eitaa logo
مادرستان/ سرزمینِ مادرانه نوشت ها
1.5هزار دنبال‌کننده
224 عکس
51 ویدیو
1 فایل
مادرستان؛ سرزمین مادرانه نوشت‌ها اینجا، دنیا مادرانه است... جایی برای اشتراک دلنوشته‌های مادرانه به ما بپیوندید 👇 https://eitaa.com/maadarestaan متن‌های خود را برای ما بفرستید 👇 @maadarestann
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پنج‌شنبه صبح بود. با بچه‌ها رفته بودیم سرزمین بازیِ فلان! جایی که حرکت کردن رکن اصلی بازی‌ها بود ... با دو پسر هشت ساله و چهار ساله‌ام رفتیم. حسابی شلوغ بود و سر و صدا از هر گوشه می‌آمد. باباها کنار بچه‌ها بازی می‌کردند، شاید هم بچه‌ها کنار باباها!! من چند دقیقه‌ای در حال نوشتن پست و استوری برای دعوت به هیئت روز جمعه بودم و بچه‌ها مشغول بازی بودند. کارم که تمام شد، رفتم سراغ پسرها. خودم را به بچه‌ها سپردم و آن‌ها تعیین می‌کردند که سمت کدام بازی برویم. من هم مطیع بودم. کمتر حرف می‌زدم و سعی می‌کردم صرفاً همراه باشم. وسط یک بازیِ خیلی ساده بودیم که پسر بچه‌ای حدودا ۶، ۷ ساله به سمت ما آمد. میخواست وارد بازی ما شود. خیلی ساده پذیرفتیم. مادرش جلو آمد، گفت سینا جان (اسمش سینا نبود و برای رد گم‌کنی نوشتم سینا 😊) بگذار بازی آن‌ها تمام شود بعد وارد شو. گفتم ایرادی ندارد بگذارید بیاید ... بچه وارد بازی شد، اما مادر مدام راهنمایی‌اش می‌کرد! مدام می‌گفت: مامان از این طرف برو! دست به توپ آبی نزن! آرام‌تر بزن! روی زمین قِل بده! مراقب باش گل نخوری! و ... آن بازی را رها کردیم و رفتیم سراغ یک بخش دیگر! چند دقیقه بعد سینا! با مادرش آنجا بود. مادر مدام راهنمایی می‌کرد. فکر می‌کرد در حال لطف کردن به فرزندش است. تقریبا پسرک را دیوانه کرده بود. می‌خواستم از مادر خواهش کنم پسر را چند دقیقه‌ای به حال خودش رها کند، بگذارد خودش وسایل را امتحان کند! نمی‌خواهد مدام خطاهایش را بگیری! نمی‌خواهد اینقدر همه چیز را آموزش بدهی! فرصتی هم برای کشف به کودک بده!! اما من که بودم؟! محلی از اعراب نداشتم این حرف‌ها را بزنم ... محیط آنجا فوق‌العاده امن بود و امکان آسیب از سمت وسایل وجود نداشت اما پسرک هر جا می‌رفت، مادر هم دنبالش بود! و شاید هر دقیقه بیش از ۵، ۶ بار اسمش را صدا می‌زد! اِرشاد یا اِنذاری می‌کرد و بعد ادامه ماجرا ... برای پسر بچه واقعا ناراحت بودم. اینقدر که دلم میخواست با عتاب به مادر بگویم به خاطر بچه‌ات و خودت! دقایقی او را به حال خودش بگذار. اما مادر کنترل‌گر ثانیه‌ای او را رها نمی‌کرد. شاید سینا هم به همین کنترل‌گری عادت کرده بود. اگر لحظه‌ای مادر دور می‌شد، او هم با چشم دنبالش می‌گشت!! آن روز گذشت و هنوز ذهنم درگیر است. درگیر مادرهایی که دلسوزانه و سختگیرانه در حال آسیب به بچه‌ها هستند! به مادرها می‌گویم یک کاغذ روی درب یخچال بچسبانید و هر بار که نام کودک را صدا کردید یک خط روی آن کاغذ بکشید. ببینید در طول روز چقدر با او کار دارید! چقدر در حال دستکاری هستید! چقدر فرصت کشف و آزمون و خطا را از فرزندتان می‌گیرید! ... 👈 لطفاً از سر راه رشد بچه‌ها کنار بروید و بگذارید مسیر خودشان را طی کنند. لطفاً بچه‌ها را دستکاری نکنید! 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
معلمی با طعم شاگردی بچه که بودم به هر شغلی فکر می‌کردم به جز معلمی، چرایش را نمی‌دانم ولی دوست داشتم به سرعت رو به جلو بروم. شاید صبوریِ ایستادن برای دیگری را نداشتم یا لذت تماشای قدم‌های کج و کوله یک تازه نفس برایم معنایی نداشت. سالها پیش که تدریس را آغاز کردم معلمی برایم یک ماهیت مکانیکی داشت مطالب خوب، روش خوب، نتیجه خوب، همین. خودم که لذتی نمی‌بردم. گاهی حتی کسل کننده هم بود. تا اینکه از یک جایی ورق برگشت و روایت‌های من از معلمی دگرگون شد. معجزه مادری❤️ قدم گذاشتن در دنیای شگفت انگیز مادری خیلی چیزها را در من تغییر داد و یکی از آنها روایت من از معلمی بود. یک زندگی ساختارمند و منظم که هر لحظه توسط یک موجود نیم متری دگرگون می‌شد. کوه یخی که آرام آرام از آب بیرون می‌زد و من با بخش ناشناخته‌ای از وجود خودم مواجه می‌شدم. همیشه فکر می‌کردم مادری کردن یعنی: با دانش و آگاهی روش‌های مناسب تربیتی را به کار گرفتن و بستر رشد کودکی را فراهم ساختن. درست مثل معلمی... من با عینک و کلاسور و ژست آموزگاری وارد دنیای مادری شدم و در همان بدو ورود سیلی محکمی مرا به هوش آورد. عینک و کلاسورم را گرفتند و مرا نشاندند روی نیمکت آخر کلاس، همان جایی که معمولاً دانشجوها وقتی حوصله درس و کلاس ندارند می‌نشینند، آن موقع بود که فهمیدم مادری یعنی هر لحظه یاد گرفتن و سِیر کردن در وجود خودت و این رفت و برگشت و ارتباط با کودک بستری است برای رشد اخلاقی تو. و معلمی هم..... شش سال است که هر ترم سعی می‌کنم ردیف جلوی کلاسِ آموختن از معلمی، بنشینم و بیشتر از یاد دادن یاد بگیرم. شاید باورتان نشود که با این روایت جدید این روزها عاشق معلمی شده‌ام. https://eitaa.com/madanifarmarziyeh
سلام حالت خوبه ؟😊 اگر می‌خوای حالت همیشه خوب و روبراه باشه تو دوره ای که میگم شرکت کن.👇 ... ✅دوره ای که گذروندنش برای هر خانمی واجبه.. فرقی نداره مجردی یا متاهل فرزند داری یا نه. یا اینکه حتی اعتقاداتت چیه... کافیه فقط خدا رو باور داشته باشی. ✅دوره ای که هزینه ای نداره و رایگانه. ✅دوره ای که بالای ۹۵ درصد شرکت کننده هاش رضایت کامل ازش داشتن. ✅دوره ای که زنان ایرانی رو از بی هویتی ، روزمرگی ، سردرگمی ، بی هدفی ، بی انگیزگی نجات میده. 👌من خودم شرکت کردم و انقدر حالم و خوب کرد که دوست دارم هر خانمی که میشناسم باهاش آشنا بشه و اون هم از این حال خوب بهره ببره☺️... یجورایی احساس میکنم این کار وظیفه ایه که رو دوشمه و باید انجامش بدم.😘 از امروز ۱۹ اردیبهشت ثبت‌نامش شروع شده. . «میتونی از طریق سایت آیین فطرت اقدام کنی» . http://tarbiatkadeh.ir
﷽ ----- شما! همان‌هایی که رنگ پاشیدید به زندگی ما! نه هر رنگی، رنگ‌های شاد درخشان ملیح گرمابخش... شما دخترها!... همین است که رسول خدا در وصف شما می‌فرماید: نِعمَ الوَلَدُ البَنَاتُ مُلَطِّفَاتٌ مُجَهِّزَاتٌ مُؤمِنَاتٌ مُبَارَكاتٌ مُفَلَّيَاتٌ چه خوب فرزندانی هستند دختران! مهربان و لطافت بخش زندگی تلاشگر، یاری‌ کننده و مددکار مونس و همدم یک عمر زندگی پر از برکت و اهل پاکی و پاکیزگی چه خوب فرزندانی هستید شما 💗 چه خوشبختم که دارم‌تان💚 رحمت خدایید برای دنیا و آخرت ما💜 وجودتان خیر است و حسنه؛ که فرمود: پسران نعمت اند و دختران حسنه. پرسیدند چه فرقی ست بین نعمت و حسنه؟ فرمود: از نعمت سؤال پرسیده میشود و بازخواست، اما به حسنه و کار نیک، پاداش داده میشود! شما دخترها، حسنه و کار نیک من هستید روی این کره خاکی! تعبیر عجیبی است ها! شاید چون یک نسل را - با همه ارزش‌ها و آرمان‌هایش- فی‌الواقع شما دخترهایید که حفظ میکنید و جلو می‌برید؛ آنگاه که مادر می‌شوید... یا نه، حتی بدون مادر شدن، همین که دختر یک خانواده اید آن را پر می‌کنید از لطافت، از نرمی، از گرما، از شوق، از رنگ، از نور… و بعد انگار اسب‌های موتور محرکه آن خانواده، جان تازه می‌گیرند و تکثیر می‌شوند و تندتر می‌تازند در جاده‌های افق های دوردست زندگی… با خنده‌ها و مهر قلب‌های آفتابی تان هم که اصطکاک و استهلاک های قطار عمر، کم می‌شود و رفتن، سهل تر... چه خوب فرزندانی هستید شما شما دخترها که هر یک نگاه مهرانگیز ما به شما، برایمان به اندازه صد هزار هزار حج مقبول نوشته می‌شود! (نبی اکرم) چه بی اندازه خوشبختم که خداوند شما را به من عطا کرده💗 از جنس شما، برای همه زنان دنیا طلب میکنم از جنس این حریر لطیف که بی شک پرده ای میشود که زندگی را به قبل و بعد از آمدن‌ش تقسیم میکند! چه خواهم ماند من با داشتن شما😍 که مرا امتداد خواهید داد در تاریخ و خواهید کِشانید تا انتهای عمر بشر🦋 چه شُرب مدامی دارم من با بودن شما که هر لحظه پیمانه‌ام را پر میکنید از شوق، از مِهر، از اُنس شما، شما کوثرها… پی‌نوشت: رسول خدا فرمود: خانه اى نیست که در آن دختران باشند مگر اینکه هر روز بر آن خانه دوازده برکت و رحمت از آسمان نازل میشود و زیارت فرشتگان از این خانه قطع نمیگردد. 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
یک اعتراف حسودانه😉 دنیای ما دهه هفتادی ها و شصتی ها از بچه های امروز قشنگ‌ تر بود.🌸 ✨اسباب بازی زیادی نداشتیم اما باهم بودیم ☀️ زیر نور آفتاب، دنبال هم میدویدیم، با هم می خندیدیم، توی حیاط ، گروهی عروس بازی می کردیم...☺️ 🌱توی مهمونی ها چند نفر هم پایه درسی مون داشتیم، با هم رقابت میکردیم، کسی برای درس بهمون گیر نمی داد، چون خانواده ها پرجمعیت بود.... 👧👧ان قدر با خواهران و دخترخاله ها و دختران همسایه بازی میکردیم که نان گرم با ماست های محلی کاکوتی زده حکم طعم بهشتی را برای گرسنگی مان داشت،😋 کسی قاشق به دست دنبالمان راه نمی‌رفت.😏 شربت اشتها و مولتی ویتامین به خوردمان نمی دادن، چون باهم بودیم و خوردن مزه می داد. 😴🥱شب ها از خستگی زود میخوابیدیم، مثل امروزی ها دنبال قصه و بهانه تراشی نبودیم. 🧕🧕مادرانمان با همسایه ها و خاله ها و خواهران.... همیشه کاری گروهی داشتند، یادم می اید... هر فصلی برنامه خودش را داشت رب میکردند، مربای گیلاس، قند میشکستند، ترشی و گوجه شور، سبزی خشک میکردند، زردآلو پله میکردند، شربت البالو، 😋 و ما هم وسطشان ووول میخوردیم و کیف میکردیم🥰 چون باهم بودیم 👌اره، زمان ما روز دختر، جشن تکلیف و تولد و..... به اینصورت نبود، چشم و هم چشمی دخترانه برای تم تولد و ست لوازم تحریر کم تر بود. چون پر جمعیت تر بودیم و کلی رفت و آمد و بازی داشتیم و سراغ قرتی بازی های سندروم اردکی امروزی, وقت نداشتیم بریم. 🍀وقتی نوجوان شدیم یک هم صحبت صمیمی از جنس خواهر داشتیم، مجبور نبودیم به مجازی پناه بیاوریم 👩👩 چون باهم بودیم ما خوش تر بودیم، 🥲 یادش بخیر.... روانشناس کودک اون زمان ها خیلی کم تر بود، استرس و ناخن جویدن و لکنت زبان و..... نمیگم نبود، اما کمتر بود چند سال دیگه بچه هامون طعم خاله و دخترخاله و دورهمی های خواهرانه رو نمی چشند....😔 کاش فقط این بود!😰 کاش مامان های امروز می‌فهمیدند پیری جمعیت یعنی چه! اگه کمی چشمانمون بازتر کنیم و دلسوز دخترمون باشیم، توی دنیای پیری فردامون، تنهاش نمیزاریم; پس روز دختر, بر دختران تنهای فردا مبارک💔 @Asemanghalam
سلام دختر قدیم❤️ شما که هیچ روزی به نامتون نبود وقتی خونه پر بود از مهربونی، عشق و شور و نشاط شما شما که وقت بازی، کار خانه داری و گاهی بچه داری مادرتون رو به دوش میکشیدین و شما که درس میخوندین امتحان میدادین بدون اینکه کسی نازتون رو بکشه و شما… و شما که هنوز هم زندگی بی نوشِ عشقِ شما نیشه و خونه بدون گرمای وجودتون بی روحترین و سرد ترین جای دنیاست🥺 و دنیا یه عمر پیام تبریک بهتون بدهکاره روزت مبارک دخترِ پر شر و شور قدیم😘 خدا حفظت کنه واسه خودت و واسه همه آنهایی که دلخوشن به سلامتی شما روزت مبارک خانوم گلِ دیروز و باغ پرگل امروز مادرستان https://eitaa.com/maadarestaan
🎉 جایزه بارون ستاد مردمی ایران جوان! 🌟 🌈 آیا می‌دانید که در پویش‌های ملی ستاد مردمی ایران جوان، بیش از ۴۶۵ جایزه ارزشمند در انتظار شرکت‌کنندگان است؟ بله، درست شنیدید! 🎁 - 📱 ۱۵ گوشی هوشمند - 🕌 ۵۰ بسته اسکان مشهد مقدس به همراه خانواده - 💸 ۲۵۰ جایزه نقدی ۵۰۰ هزار تومانی 8 🤔 فکر می‌کنید شانسی برای برنده شدن ندارید؟ دوباره دقت کنید! با این همه جایزه، چرا نباید یکی از برندگان شما باشید! ✨ این فرصت طلایی را از دست ندهید! شرکت در پویش‌ها و برنامه‌های ما نه تنها فرصتی برای خوب شدن حال شما، یادگیری و سرگرمی است، بلکه شانسی استثنایی برای دستیابی به یکی از این جوایز شگفت‌انگیز را به شما می‌دهد. 🌟 📣 به جمع شاد و پرانرژی ما بپیوندید و شاید شما هم جزو برندگان خوش‌شانس باشید! نگران نباشید، جوایز برای همه کافی است! 🎊 🔰 ستادمردمی‌ایران‌جوان🇮🇷🇮🇷 🆔 https://eitaa.com/barekatekhooneh/29
🎉 پویش ملی برکت خونه 🎊همزمان با دهه کرامت و هفته جمعیت🎊 ♻️در این پویش همه میتونن شرکت کنند: 🌀از برکت خواهر و برادرت برامون بگو 🌀از برکت فرزندت برامون بگو 🎥ویدیوهای خود را اینجا👇 برامون بفرستید 🌐 eitaa.com/barekatekhooneh 🗓زمان ارسال آثار: از ۲۴ تا ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ 🎁 جوایز: 📱۵ تلفن همراه هوشمند 🕌 ۲۰ اسکان خانوادگی مشهدمقدس 💰 ۱۰۰ کارت هدیه‌ی ۵۰۰ هزار تومانی 📩کسب اطلاعات بیشتر 🌐 eitaa.com/barekatekhooneh
حتتتما تو این مسابقه شرکت کنید😍😍 https://eitaa.com/maadarestaan
📍هر چه در رابطه با و می خواهید👇 ۱.کلیه مطالب در رابطه با قانون جوانی جمعیت https://eitaa.com/jamiyat/2288 ۲.کلیه مطالب در رابطه با حلقه های میانی https://eitaa.com/jamiyat/2230 ۳.انواع بروشور و پمفلت https://eitaa.com/jamiyat/2187 ۴.انواع منبر مکتوب و سخنرانی آماده https://eitaa.com/jamiyat/2022 ۵.بسته تبلیغی ویژه ماه محرم اعم از پوستر، بروشور، منبر مکتوب و ... https://eitaa.com/jamiyat/2075 ۶.مجموعه گیف تک فرزندی https://eitaa.com/jamiyat/2074 ۷.مجموعه کاریکاتور جمعیتی https://eitaa.com/jamiyat/2073 ۸.مجموعه پوسترهای فاخر ایران جوان بمان محصول روز ملی جمعیت ۱۴۰۱ https://eitaa.com/jamiyat/2072 ۹.مجموعه برنامه های رسانه ای مسول کانال https://eitaa.com/jamiyat/2069 ۱۰.خدمات کانال ویژه فعالین خانواده و جمعیت https://eitaa.com/jamiyat/2044 ۱۱. مجموعه پوستر به فرزندت بگو(عید غدیر) ۱۴۰۲ https://eitaa.com/jamiyat/2025 ۱۲.مجموعه بیلبورد تک فرزندی بدون آرم و لوگو(قدیمی) https://eitaa.com/jamiyat/2024 ۱۳.مجموعه پوسترهای این داستان آخرش خوشه تولید ۱۴۰۲ https://eitaa.com/jamiyat/2023 ۱۴.مجموعه نقاشی های غدیر ویژه ایستگاه ها https://eitaa.com/jamiyat/2021 ۱۵.پوسترهای جمعیتی عیدغدیر جوانه https://eitaa.com/jamiyat/2020 ۱۲. پاورپوینت های جمعیتی https://eitaa.com/jamiyat/2018 ۱۳.پک محتوایی جشن عید غدیر https://eitaa.com/jamiyat/1956 ۱۴.مجموعه نمایشگاهی ایران جوان تولید دهه۹۰ https://eitaa.com/jamiyat/1156 ۱۵.چهار محرمانه مواضع شبکه های معاند در موضوع فرزندآوری (pdf) https://eitaa.com/jamiyat/1153 https://eitaa.com/jamiyat/1154 https://eitaa.com/jamiyat/1155 https://eitaa.com/jamiyat/1157 ۱۶.دوره کامل اصول موثر در گفتگوی چهره به چهره (صوتی) https://eitaa.com/jamiyat/2342 https://eitaa.com/jamiyat/2343 https://eitaa.com/jamiyat/2344 https://eitaa.com/jamiyat/2345 https://eitaa.com/jamiyat/2346 ۱۷.مجموعه پوسترهای مرکز نفس(۱۴۰۲) https://eitaa.com/jamiyat/2354 ۱۸.پک ویژه https://eitaa.com/jamiyat/2427 ۱۹.مداحی اربعین و هیات خانوادگی(صوت و تصویر) https://eitaa.com/jamiyat/2185 https://eitaa.com/jamiyat/2186 ۲۰.سنگر مهمات اربعین و فرزندآوری https://eitaa.com/jamiyat/2427 ۲۱.کتب حجت الاسلام دکتر گودرزی https://eitaa.com/jamiyat/831 https://eitaa.com/jamiyat/275 https://eitaa.com/jamiyat/544 ۲۲.کتب معرفی شده در کانال https://eitaa.com/jamiyat/2995 ۲۳.کتب سقط جنین https://eitaa.com/jamiyat/2999 ۲۴.پوستر با کیفیت چاپ توصیه رهبری به زوج های جوان https://eitaa.com/jamiyat/3118 ۲۵.چالش های فرزندآوری pdf https://eitaa.com/jamiyat/3736 ۲۶.مقاله نشریه گفتمان پیشرفت در موضوع فرهنگ سازی جمعیت https://eitaa.com/jamiyat/3950 ۲۷.سی کلیپ و موشن درباره سقط‌ جنین https://eitaa.com/jamiyat/5304
از سیر مطالعاتی راه رشد:
✅ *نکته عملیاتی جلسات* 📋جلسه ۱ ◀️داشتم با خودم فکر میکردم از *هر جلسه حداقل یک نکته ی عملیاتی* رو استخراج کنم و تا هفته بعد تمرین کنم گفتم اینجا با شما هم در میون بذارم و توی این مطالب *جلسه اول* یکی از پررنگ ترین هاش برام این بود : که بچه در لحظه هرچه قدر که بدی کند هنوز اون قسمت روحانی رو دارد و برعکس هرچه قدر خوبی کند اون قسمت خودپسند رو هم دارد پس موقع تشویق و تنبیه و کلام حین دعواهام دقت کنم و البته این هم که از هیچ چیز نترسونیم رو میدونستم ولی اینکه یه وقتایی میگم اگه فلان کار رو کنی من میدونم با تو ، یا عبارات مشابه نمیدونستم در واقع این اثر رو داره که ترس از خدا رو کم می‌کنه ✏️خانم بارانی
✅ *نکته عملیاتی جلسات* 📋جلسه ۲ ◀️ از جلسه ی دوم این نکته خیلی خیلی برام پررنگ شد : ۱_ هرجا که دیدیم کودک مان با طبیعت ش (لجبازی، احترام نگذاشتن، تندخویی، خشم و ...) با ما رفتار میکند ، بدانیم که به حقوق او جایی تجاوز کردیم (تحقیر؛ سرزنش ، کتک) و در واقع ما هم با طبیعت مان با او برخورد کردیم و او دارد همان گونه رفتار میکند پس اگر واقعاً به دنبال کاهش اینها هستیم باید تمام تلاش مان را کنیم که با فطرت مان (تکریم و .رعایت حقوق و ...) با او برخورد کنیم و روی خودمان کار کنیم ۲_ فکر کنم ببینم برای اثر گذاری چه کاری میتونم واقعاً انجام بدم (احساس،شناخت،رفتار) دیر یا زود کودک من به نوجوانی می‌رسد و ممکن است به زودی تحت تأثیر سلبریتی ها قرار بگیرد ، قبل از آن به دنبال تأثیرات خودم باشم ✏️خانم بارانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻ویتنام اینگونه از چنگال آمریکا آزاد شد! پل پیروزی در تمام دنیا زنان هستند زنان زیر بناو ستون های اصلی تمدن بشریتند. اگر دشمن بخواهد بر ملتی مسلط شود کافیست تا زنها را به موجوداتی فانتزی و بی مصرف تبدیل کند ، نقش مادری و همسری را از او بگیرد و ارزشمند ترین مخلوق خدا را به کالای لوکس تبدیل کند ...
زِ کودکی خادم این‌تبار محترمم.... مادرستان ؛ https://eitaa.com/maadarestaan
هدایت شده از دبخند
- داداش ساعت 3 صبحه ،بیا گریه کنیم :)) + 😏 🤣🤣🤦‍♀🤣🤣 😂 @de_bekhand 😂
بسم الله الرحمن الرحیم همه فکرم پیش علی بود پسرم پیش نوبت های انتي بیوتیک و حساسیت ندادنش بعد جراحی همه فکرم پیش دمای بدن و زخم های ملتهب بود که تلویزیون زیرنویس کرد توی آسمان گم شده ای به روی خودم نیاوردم گفتم : مگه کشکه‌بابا الان تکذیب میکنن! رفتم دارو هایش را آوردم دستم روی لپ علی بود برای پاک کردن اشک‌هایش ولی توی دل خودم کم کم داشتند رخت میشستند. ربطش دادم به نگرانی ام بابت حساسیت جراحی علی و داروهایش ولی فایده نکرد چشم تند تند میدوید روی زیرنویس تکراری شبکه خبر نشستم به بالا پایین کردن کانالهای خبری به خودم که آمدم دیدم دارم شلخته صلوات و ام یجیب و استغاثه را درهم میکنم! علی ساکت یک گوشه نشسته است و من نمی‌دانم چرا توی صورتش دارم تورا میبینم وقتی محکم گفتی نمی‌گذاریم بچه های کوچک به جز رنج بیماری رنج نبودن دارو را هم تحمل کنند و چند ماه بعد ، پس از این همه سال واقعا یک نفس راحت سهم خانواده های بچه های خاص شد ، نفس راحت وجود داروهایی که خیلی وقت بود نبود! سید ابراهیم ببین ، لطفا شما مثل سردار یکهو جای خالی ات را نکوب توی سر ما هنوز خیلی ها منتظر نفس راحت اند... ‌ من به دعای آن پیرزنی که درِ خانه‌اش را زدی و احوالش را پرسیدی... به دعای آن پیرمردی که از دیدن تو در دور افتاده‌ترین منطقه‌ی ایران متعجب شده بود... به دعای چشمان پر از شعفِ کودکان منطقه‌ی محروم سیل زده، که تو را درحالی که لباست را بالا زده بودی و با کفش‌های خیس و گل‌آلود شده به درِ خانه‌شان رسیدی تا امیدی بر آوارِ خانه‌شان باشی... به نگاه پر از بغض بیماران خاص مناطق محروم که بدون تشریفات تو را در مقابلشان دیدن... ایمان دارمـــــ... ✍🏻زهرا کبیری پور مادرستان ؛ https://eitaa.com/maadarestaan
🏐 توپ چهل‌تکه‌ی سبز و قرمز کوچکشان از این گوشه به آن گوشه قل مى‌خورد. از روی خط حاشیه‌ی فرش که می‌گذرد و زیر پرده‌ی پنجره‌های قدی که جا می‌گیرد، صدایشان به هوا می‌رود. امیرمحمد و محمدعلی که توی دروازه بود آه حسرت می‌کشند و محمدمهدی و امیررضا که آقای گل است، هورا می‌کشند. هر از چند دقیقه‌ای هم وسط بازی نگاهی به من می‌اندازند که در اقدامی بی‌سابقه، میخ تلوزیون شده‌ام و می‌پرسند: رئیس‌جمهور پیدا شدن؟ سری بالا می‌اندازم و با چشمانی که هر لحظه احتمال باریدن دارد، می‌گویم نه هنوز، شما دعا کنین. صلواتی میفرستند و فوتبال‌شان را از سر می‌گیرند. فاطیما از توی اتاق سرک می‌کشد و می‌گوید: چقدر حرف از رئیس‌جمهور می‌زنین. دیگه خسته شدم... نگین! و دوباره برمی‌گردد که با عروسکش خاله‌بازی کند. 📺 شبکه‌ها را بالا و پایین می‌کنم. ساعت ۲۱ است و برای چندمین بار رسیده‌ام به شبکه خبر. قسمتی از دیدار حضرت آقا با خانواده‌های سپاهیان که ساعتی پیش برگزار شده را پخش می‌کند؛ آقا با همان صلابت و آرامش همیشگی‌شان می‌‌گویند از این حادثه متاثرند و امیدوارند رئیس‌جمهور مغتنم و محترم، به آغوش ملت به سلامت بازگردند. امید از همه‌ی واج و واژه‌هایشان می‌بارد. از نگاه‌شان، از روی گشاده و دل قرص و محکم‌شان. دلم گرم می‌شود. گرم‌تر می‌شود وقتی می‌گویند دلواپس کشور هم نباشید، اختلالی ایجاد نمی‌شود‌. 📿 هنوز دانه‌های خونی تسبیح عقیق میان انگشتانم سر می‌خورند و لب‌هایم لاینقطع ذکر می‌گویند. گاهی امن یجیب، گاهی صلوات حضرت زهرا (س)، گاهی صلوات خاصه امام رضا (ع) و مرتب و مداوم هم صلوات. فوتبال بچه‌ها انگار آن‌طور که باید گل نمی‌کند. کم‌کم دست از بازی می‌کشند و کنارم می‌نشینند و آن‌ها هم میخ تلوزیون می‌شوند. فاطیما هم عروسکش را کنارش، توی صف دعای بی ریامان رو به تلوزیون نشانده. پسته‌ی لب‌هایش به رویم باز می‌شود و می‌خندد و می‌گوید: مامان من‌ رئیس‌جمهور رو دوست دارم و یک صلوات نصفه و نیمه هم برای سلامتی‌شان می‌فرستد. ✨ انقلاب دلم کمی آرام گرفته است اما فکرم می‌رود جاهای دیگر مثل همیشه در این جور مواقع، شروع می‌کنم به قول و قرار گذاشتن با خودم و خدا؛ خدایا من نمی‌دانم خیر ما و ملّت و تمدن آرمانی موعودمان، در سلامتی رئیس‌جمهور و همراهان است یا شهادت، اما می‌دانم هرچه رقم بخورد، خیر است. از دست من کاری به جز دعا بر نمی‌آید؛ بیا و این دفعه را به ما عیدی بده و دشمن به شادمان نپسند، قول می‌دهم حداقل هفته‌ای یکبار این ولوله را در خانه راه بیندازم. خانواده را به خط کنم و تند و تند از نگرانیم از نبود امام زمان (عج) بگویم. اضطرار و اضطرابم از بی‌کسی‌مان را بروز دهم، سیل صلوات و امّن یجیب راه بیندازم. شاید آن روز که ندای انا بقیه الله از کعبه می‌آید، قندی در دلم آب شود که من و بچه‌هایم هم دعاگوی امر فرج بودیم... دعایی نه فقط دلی، دعای فعّال، حرکت‌آفرین و مضطرانه. ✍ عطیه شریف مادرستان؛ https://eitaa.com/maadarestaan
مضطرانه خبر را شنیده و نشنیده رفتم 😭 درست مثل الان، آن موقع هم کاری جز دعا از دستم بر نمی‌آمد. رسیدم حرم، هنوز ننشسته در صف نماز، گوش‌هایم جلوتر از خودم رفت پی‌شنیدن نام آقای رئیسی بین زنان عرب، نمی‌دانم درست دیدم یا چشمانم تار میدید اما عمیقا پیدا بود که موج نگرانی از چشمان‌ آن‌ها هم عبور می‌کرد. هم بغض کردم و هم شوق از طرفی از این میزان محبوبیت‌ و قدرت‌ و از طرفی از این حد از جدی بودن خبر‌😔 راستش امشب در حرم امام علی، حتی بین عربها هم اون شور و شوق شب میلاد را ندیدم، شاید هم بیشتر از آنکه ایشان را به نام رئیس جمهور بشناسند بنام خادم امام رضا می‌شناختند که اینگونه بهم ریخته بودند و هر کدام از کتبیه‌های امام رضا دور تا دور حرم بیشتر به اضطرار می‌انداخت‌‌شان. 🧐اگر درست چشم می‌انداختی از همان دم غروب بین ایرانی‌های زائر و مقیم نجف، یا حتی مردم عراق اضطراری موج می‌زد و خیلی دل شکسته برای سلامتی‌شان دعا میکردند‌ ، حمد میخواندند و هرکس با هر دعاو ذکری که بلد بود و نبودمشغول توسل بود. و نهایت طلب عیدیه‌ همه ،در شب میلاد امام رئوف کنار ایوان نجف ، سلامتیه‌ خادمِ پر تلاش اقا بود. داشتم میومدم بیرون از حرم ، اما دستام همچنان خالی بود از خبری خوش . 😔 رو کردم به آقای نجف و گفتم: میگم، کاش میشد امشب تا قبل از طلوع فجر ،برای سجده‌ی شکرِ پیداشدن و سلامتی‌‌شان پا تند کنیم و بیاییم حرم، دعا بخوانیم و عیدمان‌ حقیقتا عید شود.🎂 بقول آقا ، ایران ایران امام رضاست ما را شب میلاد فرزندتان به همان امام رضا (علیه‌السلام)شادکنید. ✍️ https://eitaa.com/banki_mohadeseh