منشأ تصوف - تاريخ آن_ مناسبات تصوف با اسلام - ممیزات آن
تصوف یا عرفان، در نزد مسلمین عبارت است از طریقه مخلوطی از فلسفه و مذهب که به عقیده پیروان آن، راه وصول به حق منحصر بدان است و این وصول به کمال و حق، متوّقف است بر سیر و تفکر و مشاهداتی که موّدی به وجد و حال و ذوق میشود و در نتیجه به نحو اسرارآمیزی، انسان را به خدا متصل میسازد. پیروان این طریقه، به صوفی و عارف و اهل كشف معروفند و خود را "اهل حق" مینامند.
اینکه گفتیم تصوف یا عرفان اسلامی، یعنی چه؟
آیا مقصود این است که عرفان ملل قبل از اسلام، وارد به ممالک اسلامی شده و رنگ عقائد مسلمین به خود زده است؟
آیا تعالیم اسلامی خود مستقلاً یک قسم عرفانی به وجود آورده است؟
آیا عرفان در نتیجه تمایلات وراثتی و طبیعی بشر، همان طور که در سایر اقوام پیدا شده بود، خود به خود در بین مسلمین هم پیدا شده و بعد ظروف و احوال سیاسی و دینی و اجتماعی و امثال آن در نشو و نمای تصوّف و کمال و پختگی آن مؤثر واقع شده است؟
این سؤالات، راجع به عقائد مختلفهئی است که در باب منشأ و مبدأ تصوف شده و ما مهمترین آن عقائد را به اجمال در این جا ذکر میکنیم:
۱ - دستهئی گفتهاند که تصوف، عکسالعملی است که فکر آریائی ایرانی، در مقابل اسلام عربی به وجود آورده است. خلاصه تقریر این دسته، این است که میگویند ایرانیان پس از آن که در جنگهای قادسیه و جلولا و حلوان و نهاوند، مغلوب شمشیر عرب شده، استقلال و شوکت خود را از دست دادند، خواهی نخواهی به حکم غریزه حفظ جان، زیر بار دیانت اسلام رفتند. ولی قوم عرب که ایرانیان از قدیم الایام، به آنها به دیده حقارت مینگریستند در عینغلبه، نتوانست مجرای فکر ایرانی را تغییر دهد و ایرانیها را وادار کند که در طرز فکر و عقیده و سنخ منظور و مطلوب و سلیقه و منطق، و نیز در آمال و آرزو و کمال مطلوب روحانی با عرب شریک شوند، زیرا تباین صوری و معنوی، یعنی فرقهای نژادی و اختلافهای در سبک زندگی و اوضاع اجتماعی این دو قوم بسیار شدید بود، بنابراین پس از آن که کشمکش میدانهای جنگ، به مغلوبیت ایرانی خاتمه یافت، انفعالات روحی و تأثرات معنوی مردم ایران به شکل کشمکش در افکار در آمد که در تاریخ ادبی و مذهبی و اجتماعی و سیاسی عرب و اسلام، تأثیرات بزرگ داشته است و از مهم ترین آن عكسالعمل ها که نتیجه کشمکش فکری مذکور است، یکی تشیع است و دیگری تصوف. این نکته را هم باید افزود که مقصد از عکسالعمل در این مورد این نیست که مردم ایران از روی اختیار و عمد و اراده، با نقشه معینی برای انتقام این کار را کرده باشند، بلکه در اکثر موارد به حکم انفعالات نفسی، در تحت تأثیر عواطف و احساسات مخفیه، به طوری که در علمالنفس محرز است پیش آمده یعنی غالباً بدون اینکه خود مردم علت واقعی را بدانند ویا بتوانند افکار و احساسات خود را تحلیل کنند، ذهنشان به این گونه عکسالعملها سوق داده شده است.
۲_بعضی از محققین به واسطه شباهت نامی که در غالب مسائل بین تصوف اسلامی و بعضی از فرق هندی هست، تصوف را زائیده افکار هندی شمردهاند.
۳_ جماعتی بر آنند که تصوف اسلامی ناشی از افکار فلسفی است، مخصوصاً فلسفه نو افلاطونی و شاهدی که اقامه میکنند، این استکه بین فلسفه اشراق و تصوف شباهتهای بسیاری است. به اضافه میگویند که تاریخ نشان میدهد که فلسفه یونان، قبل از اسلام و بعد از اسلام در آسیای غربی شیوع یافته بود. از طرف دیگر، این نکته را هم باید دانست که فلسفه نو افلاطونی، مقدار زیادی از افکار و آراء خود را از مشرق گرفته است و فلوطین برای اطلاع بر آراء فلسفی شرقیها به شرق مسافرت کرده بود.
۴- بعضی احتمال دادهاند که تصوف خود به خود و مستقلاً، در ممالک اسلامی در بین مسلمین پیدا شده و گفته اند که شباهتی که بین آراء متصوفه و مسائل عرفانی سایر اقوام هست، دلیل قطعی نیست بر اینکه این محصول و زائیده از آن باشد، بلکه میتوان گفت که هر دو معلول یک علت است.
۵_ دسته ای از اهل بحث، سرچشمه تصوف اسلام را مسیحیت و رهبانیت شمردهاند.
۶_ دسته ئی دیگر، منبع بزرگ تصوف را افکار بودایی دانسته اند.
۷_ خود صوفیه، به هیچ وجه تاب شنیدن این آراء و فرضها را ندارند و توهین و تخفیف خود میشمارند که گفتار و معتقدات آنها، مقتبس از آراء و ثنیوّن یونان یا حکمت هندی و بودائی یا تقلید از مسیحیان و تشبّه به راهبان باشد، بلکه میگویند تصوف عبارت است از لب و عصاره و باطن قرآن و احادیث پیغمبر و نتیجه کشف و شهود اولیاءالله است که از راه تزکیه نفس و تصفیه باطن، مستحق "مواهب" الهی شده و مورد "خواطر ربانی و ملکی" گشته اند.
📗 تاریخ تصوّف در اسلام_تطّورات و تحوُّلات مختلفه آن از صدر اسلام تا عصر حافظ_ صفحه ۱۴ تا ۱۶
✍ دکتر قاسم غنی
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
ابوالحسن علی بن عثمان هجویری در کتاب کشفالمحجوب میگوید: "محمدبنالفضل البلخی گوید العوم ثلثه علم منالله و علم معالله و علم بالله."
علم بالله علم معرفت است که همه اولیاء او را بدو دانسته و تا تعریف و تعرف او نبود، ایشان وی را ندانستند. از آن چه همه اسباب اکتساب مطلق از حق تعالی منقطع است و علم بنده مر معرفت حق را، علت نگردد که علت معرفت وی، تعالی و تقدس هم هدایت و اعلام وی بود.
و علم من الله علم شریعت بود که از آن، از وی به ما فرمان و تکلیف است.
و علم مع الله علم مقامات طريق حق و بیان درجات اولیاء بود. پس معرفت بی پذیرفت شریعت درست نیاید و ورزش شریعت بی اظهار مقامات راست نیاید.»(کشفالمحجوب، ص۱۸ و ۱۹).
خلاصه اگر صوفیه زیر این بار بروند که تصوف منابعی جز صفای قلب و کشف و شهود و مواهب داشته، اقرار ضمنی کرده اند که همۀ ریاضات و مجاهدات و سیر مقامات عبث و بی فایده بوده است. به اضافه صوفیه ایران همیشه فلسفه را مردود دانسته، پای استدلال و عقل را چوبین شمردهاند و بسیاری از آنها، زیر بار ادّله نقلیه نیز نرفتهاند. راست است که در عمل، غیر از این میبینیم و کتب آنها مشحون است از ادله نقلیه و عقلیه، یعنی در تألیفات خود غالباً با همان منطق و فلسفهئی که مردود دانستهاند و با همان احادیث و روایات و ادله نقلیهئی که موهون شمردهاند، به اثبات عقائد خود پرداخته و نیز با همان حربه به جنگ با مخالفین خود برخاستهاند، ولی نظراً و اصولاً زیر بار عقل و نقل، یعنی فلسفه و حدیث نمیروند. غزّالی که یکی از بزرگان صوفیه است، به طوری که خودش در رساله المنقذ من الضلال سیر و سلوک عقلائی خود را در میان مذاهب و طریقههای عصر خود شرح میدهد، میگوید، فلاسفه با اختلاف فرق و مذاهبی که دارند، همه آنها کافراند و بعد از تکفیر و تحمیق سقراط و افلاطون و ارسطو، تکفیر فارابی و ابن سینا را هم واجب می شمرد و بعد از تقسیم علوم فلاسفه به اقسام ششگانه ریاضی و منطق و طبیعت و حکمت الهی و علم سیاست و اخلاق، در قسم الهیات میگوید اغلاط و اشتباهات فلاسفه را در الهیات، در تحت بیست اصل میتوان در آورد. در سه اصل از این بیست اصل، تکفیر آنها واجب است و در هفده اصل دیگر بدعت گذار محسوبند .
کتاب تهافت الفلاسفه را غزالی بر ضد تمام فلاسفه اسلام نوشته و مخصوصاً به ابن سینا نظر داشته و نیز کتاب مقاصد الفلاسفه را که مثل این است که نجات ابو علی سینا را تلخیص کرده باشد، برای نشان دادن اشتباهات فلاسفه نوشته است. به قول ارنست رنان "اشخاصی که نخست فیلسوف بوده و بعد به واسطه حیرت و یأس، دست به دامن عرفان و میزنند، سخت ترین دشمن فلسفه میشوند.»
غزالی چون صوفی شد، با حرارت و شور بسیار کوشید که ناتوانی عقل را ثابت کند و در این خصوص از هیچ چیز فرو گذار نکرد و حملات او، بر فلسفه گران تمام شد و با وجود مساعی فلاسفه بزرگی از قبیل ابن باجه اندلسی، و ابن رشد اندلسی فلسفه به اعتبارخود برنگشت.
بعد از غزالی، نویسندگان بزرگ صوفیه از قبیل سنائی و شیخ فریدالدین عطار و جلال الدین رومی، همه دشمنی مخصوصی به فلاسفه نشان داده، همه جا آنها را ملامت و سرزنش نموده و بر عقل و منطق آنها خندیده اند.
📗 تاریخ تصوّف در اسلام_تطّورات و تحوُّلات مختلفه آن از صدر اسلام تا عصر حافظ_ صفحه ۱۷ و ۱۸
✍دکتر قاسم غنی
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
4_6035067691042083194.mp3
13.26M
🔊 فایل صوتی
💬 لیلی و مجنون
🎙رشید کاکاوند
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
4_6035067691042083198.mp3
17.82M
🔊 فایل صوتی
💬 احساس گناه
🎙 دکتر شریعتی
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
گفت: احوالت چطور است؟
گفتمش: عالىست
مثل حال گل!
حال گل در چنگ چنگيز مغول!
#قيصر_امين_پور
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
عشق از ریشهٔ «عَشَقه» گرفته شده است که در زبان فارسی به معنی گیاه پیچک است که به دور گیاهان میپیچد و شیرهٔ گیاه را میکشد و آن گیاه را مال خود و خشک میکند. عشق در جان آدمی مانند عشقه عمل میکند که آدمی را از وجود مجازی، متوهم و خیالی و وجود جسمانی بیرون میکشد و خالی میکند و به خود زنده میگرداند. در این حال عاشق از خود اراده و اختیار دوراندیشی و مصلحت جویی ندارد. عاشق تحت ارادهٔ محبوب است.
"کاللبلابَه الَّتى تَلتَّفُ على شجره العنب،
هو العشق"
عشق،
پیچکیست که بر شاخهی تاک میپیچد.
(و آن را خشک میکند)
#ابن_عربی
منبع: کتاب گاهِ ناچیزیِ مرگ نوشتهٔ محمدحسن علوان و ترجمهٔ امیرحسین الهیاری که انتشارات مولی آن را منتشر کرده است. این کتابْ دربارهٔ زندگی محیالدین ابن عربی، عارف بزرگ است.
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
🔅گناهت را گردنِ شیطان مینداز!
مولانا از زبانِ ابلیس میگوید:
تو ز من با حق چه نالی؟ ای سلیم!
تو بنال از شرّ آن نفسِ لئیم
تو خوری حلوا تو را دُمّل شود
تب بگیرد، طبعِ تو مختل شود
بیگُنه لعنت کنی ابلیس را
چون نبینی از خود آن تلبیس را؟
نیست از ابلیس از توست ای غَوی!
که چو روبَه، سویِ دُنبه میدوی
چون که در سبزه ببینی دُنبه را
دام باشد، این ندانی تو چرا؟!
زان ندانی کِت زِ دانش دور کرد
میلِ دُنبه، چشم و عقلت کور کرد
#شرح_موضوعی_مثنوی_معنوی
#دکتر_کریم_زمانی
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
🤍🕊
چشمِ مجنون چو بخفتی
همه لیلی دیدی
#سعدی
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
4_6039363066359976490.mp3
6.21M
💫🕊
چون بمیرم _ای نمیدانم که_
باران کن مرا
در مسیرِ خویشتن
از رهسپاران کن مرا
خاک و باد و آتش و آبی
کزان بِسْرشتیام
وا مَگیر از من،
روان در روزگاران کن مرا
آب را، گیرم به قدرِ قطرهای،
در نیمروز
بر گیاهی،
در کویری،
بار و باران کن مرا
باد را همرزمِ طوفان کن
که بیخ ظلم را
بر کَنَد از خاک
و باز از بیقراران کن مرا
زآتشم شور و شراری
در دلِ عشّاق نِه
زین قِبَل
دلگرمیِ انبوهِ یاران کن مرا
خوش ندارم
زیرِ سنگی جاودانْ خفتنْ خموشْ
هرچه خواهی کُن
ولی...
از رهسپاران کن مرا
#شفیعی_کدکنی
🎼گروه شَروِند و علی زند وکیلی
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
دکترشریعتی: "زن" چنان بزرگ است که اشرف موجودات خداست. تا حدی که یک گل، او را راضی می کند، و یک کلمه، او را به کشتن می دهد... زن در کودکی درهای برکت را به روی "پدرش" می گشاید، در جوانی دین "شوهرش" را کامل می کند، و هنگامی که مادر می شود، "بهشت" زیر پای اوست... "قدرش" را بدانیم....
" تقدیم به بانوان ایران زمین "
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
7.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی