eitaa logo
معارف الشیعه
3.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
698 ویدیو
307 فایل
نگرشی بر مکتب معارف خراسان و معارف الهی در برابر افکار بشری و معارف یونانی کتابخانه مجازی "مکتب تفکیک" @k_maktabtafkik ارتباط با ما: حجت الاسلام طوغانی @Yanooor59 حجت الاسلام توحیدی اسدآبادی @alhojjat14
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت فاطمه عليهاالسلام درجواب امام حسن عليه السلام كه پرسيده بود: چرا براى همسايگان وديگران دعا مى كنى وبراى خوددعا نمى كنى؟فرمودند: اول همسایه، سپس خانه خود علل الشرائع، ج 1،ص 183 کانال عرفانی (دانای اسرار) @allamezarabadi
" پس به هر دستی نباید داد دست ..." علامه محقق (حفظه الله تعالی ) : اعتقاد شیعه در باب معصوم، نشان دهنده کرامت انسانی است. از نظر شیعه انسان تا به آن حد شریف است که نمی‌توان او را به دست غیرمعصوم سپرد. نمی‌توان انسان را دست کسی سپرد که مقدار اندک علم، مقداری جهل و مقداری اشتباه دارد. شان انسان اجل از این است که به دست غیرمعصوم سپرده شود کانال عرفانی ( دانای اسرار ) @allamezarabadi
4_5792060945400333316.mp3
3.32M
⭐️ ▪️و غبارِ چادرِ خاکیِ مادر، سجده گاهِ منتقم است... شیخ عبدالزّهرا خدمت وجود مقدس امام عصر علیه السلام. کانال عرفانی (دانای اسرار) @allamezarabadi
قالَت فاطِمَةُ عليها السلام لِرَجُلٍ لَمّا سَئَلَها وَ هِىَ عَلى قَبرِ عَمِّها حَمزَة عليه السلام : اَما وَاللّه ِ لَوْ تَرَكُوا الْحَقَّ عَلى اَهْلِهِ وَاتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبِيِّهِ لَمَااخْتَلَفَ فِى اللّهِ تَعالى اثْنانِ. حضرت زهرا عليها السلام بر سر مزار حمزه عليه السلام در پاسخ شخصى مى فرمايد: به خدا سوگند اگر حق را به اهلش واگذار مى نمودند و از عترت پيامبر پيروى مى كردند، حتى دو نفر درباره خدا اختلاف نمى نمودند (واسلام همه عالم را فرا مى گرفت.) كفاية الاثر ص ۱۹۹. @allamezarabadi
4_5949304018843993187.docx
368.5K
شریف در احوال مشرف شدگان به محضر مبارک امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) کانال عرفانی ( دانای اسرار ) @allamezarabadi
" ذره ای محبت.... " مرحوم حاج سید مهدی میرزایی نقل نمود که : میرزای قمی (صاحب کتاب قوانین ) ، نامه ای به فتحعلی شاه قاجار نوشت که لاک و مهر شده به دست شاه رسید . شاه بعد از خواندن نامه حالش تغییر کرد و دستور داد وسایل سفر به قم فراهم شود . شاه موقع خواب این نامه و انگشتر و ساعت خود را به یکی از زنان حرم که امین وی بود امانت داد تا نگهداری کند و صبح به او باز گرداند . اعتماد السلطنه با اصرار زیاد بعد از خوابیدن شاه ، نامه را از آن زن گرفت و خواند . مفاد نامه میرزای قمی اینچنین بود : ........بعد از این دیدار نخواهیم داشت چون من عازم سفر آخرت هستم ، آنچه از نصایح و ارشادات گفتم به آن عمل کن . از تو ذره ای محبت در قلب من بود که از خدا خواسته بودم قبل از مرگم آن را از دل من بیرون کند و الحمدلله از دلم بیرون رفت ....... فتحعلی شاه صبح به سوی قم حرکت کرد اما زمانی به قم رسید که میرزا وفات یافته و بر وی نماز خوانده شده بود . با این حال به دلیل حضور شاه مجددا نماز خوانده شد و شاه نامه میرزا را که با خود آورده بود در میان جمعیت خواند و گفت : من خوش حالم که با عشق و ارادت به میرزای قمی خواهم مرد . علوم اسراری ص۹۱ کانال عرفانی ( دانای اسرار) @allamezarabadi
" دست مبارکش....... " ▪️باید جراحی می‌شد، فوری و بدون تاخیر؛ هزینه های عمل و بستری سنگین، شوهرش یک کارگر ساده، عیال وار و اجاره نشین، آه در بساط نداشتند. بیشتر از خودش نگران سه دختر کوچکش بود. نمی خواست یتیم شوند. به سفارش یکی از همسایه ها متوسّل شد به امام عصر علیه السلام. راهی جمکران می شد. شب های چهارشنبه. هفته چهارم بود، در اتوبوس آقایی شروع کرد به صحبت از نماز استغاثه به حضرت زهرا سلام الله علیها. آن شب، با نماز استغاثه شروع کرد.در سجده آخر حسّی داشت میان خواب و بیداری؛ چهار بانوی مجلّله دید، گرامی ترینشان اشاره کرد به بانویی دیگر، او پیش تر آمد و دست مبارکش را بر بدن بیمار زن کشید. لحظه ای بعد نه از آن چهار بانو خبری بود و نه از درد و احساس بیماری... نتیجه آزمایشِ دوباره،پزشک را هم به گریه انداخت. قسم میخورد که کار، کارِ صاحب مسجد جمکران است از برکت توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها. 📚خاطرات زهرایی، ص97. کانال عرفانی (دانای اسرار) @allamezarabadi
4_5951553842972722310.mp3
3.88M
⭐️ دعا برای ظهور در سخن آوای بسیار زیبا " حق پدری " کانال عرفانی (دانای اسرار) @allamezarabadi
" من سجاده را برداشتم..... " 🔶آیة‌الله العظمی آقا محمد باقر وحید بهبهانی(علامه وحید بهبهانی) رضوان الله تعالی علیه فرمودند: . 🔶اوایلی که به کربلای معلی وارد شدم، روی منبر مردم را موعظه می‌کردم. روزی حدیث شریفی که در کتاب خرائج راوندی نقل شده است، لابلای صحبت‌ها بر زبانم جاری شد. . 🔶مضمون حدیث این است که زیاد نگویید: چرا حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور نمی‌کنند چون شما طاقت معاشرت با ایشان را ندارید؛ زیرا لباس حضرت خشن و درشت و خوراک ایشان، نان جو است. . 🔶بعد هم گفتم: از الطاف الهی نسبت به ما، غیبت حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است؛ زیرا ما طاقت اطاعت از ایشان را نداریم. . 🔶اهل مجلس به یکدیگر نگاهی کرده و شروع به نجوا کردند و می‌گفتند: این مرد راضی نیست که آن حضرت ظهور کند، تا مبادا ریاست از دستش برود! و به حدی زمزمه در بین مردم افتاد که من ترسیدم، لذا با سرعت از منبر فرود آمده و به خانه رفتم و در را بستم. . 🔶بعد از ساعتی درب خانه را زدند. پشت در آمدم و گفتم: تو کیستی؟ گفت: فلانی که سجاده بردار تو هستم. در را گشودم او سجاده را از همان جا به حیاط خانه پرت کرد و گفت: ای مرتد! سجاده‌ات را بردار؛ در این مدت بی‌خود به تو اقتدا کردیم و عبادت خود را باطل انجام دادیم! . 🔶من سجاده را برداشتم او هم رفت و از ترسی که داشتم در را محکم بستم و متحیر نشستم. پاسی از شب گذشت، ناگاه صدای در منزل بلند شد، من با وحشت هر چه تمامتر، پشت در رفتم و گفتم: کیستی؟ دیدم همان سجاده بردار است که با معذرت خواهی و اظهار عجز و بیچارگی آمده است و مرا قسمهای غلیظ می‌دهد که در را باز کنم! اما من از ترس در را باز نمی‌کردم. . 🔶آن قدر قسم خورد و اظهار عجز نمود که به راستی و صداقتش یقین کردم، و در را گشودم، ناگاه خود را بر پاهای من انداخت و آنها را می‌بوسید. به او گفتم: ای مسلمان! آن سجاده آوردن و مرتد گفتن تو به من چه بود و این پا بوسیدنت چیست؟ . 🔶گفت: مرا سرزنش نکن. وقتی از نزد شما رفتم و نماز مغرب و عشاء را به جای آوردم و خوابیدم، در عالم رؤیا دیدم که حضرت صاحب‌الزمان (عج) ظهور فرموده‌اند. خدمت ایشان مشرف شدم، حضرت به من فرمودند: فلانی! عبای تو از اموال فلان شخص است و تو ندانسته آن را از دیگری  گرفته‌ای، حال باید آن را به صاحبش بدهی! من هم عبا را به صاحب اصلیش دادم. . 🔶سپس فرمودند: قبایت نیز مربوط به فلان شخص است و تو آن را از دیگری خریده‌ای باید این را هم به صاحب اولش برگردانی! همین طور تمام لباسهایم را دستور دادند که به مردم بدهم. . 🔶بعد نوبت به خانه و ظروف و فرشها و چهارپایان زمینها و سایر چیزها رسید و برای هر یک مالکی معین کرده به او رد نمودند! . 🔶سپس فرمودند: همسری که داری خواهر رضاعی توست و تو ندانسته با او ازدواج کرده‌ای باید او را هم به خانواده‌اش رد کنی! این کار را هم کردم. . 🔶من پسری بنام قاسم علی دارم ناگاه در آن اثنا همان جا پیدا شد و همین که نظر حضرت، بر او افتاد فرمودند: این پسر هم از این زن متولد شده است؛ لذا فرزند حرام است، این شمشیر را بردار و گردنش را بزن! . 🔶در این جا من غضبناک شدم و گفتم: به خدا قسم که تو سید و ذریه پیغمبر نمی‌باشی، چه رسد به این که صاحب الزمان باشی! . 🔶همین که این سخن را گفتم، از خواب بیدار شدم و فهمیدم که ما طاقت اطاعت و فرمان برداری از آن حضرت را نداریم و صدق فرمایش شما بر من معلوم شد و از عمل خود پشیمانم. مرا عفو بفرمایید. کانال عرفانی (دانای اسرار) @allamezarabadi
کانال عرفانی (دانای اسرار) @allamezarabadi
" طالب آش و پلو " مرحوم آقای می فرمودند : شبی با مرحوم با هم بودیم و از هر دری سخن گفته می شد . شیخ رجبعلی فرمود : اغلب کسانی که دور ما جمع می شوند برای آش و پلو است ...... علوم اسراری ۷۹ منظور مرحوم شیخ رجبعلی از این عبارت شاید این باشد که کسانی که پیش ما می آیند یا چشم برزخی می خواهند یا طی الارض می خواهند ویا......... و کسی حقیقتا به دنبال خود خدا نیست . کانال عرفانی (دانای اسرار) @allamezarabadi