانون فرهنگی آموزشی حضرت مهدی موعود (عج ) استان مازندران 💥 @ma_va_o
🔰 16 ❇️ یکی از روایاتی که اخیرا زیاد شده و حتی برخی منبری های محترم هم گفته اند ، روایتی هست که جز اینترنت و فضای مجازی ، منبعی دیگر ندارد !!! روایت زیر می باشد 👇 🌀 🔴 مردی به خدمت امام صادق(ع) آمد و عرضه داشت :من مرتکب گناهی شده ام. امام صادق(ع) فرمود :خدا می بخشد. آن شخص عرضه داشت :گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگ است. امام فرمود:اگر به اندازه ی کوه باشد خدا می بخشد. آن شخص عرضه داشت:گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگتر است. امام فرمود :مگر چه گناهی مرتکب شده ای؟ و آن شخص به شرح ماجرا پرداخت. پس از اتمام سخن امام صادق(ع) رو به آن مرد کرد و فرمود:خدا می بخشد ، من ترسیدم که نماز صبح را قضا کرده باشی.!! 1️⃣ اولا این روایت هیچ سندی ندارد، هیچ ، اگر کسی جز اینترنت، سندی دیگر پیدا کرد برای ما بفرستد 2️⃣ ثانیا هیچ فقیهی تا به الان فتوا نداده است قضا شدن نماز صبح اگر از روی سهل انگاری نباشد، گناه است، فقط در روایات داریم هر موقع از روز که به یاد شما آمد، قضای آن را انجام دهید و به بعد موکول نکنید ✳️ در اهمیت نماز صبح هیچ شکی نیست و اینکه پر اهمیت ترین نماز در بین نمازهای 5 گانه می باشد هم شکی نیست ( به تفاسیر قرآن در ذیل آیه 78 سوره اسراء رجوع شود) ، اما آیا این درست است ما برای جا انداختن اهمیت این نماز در بین مردم، به روایتی دروغین و سر تا پا جعلی روی بیاوریم؟؟؟ 👈👈👈 برخی کانال ها که حتی یکی از آنها برای یکی از معروف ترین سخنرانان کشور است ، چند منبع برای این حدیث ذکر کرده اند از جمله بحارالانوار ج 8 یا وسائل الشیعه ج 3 ، که باید بگویم به هیچ عنوان در این آدرس ها هم این حدیث یافت نمی شود و کلا در هیچ کتاب حدیثی ، چنین روایتی نداریم. 💠 اینجاست که می گوییم در موضوعات علمی ، به نام سخنران نباید توجه کرد، بلکه باید به سند و مدرک نگاه کنیم ⚠️ بسیار مراقب باشیم که هیچوقت چیزی را بدون سند و مدرک به اهل بیت (ع) نسبت ندهیم که گناهی است بس بزرگ ⚠️ ✍️ احسان عبادی / مدرس مهدویت و پژوهشگر علوم حدیث و تاریخ @ma_va_o
قسمتی از این روایت جعلی را در قسمت جستجوی ایتا جستجو کنید مشاهده می کنید که متاسفانه کانال های بسیار بسیار زیادی این روایت جعلی را پخش کرده اند!!! واقعا جای تاسف است
🔰 همین الان که این پیام را می بینید، اقدام کنید برای خرید این کتاب فوق العاده مهم 👈 این کتاب بسیار بسیار زیبا از دوران صفویه تا انقلاب را با نگاهی تحلیلی و سیاسی بحث کرده است ، هم تاریخ است و هم تحلیل 💠 نمی گویم کامل است ، اما برای شروع تاریخ تحلیلی بسیار عالی است ، تاریخ باید تحلیلی خوانده شود، وگرنه می شود قصه خوانی و در بین راه ، خواننده را زده می کند. 🔗 آدرس خرید کتاب https://bookroom.ir/book/12050 @ma_va_o
6 🔰 اقا هادی به همسرش نگاهی کرد و یاد نذری افتاد که اون شب در مسجد بعد شنیدن صحبت های حاج اقا کرده بود. فرزندی که دوست داشت اون رو خادم امام زمان (عج) کنه ، و حالا اسمی که قراره انتخاب بشه مزین به نام حضرت ، ترکیبی از نام اصلی حضرت و مشهورترین لقب ایشون. 💠 تو راه برگشت به منزل ، رفتن پارک محل ، روی صندلی نشستن و به بچه های در حال بازی خیره شده بودند ، توی دل خودشون آرزو می کردن که روزی هم بیاد و بچه خودشون رو بیارن پارک تا جلوی چشم اونها بازی کنه و لذت ببرن سالهاست این آرزو رو داشتن، اما هیچوقت ناامید نمی شدن، اصلا ناامیدی در زندگی اونها معنایی نداشت ، همون صندلی ای که روی اون نشسته بودن، برای اونها یاداور خاطره ای شیرین بود 🌀 همین چند سال قبل بود که می خواستند خونه بخرن، اما هرجایی رو می دیدن یا گرون بود یا باب میل اونها نبود، خسته و کوفته از گشتن دنبال خونه ، روی همین صندلی های پارک نشسته بودند ، هر کدوم داشتن به توسلات و ختم هایی که برای خونه گرفتن انجام داده بودن و به جایی نرسیده بود، فکر می کردن ، حاج هادی یاد این افتاد که امروز صبح چقدر با چشمان گریان تو نماز ابوبغل ، از امام زمان (عج) خواسته بود تا کمک کنه برای پیدا کردن خونه ، اما نشد. نرگس خانم هم داشت به ختم قرآنی که به نیت هدیه به حضرت زهرا (س) خونده بود فکر می کرد، هر دو با چشم خودشون می دیدن که اعمالشون به نتیجه نرسید، اما هیچوقت ناامید نمی شدن ✳️ تو این فکرها بودن که یه اقای میان سال و مودب و با وقار که مهربانی خاصی در چشم هاش بود ، از کنار اونها رد شد ، مست بوی عطر لباسش شدن، سرشون رو به طرف اون مرد برگردوندن، اون مرد هم برگشت و نگاهی به اونها کرد، رفت پیششون با عطوفت و گرمی خاصی سلام کرد، گفت چرا ناراحتین؟ حیف شما دو نفر نیست که به این جوانی ، اینقدر ناراحت و غمگین؟ حاج هادی گفت سلام حاج اقا، از بس دنبال خونه گشتیم تا بخریم و جایی پیدا نکردیم ،خسته شدیم اون بنده خدا که اسمش آقای رحمتی بود رو به هادی کرد و گفت چرا اصرار داری حتما خونه بخری؟ با این پولی که شما دارین میشه خونه خوب اجاره یا رهن کرد. نرگس خانم گفت اولا واقعا نمیشه تو این زمونه به هر صاحب خونه ای اعتماد کرد ، ثانیا هرسال موقع تمدید اجاره ، تن و بدن آدم می لرزه که نکنه صاحب خونه منو جواب کنه و باید بلند بشم و دوباره استرس اسباب کشی و ... خلاصه آدم خونه بخره بهتره، درسته پول ما برای خرید خونه خیلی زیاد نیست، اما میشه یه چهاردیواری نقلی خرید و توش زندگی کرد ❇️ حرف که به اینجا رسید، آقای رحمتی نگاهی به آقا هادی کرد و توی چشمهاش خیره شد و گفت اگه صاحب خونه خوبی داشته باشین ، تا اون حد خوب که به شما بگه تا هر وقت دلتون خواست اینجا بشینین و هر چقدر دلتون خواست پول پیش و اجاره یا رهن بدین، چی؟ اونوقت هم حاضر به اجاره نشینی نیستین؟ 🌀 هادی و همسرش با هم گفتن حاج اقا چی از این بهتر؟ ولی بعید هست تو این دور و زمونه چنین آدمی پیدا بشه ، ❇️ یه دفعه آقای رحمتی کلید منزلش رو از جیبش در میاره ، میده به اقا هادی و میگه بلند بشین برین خونه من به فلان آدرس، خانمم عصرانه درست کرده و من هم اومدم برای خرید نان گرم ، برین خونه و به حاج خانم بگین ما مهمان خدا هستیم و آقای رحمتی ما رو فرستاده، خودش میدونه قضیه چیه برین تا من هم نان بگیرم و بیام. 🔰 نرگس خانم نگاهی به همسرش کرد و ... ( ادامه دارد ...) ✍️ احسان عبادی @ma_va_o
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 سخنرانی های 16 👈 ( بررسی عملکرد سازمان سیا در دیگر کشورها ) 🌀 جلسه سوم از فصل سوم 👈داستان جالب دخالت سازمان سیا در امورات کشورها 🔗 در صورت مشکل در دانلود ، همه جلسات به صورت همزمان در سایت http://mahdaviat313.ir/?p=1162 بارگزاری می شود 🎤 با توضیحات (از اساتید مهدویت و پژوهشگر تاریخ) 👈 کاری از گروه ، واحد مجازی تاریخ ، کانون مهدویت قائمشهر ، مازندران @ma_va_o
پست بسیار مهم درباره معرفی برای کسب معرفت نسبت به امام زمان (عج) حتما مطالعه و استفاده کنید به آدرس https://eitaa.com/marefatemahdavi/13703 رجوع بفرمایید.
1_78423349.pdf
446.2K
فایل pdf کتاب بی نظیر هدایایی به حضرت دوست، کتاب تالیفی استاد عبادی که به چاپ پنجم رسیده بود. 💠 چون در چاپ جدید ،قیمت کتاب بالا می رود، فایل آن را بصورت رایگان در اختیار عزیزان قرار می دهیم. 💠محتوای کتاب با زبانی کاملا عامیانه و دوستانه نوشته شده که باعث جذب مخاطب می شود، همچنین کتابی عالی هست برای افزایش محبت قلبی نسبت به امام زمان عج 💠 سبک نوشتار کتاب به گونه ای هست که برای تمام سنین از هفت سال به بالا ، قابل استفاده هست. 💠 هم استفاده کنید، هم نشر دهید. @ma_va_o
7 🔰 نرگس خانم نگاهی به همسرش کرد و هر دو با نگاهی خوشحال کننده به آقای رحمتی گفتند چه قضیه ای رو خانم شما میدونه؟ گفت : شما برین ، کاریتون نباشه 🌀 حاج هادی و همسرش رفتن به آدرسی که آقای رحمتی داده بود، آخر یک کوچه بن بست ، سر کوچه یک مسجد قشنگ و زیبا داشت که بچه ها داشتن داخل حیاطش تنیس روی میز و فوتبال دستی بازی می کردن، هادی گفت اگه واقعا اینجا بتونیم خونه بگیریم عالی میشه، هم کنار مسجد هست، هم مسجدی که پر رونق هست و بچه ها هم داخلش فعالیت دارن هیچ کدوم از خانه هایی که دیدیم تا الان، کنار مسجد نبودن به آخر کوچه که رسیدن، مواجه شدن با یک خانه شیک و تمیز که طبقه دوم اون تازه ساخت بود ، زنگ طبقه بالا رو زدن، اما کسی در رو باز نکرد، یه مرتبه نرگس خانم گفت هادی جان، فکر کنم طبقه بالا کسی ساکن نیست، چون پنجره ها اصلا پرده کشیده نیست ، زنگ طبقه پایین رو بزن، هادی با تعجب گفت ، یعنی صاحب خونه خودش طبقه اول هست و طبقه بالا که نو و تمیز هست خالیه؟ مگه میشه؟ زنگ طبقه اول رو زد و یه خانمی با صدای گرم جواب داد کیه؟ آقا هادی گفت ما رو حاج اقای رحمتی فرستاده ، گفتن به شما بگیم که مهمان خدا هستیم. تا این رو گفت، خانم رحمتی گفت خوش آمدین، منتظر شما بودیم، آقای رحمتی کلید بهتون داده؟ چون آیفون ما خراب هست و درب رو باز نمی کنه ، اگه نداده من بیام پایین باز کنم حاج هادی گفت ، بله حاج خانم دادن، شما زحمت نکشید ، درب رو باز کردن وارد حیاط شدن، خانه ای تمیز که چندتا برگ پاییزی داخل حیاطش ریخته بود، یا یک حوض کم عمق که چند تا ماهی قرمز داخلش بازی می کردن و پله ای که از پایین تا بالای اون گل های رنگارنگ جلوه می کرد خانم رحمتی که اومده بود روی پله ها ، سلام و احوالپرسی گرمی کرد و رفت دست نرگس خانم رو گرفت و این زوج مومن رو برد داخل خانه. 🌀 هرچی خانم رحمتی گرم می گرفت و با اونها صحبت می کرد، هادی و خانمش تو بهت و تعجب بودن که قضیه چیه و این زن و شوهر برای چی دعوتشون کردن داخل منزل و از اونها پذیرایی می کنن انگار خانم رحمتی فهمیده بود، بهشون گفت تعجب نکنین ، صبر کنین حاج اقا رحمتی بیاد خودش توضیح میده شما فعلا پذیرایی کنین از خودتون 🔰 حاج هادی همین طور که داشت چایی و میوه می خورد نگاهی به دور و بر منزل هم انداخت و یه مرتبه توجهش به یک عکس جلب شد، یه پسر جوان و با چهره مذهبی ، روی حاشیه قاب عکسش هم یه نواز سیاه بود که نشون می داد فوت کرده. اما کمی خجالت می کشید بپرسه این پسر کی هست ، منتظر موند تا خود صاحبخانه اگه صلاح هست بگه ❇️ سرگرم غذا خوردن و کمی حرف زدن با حاج خانم بودن که زنگ خانه به صدا در اومد ، هادی فهمید آقای رحمتی هست و کلید هم نداره، بلند شد و رفت در رو باز کرد ، دید اقای رحمتی با یک جعبه شیرینی و چند تا نان به دست برگشته تعجب هادی بیشتر شد! شیرینی دیگه برای چی؟ ( ادامه دارد ...) ✍️ احسان عبادی @ma_va_o
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 سلسله کلیپ های 15 🔰 بررسی دوران سیاه 20 ساله از کودتا تا سقوط 📚 بر اساس کتاب " تاریخ بیست ساله ایران " نوشته "حسین مکی" ( یکی از معتبرترین کتب نوشته شده درباره ) 🎤 با توضیحات استاد احسان عبادی از اساتید مهدویت کشور و پژوهشگر تاریخ ✳️ جلسه 15 (👈 در این جلسه شما با دو خیانت بزرگ رضاخان علیه ایران آَشنا می شوید، تا می توانید نشر دهید ) 🔰لینک ویدئو در آپارات برای حجم های کمتر یا بیشتر https://aparat.com/v/yZ1Fi 👈 نشر این فایلها با هر اسم و نامی ، آزاد هست. @ma_va_o @tpahlavi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 سلسله سخنرانی های 3 💠 شرح دقیق و معتبر جهان پس از مرگ 🎬 جلسه 3️⃣ 👈 قبر و فشار قبر 👈 معرفی کارهایی جهت رفع عذاب قبر و... 🎤 با توضیحات از اساتید مهدویت کشور و پژوهشگر حدیث و تاریخ 📚 منبع: کتاب منازل الاخرت شیخ عباس قمی 👈 در صورت مشکل در دانلود ، همه صوتهای این موضوع در آدرس http://mahdaviat313.ir/?p=1191 بارگزاری شده است و می توانید دریافت کنید. @ma_va_o @marefatemahdavi
🔰 بزرگواران محترم از شما عزیزان استدعا داریم این دو خیانت بزرگ رضاخان که علیه مردم و کشور انجام داد ،مخصوصا احیای دوباره قرارداد نفت دارسی ، آن هم به صورت خفت بار تر از قرارداد اول را مکتوب کنید و همه جا پخش کنید بسیاری از جوانان ما از این وقایع بی اطلاع هستند ، تاریخ نمی خوانند ، اطلاع ندارند ، این من و شما هستیم که باید اطلاعات آنها را بالا ببریم و با سند و مدرک از خیانت های بی شمار پهلوی ها بگوییم
💠 عزیزان ، فردا در صحن علنی مجلس ، گزارش کمیسیون تحقیق درباره آقای خوانده می شود و به رای گذاشته خواهد شد. 👈 اگر می خواهید به صورت مستقیم و زنده در جریان قرار بگیرید، می توانید از طریق رادیو فرهنگ، صوت جلسه را به صورت آنلاین گوش دهید و یا می توانید از سایت https://www.icana.ir/Fa/live/ParliamentLive به صورت تصویری آنلاین تماشا بفرمایید. 🔰 جلسه از ساعت 8 فردا صبح ، شروع خواهد شد. لینک پخش تصویری آنلاین ، فقط در ساعات علنی مجلس کار می کند
17 🔰 یکی از داستان های غلطی که درباره ازدواج حضرت زهرا (س) بارها و بارها شنیده اید این هست که در شب عروسی ، سلمان فارسی ، افسار اسب یا شتری که حضرت روی آن نشسته بود را داشت، جعفر بن ابی طالب و عقیل که هر دو برادر حضرت علی (ع) بودند هم حضور داشتند ، ام سلمه همسر پیامبر (ص) هم بود و شعرخوانی می کرد و اسماء بنت عمیس هم بود و وقتی به خانه خضرت زهرا (س) رسیدند، پیامبر (ص) دستور دادند که همه زن ها بروند ، اما دیدند اسماء نرفته ، فرمودند چرا نرفتی؟ اسماء گفت چون موقع رحلت حضرت خدیجه (س) ، ایشان نگران تنهایی حضرت زهرا (س) در شب ازدواج بودند، برای همین من به ایشان قول دادم که در این شب همراه ایشان بمانم و تنهایش نگذارم. این را که گفت ، پیامبر (ص) گریه کردند و به او اجازه دادند. 👈 اما برویم سراغ نقد این مطلب 1️⃣ اولا ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) ، طبق نقل مشهور و معروف در سال اول یا دوم هجری بود، سلمان فارسی طبق نقل مشهور تاریخ، در سال 4 هجری وارد مدینه شد و مسلمان شد ، و قبل آن اصلا مسلمان نبود و در مدینه هم نبود. چطور ممکن است دو سال قبل مسلمان شدنش بیاید مجلس عروسی حضرت زهرا(س) و افسار مرکب ایشان را هم در اختیار داشته باشد❓ 2️⃣ جعفر ، برادر حضرت علی (ع) که همان جعفر طیار هست، در آن سال در حبشه بود ، او و همسرش و جمعی از مسلمین در سال 7 بعثت به دستور پیامبر به حبشه رفتند و تا سال 7 هجری در آنجا بودند، چطور ممکن است در سال دوم هجری او در مراسم عروسی در مدینه حضور داشته باشد❓ 3️⃣ عقیل هم چند روز قبل در جنگ بدر اسیر شده بود، چون عقیل در آن زمان هنوز مسلمان نبود و در سپاه مشرکین حضور داشت، چطور ممکن است در آن زمان در مجلس عروسی بوده باشد ❓ 4️⃣ ام سلمه هم تا سال 4 هجری ، شوهر داشت و بعد مجروح شدن شوهرش در جنگ احد و بعد هم شهادت، با پیامبر در سال 4 یا 5 هجری ، ازدواج کرد ، پس سال دوم هجری، همسر پیامبر (ص) نبود ‼️ 5️⃣ اما درباره اسماء بنت عمیس، که داستانش معروف شده و بارها مداحان محترم و روضه خوان های عزیز آن را گفته اند. اما باید خدمت شما بگویم که اسماء همان همسر جعفر بن ابی طالب بوده و در آن زمان همراه شوهرش، در حبشه حضور داشته و محال ممکن بود در سال دوم هجری در مدینه و در عروسی خانم حضرت زهرا (س) بوده باشد ‼️‼️ 🔰 اما می توان یک توجیه کرد و آن هم اینکه اسماء ، خواهری داشت به نام " سلمی بنت عمیس " و این خواهر او بود که در آن شب کنار حضرت زهرا (س ) بود ، همچنین هنگام شهادت حضرت زهرا(س) هم ، همین سلمی بود که حضور داشت ، نه اسماء چون درست هست که در آن زمان ، اسماء در مدینه بود، اما دیگر همسر جعفر نبود! چون جعفر در آن زمان شهید شده بود و اسماء به همسری ابوبکر در آمده بود و بعید است همسر خلیفه اول ، در شب شهادت حضرت زهرا (س) کنار او بوده باشد و حتی در تشییع جنازه ایشان و دفن شبانه شرکت داشته باشد. 💠 خلاصه اینکه یکی از راههای بررسی صحت و سقم روایات و احادیث، تطبیق آن با واقعیت های تاریخی هست، پس فردی که می خواهد کار حدیثی کند، باید مسائل تاریخ اسلام را هم خوب بخواند ، انشالله در این باره بیشتر خواهم نوشت 👈 از مداحان و روضه خوانان عزیز خواهشمند هستیم بیشتر در این موارد دقت کنند. ✍️ احسان عبادی / مدرس مهدویت و پژوهشگر علوم حدیث و تاریخ @ma_va_o
8 ✳️ با هم وارد منزل شدن و نشستن ، آقای رحمتی گفت : خب ، بچه های من، طبقه بالا رو دیدین؟ پسندیدین؟ ما رو به صاحبخونگی می پذیرین؟ اگه اره ، بفرمایین شیرینی تا از دهن نیفتاده ! 🌀 هادی دیگه صبرش تمام شد و گفت حاج اقا میشه به ما هم بگین قضیه چیه؟ بخدا دیگه داریم از کنجکاوی دق مرگ میشیم! 🔰 حاج خانم رحمتی با حالت شوخی گفت : ای بابا ، مثل اینکه ما رو قبول ندارن این زوج خوشبخت ، حالا ما کجا غیر شما مستاجر خوب پیدا کنیم؟ همه زدن زیر خنده ، هادی و خانمش هم کم کم به قضیه داشتن پی می بردن ❇️ حاج اقای رحمتی گفت : عزیز من ، شما حتی اسم خودتم بما نگفتی ، حالا از من انتظار داری تمام ماجرا رو بهت بگم؟ نمیشه که ! هادی گفت: من مخلص شمام هستم حاج اقا، قصد بی ادبی نداشتم ، اما شما هم خودت رو بذار جای ما، قطعا تعجب می کردین ، شایدم کمی می ترس... حاج اقا رحمتی : ای بابا، حالا ما ترسناک هم شدیم جوان؟ با صدای بلند شروع به خندیدن کرد 🔰 هادی : نه نه، منظورم این نبود، اصلا ببخشید ، من حرف نزم بهتره، من کوچیک شما هادی هستم، حالا شما بفرمایین آقای رحمتی گفت : آها ، حالا شد، حالا خب گوش کن تا بهت بگم، قضیه از این قرار است که من و این حاج خانم که می بینید، سالهای سال بچه دار نمی شدیم، تا اینکه خدا به ما یه پسری داد ، نمی دونی چقدر خوشحال بودیم ، قابل وصف نیست هادی جان، این پسر روز به روز بزرگ و بزرگتر می شد ، رفت دانشگاه و بعدش هم سربازی ، چند ماه بیشتر خدمت نکرد و بعدش بخاطر ورود من به سن 60 سالگی، و چون تک پسر بود ، از سربازی معاف شد. براش تو یه شرکت حمل و نقل کار خوب و آبرومندی پیدا کردم و چندسالی مشغول بود ، من و مادرش هم به هم گفتیم که الحمدالله حالا که شغل خوبی هم داره، بهتره دیگه براش زن بگیریم 💠 رفتیم سراغ یکی از افراد مومن فامیل تا از دخترش خواستگاری کنیم، دختر خوبی بود ، این عکس هم که می بینین ، آقا رضا ، پسر ما هست ، برای شب خواستگاریش هست این عکس، هادی گفت: ببخشید که فضولی می کنم، اما این نوار سیاه کنار قاب عکس که نشون میده ایشون ... آقای رحمتی شروع به گریه کرد ، دیگه گریه امانش نمی داد، حاج خانم انگار صبور تر بود، گفت آره پسرم ، این عکس رضاجان ما هست که چند ماه بعد عقد و نامزدی ، تو یک سفر کاری بر اثر تصادف خودش و خانمش با هم به رحمت خدا رفتند. ( ادامه دارد ...) ✍️ احسان عبادی @ma_va_o
جلسه شروع شد
اعتبار نامه «غلامرضا تاجگردون» نماینده گچساران رد شد. @Farsna
مجلس سربلند از آزمون/ پافشاری زاکانی و دیگر نمایندگان انقلابی ، برای مبارزه با فساد باز هم نتیجه داد/ تاجگردون از مجلس اخراج شد
💠 مطالبی درس آموز پیرامون رد اعتبارنامه 🔰 امروز در مجلس شاهد یکی از زیبا ترین صحنه های فسادستیزی بودیم، همان چیزی که مدت ها منتظرش بودیم، همان چیزی که امام راحل به نمایندگان فرموده بودند اگر کسی توانست با توسل به شیوه های مختلف ، از فیلتر شورای نگهبان عبور کند، شما در مجلس اجازه فعالیت به او ندهید و اعتبارنامه اش را رد کنید. امروز شاهد اوج انقلابی گری در مجلس بودیم ، مجلسی که همه به انقلابی بودن آن امید بسته ایم، هرچند قطعا خالی از اشکال نیست و نخواهد بود. 👈 در این باره چند درس عبرت آموز قابل توجه است که در ذیل خواهد آمد: 1️⃣ قطعا این را بدانید که برای دشمنان این نظام، این یک بازی برد - برد بود و هست، اما باید آن را تبدیل به باخت-باخت کنیم برای آنها. چطور؟ اگر اعتبارنامه او تصویب می شد ، در لباس انقلابی گری ناله سر میداند که ای داد و ای فغان ، که مجلس انقلابی ، اجازه ماندن به یک مفسد داده است و اگر اعتبارنامه اش رد می شد که شده ، در لباس خودشان ، شیون خود را بلند می کردند که چرا جلوی رای مردم را گرفته اید؟ اما غافل از اینکه نمایندگان مخالف اعتبارنامه هم منتخب مردم هستند، و طبق اصول دموکراسی رای با اکثریت است، پس احترام بگذارید 2️⃣ به عقیده بنده ،در این فاصله رد اعتبارنامه ، دوبار برخی افراد انقلابی رفوزه شدند ، کجا؟ یکبار وقتی برای اولین بار شعبه 12 که مسئول رسیدگی به اعتبارنامه او بود، رای به تائید داد، یکبار هم وقتی کمیسیون تحقیق ، رای به تائید داد، درهر دوی این مراحل، عده ای از افراد انقلابی که حتی برخی از آنها مشهورهای فضای مجازی هم هستند، سریع و بدون هیچ اطلاعی از روند اعتبارنامه ها که باید به صحن علنی هم بیاید و رای گیری شود، دهانه مسلسل تهمت ها و انتقادهای نابجای خود را روانه مجلس کردند و گفتند 👈 فاتحه این مجلس را باید خواند !!! اینها همان جماعتی هستند که ادعا دارند عمار رهبری هستند و سرباز انقلاب !!! حتی نمی دانستند که این نظر کمیسیون است، نه کل مجلس، حتی نمی دانستند که باید این قضیه در جلسه علنی رای گیری شود، اما خود را عمار و همه چیز دان می دانستند! این جماعت با این قضاوت غیر همه جانبه ، قطعا رفوزه شدند ، چون هنوز یاد نگرفتند که در مسائل سیاسی ، قبل اظهار نظر کردن، باید کسب کرد. اینها باید برگردند به عقب و کلاس را پاس کنند. 3️⃣ درس دیگر این قضیه برای ما این بوده است که تا همه جوانب یک پرونده را ندانسته ایم، تا همه بندهای قانون را ندانسته ایم، قضاوت نکنیم، همان قضاوت ناعادلانه ای که صدای رهبری عزیز را هم در آورد و صراحتا از نیروهای مومن اسم آوردند در قضیه دادگاه های اخیر، و از قضاوت های عجولانه آنها گله کردند 4️⃣ این مورد درسی برای ما بود و خواهد شد که اگر اشتباهی از برخی نماینده ها دیدیم، آن را به پای کل مجلس ننویسیم، این اوج بی تقوایی هست، یادمان نرود با خون دل خوردن نیروهای انقلابی این مجلس روی کار آمد، هرچند بی نقص نیست بی انصافی محض است بخواهیم حتی با دیدن چند اشتباه ، پشت آنها را خالی کنیم ، از رهبری معظم یاد بگیریم که هم انتقاد می کنند و هم دفاع می کنند، انتقاد کردن و پشت سر هم علیه فلان قوه حرف زدن که هنر نیست ، مثل اینکه ما یادمان رفته این حرفهای رهبری را عمل کنیم ! 5️⃣ و نکته آخر اینکه اگر ادعای انقلابی گری داریم، راهش توهین و تهمت نیست، راهش قضاوت های غیرعلمی نیست، راهش انتقاد علمی هست، انتقاد علمی یعنی خوبی را گفتن و بدی را هم گفتن یعنی راه حل دادن یعنی انتقاد از سر کینه و عداوت نباشد که مکرر رهبری در این باره صحبت کرده اند ، باز هم تکرار می کنم برای ورود به مسائل سیاسی و اظهارنظر کردن، باید ابتدا مباحث اعتقادی و را آموخت ، وگرنه این ره که می رویم به جهنم است. اعتبارنامه آقای و حوادث آن ، یک کلاس درس سیاسی و مبارزه با فساد و عدم قضاوت های عجولانه بود. انشالله که درس بگیریم احسان عبادی / مدرس مهدویت و پژوهشگر علوم حدیث و تاریخ @ma_va_o