هو الشافی
_ : میدونی دو روز دیگه ماه مبارکه؟!
_ : اوهوم
_ : چندروز بعدش هم عیده و سال جدید؟!
_ : خوب که چی؟!
_ : هیچی! همینجوری خواستم بگم معمولا قبل سال نو خونهتکونی مرسومه. قبل ماه مبارک هم خونهتکونی به نظرم مستحب باشه، از اون مهمتر خونهتکونی قلب و روح و خلاصه خونهتکونی معنوی!
_ : خوب بازم که چی؟! اینا چه ربطی به من داره؟!
_ : ببین عزیزم باید هم خونهی دل ترتمیز باشه هم خونهزندگی آدم. سال نو، ماه نو، ماه مهمونی خدا. ماه مهمونی بندههای خدا. خلاصه که هزارتا کار دارم. کلی کار تلنبار شده رو سرم. حسابی استرس گرفتم. نمیخوای یه کم بدقلقی رو بزاری کنار و یه دست بکشی رو سر و صورتتو و یه کم کمکحالم باشی؟! بخدا گناه دارم.
_ : نوچ! برا من نرو بالا منبر! مگه نشنیدی دکتر درمانگاه چی گفت؟!
_ : حالا اون بندهخدا از اوضاع من خبر نداشت که، یه چیزی گفت. جان من کوتاه بیا! به جون خودت نمیرسیم به مهمونی خدا و بندههاش ها.
_ : ااا واااااا، یه چیزی برا خودش گفت یعنی چی؟! نشنیدی گفت اگه بقیه با این ویروس سرتق ۷_۸ روزه سرپا میشن، شما کورتون میخوری حدود یک ماه طول میکشه، خوب بشی؟! پنبه تو گوشهات بود! دکتر درمانگاه هم من بودم که هی میگی بدقلقی میکنی؟! دیگه خودت بودی، شنیدی، دست از سرم بردار حال ندارم، میخوام استراحت کنم؟!
_ : ببین جانکم، جسمکم، تن عزیزم! میدونم حال نداری و اوضاع بدنیت قاراشمیش شده. ولی به جون خودت که میخوام دنیاش نباشه، داری این روح فلکزده هم دچار استرس و آشوب و... میکنی ها؟! از من گفتن بود! دم عیدی گناه داره انقدر حرصش نده! حالا یه کم از قر و قمیشت کم کن یه کم راه بیا، بزار این ماه رمضون و عیدی بگذره. بعد دوباره فیلت یاد هندستون کنه و هی درد و مرض و سرفه و افت فشار و.... بگیر.
الان خدایی انصاف نیست اینجوری رکب بزنی به این بخت برگشته و اینجور دم عیدی و دم ماه مبارک با این همه کار به امان خودش ولش کنی؟!
کوتاه بیا دیگه مشتی؟! دمت گرم.
همیشه شعبون یه بارم رمضون.
اصلا قول میدم خودم دیگه مواظبت باشم تا درد و مرض نگیری! یه این دفعه رو آقایی آخ ببخشید خانمی کن!
_ : نمیخواد! از شما به ما زیاد رسیده. چندساله درگیر رسیدگیهای جنابعالی هستم!! میترسم دیگه رودل کنم. ولی حالا بزار فکرامو کنم ببینم چی میشه!؟
_ : خیر ببینی.
#یامناسمهدواءوذکرهشفاء
#مذاکره
@maahjor