eitaa logo
معرفت و خودشناسی
616 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
4هزار ویدیو
71 فایل
همراهان گرامی سلسله مطالبی که تقدیم می‌گردد در رابطه با مراحل تزکیه نفس و خودسازی و عرفان از منابع غنی اسلامی و ایرانی میباشد با احترام فراوان ارتباط با ادمین https://eitaa.com/Suroosh_n
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسلمانی چیست؟ جز مخالفت با هوای نفْس که همه بنده آنند؟ آزادی در چیست؟ جز در بی آرزویی، در حالی که همگان اسیر آرزوها و قربانی شهوت های خویش اند؟ و خداپرستی چیست؟ جز رهایی از خویشتن پرستی؟ تبریزی کانال معرفت و خودشناسی🌸🌸🌸 @maerefat66
یکی از گره گشاترین و درعین حال دلکش ترین کارهادر راه آشنایی با عالم انس و استغراق رازآلودی که مولانا و شمس را به هم‌ پیوند میداد،تامل در سخنانی است که آن دو بزرگ خود در این باره گفته اند.در مقالات شمس سه تصویر مختلف از مولانا هست که نمایانگر مراحل سه گانه روحی او در اتصال با شمس است:مولانایی که خامی ها دارد و هنوز یکسره از خود تهی نشده است و به تبحر خویش در علوم‌ متداول مینازد.تصویر دوم‌ نمایانگر مولانایی است که به تدریج از خوانده ها ودانسته های خود فاصله میگیرد و پخته میشود تا آنگاه که خود را یکسره در وجود شمس مستغرق یابد.تصویر سوم از آن مولانایی رسیده و کمال یافته است که دو ظهور مختلف دارد:ظهوری در نقش واسطه وانتقال دهنده فیض شمس به دیگران و ظهوری در مقام نفس شمس و اتحاد با او.آن ظهور اول مولانا به مثابه ماه است که نور از آفتاب می گیرد و خانه شب را روشن می گرداند،اما در ظهور دوم مولانا کسی است که انبیا و اولیا حسرت دیدارش را می برند" الانبیا فی حسره حضوره" منزلت این‌مولانا چندان رفیع است که شمس خود را از شناخت وی قاصر میداند:والله که من در شناخت مولانا قاصرم. دکتر محمدعلی موحد 👇👇 🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸
تبریزی چه می گوید "طاعت و عمل رسول، استغراق بود در خود، که عمل، عمل دل است و خدمت، خدمت دل است و بندگی، بندگی دل است. و آن استغراق است در معبود خود. اما چون دانست که هر کسی را به آن عمل حقیقی راه نباشد، و کم کسی را آن استغراق مسلم شود، ایشان را این پنج نماز و سی روز روزه و مناسک حج فرمود تا محروم نباشند و از دگران ممتاز باشند و خلاص یابند و باشد که به آن استغراق بویی برند. اگر نه، گرسنگی از کجا و بندگی خدا از کجا؟ و این ظواهر تکلیفات شرع از کجا و عبادت از کجا؟" 👇👇 🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸
✅مقام و صفات در معارف ، انسانی است والا، هم در علم، هم در سخن و هم در رفتار و کنش اخلاقی و عرفانی.او انسان برترست و چون در قاموس مولانا و شمس اصطلاح انسان کامل را نمی‌توان جستجو کرد پس میتوان به تعبیر خود مولانا او را مرد خدا نامید. یعنی آن که از آن سوی کفر و دین می آید: مرد خدا شاه بود زیر دلق مرد خدا گنج بود در خراب مرد خدا نیست ز باد و ز خاک مر خدا نیست ز نار و زاب مرد خدا عالم از حق بود مرد خدا نیست فقیه از کتاب مرد خدا زانسوی کفر است و دین مرد خدا را چه خطا و صواب شناسنامه ‏یی را که از این مرد خدا به دست میدهد؛ لبریز از ستایش، احترام، تبجیل و قدردانی است. علی‌الظاهر چنین پنداشته می شود که شمس مراد مولاناست و او مرید وی و یا به عکس، مولانا مراد است و شمس مرید؛ در حالی که حقیقت امر، چیز دیگری است و پیوند عاشقانۀ آنان بسی فراتر از مریدی و مرادی است. اشتیاق مولانا را در غزلهایش، در مثنوی، در داستان‌های بی‌قراری وی در هنگام غیبت صغرا و غیبت کبرای شمس، نیکو می‌دانیم. دیگر نه نیازی به بازخوانی از آنهاست و نه یارای بازخوانی هفتاد من دفتر اما عشق سوزان آمیخته به ستایش شمس را فقط از مقالات وی میتوان در یافت و از جملاتی که گاهی شفاف اند و گویا و زمانی هم مبهم و آشفته. باآن که او یار عیار و رفیق حجره و گرمابۀ مولاناست با آن هم این مولوی چنان عظیم و گسترده و کثیر الوجوه است که شناخت وی حتی برای آدمی چون شمس نیز دشوار می نماید: « والله که من در شناخت مولانا قاصرم. درین سخن هیچ نفاق و تکلف نیست و تأویل.که من از شناخت او قاصرم. مرا هر روز از حال و افعال او چیزی معلوم می شود که دِی نبوده است. مولانا را بهترک ازین دریابید تا بعد از این خیره نباشید ذالک یوم التغابن. همین صورت خوب و همین سخن خوب می گوید شاید بتوان از همین چند جملۀ زیرین که آزمندی و اشتیاق، غرور و نیاز، بلند پروازی و خاکساری، با هم آمیخته اند بتوان گمان زنی کرد که تا چه مایه شمس به مولانا عشق می ورزد: «سخن با خود توانم گفتن با هرکه خود را دیدم در او، با او سخن توانم گفتن. تو اینی که نیاز می‌نمایی. آن تو نبودی که بی‌نیازی و بی‌گانگی می نمودی؛ آن دشمن تو بود.از بهر آنش می‌رنجانیدم که تو نبودی. آخر من ترا چگونه رنجانم که اگر بر پای تو بوسه زنم؛ ترسم مژۀ من در خلد پای تراخسته کند.» از نگاه ، شیخ است و سزاوار شیخی و لی خود بر آن نیست که خرقه دهد و مرید برگزیند و مرادی کند. در مقالات در این که مولانا شیخی را سزاوار است اشارات صریحی رفته است: « من خود از شهر خود تا بیرون آمده ام؛ شیخی ندیده ام. مولانا شیخی را بشاید اگر بکند الا خود نمی دهد خرقه. این که بیایند به زور که مارا خرقه بده، موی سر ما را ببر، به الزام او بدهد؛ این دگر است و آن که گوید بیا مرید من شو دگر » جلال‌الدین مردی است فراتر از کیشها و طریقتها. طوفان خروشنده‌یی است که هرچه خس و خاشاک عصبیت و کوته‌بینی و تنگ‌ نظری را بر سر راهش می نگرد خشمگینانه می روبد. ناقد بی پروایی است که طنز تلخ و گزنده اش رابر زاهدان ریایی و صوفیان ساده اندیش در سراسر مثنوی نثار میکند و تصوف متعارف روزگارش را چنین می شناساند: صوفیی دانی چه باشد ای لئام الخیاطه اللواطه والسلام 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸معرفت و خودشناسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 دکتر دینانی میگوید از مرگ خوشم نمی آید اما مرگ اندیشی برای انسان یک ضرورت است. 🔻برای عرفا که خود را ساخته اند فکر به مرگ موجب آرامش است اما برای فیلسوف نه! 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸معرفت و خودشناسی
‍ تفاوت عالم روحانی و عالم ربانی؟ هرچند این دو واژه در ادبیات فارسی در بیشتر اوقات در کنار هم استفاده می شوند، اما موقعیت شان در جهان های درونی بسیار متفاوت است و از لحاظ ارتعاش و همچنین از لحاظ بعد نیز، با هم متفاوت اند. شمس تبریزی در مقالات شمس می گوید: "در عالم روح، طایفه ای ذوقی یافتند. مقیم شدند و از ربّانی سخن می گویند، اما همان عالم روح است که ربانی می پندارند. مگر فضل الهی در آید یا جذبه ای از جذبات یا مردی که او را بغل کند از عالم روح به عالم ربانی کشد.." برای درک بیشتر این جمله را نیز بخوانید از مقالات شمس: " روح من در مقامی بود که از آن پیشتر نمی رفت. می گفتمی که از این پیش، مقامی نباشد. تصرف کرد در روح من، تا بلندتر رفت و در عین لطف و رحمت پرواز کرد." عالم ربانی: مرتبط با اتمن یا اسپریت است. جهان بینگ ها یا عالم رب ها، جهان ریاضیات، جهانی که در آن، هرچیزی را به صورت عدد می توانیم ببینیم.. در درخت زندگی به این قسمت، چسد گفته می شود.(در واقع اتمن یا اسپریت، دو روح دارد که یکی روح بشری و دیگری روح الهی است.) عالم روحانی: مرتبط با روح بشری و جهان علّی است. در درخت زندگی به این قسمت، تیفرت گفته می شود. ٭ قسمت فضل الهی، جذبه ای از جذبات یا مردی که او را بغل کند، مرتبط با کرایست درونی ماست. مولوی نیز در دیوان شمس، در یکی از غزلها می گوید: "غوغای روحانی نگر، سیلاب طوفانی نگر خورشید ربانی نگر، مستان سلامت می کنند" 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
شمس تبريزي در مقالات شمس، درباره علمي صحبت مي كند كه در درون كتابها و در مدرسه نمي توان آن را بدست آورد! همچنين با بيشتر زندگي كردن و سن زياد نيز نمي توان آنر ا كسب كرد! كسي كه آن را بدست مي آورد، ناميرا مي شود! "در سایه ظلّ الله درآیی، از جمله ی سردیها و مرگها امان یابی، موصوف به صفات حق شوی، از حیّ قیوم آگاهی یابی. مرگ ترا از دور می بیند، می میرد. حیات الهی یابی. پس ابتدا آهسته، تا کسی نشنود. این علم به مدرسه حاصل نشود و به تحصیل شش هزار سال که شش بار عمر نوح بود بر نیاید. آن صدهزار تحصیل چندان نباشد که یک دم با خدا بر آرد بنده ای به یک روز." (كتاب : مقالات شمس) 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
4_5969805070273877888.mp3
681.5K
چنانکه گفت هارون الرشید که این لیلی را بیارید تا من ببینمش که مجنون چنین شوری از عشق او در جهان انداخت و از مشرق تا مغرب قصۀ عشق او را عاشقانْ آینۀ خود ساخته‌اند. خرجِ بسیار کردند و حیلۀ بسیار و لیلی را بیاوردند. به خلوت درآمد خلیفه شبانگاه، شمع‌هابرافروخته، در او نظر می‌کرد ساعتی، و ساعتی سر پیش می‌انداخت. با خود گفت که در سخنش درآرم، باشد به واسطۀ سخن، در روی او آن چیز ظاهرتر شود. رو به لیلی کرد و گفت لیلی تویی؟ گفت بلی لیلی منم، امّا مجنون تو نیستی. آن چشم که در سَر مجنون است در سَر تو نیست. 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
بی‌بحر صفا گوهر ما سنگ آمد بی‌جان جهان جان و جهان تنگ آمد چون صحبت دوست صیقل جان و دلست در جان گیرش که رافع زنگ آمد دیوان رباعی ⚜مولانا در این رباعی با بر شمردن یکی از آثار مثبت همنشینی، هم کلام شدن با دوست اهل دل را بیان می دارد⚜ ایشان می فرماید همنشین شدن و صحبت با یار موافق و اهل دل باعث صفای وجود، صیقلی شدن دل و جان، و پاک شدن ذهن از زنگار منیات و غبار نفسانیات است. 🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیا جانا که تا جانانه باشیم یکی شمع و یکی جان، جان پروانه باشیم یکی موسی شویم اندر مناجات یکی جارو کش می، می ، میخانه باشیم گل زردُم همه دردُم ز جفایت شکوه نکردُم تو بیا تا دور تو گردُم ای یار جان ای یار جانی دوباره بر نمی گردد دیگر جوانی 🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف
⚜مولانا می فرماید: این دنیا جای زندگی برای عاشقان راه خدا نیست، جهان اصل، آنسوی دیگر است⚜ گرجان عاشق دم زند آتش به این عالم زند   وین عالم بی اصل را چون ذره ها برهم زند دیوان غزل 🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف
عالم خدا بس بزرگ و فراخ است، تو در حقّه ای کردی که همین است که عقل من ادراک می کند. پس کار کسی که خالق عقل است در عقل محصور کردی. آن نبی نيست كه تو تصور كرده ای . آن نبّيِ توست، نه نبّیِ خدا. نقش خود خواندی، نقش یار بخوان. ورق خود خواندی، ورق یار بخوان. تبريزى🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف
صفحه اول مولانا با شمس تبریزی ❤️ مولوی پیش از ملاقات با شمس تبریزی ، به تعبیر خودش ، " سجاده نشین با وقاری " بود . یک عالم و روحانی زاده محتشم و با معلومات که مورد استقبال و احترام این و آن بود . اما این سجاده نشین با وقار به هیچ وجه " مولوی " نبود . یکی از جدی ترین علاقه های مولوی مطالعه بود و یکی از مهم ترین توصیه های شمس به مولوی همین بود که مطالعه را بطور کامل باید قطع کنی . و این کار البته برای یک عالم مفتی و مدرس بسیار دشوار بود . ... اما شمس او را از این کار منع کرد و اجازه نداد هیچ یک از علائق پیشین مولوی برای او باقی بماند . در داستان ها گفته شده است که شمس تبریزی به دنبال مردی از مردان خدا می گشت ، یعنی طالب مستوران قباب الهی بود ؛ یعنی کسانی که خداوند آنها را پنهان کرده و به همه کس نشان نمی دهد . و در این طلب ، مولوی را یافت . اینها تفسیرالهی و عرفانی مسئله است . از دید دیگر که بنگریم ، شمس تبریزی وقتی که با مولوی برخورد کرد چنین تشخیص داد که با کوه آتشفشانی روبرو شده است که دهانه آن بسته است ؛ با عقابی روبرو گردیده که رشته های تعلقات بر دست و پای اوست . او آمد و این رشته های تعلق را از دست و پای این عقاب گشود . اما البته به جای آنکه بگوئیم او این تعلقات را از مولوی گرفت بهتر است بگوئیم که عشق را به مولوی هدیه کرد اولین و اصلی ترین کاری که شمس تبریزی با مولوی کرد همین پاره کردن تعلقات بود که آن را از بالاترین سطح آغاز کرد تا به نازل ترین سطح آن رسید ، و در این میان چیزی را فرو نگذاشت . از ، خانواده و مطالعه کتاب و شغل اجتماعی و تدریس و افتائ و نشست و برخاست با شاگردان و دوستان و حتی پاره ای از قیود مذهبی را جدا کرد و او را بصورت یک انسان برهنه رها نمود . مسلما شخصیت فوق العاده نافذ شمس توانست چنین تاثیر عظیمی در مولوی به جا بگذارد . در عرفان عاشقانه مولانا برخلاف عرفان خائفانه غزالی " غم " جای ندارد . غزالی در آثار خود چهره فردی سراپا خائف در برابر خداوند را به جلوه می گذارد . مقام خوف ، البته مقام فوق العاده بلندی است . ولی مولوی مقام بالاتری را نیز کشف کرد ، و آن مقام عاشقی بود . در عشق اگر غمی هم باشد از جنس غم های معمول و متعارف نیست . از این رو مولوی یک غزالی عاشق بود و غزالی یک مولوی بی عشق . ( به ) گفت که تو خیلی محبوبیت داری ، " شمع شدی ، قبله این جمع شدی " ، مردم به تو توجه دارند و تو در بند قیودی گرفتار آمده ای که سر انجام ترا خواهد کشت. محبوبیت برای آدمی بسیار مشکل آفرین است ، زندان است ، با تمام احکام و لوازم آن . اولین پیامد آن این است که شخص مرید مرید خویش می شود : جمله شاهان بنده بنده خودند جمله خلقان مرده مرده خودند او مرده توست ولی اگر خوب نگاه کنی تو هم مرده او هستی . او بنده توست ولی به لحاظی تو هم بنده اویی . زیرا تو برای حفظ آن بنده نیروی زیادی باید صرف کنی . 🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف ادامه دارد... 👇👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هو الفتاح سیر نمی شوم زتو تو ای مه جان فزای من 🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*هوالعشق*   💥 *ذَلِكَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ *💥«۶» اوست داناى نهان و آشكار كه شكوهمند مهربان است «۶» سجده همه حجاب ها یک حجاب است، وجز آن هیچ حجابی نیست *و آن حجاب،«وجود» است..!!* تبریزی 🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف
کودکی بود کلمات ما بشنيد هنوز خُرد بود. از پدر و مادر بازماند همه روز حيران ما بودی سر بر زانو نهاده بودی همه روز. پدر و مادر نمی‌يارستند که با او اعتراض کردن وقت‌ها بر در گوش داشتمی که او چه می‌گويد. اين بيت شنيدمی: «در کوی تو عاشقان پُر آيند و روند خون جگر از ديده گشايند و روند من بر درِ تو مقيم، مادام، چو خاک ورنه دگران، چو باد آيند و روند» گفتمی:«باز گوی چه گفتی؟» گفت:«نه.» تبریزی 🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف
*هوالعشق* *تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا  وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ* آنها که خود را برتر می‌بینند، حتی در محراب عبادت هم گرفتار خودپرستی‌اند. یادمان باشد بهشت، جایگاه قلب‌های بی‌ادعاست! 83 از امام علی علیه‌ السلام ... پرسیدند مؤمن‌ واقعی کیست؟ ایشان فرمودند: ✅ مؤمن کسی است که؛ *کسبش حلال.!!* *اخلاقش مهربان و رئوف.!!* *قلبش سالم از کینه و کدورت است.* زیادی مالش را انفاق می کند.. زیادی سخنش را نگه میدارد.. مردم از شرّش در امان می‌باشند..! *و به خیرش‌ امیدوار..!* *و با انصاف باديگران برخورد میكند.!* 📗 نصایح ۲۸۱ *مرا پیرحقیقت،جز«علی»نیست.!* که هستی راحقیقت،جز«علی» نیست *مبین،!!  غیر از علی،پیدا وپنهان.!!* *که درغیب وشهادت،جز«علی»نیست.!* *مجو؛ غیر ازعلی درکعبه ودیر.!!* *که هفتادو دوملت،جز«علی»نيست !!* *«در درویش کامل، متکلّم خداست!»* تبریزی *الهی!* *این بنده چه داند که چه می‌باید جُست؟؟* *داننده «تو»یی هر آنچه دانی، آن ده.!!* ، دور کردن آثار بشریت است و ثابت کردن «الوهیت» بر خود.!!* *یعنی «خود را معبود دیدن، نه عابد.!!»* *که جز «او» نیست در سرای وجود.!* *به حقیقت کس دگر موجود.!!* 🕊 سری و انا سره *سری است درین عبد خفی،گر شود آن کشف بی شبهه همان صورت معبود بر آید.!!* و در حقیقت «عاشق عین معشوق است و معشوق عین عاشق..!!»* از بهایی پرسیدند: خدا را در کجا یافتی؟ *فرمودند؛ «در قلب کسانی که بی دلیل مهربانند.!!»* 🌸 *«الهم عجل لولیک الفرج»*🌸 *گر توخواهی،شمس تبریزی شود،مهمان تو.!* *خانه خالی کن زخود، ای کدخدای بیخودی!* *در پناه نور وعشق الهی *
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هو الفتاح سیر نمی شوم زتو تو ای مه جان فزای من 🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*هوالعشق*   💥 *ذَلِكَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ *💥«۶» اوست داناى نهان و آشكار كه شكوهمند مهربان است «۶» سجده همه حجاب ها یک حجاب است، وجز آن هیچ حجابی نیست *و آن حجاب،«وجود» است..!!* تبریزی 🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف
بعضی باشند كه سلام دهند و از سلام ايشان بوی دود آيد! بعضی باشند كه سلام دهند و از سلام ايشان بوی عود آيد! اين را كسی دريابد، كه او را مشامی باشد!   تبریزی 🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف