✅ در نظام تکوین، بشر آزاد است
🔸اگر معنای «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» (1) این باشد که در نظام شریعت، هر کس بیحجاب بود، بود، هر کس بیحیا بود، بود، این میشود اباحهگری.
🔸این «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحیمَ صَلُّوهُ» (2) پس برای کیست؟، این بگیر و ببندهای قیامت پس برای چیست؟
🔸آنکه فرمود «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» یعنی نظام، نظام تکوینی است؛ یعنی بشر آزاد است، کمال در آزادی است.
🔸اما در حساب شریعت، در حساب دین، در حساب نظام اسلامی این طور نیست که بگوییم هر کسی آزاد است، میخواهد هر طور باشد، این طور نیست.
🔸اولاً اگر «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» به آن معنا باشد که میشود اباحهگری
🔸و ثانیاً اگر این «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» معنای آن این باشد، این همه بگیر و ببندی که خدا در قرآن دارد «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحیمَ صَلُّوهُ» پس برای چیست؟
🔸معلوم میشود که تکوین را نباید با تشریع خلط کرد.
🔸اینجا هم تکوین است فرمود شما آزادید؛ این «لَکُمْ دینُکُمْ وَ لِیَ دینِ» (3) از همین قبیل است، من دینم این است، شما میخواهید بپذیرید، میخواهید نپذیرید.
🔸«قُلِ اللّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصاً لَهُ دینی * فَاعْبُدُوا ما شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ» (4)، آزادید اما بدانید «إِنَّ الْخاسِرینَ الَّذینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلیهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ»(5) که «اعاذنا الله من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا».
🔹درس تفسیر #حضرت_آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی/سوره مبارکه «زمر»، آیات 9 الی 15
↙️ پی نوشت ها:
1- سوره بقره، آیه256
2- سوره حاقه، آیات30 و 31
3- سوره کافرون، آیه6
4- آیات محل بحث
5- همان
✅ بررسی فعل خدا، #علم دینی نیست؟
🔸در بحث های قبلی که گفتیم علم، دینی است ...
🔸یک وقت علمِ انسان در این است که من چه کار کنم، مثل سینما که علم آنها این است که من چطور بازی کنم؛ من بازی کنم یا هنرنمایی کنم، این میتواند دینی باشد، میتواند غیر دینی؛ برای اینکه درباره فعل انسان بحث میکند.
🔸اما علوم دیگر، فیزیک، شیمی، ریاضی، تمام علوم تجربی و تمام علوم انسانی، اینها درباره حقایق خارجیه است.
🔸در جهان هستی چیزی جز فعل خدا نیست؛ در جهان هستی خدا هست و اسما، اوصاف، افعال، اقوال و آثار او.
🔸در عالم غیر از این چیز دیگر نیست؛ بخشی از اینها به شیمی و فیزیک برمیگردد، بخشی به ریاضی برمیگردد، بخشی به علم کلام برمیگردد، بخشی به علم فلسفه برمیگردد، بخشی به عرفان نظری برمیگردد ... علم آن است که به واقع تعلّق بگیرد، واقع هم فعل خداست، بررسی فعل خدا هم فرض ندارد که دینی نباشد ...
🔸دو نظر خیلی متفاوت صد درصد مباین هم است: یکی اینکه آنها میگویند علم، دینی و غیر دینی ندارد علم، دینی نیست؛ ولی عاِلم ممکن است مسلمان باشد، ممکن است کافر؛ اما نظر دوم آن است که خیر، علم فقط دینی است، عاِلم ممکن است مسلمان باشد، ممکن است کافر.
🔸حالا اگر کافری آمده درباره حضرت امیر دارد بحث میکند که علیبنابیطالب(سلام الله علیه) در این مدت چه کارهایی کرده است، تحقیق و پژوهش علم او دینی است، ولو آن عاِلم کافر است.
🔸کسی درباره امام صادق(سلام الله علیه) دارد بحث میکند، بحث درباره فعل، قول، روش و سیره امام، این علم، علم دینی است، ولو عاِلم کافر باشد.
🔸چیزی در جهان نیست، مگر فعل خدا؛ بحث درباره فعل خدا، مثل بحث درباره قول خدا، دینی است.
🔸الآن ما که داریم تفسیر بحث میکنیم، چرا علم ما دینی است؟ برای اینکه بگوییم خدا چنین گفت؛ آن استاد دانشگاه هم میگوید خدا چنین کرد، فرض ندارد ما علمی داشته باشیم غیر دینی.
🔸عاِلم بله، ممکن است کافر باشد، چون قبول ندارد که این کار، کار خداست و قبول ندارد که فعل، فعل خداست؛ بله او ممکن است کافر باشد.
◀️ پرسش: استاد! ممکن است طبیعت چنین کرده باشد؟
🔸پاسخ: بله، چون طبیعت چنین کرد، خیال میکند طبیعت کرد، در حالی که کار، کار خداست، چون نمیداند که چه کسی کرد، خود این عالم میشود کافر وگرنه فعل، فعل خداست.
🔸اگر فعل، فعل خداست، بحث درباره فعل خدا فرض ندارد دینی نباشد؛ منتها او نمیداند که فاعل آن کیست، میشود کافر وگرنه آنچه در عالم هست فعل خداست، قول خداست.
🔸حالا کافری درباره قرآن شناسی بحث میکند؛ کم نیستند کفّاری که درباره قرآن شناسی اظهار نظر کردند، قرآن را شناختند، چند تا سوره دارد، چند تا آیه دارد، چند تا امر و نهی دارد، درباره چه چیز بحث میکند، حقوق آن چیست، این علم، علم دینی است، ولو آن عالم کافر باشد.
🔸آنها میگویند علم سکولار است، دینی و غیر دینی ندارد؛ ولی عالم ممکن است مسلمان باشد یا غیر مسلمان.
🔸اینها علم را واقعاً نشناختند؛ علم، بررسی فعل خداست.
🔸آنجا که بررسی فعل انسان است، مثل سینما و امثال اینها، بله آنجا ممکن است که خود آن علم دینی باشد یا غیر دینی؛ برای اینکه بحث در این است که این آقا چه کار بکند، این آقا اگر بر طبق کتاب و سنّت انجام بدهد، میشود دینی، اگر غیر کتاب و سنّت است میشود غیر دینی.
🔸علمی که به فعل انسان برمیگردد، این میتواند دو گونه باشد، اما علمی که به «فعل الله» برمیگردد، این دیگر نمیتواند دو گونه باشد ...
🔸یک وقت است که اینها اوهام خودشان را انسان میدانند، خیالات و برداشت خودشان را انسان میدانند، این اصلاً علم نیست.
🔸آنچه واقعیت است، واقعیت انسان، واقعیت روح، واقعیت جامعه، واقعیت اقتصاد که در خارج حقیقت دارد، بله، این دینی است.
🔸اما اینها در اثر بیراهه رفتن، مبادی و منابع را از دست دادند؛ بخشی از اینها اصلاً علم نیست.
🔹درس تفسیر #حضرت_آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی/سوره مبارکه «زمر»، آیات 11 الی 18
🔸علم از آن جهت که علم است نور است؛ یعنی علم به فعل خدا، به نظام و به آنچه در تاریخ واقعیت دارد، چه در زمین و آسمان باشد، چه مربوط به دنیا و آخرت باشد، هر چه که در جهان واقعیت دارد و فعل خداست، علم و نور است، چون چراغ است.
🔸حالا گاهی عالِم که این چراغ به دست اوست، این چراغ را به دست میگیرد که راه دیگران را ببندد و مردم را به چاه هدایت کند، این میشود علم غیر نافع.
🔸یک وقت است که این چراغ دست اوست، تا خودش این راه را ببیند، نه بیراهه برود، نه راه کسی را ببندد، این میشود علم نافع.
🔸علم از آن جهت که علم است؛ یعنی علم به واقعیت و حقیقت خارج که یقیناً حق است، یقیناً نور است و دینی است.
🔸بله عالم، گاهی کافر است، گاهی غیر کافر.
🔸اگر کسی کافر باشد و قرآنشناسی را رشته خود قرار بدهد - چه اینکه کم نیستند از کفّاری که در خارج حوزه اسلامی به سر میبرند و درباره قرآن مطالعاتی دارند، قرآن پژوه هستند- علم اینها دینی است ... علم غیر دینی فرض ندارد؛ یعنی انسان بخواهد فعل خدا را بررسی کند، این یقیناً دینی است؛ حالا یا معتقد است که میشود مسلمان یا معتقد نیست میشود کافر.
🔸مطلب دیگر این است که اگر علم، به فعل خدا تعلّق نگیرد، به فعل بشر تعلّق بگیرد (مثل کارگردان های سینما یا سحر و شعبده و جادوگران و بازیگران) که علم آنها، به فعل انسان تعلّق میگیرد که چه کار کنیم تا اوضاع را به هم بزنیم! چه کار کنیم که نقشِ ما بگیرد! این علم به فعل انسان تعلّق میگیرد، نه به فعل «الله»، این علم میتواند دینی باشد، میتواند غیر دینی، وگرنه علم حقیقی که به فعل الهی تعلق میگیرد، یعنی به چیزی که در جهان خارج موجود است، این یقیناً دینی است.
🔹درس تفسیر حضرت آیت الله العظمی #جوادی_آملی /سوره مبارکه «زمر»، آیات 11 الی 18
✅ بکوشید حرف اول را شما بزنید.
🔸 «اَنَس» وقت ملاقات تنظیم میکرد؛ اتاق حضرت هم که خیلی وسیع نبود، وقتی این «طیر مشوی» از ملکوت رسید، اَنَس هم که دربان است و فاصله کم است، شنید که وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) عرض کرد خدایا! اَحبِّ خلق را برسان که در این «طیر مشوی» شرکت کند.
🔸انَس این را شنید، طولی نکشید که وجود مبارک حضرت امیر رسید؛ حضرت امیر هم وقت قبلی نگرفته بود، میخواست بیاید، اَنس موافقت نکرد، حضرت مقداری صبر کرد و دوری زد و دوباره آمد، باز اَنس موافقت نکرد؛ بار سوم که آمد وجود مبارک رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: اَنس بگذار بیاید، اجازه داد و آمد.
🔸حضرت، یعنی پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به اَنَس گفت چرا اجازه ندادی علی بیاید؟
🔸عرض کرد یا رسول الله! شما دعایی کردید، گفتید خدایا اَحبِّ خلق را برسان! من دلم میخواست یکی از قبیله من ـ انصار ـ بیاید که این شرف نصیب ما شود! (*)
🔸حضرت اعتراض نکرد و نگفت این چه تعصّبی است؛ این یک تعصّب خوبی است.
🔸اینجا نه حضرت امیر اعتراض کرد، نه پیغمبر اعتراض کرد؛ حرف اَنَس حجت نیست، اما در حضور پیغمبر اَنَس حرف را زده؛ حالا آدم کسی را پیدا کند که فرهیخته کشور خودش باشد، حرف اول را او بزند، چه در مسائل دینی، چه در مسائل علمی که آن هم دینی است، چه در مسائل سیاسی، یک تعصّب خوبی است.
🔸... شما هم بکوشید در ایرانِ خود حرف اول را در همه امور بزنید که دیگری از شما یاد بگیرد، نه اینکه دیگری پرچم خود را بالا ببرد شما ببیند کجا بالا میبرد، شما هم همان جا بالا ببرید، این بالا رفتن نیست.
🔸شما طرزی بالا بروید که پرچم را به سَمت علم و معرفت بالا ببرد، نه به سَمتهای دیگر.
🔹درس تفسیر #حضرت_آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی/سوره مبارکه «زمر»، آیات 11 الی 18
✅ #عادل کیست و #برده کدام است؟
🔸بر هر فردی لازم است تکالیف خود را انجام دهد اولاً، حقوق فرد یا جامعه یا خدا که بر عهده اوست تادیه کند ثانیاً
🔸حق هر ذیحقی را ادا کند تا بشود عادل ...
🔸کفّه دیگر #عدل این است که حقوقی که بر دیگران دارد، آنها را استیفا کند.
🔸یک وقت حق خود را میبخشد، این #احسان است؛ یک وقت حق او را از او میگیرند و میربایند، این استذلال است، این ذلّت است.
🔸عدالت در این است که انسان حقوق خود را از دیگران استیفا کند، بگیرد، زیر بار ظلم نرود.
🔸اگر کسی ذلّتپذیر بود و ظلمپذیر بود، چنین فرد یا جامعهای عادل نیست؛ زیرا همانطور که #ظلم کردن با عدل مطابق نیست و موافق نیست، ظلمپذیری هم به شرح ایضاً
🔸انظلام هم حرام است، مانند ظلم.
🔸پس هر فردی و هر جامعه، حقی نسبت به دیگران دارد، اگر بر اساس احسان و تفضّل، حق خود را بخشید -که بالاتر از عدل است- سخنی در او نیست؛ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ
🔸اوّل کلاس عدل است، بعد کلاس احسان.
🔸و اگر نخواست حق خود را ببخشد و خواست حق خود را استیفا کند، این عدل است.
🔸#عدالت یک ملّت، ضامن #آزادی آن ملّت است.
🔸ملّتی که حق خود را استیفا نمیکند، توان استیفای حق ندارد، چنین ملتی برده است و بردگی با عدالت سازگار نیست.
🔸یکی از بیانات نورانی علیبن ابیطالب سلاماللهعلیه این است: مَنْ قَضَى حَقَّ مَنْ لَا يَقْضِي حَقَّهُ فَقَدْ عَبَدَهُ
🔸اگر کسی حق دیگری را ادا کند که دیگری حق او را ادا نمیکند، این تادیه یکجانبه یا استیفای یکجانبه با حریّت سازگار نیست، با بردگی سازگار است ....
🔸پس ما هم موظفیم حقوق دیگران را تادیه کنیم، هم مکلفیم که حقوق خود را استیفا کنیم؛ پذیرش ستم با عدل سازگار نیست.
🔹سخنرانی #حضرت_آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی با موضوع «عدالت اجتماعی در پرتوی نهضت حسینی»
✅ ما گوهر ذات شما را بالا میبريم
🔸قرآن كريم هم ما را به افزايش گوهر ذات خودمان دعوت كرد، هم ما را به ذات خودش فراخواند، البته آن مقداری كه ما ميفهميم و نه آن معنايی كه مستحيل است.
🔸گاهي ميفرمايد «اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ» (۱) به ياد نعمتهای من باشيد و بدانيد نعمتها از کيست؛ نعمت را به جا مصرف كنيد تا من نعمت شما را افزوده كنم.
🔸گاهی هم میفرمايد به ياد من باشيد تا من خودِ شما را افزوده كنم؛ يعنی گوهر ذات شما بالا بيايد.
🔸در سورهٴ مباركهٴ «ابراهيم» فرمود «لَئِنْ شَكَرْتُمْ َلأَزيدَنَّكُمْ» (۲)؛ نفرمود «لأزيدنّ نعمتكم».
🔸گوهرِ ذات شما را من بالا میآورم که آن وقت شخص اگر جاهل است، میشود عالِم و اگر عالِم است، ميشود اعلم؛ اگر علم حصولی دارد، علم شهودی نصيب او میشود و اگر علم شهودی دارد، مشهودات او بيشتر ميشود؛ فرمود «لأَزيدَنَّكُمْ»، نه «لأزيدن نعمتكم»...
🔸فرمود كه ما گوهر ذات شما را بالا ميبريم ... حالا يا مانند «حَارِثَةَ بْنَ مَالِك» ميشود يا مانند ديگران.
🔹درس تفسیر #حضرت_آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی/سوره مبارکه «زمر»، آیات ۱۱ الی ۱۸
↙️ پی نوشت ها:
۱- سوره بقره، آيه ۴۰
۲- سوره ابراهيم، آيه ۷
💠 كمال انسان از نظر دين
خداي سبحان كمال محض و كمال آفرين است؛ هر چه از او ظهور كند كامل است. عالم و آدم از او ظهور كرده و هر دو از مظاهر كمال حقند، هم كمال نفسي دارند و هم از كمال نسبي برخوردارند: (ما تري في خلْق الرحمن من تفاوتٍ فارْجع البصر هل تري من فطور)[1]
همه ذرات عالم هستي به سوي كمال در حركتند و مسير امر الهي را طي ميكنند، خداي سبحان به آسمانها و زمين فرمود: خواسته يا ناخواسته به سوي من بياييد، گفتند ما خواهانيم و با طوع و رغبت ميآييم: (فقال لها وللأرض ائْتيا طوعاً أو كرهاً قالتا أتينا طائعين)[2]
. انسان نيز تافته اي جدا بافته از جهان خلقت نيست، از اين رو سعي ميكند با رسيدن به كمال مطلوب خود را با ساير مخلوقات وفق دهد وبا مجموعه جهان آفرينش هماهنگ سازد، راه هماهنگ شدن با نظام پيوسته جهان، در سير به سوي كمال مطلوب، كسب فضايل اخلاقي است. اخلاق اين توانايي را دارد كه انسان متخلق را در اين مسير با اين مجموعه هماهنگ كند، انسان نيز به طور طبيعي پذيراي چنين هماهنگي است و در مسير كمال مطلق در حركت است.
[1]ـ سوره ملك، آيه 3.
[2]ـ سوره فصّلت، آيه 11.
📚 مبادی اخلاق در قرآن حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی مدظله العالی_ ص ۵۲
💠قرآن و سير الي اللّه:
🔹خداي سبحان از قرآن با وصف «بهترين سخن» ياد مي كند؛ (الله نزّل أحسن الحديث)[1]
و به تعريف برجسته ترين سخنور، يعني پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم مي پردازد و با وحي به او دستور مي دهد كه خود و پيروانش را چنين معرفي كند: (قل هذه سبيلي أدعوا إلي الله علي بصيرةٍ أنا و من اتّبعني)[2]
؛ بگو اي پيامبر! راه و رسم من چنين است كه خود و پيروانم با بصيرت، همه را به سوي خدا فرا مي خوانيم.
نيز خداي متعالي در وصف كلام خود مي فرمايد: (قد جاءكم من الله نور و كتاب مبين يهدي به الله من اتّبع رضوانه سبل السلام و يخرجهم من الظّلمات إلي النور بإذنه و يهديهم إلي صراط مستقيم)[3]
؛ از سوي «الله» نور و قرآن مبين آمد، هر كس در پي تحصيل رضايت حق باشد خداوند او را از اين مواهب و نعمتهاي خاص معنوي بهره مند مي كند: 1. هدايت به راه هاي امن. 2. خروج از تاريكي و ورود در نور به اذن خدا. 3. هدايت به راه راست.
[1]ـ سوره زمر، آيه 23.
[2]ـ سوره يوسف، آيه 108.
[3]ـ سوره مائده، آيات 15ـ 16.
🔹همچنين خداي سبحان، از قرآن كريم به «شفا» تعبير مي كند، كتابي كه علاج عقايد الحادي و درمان رذايل اخلاقي و رفع هرگونه شك و ترديد، در پرتو عمل به آن حاصل مي شود: (قد جاءتكم موعظة من ربّكم و شفاء لما في الصدور و هديً و رحمةٌ للمؤمنين)[1]
؛ براي شما كتابي با اين اوصاف آمده است: 1. كتاب پند و اندرز است. 2. درمان دردهاي قلبي و معنوي است. 3. كتاب هدايت است. 4. رحمت خاص براي مؤمنان است، چون تنها مؤمن است كه از آن بهره مي گيرد و به آن عمل مي كند، وگرنه قرآن مجيد صلاحيت هدايت عموم و رحمت ويژه شدن براي همگان را داراست؛ (هديً للناس)[2]
، (وما أرسلناك إلاّ رحمةً للعالمين)[3]
. اگر قلمرو رسالت جهانشمول پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم همراه با رحمت است، پس قرآن كه عصاره رسالت جهاني آن حضرت است رحمت عمومي را به ارمغان خواهد آورد.
اين كتاب جامع كه حاوي مآثر و حامل آثار فراوان علمي و عملي است، در بخش معرفت و تبعيّت جامعه، انساني را به جست وجوي بهترين سخن و پيروي از آن تشويق مي كند؛ (فبشّر عباد الّذين يستمعون القول فيتّبعون أحسنه)[4]
و بهترين سخن را كلام سخنوري مي داند كه در عقيده، عمل و اخلاق موحّد باشد؛ (و من أحسن قولاً ممّن دعا إلي الله و عمل صالحاً و قال إنّني من المسلمين)[5]
سخني كه به خدا دعوت نكند يا گوينده آن به گفتار خود معتقد نباشد و رفتار و منطق او با دعوتش تطبيق نكند، شايسته پيروي نيست؛ زيرا چنين كلامي از جان پاك مايه نگرفته است، پس در دل شنونده رسوخ نمي كند و با جمال ويژه انساني سازگار نمي شود و از ياد او رخت برمي بندد.اگر فرد يا جامعه اي به بهترين سخن كه علل و علايم آن تبيين شد عمل كند و به كامل ترين سخنور كه ويژگيها و صفات سامي وي در زبان وحي بيان شده، اقتدا نمايد، به فرزانگي و حيات طيب و هدايت خاص (سير الي الله) نايل مي شود.
[1]ـ سوره يونس، آيه 57.
[2]ـ سوره بقره، آيه 185.
[3]ـ سوره انبياء، آيه 107.
[4]ـ سوره زمر، آيات 17ـ 18.
[5]ـ سوره فصّلت، آيه 33.
📚 توحید در قرآن حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی مدظله العالی _ ص ۲۲و ۲۳
✍️امام هادی علیه السلام فرمودند:
«اُذْکُرْ مَصْرَعَکَ بَیْنَ یَدَیْ اَهْلِکَ، ولاطَبیبٌ یَمْنَعُکَ وَ لا حَبیبٌ یَنْفَعُکَ؛
به یاد آور پایان عمرت را (آن زمان که جلوی چشمان خانواده در بستر افتاده ای) نه طبیبی میتواند مانع مرگت شود و نه دوستان نفعی به حال تو دارند»
📚بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۶۹
هدایت شده از دانستنی
01 An Sooye Marg (1397-12-6) Daneshgah Ferdosi Mashhad.mp3
11.7M
📚 شرح و بررسی #کتاب آن سوی مرگ ، نوشته جمال صادقی 🗣 مصطفی امینی خواه ، جلسه اول
هدایت شده از دانستنی
✔️ کتاب آن سوی مرگ کوششی کمسابقه برای به تصویر کشیدن عالم پس از مرگ است.
✔️ نویسنده ی این کتاب کوشیده است تا با بهرهگیری از گفتههای افرادی که پیش از این تجربهای نزدیک به مرگ را داشتهاند، تصویری واقعی از عالم پس از مرگ به تصویر بکشد.
✔️ مطالب این کتاب بر اساس آیات قرآن کریم، روایات اهل بیت (ع) و نکات عقلی و فلسفی ، طی ۳۹ جلسه در دانشگاه فردوسی مشهد، شرح و تبیین شده است.
✔️ این مطالب در ادامه بخش سوم از مباحث تأثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت / نظام تقدیم، بیان گردیده است.
✔️ پس از اتمام شرح کتاب طی دو جلسه در تهران به پرسش و پاسخ پیرامون مباحث مطرح شده پرداخته شده است.
هدایت شده از دانستنی
02 An Sooye Marg (1397-12-10) Daneshgah Ferdosi Mashhad.mp3
11.4M
📚 شرح و بررسی #کتاب آن سوی مرگ ، نوشته جمال صادقی 🗣 مصطفی امینی خواه ، جلسه دوم