آن دريچه هايى كه بايد باز بشود، تنها اين نيست كه بنويسيم چند تا غيبت كرده ايم. چند تا نگاه به نامحرم كرده ايم، به خدا قسم! آن چه ما را غرق مى كند، همان كشتى هاى طاعت ماست، كه سخت سوراخ است. و ما نمىتوانيم بر اين كشتىها سوار شويم تا از درياها بگذريم!
من گاهى كه مى خواهم از خودم جمعبندى نمايم، مى گويم خدايا! گناهانم كه گناه است براى خودت، ولى تو از ثواب هايم بگذر. از طاعاتم بگذر! اين را بدون شوخى مى گويم، كه خدايا! تو از اينها بگذر!
چون ما مغرور همين طاعات هستيم.
توجّهى است كه بايد در قلب خود داشته باشيم، كه دل ما، حبّ و بغضش، يأس و اميدش، تحوّل و تقلّبش از چه و براى چه بوده است؟!
آنچه ما را رنج داده و آنچه ما را خوشحال كرده، به حساب بياوريم. اينطور معامله و حسابرسى كردن، خيلى راحتتر از اين است كه انسان فقط به كارهاى خوب يا بد خودش مشغول باشد؛ چرا كه اشتغال به كارها و اعمال، نه مشكلى را حل مىكند و نه انسان را به تحوّلى مىرساند، كه يا مغرور مىشود و يا مأيوس
📚 فوز سالک
✍ عین. صاد
استاد صفائی حائری
https://eitaa.com/maadarestaan
#عرفانی
#اخلاقی