eitaa logo
معارف
28 دنبال‌کننده
21 عکس
87 ویدیو
100 فایل
اصول دین و عقائد
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁بیان آیه 1⃣ سوره مسد🍁 تبت يدا ابى لهب و تب1⃣ ✳️تفسیرالمیزان 🔹(تب) و (تباب) بنابر آنچه معنى كرده به معناى و است. و آن را به خسران معنا كرده. هم گفته اند به معناى و است. بعضى ديگر آن را به معناى از همه دانسته اند. 🍁🍁🍁🍁🍁 ولى - به طورى كه هم گفته اند - همه اين معانى به همند، و بنابر اين كلمه () در آيه نيز به معناى لغويش نيست، بلكه است از آدمى، چون دست در انسان عضوى است كه به وسيله آن انجام مى شود، و كارهاى آدمى را به دست او مى دهند، و تباب و دست به معناى بى شدن اعمال آدمى ، و بلكه نتيجه دادن آن است، و يا به عبارت ديگر به معناى شدن اعمال او و به نتيجه نرسيدن آن است، به طورى كه زحماتش رود و مورد استفاده اش قرار نگيرد، اين معناى دست انسان بود. و معناى تباب خود آدمى، او در و ذاتش است، به طورى كه از دائميش شود، و اين همان هلاكت او است. 🍁🍁🍁🍁🍁 پس اينكه فرمود: (تبت يدا ابى لهب و تب) در حقيقت ( ابولهب) است، و اين به او به هلاكت خودش و بطلان و بى گشتن هايى است كه به منظور كردن نور مى كرد، و يا است از خداى تعالى به اين هلاكت و توطئه ها. 🍁🍁🍁🍁🍁 و اين كه مورد نفرين و ياقضاى حق تعالى قرار گرفته، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است، كه با رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) دشمنى مى كرد و در گفته ها و دعوت او و نبوتش و در آزار و اذيتش مى ورزيد، و در اين راه از هيچ گفته و عملى نمیكرد، و او همان كسى بود كه وقتى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) او و ساير خود را براى بار دعوت كرد، با كمال بى شرمى در گفت (تبا لك - خسران و هلاكت بر تو باد) و اين سوره شد و گفتار او را به خودش كرد كه خسران و هلاكت بر او باد.
💠 ناطقه ي انساني: 🔹هر چه وجود يک شئ ضعيف تر باشد، تعلق او به غير قوي تر است و هر چه وجود آن شئ قويتر شود تعلق او به غير ضعيف تر خواهد بود. تا آنجايي که اگر يک شئ صرف استعداد بود، صرف تعلق ميشود و اگر يک شئ صرف فعليت بود، منزه از هرگونه تعلق و ارتباط خواهد شد. بر مبناي حکمت متعاليه و نظر صدرالمتالهين تعلق نفس به بدن حدوثا يک نحو است و بقاءً نحوه ي ديگر، چون وي قائل است که نفس در بدو پيدايش مادي است و در اثر حرکت و سير جوهري از تجريد برخوردار ميشود يا در حد تجرد برزخي که اکثر مردم در اين حد هستند يا به مرحله ي تجرد عقلي ميرسد، مثل نفوس اوحدي، و يا به مرحله ي فوق تجرد عقلي نايل ميگردد، مانند نفوس کمّل، ازين رو تعلق نفس به بدن حدوثا و بقاءً يکسان نيست، در حدوث تعلق نفس به بدن تعلق يک صورت مادي است به ماده و در بقا تعلق نفس به بدن تعلق يک موجود مجردي است که در مقام فعل با بدن در ارتباط است. 📚سيد علي طباطبايي(حفظه)، انسان در حال شدن است، ص39.