#مصائب_کوفه
#اسارت
◼️ زنهای کوفی، چادر و روسری برای نوامیس سیدالشهدا علیهالسلام میآوردند...
نقل کردهاند:
و اِجتَمَعَ النّاسُ لِلنَّظَرِ إلىٰ سَبایا آلِ الرَّسولِ، و قُرَّةَ عَينِ الْبَتولِ
▪️چون اهلبیت رسول خدا صلی الله علیه و آله، به نزديكى كوفه رسيدند، مردم كوفه براى تماشاى اسيران گرد آمدند.
راوى گفت: «زنى از زنان كوفه سر برآورد و گفت: «شما اسيران از كدام فاميل هستيد؟ » گفتند:
نَحنُ اُسارىٰ مُحَمَّدٍ صَلّىٰ اللّهُ عليه و آله
▪️«ما اسيران از آل محمديم.»
فَنَزَلَتْ، و جَمَعَتْ ملاءً، و إزاراً، و مَقانِعَ، و أعطَتْهُنَّ، فتُغَطّينَ،
▪️زن چون اين را شنيد، از بام خانه اش فرود آمد و هرچه چادر و روسرى داشت، جمع كرد و به اسيران داد و آنان پوشيدند
و عَليُّ بنُ الْحُسينِ زَينُ الْعابدينَ مَغلولٌ مُكَبَّلٌ بِالْحَديدِ وكان مَريضاً، و إذا نِساءُ أهلِ الْكوفَةِ يَندُبنَ مُشَقِّقاتُ الْجُيوبِ، و الرِّجالُ مَعَهُنَّ يَبكون
▪️امام سجاد علیه السلام از سر تا پایشان در غل و زنجیر بودوبه شدت بیمار بودند، و زنان کوفه با دیدن این وضع، گریبان پاره کردند و مردانشان هم گريستند و نوحه سرايى كردند
على بن الحسين عليه السّلام با صدایی نحيف، در حالی که بیماری بدنش را فرسوده کرده بود، فرمود:
إنَّ هؤلاء يَبكون عَلَينا ، فمَن قَتَلَنا غَيرِهم؟!
▪️اين ها هستند كه بر حال ما نوحه و گريه مى كنند؟ پس آن كس كه ما را كشت، كه بود؟! »
📚الاحتجاج ج۲ ص۲۹(باکمی اختلاف)
📚 مثیرالاحزان ص۴۵
📚مقتل الحسين علیهالسلام الخوارزمي ج۲ص۴۰
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
#مصائب_کوفه
#اسارت
◼️ زنهای کوفی، چادر و روسری برای نوامیس سیدالشهدا علیهالسلام میآوردند...
نقل کردهاند:
و اِجتَمَعَ النّاسُ لِلنَّظَرِ إلىٰ سَبایا آلِ الرَّسولِ، و قُرَّةَ عَينِ الْبَتولِ
▪️چون اهلبیت رسول خدا صلی الله علیه و آله، به نزديكى كوفه رسيدند، مردم كوفه براى تماشاى اسيران گرد آمدند.
راوى گفت: «زنى از زنان كوفه سر برآورد و گفت: «شما اسيران از كدام فاميل هستيد؟ » گفتند:
نَحنُ اُسارىٰ مُحَمَّدٍ صَلّىٰ اللّهُ عليه و آله
▪️«ما اسيران از آل محمديم.»
فَنَزَلَتْ، و جَمَعَتْ ملاءً، و إزاراً، و مَقانِعَ، و أعطَتْهُنَّ، فتُغَطّينَ،
▪️زن چون اين را شنيد، از بام خانه اش فرود آمد و هرچه چادر و روسرى داشت، جمع كرد و به اسيران داد و آنان پوشيدند
و عَليُّ بنُ الْحُسينِ زَينُ الْعابدينَ مَغلولٌ مُكَبَّلٌ بِالْحَديدِ وكان مَريضاً، و إذا نِساءُ أهلِ الْكوفَةِ يَندُبنَ مُشَقِّقاتُ الْجُيوبِ، و الرِّجالُ مَعَهُنَّ يَبكون
▪️امام سجاد علیه السلام از سر تا پایشان در غل و زنجیر بودوبه شدت بیمار بودند، و زنان کوفه با دیدن این وضع، گریبان پاره کردند و مردانشان هم گريستند و نوحه سرايى كردند
على بن الحسين عليه السّلام با صدایی نحيف، در حالی که بیماری بدنش را فرسوده کرده بود، فرمود:
إنَّ هؤلاء يَبكون عَلَينا ، فمَن قَتَلَنا غَيرِهم؟!
▪️اين ها هستند كه بر حال ما نوحه و گريه مى كنند؟ پس آن كس كه ما را كشت، كه بود؟! »
📚الاحتجاج ج۲ ص۲۹(باکمی اختلاف)
📚 مثیرالاحزان ص۴۵
📚مقتل الحسين علیهالسلام الخوارزمي ج۲ص۴۰
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
#مصائب_کوفه
🩸نان و خرما آوردن کوفیان برای أسرای آل الله ...
علامه مجلسی مینویسد:
🥀 در بعضی از کتب معتبره دیدم که از مسلم جصّاص نقل شده که گفت: ابن زیاد مرا خواست تا دار الاماره کوفه را تعمیر نمایم. در آن حینی که من درها را گچکاری میکردم، ناگاه شنیدم فریادهایی از اطراف کوفه بلند شد. من متوجه خادم خود شدم و گفتم: چه شده که کوفه دچار ضجه گردیده است؟
🥀 گفت: الساعه سرِ یکی از خارجیها را که بر یزید خروج کرده است آوردهاند. گفتم: آن خارجی کیست!؟ گفت: حسین بن علی علیهماالسّلام است. من صبر کردم تا خادم خارج شد و آنچنان سیلی به صورت خود زدم که ترسیدم چشمم نابود شود، سپس گچها را از دست خود شُستم و از پشت قصر فرود آمدم و وارد کناسه کوفه شدم.
🥀 در آن حینی که من ایستاده بودم و مردم در انتظار ورود اسیران و سر شهیدان بودند، ناگاه دیدم تعداد چهل هودج بر پشت چهل شتر نصب شده که زنان و دختران فاطمه زهرا علیهاالسّلام در میان آنها جای دارند.
📋 وَ إِذَا بِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام عَلَی بَعِیرٍ بِغَیْرِ وِطَاءٍ وَ أَوْدَاجُهُ تَشْخُبُ دَماً وَ هُوَ مَعَ ذَلِکَ یَبْکِی
▪️ناگاه حضرت علی بن الحسین علیهماالسّلام را دیدم که سوار بر شتر عریان و خون از رگهای گردنش روان بود و اشک چشمان آن حضرت هم جاری بود.
🔖 ... راوی میگوید:
📋 صَارَ أَهْلُ الْکُوفَةِ یُنَاوِلُونَ الْأَطْفَالَ الَّذِینَ عَلَی الْمَحَامِلِ بَعْضَ التَّمْرِ وَ الْخُبْزِ وَ الْجَوْزِ
▪️اهل کوفه به کودکانی که در میان محملها بودند، خرما و نان و گردو میدادند.
📋 فَصَاحَتْ بِهِمْ أُمُّ کُلْثُومٍ وَ قَالَتْ یَا أَهْلَ الْکُوفَةِ إِنَّ الصَّدَقَةَ عَلَیْنَا حَرَامٌ
▪️ ولی حضرت ام کلثوم بر آنان فریاد زد و فرمود: ای اهل کوفه! صدقه بر ما حرام است.
🥀 سپس آن بانو، آن نان و خرماها را از دست و دهان کودکان میگرفت و به روی زمین میریخت. اهل کوفه با این جنایاتی که درباره آنان کرده بودند، برای مصیبت ایشان گریه میکردند.
📋 ثُمَّ إِنَّ أُمَّ کُلْثُومٍ أَطْلَعَتْ رَأْسَهَا مِنَ الْمَحْمِلِ وَ قَالَتْ لَهُمْ صَهْ یَا أَهْلَ الْکُوفَةِ تَقْتُلُنَا رِجَالُکُمْ وَ تَبْکِینَا نِسَاؤُکُمْ فَالْحَاکِمُ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمُ اللَّهُ یَوْمَ فَصْلِ الْقَضَاءِ
▪️سپسام کلثوم علیهاالسلام سر خود را از محمل خارج کرد و به اهل کوفه گفت: ای اهل کوفه! آرام باشید. مردان شما ما را میکشند و زنان شما برای ما گریه میکنند؟ خدا در روز قیامت بین ما و شما داوری خواهد کرد.
📚 بحارالانوار، ج۴۵ ص١١۵
کانال معرفتی " معارف الشیعه "
@maaref_shiaa
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#مصائب_کوفه
🩸اشعار جگرسوز زینب کبری سلاماللّهعلیها با مشاهده سر مطهر سیدالشهداء در کوفه ... | سر به چوبه محمل کوبیدن عقیله بنی هاشم...
مسلم جصّاص گوید:
📋 ... فَبَیْنَمَا هِیَ تُخَاطِبُهُنَّ إِذَا بِضَجَّةٍ قَدِ ارْتَفَعَتْ فَإِذَا هُمْ أَتَوْا بِالرُّءُوسِ یَقْدُمُهُمْ رَأْسُ الْحُسَیْنِ علیه السلام
▪️در آن حینی که آن بانو (حضرت ام کلثوم سلاماللهعلیها) آنان (زنانی که نان و خرما آورده بودند) را مخاطب قرار داده بود، ناگاه صدای ضجه بلند شد و سر شهیدان را که سر امام حسین علیهالسلام در جلوی آنان بود آوردند.
📋 وَ هُوَ رَأْسٌ زُهْرِیٌّ قَمَرِیٌّ أَشْبَهُ الْخَلْقِ بِرَسُولِ اللَّهِ وَ لِحْیَتُهُ کَسَوَادِ السَّبَجِ قَدِ انْتَصَلَ مِنْهَا الْخِضَابُ وَ وَجْهُهُ دَارَةُ قَمَرٍ طَالِعٍ وَ الرُّمْحُ تَلْعَبُ بِهَا یَمِیناً وَ شِمَالًا
▪️سر آن حضرت، سری بود نورانی، نظیر ماه، و شبیه ترین مردم بود به رسول خدا صلیاللهعلیهوآله. محاسن شریف امام حسین علیهالسّلام مشکی بود و رنگ خضاب از آن رفته بود. صورت آن حضرت مثل ماه تابان و گرد بود. نیزه سر و محاسن آن امام مظلوم را به طرف راست و چپ حرکت میداد.
📋 فَالْتَفَتَتْ زَیْنَبُ فَرَأَتْ رَأْسَ أَخِیهَا فَنَطَحَتْ جَبِینَهَا بِمُقَدَّمِ الْمَحْمِلِ حَتَّی رَأَیْنَا الدَّمَ یَخْرُجُ مِنْ تَحْتِ قِنَاعِهَا وَ أَوْمَأَتْ إِلَیْهِ بخرقة [بِحُرْقَةٍ] وَ جَعَلْتْ تَقُولُ:
👈 هنگامی که زینب کبری سلاماللّهعلیها متوجه سر مبارک امام حسین علیهالسّلام شد، پیشانی خود را به نحوی به جلوی محمل زد که دیدم خون از زیر مقنعه آن بانو خارج شد. سپس با یک قطعه پارچه به سر امام حسین علیه السّلام اشاره کرد و این اشعار را خواند:
📋 یَا هِلَالًا لَمَّا اسْتَتَمَّ کَمَالًا / غَالَهُ خَسْفُهُ فَأَبْدَا غُرُوبَا
▪️ای ماه شب اول! اکنون که به سر حد کمال رسیدی، خسوف تو را به ناگهانی ربود و غروب تو را ظاهر نمود.
📋 مَا تَوَهَّمْتُ یَا شَقِیقَ فُؤَادِی / کَانَ هَذَا مُقَدَّراً مَکْتُوبَا
▪️ای پاره قلبم! من گمان نمیکردم که این مصیبت عظمی مقدر و نوشته شده باشد
یَا أَخِی فَاطِمَ الصَّغِیرَةَ کَلِّمْهَا / فَقَدْ کَادَ قَلَبُهَا أَنْ یَذُوبَا ...
▪️ای برادر من! با فاطمه صغیره (حضرت رقیه سلاماللهعلیها) تکلّم کن، زیرا نزدیک است که قلبش از مصیبت تو، ذوب بشود...
📚 بحارالانوار ج۴۵ ص١١۵
کانال معرفتی " معارف الشیعه "
@maaref_shiaa