هو أبقی
پرسید: « دلت برای اینجا تنگ نمیشه؟ »
لبهایم ترجیح داد به جای حرکت کردن، آرام کنار هم قرار بگیرد. و انحنای ملایمش به سمت چشمان خستهام، حکایت کرد که؛ عادت دارم. عادت به دلکندن. وابسته نبودن. عادت به گذشتن از عادتها.
اسبابکشی، تمرین است. تمرینِ گذشتن از هرچه به آن اُنس و الفت داری. نباید به هیچ خانه، کوچه، محله و .... دل ببندی. سر موعد که بشود، باید بگذاری و بروی. با تمام تعلقات آن مکان خداحافظی کنی و آماده سلام کردن به مکان دیگر شوی.
و تمرینِ کوچ کردن است. در کوچ حواست هست هرچه مازاد باشد، محکوم است به عدم همراهی. ضروریات ماندنیاند.
مستأجر باید همیشه سبک سنگین کند که هرچه واقعا ضرورت است برایش انرژی و وقت و سرمایه بگذارد. باید حواسش باشد، هیچ دوام و ثباتی نیست. تغییر و دگرگونی جزء لاینفک یک زندگی استیجاری است.
#اسبابکشیوماأدراکاسبابکشی
#دنیامحلگذراست
#همهمستأجریم
@maahjor