eitaa logo
«دوره معارف اسلام‌ »
310 دنبال‌کننده
832 عکس
140 ویدیو
7 فایل
ء﷽... الحمدللّه والصلوة والسلام علی رسول الله وعلی آله آل الله واللعنة علی اعدآء الله الی یوم لقآءالله ولا حول ولاقوّة الّابالله درکانال«دوره معارف اسلام»برخی مطالب معرفتی از اولیاء الهی و رادمردان عرصه حقیقت و واقعیت دوره می‌شود مرد راهی اگر، بیا وبیار
مشاهده در ایتا
دانلود
📣 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم: صدقه از دست مؤمن خارج نشود مگر آنکه دست هفتاد شیطان را از آن کوتاه کند. ثواب الاعمال شیخ صدوق ابن بابویه، صفحه ۱۴۱ 🔷🔸💠🔸🔷 کانال «دوره معارفـــــــ اسلام» ┄┄┅═✧❁🕌❁✧═┅┄┄ Join ➣@maarefe_islam
درروزهاى تاسوعا وعاشورا به شاگردانش دستور مى‌‌دادبه خیابان بروندودردستجات عزادارى شرکت کنند،وخود نیزدرانقلاب عجیبى به سرمی‌‏برد.اشک بدون اختیار مانند ناودان برچهره‌اش جارى می‌شد وقدرت تکلم ومعاشرت را ازوی سلب مى‌کرد.ولى آرام وبى‏سر وصدا وبه دور از هیا و هو،دردرون خودبا معشوق به راز ونیاز ونجوا مى‏پرداخت در دهه عاشورا حضرت سیّد هاشم حداد بسیار گریه می‌کرد،ولى همه‌‏اش گریه شوق بود.وبعضى اوقات ازشدّت وَجد و سرور،چنان اشک هایش متوالى ومتواتر مى‏‌آمد که گویى ناودانى است که آب رحمت باران عشق رابرروى محاسن شریفش می‌ریزد می‌فرمود:مردم خبر ندارند،چنان محبت دنیا چشم وگوششان را بسته که برآن روز تأسّف می‌خورم که همچون زن فرزند مرده می‌‏نالند.مردم نمی‌دانندکه همه آنها فوز و نجاح ومعامله پربها و ابتیاع اشیای نفیسه وجواهر قیمتى دربرابر خَزَف بوده است.آن کشتن مرگ نبود؛عین حیات بود.انقطاع وبریدگى عمر نبود؛حیات سرمدى بود! در روزعاشورا هرچه آتش جنگ افروخته‏تر مى‏شدومصائب آن حضرت افزون‌تر،چهره منورش بر افروخته‏تر و شاداب‏تر مى‏شد علامّه طهرانی:باید دانست که آنچه را که مرحوم حداد فرموده‏،حالات شخصى خویش در آن أوان بوده است که از عوالم کثرات عبورنموده وبه فناى مطلق‏ فى الله رسیده بود و به عبارت دیگر: سفر إلى الله به پایان رسیده،اشتغال به سفردوّم که فى الله بود،داشته‌ است چنانکه عین خود این حالات در حضرت آقاى حداد در اواخر عمر مشاهده مى‏شد که توأم با همان عشق شدید، در مجالس سوگوارى، گریه و عزادارى ناشى از سوز دل و حرقت قلب وی مشهود بود 🔷🔸💠🔸🔷 کانال «دوره معارف اسلام» ┄┄┅═✧❁🕌❁✧═┅┄┄ Join ➣@maarefe_islam
تاثیر پذیری اطفال از محافل نورانی اهل بیت علیهم السلام. مرحوم سیّد الطائفتین آیة الله علّامه طهرانی : استادم حاج سیّد هاشم حدّاد می‌گفت: براى احترام کودکان نوزاد، خوب است قنداقه نوزادان را تا چند ماهگى در مجالس علم و محافل ذکر و حسینیّه و محالّ عزادارى که نام حضرت سیّد الشهداء(علیه‌السّلام) برده مى‏‌شود ببرند؛ چرا که نفس طفل همچون مغناطیس است و علوم و اوراد و اذکار و قُدوسیّت روح امام حسین(علیه‌السّلام) را جذب می‌کند. طفل گرچه زبان ندارد ولى ادراک می‌کند، و روحش در دوران کودکى اگر در محل یا در حال معصیت برده شود، آن جرم و گناه او را نیز آلوده خواهد کرد؛ و اگر در محل و یا حال ذکر و عبادت و علم برده شود، آن پاکى و صفا را به خود می‌گیرد. همچنین توصیه می‌کرد: شما اطفال خود را در کنار اطاق روضه خوانى یا اطاق ذکرى که دارید قرار دهید! علماء سابق این طور عمل می‌‏کردند زیرا آثارى را که طفل در این زمان، کسب می‌کند تا آخر عمر در او ثابت مى‌ماند و جزء غرائز و صفات فطرى وى می‌شود. چرا که نفس بچّه در این زمان، قابلیّت محضه است؛ گرچه این معنىِ مهم و این سرّ خطیر را عامّه مردم ادراک نکنند. کتاب "روح مجرّد" 🔷🔸💠🔸🔷 کانال «دوره معارفـــــــ اسلام» ┄┄┅═✧❁🕌❁✧═┅┄┄ Join ➣@maarefe_islam
❇️ لباس زن مسلمان در خارج از منزل چگونه باید باشد؟ 🔻امام جعفر صادق علیه‌السلام: لا یَنْبَغی لِلْمَرأَةِ اَنْ تُجَمِّرَ ثَوْبَها اِذا خَرَجَتْ مِنْ بَیْتِها ❇️ شایسته نیست که زن مسلمان، آنگاه که از خانه خویش بیرون می‏‌رود، لباس خود را وسیله جلب توجّه دیگران نماید. 📚الکافی: جلد ۵، صفحه ۵۱۹، حدیث ۳ 🔷🔸💠🔸🔷 کانال «دوره معارفـــــــ اسلام» ┄┄┅═✧❁🕌❁✧═┅┄┄ Join ➣@maarefe_islam
5.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 معنای "حرارت" در روایتِ «إِنَّ لِقَتْلِ اَلْحُسَيْنِ حَرَارَةً فِي قُلُوبِ اَلْمُؤْمِنِينَ لاَتَبْرُدُ أَبَداً!»¹ 🎥 | 🎙 حضرت آیت‌الله سید محمدمحسن حسینی طهرانی قدّس‌الله‌سرّه 🎞 ، طهران| جلسه ۴۰| دقیقه 72:52 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔺۱. ترجمه: «برای شهادت حسین علیه‌السلام در دلهای مؤمنین حرارتی است که ابداً سرد نخواهد شد!» 📌 علیه‌السلام @Maktabe_Vahy 🌑.🌑.🌑.🌑
دوبرادر؛ یکی سعادتمند وخوشبخت ودیگری شقاوتمند وبدبخت ❗️ یکی ازشهدای کربلا عَمرو بن قَرظه انصاری است. عَمرو برادری داشت به نام علی (علی بن قرظه انصاری) که درلشکرعمرسعد حضور داشت و درنهایت دشمنی با اهل‌بیت علیهم‌السلام بود ➖ عَمرو، افزون بر جنگ با دشمن، خود را نیز سپر امام علیه السلام قرار داده بود و هر تیری ویا شمشیری رابه طرف امام علیه‌السلام می‌آمد به جان می‌خرید به‌گونه‌ای که زخم فراوانی بر بدن او وارد شد،دراین حال روی خود را به سوی امام علیه‌السلام نمود و عرضه داشت: ای فرزندرسول‌خدا! آیامن به عهد خود وفا نمودم؟ امام علیه‌السلام فرمود: آری،تو جلوتر ازمن به بهشت وارد می‌شوی و چون خدمت رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله رسیدی سلام مرا به او برسان و بگو من نیز درپی خواهم آمد. آنگاه جنگ را ادامه داد تا به شهادت نایل گشت(۱) ➖ پس از شهادت عمرو بن قرظة بن کعب انصاری، برادرش علی که از سربازان سپاه دشمن بود، از صف خارج شد و پس از جسارت به ساحت مقدس امام و پدر گرامی‌ آن حضرت (علیهماالسّلام)، گفت: ای حسین! ای دروغگو پسر دروغگو! برادر مرا فریفتی و او را کشتی! امام (علیه‌السّلام) فرمود: من برادرت را فریب ندادم، بلکه خداوند او را هدایت فرمود و تو به گمراهی کشیده شدی او در جواب ،به امام (علیه‌السّلام) گفت: خداوند مرا بکشد اگر تو را نکشم و یا به دست تو کشته نشوم! سپس با نیزه‌اش به سوی امام علیه‌السّلام حمله‌ور شد 📚 منابع: ۱. بحارالأنوار، ج۴۵، ص۲۲ ۲. أنساب الاشراف، بلاذری ج۳، ص۱۹۲، متاع کفر و دین بی‌مشتری نیست گروهی آن ، گروهی این پسندند باباطاهر عریان کانال «دوره معارف اسلام» @maarefe_islam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✋ ء﷽ تو کز سرایِ طبیعت نمی‌روی بیرون کجا به کویِ طریقت گذر توانی کرد؟ رحمه اللَه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
audio-5022-Roohe-Mojarrad-21-P6[389-407].mp3
12.63M
🎧| 📚| 🎬|قسمتـــــــ 1⃣2⃣ 📜 صفحه (۳۸۹ ـ ۴٠۷) 🔹سفر چهارم حقیر به أعتاب عالیات در سنه ١٣٨٧ هجریه قمریه‌ 🔷🔸💠🔸🔷 کانال «دوره معارفـــــــ اسلام» ┄┄┅═✧❁🕌❁✧═┅┄┄ Join ➣@maarefe_islam
روز ۲۰ محرّم،دفن جَون است. روز عاشورا، جون نماز ظهر را با امام خود خواند آنگاه با وجود سالخوردگی اش خدمت امام رفت و اجازه ی جنگ گرفت. امام به او فرمود: ای جَوْن، تو برای سلامتی و آسایش از رنج دیگران، به ما پیوسته بودی و پیرو ما شدی پس خود را مبتلا به بلای ما نکن. «جَوْن» خود را بر قدم‌های مبارک امام حسین(علیه‌السّلام) انداخت و بوسید و گفت: ای پسر رسول خدا، هنگامی که شما در راحتی و آسایش بودید من کاسه‌لیس شما بودم و حال که به بلا گرفتار هستید شما را رها کنم؟ «جَوْن» با خود فکر کرد: من کجا و این خاندان کجا؟! بنابراین گفت: آقای من، بوی من بد است و شرافت خانوادگی هم ندارم و نیز رنگ من سیاه است. یا اباعبدالله، لطف فرموده مرا بهشتی نمایید تا بویم خوش گردد و شرافت خانوادگی به دست آورم و رو سفید شوم. نه آقای من، از شما جدا نمی‌شوم تا خون سیاه من با خون شما خانواده مخلوط گردد. جون می‌گفت و گریه می‌کرد به حدی که امام حسین(علیه‌السّلام) گریستند و اجازه دادند. با آنکه جَوْن پیرمردی 90 ساله بود،جنگجویی بسیار قابل بود سرانجام درمیدان جنگ به شهادت رسید. هنگامی که روی زمین افتاد، امام حسین(علیه‌السّلام) سر او را به دامن گرفت و بلند بلند گریست و دست مبارک خود را بر سر و صورت جون کشید و فرمود: «بارالها، رویش را سفید و بویش را خوش فرما و با خاندان عصمت(علیهم السّلام) محشورش نما». از امام زین‌العابدین(علیه‌السّلام) روایت شده که پس از 10 روز که مردم براى دفن شهدا آمدند، از جنازه او بوى مُشک استشمام مى‌شد. 🔷🔸💠🔸🔷 کانال «دوره معارفـــــــ اسلام» ┄┄┅═✧❁🕌❁✧═┅┄┄ Join ➣@maarefe_islam
 روز بیستم محرم سال 61 ه - ق بعد از 10 روز از واقعه عاشورا جمعی از قبیله «بنی اسد» بدن شریف "جَوْن" غلام ابوذر غفاری را پیدا کردند در حالی که صورتش نورانی و بدنش معطر بود و سپس او را دفن کردند. «جَوْن» کسی بود که امیرالمومنین(علیه‌السّلام) او را به 150 دینار خرید و به ابوذر بخشید. هنگامی که ابوذر به منطقه «ربَذه» تبعید شد این غلام برای کمک به او به آنجا رفت و بعد از رحلت جناب ابوذر به مدینه مراجعت کرد و در خدمت امیرالمومنین(علیه‌السّلام) بود تا بعد از شهادت آن حضرت به خدمت امام مجتبی(علیه‌السّلام) و سپس به خدمت امام حسین(علیه‌السّلام) رسید و همراه آن حضرت از مدینه به مکه و از مکه به کربلا آمد.  «جَوْن» که با نام‌هاى جوین، ، جَوْن بن حَرىّ، جُوَین بن ابى‌مالک و حَوىّ در منابع از او یاد شده است، از آنجا که این غلام اسلحه شناس بود و در اسلحه سازی استاد و در تعمیر آلات جنگی مهارت داشت، در شب عاشورا در خیمه ی مخصوص امام حسین (علیه‌السّلام) فقط جون در کنار امام بود که شمشیرش را بازبینی و اصلاح می کرد. از امام سجاد (علیه‌السّلام) نقل شده است که: جون در خیمه ی پدرم سرگرم وارسی شمشیرش بود و پدرم اشعاری را زمزمه می کرد: «یا دهرُ اُفٍّ لکَ مِن خلیلٍ، کم لکَ بالاِشراق و الاَصیل...؛ ای روزگار! اف بر تو باد که هر صبح و شام دوستی را از من می گیری...». روز عاشورا، جون نماز ظهر را با امام خود خواند آنگاه با وجود سالخوردگی اش خدمت امام رفت و اجازه ی جنگ گرفت. امام به او فرمود «یا جَوْن، انتَ فی اِذنٍ مِنّی، فانّما تَبعتَنا طَلباً للعافیة فلا تَبتلِ بطَریقتِنا؛ ای جَوْن، تو برای سلامتی و آسایش از رنج دیگران، به ما پیوسته بودی و پیرو ما شدی پس خود را مبتلا به بلای ما نکن. «جَوْن» خود را بر قدم‌های مبارک امام حسین(علیه‌السّلام) انداخت و بوسید و گفت: ای پسر رسول خدا، هنگامی که شما در راحتی و آسایش بودید من کاسه‌لیس شما بودم و حال که به بلا گرفتار هستید شما را رها کنم؟ «جَوْن» با خود فکر کرد: من کجا و این خاندان کجا؟! بنابراین گفت: آقای من، بوی من بد است و شرافت خانوادگی هم ندارم و نیز رنگ من سیاه است. یا اباعبدالله، لطف فرموده مرا بهشتی نمایید تا بویم خوش گردد و شرافت خانوادگی به دست آورم و رو سفید شوم. نه آقای من، از شما جدا نمی‌شوم تا خون سیاه من با خون شما خانواده مخلوط گردد. جون می‌گفت و گریه می‌کرد به حدی که امام حسین(علیه‌السّلام) گریستند و اجازه دادند. با آنکه جَوْن پیرمردی 90 ساله بود، ولی بچه‌ها در حرم با او انس فراوانی داشتند. او به کنار خیمه‌ها برای خداحافظی و طلب حلالیت آمد، که صدای گریه اطفال بلند شد و اطراف او را گرفتند. هر یک را به زبانی ساکت کرد و به خیمه‌ها فرستاد و مانند شیری غضبناک روی به آن قوم ناپاک کرد. سپس به میدان آمد و با خواندن این اشعار، به صف دشمن، حمله ور شد: کَیفَ تَرَى الفُجّارُ ضَربَ الأَسوَدِ/ بِالمَشرَفِیِّ القاطِعِ المُهَنَّدِ بِالسَّیفِ صَلتا عَن بَنی مُحَمَّدِ/ أذُبُّ عَنهُم بِاللِّسانِ وَ الیَدِ أرجو بِذاکَ الفَوزَ یَومَ المَورِدِ/ مِنَ الإِلهِ الواحِدِ المُوَحَّدِ إذ لا شَفیعَ عِندَهُ کَأَحمَدِ فاجران چگونه مى‌بینند شمشیر زدن سیاهى را که با شمشیر مَشرَفى بُرَنده تیز مى‌زند ؟ با شمشیرى آخته، از فرزندان محمّد(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دفاع مى‌کنم از آنان با زبان و دستم دفاع می‌کنم با این کارها، رستگارىِ روز وارد شدن (قیامت) را از معبود یگانه تنها، امید دارم زمانى که شفاعت کننده‌اى همانند احمد، در پیشگاه او نیست. به نقل برخی از تاریخ نگاران ۲۵ نفر و به نقل مقتل ابی مخنف، ۷۰ نفر از لشگر عمر سعد را کشت و عده ای را زخمی کرد، آنگاه با ضربه‌ شمشیری که به سرش خورد، در میدان جنگ به شهادت رسید. هنگامی که روی زمین افتاد، امام حسین(علیه‌السّلام) سر او را به دامن گرفت و بلند بلند گریست و دست مبارک خود را بر سر و صورت جون کشید و فرمود: «اللهمَّ بَیِّض وَجهَهُ وَ طَیِّب ریحَه و احشُرهُ معَ محمّد و آل محمّد (علیهم السّلام)» «بارالها، رویش را سفید و بویش را خوش فرما و با خاندان عصمت(علیهم السّلام) محشورش نما». از امام زین‌العابدین(علیه‌السّلام) روایت شده که پس از 10 روز که مردم براى دفن شهدا آمدند، از جنازه او بوى مُشک استشمام مى‌شد. در «زیارت ناحیه مقدّسه» آمده است: سلام بر جون بن حَرِى، غلام ابوذر غفارى! در «زیارت رجبیّه» هم نام وى آمده است. 🔷🔸💠🔸🔷 کانال «دوره معارفـــــــ اسلام» ┄┄┅═✧❁🕌❁✧═┅┄┄ Join ➣@maarefe_islam