🌺🌸🌺🌸🌺🌸
🔅سخنراني كاملا ابتكارى در رابطه با غدير در عالم ارواح و بيان اسرار ناگفته در باره غدیر .. تا آخر بشنوید.
🔅حسینیه امام رضا عليه السلام (مشهد)
🔅جمعه ١٥ ذيحجه ١٤٤٣
ابراهيم انصاري بحريني.
🔅فایل صوتی. 👇🏻👇🏻
AUD-20240521-WA0008.mp3
14.41M
Audio from شيخ ابراهيم انصاری
DOC-20240701-WA0013.
2.31M
Document from شيخ ابراهيم انصاری
ROQAYA1.mp3
10.53M
انصارى بحريني
▪️«شب جمعة»
▪️موضوع «نقش حضرت رقيه در حفظ حجت خدا امام زين العابدين عليه السلام با يك واسطه ( زينب)»
⏰تاریخ: ۱۴۰۳/۰۵/18
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
Video from شيخ ابراهيم انصاری
اطلاعیه
السلام عليكم ورحمة الله
فقط همين مجموعه فعال است لطفا از ساير گروها بنام این جانب خارج شوید ... متشکرم
https://www.instagram.com/reel/DAJvcb-NH-U/?igsh=Y2xyMGgzc3FjcXo3
اطلاعيه:
زمانى كه اینجانب بحرينم كانال فارسى خيلي فعال نيست زيرا كه كليه فعاليتها عربى است به جز روز جمعه که خطبه های نماز پخش میشود، اما یکی دوماه دیگه برنامه فارسی در مشهد شروع می شود ان شاء الله.
حجاب فاطمی
حجاب فاطمی به سفری روحانی اشاره دارد که با حفظ نفس آغاز و به تحصین آن میانجامد. این حجاب فراتر از پوشش ظاهری است و به عنوان سپری روحانی عمل میکند که قلب و عقل را از وسوسههای شیاطین و جذابیتهای دنیوی محافظت میکند. این محافظت درونی از طریق پایبندی به دستورات خداوند متعال شکل میگیرد و به تقویت مؤمن کمک میکند تا در برابر فتنهها ایستادگی کند.
خداوند متعال میفرماید: "بگو به مؤمنان که چشمان خود را پایین بیاورند و فرج خود را حفظ کنند. این برای آنها پاکتر است. همانا خداوند به آنچه انجام میدهند آگاه است." (نور: 30). این آیه دعوتی صریح به غض بصر و حفظ فرجهاست و اساس حفظ پاکی درونی را بنا میکند. وقتی مؤمن چشم خود را میبندد، در واقع در را به روی هوای نفس و شهوت میبندد و شیطان نمیتواند به قلب او نفوذ کند. اما کسی که به این امر غفلت کند، درهای نفسش را به روی ابلیس باز میکند و به آسانی فریفته شهوتها میشود و در تاریکیها غرق میگردد.
سپس خداوند به زنان مؤمن میفرماید: "و به مؤمنات بگو که چشمان خود را پایین بیاورند و فرجهای خود را حفظ کنند..." (نور: 31). در اینجا، خداوند بر لزوم پایبندی زنان به همین سپر روحانی تأکید میکند: غض بصر و حفظ فرجها. سپس بهترین راهحل برای حفظ خود را ازدواج معرفی میکند: "و کسانی که مجرد هستند، از شما همسر بگیرند و از بندگان صالح خود..." (نور: 32). اگر به هر دلیلی ازدواج ممکن نباشد، خداوند راهحل دیگری ارائه میدهد: "و کسانی که ازدواج نمیکنند، باید عفت ورزند..." (نور: 33)، که دعوتی به عفت و کنترل نفس است.
در آیهای که به مردان اشاره میکند، خداوند آنها را به عنوان قیّمها خطاب میکند و بر حفظ فکر قبل از اعمال تأکید مینماید. مردان، زمانی که افکار خود را کنترل میکنند و عقلهای خود را از وسوسهها محافظت مینمایند، این موضوع به طور مثبت بر فرجهای آنها تأثیر میگذارد و این حفظ به نفع رابطه با همسرانشان خواهد بود. در اینجا، فرجها به تعامل پاک بین زوجین اشاره دارد.
در پایان، درمییابیم که غض بصر تنها یک دستور شرعی نیست، بلکه مفهومی فاطمی عمیق است که به دوری از شر اشاره دارد و حجاب را مقدس میسازد، زیرا به این مفهوم وابسته است. این تنها یک حجاب مادی نیست، بلکه بافتی روحانی است که به زهرای سلاماللهعلیها مرتبط است. در تأمل در آیه نور که به منزله برج سوره نور است، نشانههایی از این مفهوم روحانی عمیق وجود دارد. حجاب زنان مؤمن در آسمانها همچون ستارهای درخشان میدرخشد و فرشتگان مقرب را متحیر میکند و پیامبران و مرسلین را در برابر خداوند متعال مفتخر میسازد، از جمله پیامبر محمد (صلى الله عليه وآله).
بنام خداوند بخشنده و مهربان
منصوره در آسمان
درس چهارم: دوست ندارم زوالپذیران را
مریم (سلاماللهعلیها) به مرتبهای از رشد و تعالی رسید که خداوند او را به نیکوترین شکل پروراند، و از او دو میوه مبارک بهدست آمد:
میوه اول:
(فَنَفَخْنَا فِیهَا مِنْ رُوحِنَا)
این میوه با عالم ملکوت مرتبط است و به روح قدسی اشاره دارد.
میوه دوم:
(وَصَدَّقَتْ بِکَلِمَاتِ رَبِّهَا وَکُتُبِهِ)
این میوه از ملکوت فراتر است. تصدیق، به معنای درک و باور عمیق نسبت به کلمات الهی و قوانین اصلی است که عالم تکوین و تشریع بر آنها استوار است.
نفخه و معنای آن:
پردهای که حضرت مریم (سلاماللهعلیها) برگزید، نه تنها حجاب ظاهری برای حفظ از دیدگان دیگران، بلکه حجابی معنوی برای مصون ماندن از افکار ناپاک بود. این حجاب بازتابی از ایمان قوی و روح بلند اوست.
ساختن حصار:
وقتی فردی برای حفاظت از وجود خود حصاری بنا میکند، این حصار میتواند لایههای مختلفی داشته باشد:
لایه اول: بُعد مادی و عملی
لایه دوم: افکار و دیدگاهها
لایه سوم: صفات و اخلاق
لایه چهارم: گرایشهای معنوی
درون این حصار، مسیری از پایین به بالا وجود دارد که از آن، فیوضات الهی بهسوی انسان جریان مییابد. روحالقدس از همین مسیر ملکوتی بر حضرت مریم ظاهر شد.
مقام روح:
نفخه روح در وجود حضرت مریم، تجلی مقام طهارت و شایستگی او بود. روحالقدس موجودی روحانی است که از مقام ملائکه نیز برتر است، همانگونه که در سوره قدر آمده است: (تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ).
عیسای مسیح: کلمه الهی
روحالقدس که از مقام بالا به حضرت مریم (سلاماللهعلیها) دمیده شد، سبب شد عیسی (علیهالسلام) کلمهای از کلمات الهی شود:
(إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهًا فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ).
پناه بردن به حصن الهی:
همانگونه که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به غار ثور پناه برد، مؤمنان نیز برای رهایی از شر، باید به حصنی معنوی پناه ببرند. این حرکت، همانند پناه بردن اصحاب کهف به غار است:
(إِذْ أَوَی الْفِتْیَةُ إِلَی الْکَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً).
سجده: ملجأی روحانی
سجده به معنای چشمپوشی از همه چیز و رسیدن به فنای کامل در برابر خداوند است. در این مقام، بنده بهگونهای به خداوند متصل میشود که دیگر اثری از خود نمیبیند و خداوند، چشم و گوش او میشود.
وجیه در دنیا و آخرت:
برای رسیدن به عطاء الهی، باید حصنی معنوی ایجاد کرد و از نفوذ شیطان و هوای نفس جلوگیری کرد. همانطور که حضرت مریم (علیهاالسلام) این مسیر را پیمود تا عیسی (علیهالسلام) به دنیا بیاید و در نهایت، نقش مهمی در ظهور امام مهدی (عجلاللهفرجه) ایفا کند.
روحالقدس و نقش آن در تأیید مؤمنان:
روحالقدس نه تنها در جنگهای نظامی بلکه در مبارزات فکری و فرهنگی نیز مؤمنان را یاری میدهد. همانگونه که در کلام امام رضا (علیهالسلام) به دعبل خزاعی فرمود: «ای خزاعی، روحالقدس بر زبان تو جاری شد.»
مقابله با دشمنان با کمک روحالقدس:
دشمنان اسلام، از جمله یهود، از قدرتهای ماورایی و سحر استفاده میکنند. اما جبهه حق باید با نیروهای معنوی، بهویژه تأیید روحالقدس، به مقابله برخیزد.
میوه دوم: تصدیق کلمات الهی
تصدیق کلمات الهی به معنای هماهنگی کامل با حقیقت است، همانگونه که حضرت مریم (علیهاالسلام) با صفات حضرت فاطمه (علیهاالسلام) هماهنگ شد.
جوهر نبوت در تجلی فاطمیه:
نبوت بدون شناخت فاطمه (سلاماللهعلیها) کامل نمیشود. پیامبران با شناخت مقام فاطمه، به کمال نائل شدند. چنانکه حضرت ابراهیم (علیهالسلام) نیز با شناخت فاطمه (سلاماللهعلیها) از شر فاصله گرفت و به نور گرایش یافت.
(إِنِّی لَا أُحِبُّ الْآفِلِینَ) اشاره به نفرت از هر چیز زوالپذیر دارد.
چگونه فاطمی شویم؟
راه فاطمی شدن، دوری از سفاهت و خودخواهی است. باید همانند ابراهیم (علیهالسلام) به سمت نور و خیر حرکت کرد و از ظلمات فاصله گرفت.
(وَمَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ).
نتیجه:
راه رسیدن به عطاء الهی و کمال انسانی، پیمودن مسیر فاطمی و ایجاد حصنی معنوی درون خود است. با این حرکت میتوان از زوال و سفاهت دوری کرد و به نور الهی رسید.
بسم الله الرحمن الرحیم
المنصورة در آسمان
درس پنجم
فاطمیون
آدم (علیهالسلام) و حصن:
آدم (علیهالسلام) نیاز به ساختن حصنی روحانی و استوار داشت که از وسوسههای شیطان و مکرهای او جلوگیری کند. اما او نتوانست درب این حصن را کاملاً ببندد، نه به دلیل کوتاهی، بلکه به این دلیل که انتظار آنچه رخ داد را نداشت. این غفلت فرصتی برای شیطان فراهم کرد تا از راه وسوسه وارد شود، چرا که او «خناس» است و شر او همیشه در کمین است.
چگونه وسوسه اتفاق افتاد؟
این وسوسه از طریق تزیین، آرزوها و وعدههایی صورت گرفت که شیوهی شیطان در اغوای انسانهاست. همانطور که خداوند فرمود:
"وعدهشان میدهد و آرزو در دلشان میافکند، و جز فریب چیزی به آنها وعده نمیدهد." (نساء: 120)
شیطان همچنین از درِ نصیحت و قسم وارد شد، چنانکه خداوند میفرماید:
"و برای آنها سوگند خورد که من خیرخواه شما هستم." (اعراف: 21)
آدم (علیهالسلام) انتظار نداشت در این فضای نورانی با کسی روبرو شود که به دروغ قسم بخورد.
جاودانگی در بهشت:
وقتی شیطان به آدم (علیهالسلام) گفت:
"ای آدم! آیا تو را به درخت جاودانگی و فرمانروایی بیپایان راهنمایی کنم؟" (طه: 120)
وعده شیطان جامع بود: هم فرمانروایی در دنیا و هم در آخرت. او به آدم فقط یک فرصت موقت پیشنهاد نکرد، بلکه او را فریفت که درختی وجود دارد که جاودانگی و سیطرهای ابدی به همراه دارد. این همان «درخت جاودانگی» است که به فرمانروایی اهلبیت (علیهمالسلام) در دنیا و آخرت اشاره دارد.
در دنیا: این فرمانروایی در دولت امام مهدی (عجّل الله فرجه) تحقق مییابد؛ دولتی که در آن عدل الهی برقرار میشود و جهان از ظلم و جور پاک میگردد. پس از آن، رجعت صورت میگیرد که در آن همه امامان (علیهمالسلام) حکومت میکنند.
در آخرت: این همان «ملک کبیر» است که در آیه 20 سوره انسان به آن اشاره شده:
"و هر جا بنگری، نعمت و ملک بزرگ را میبینی." این ملک، همان فرمانروایی ابدی در بهشت است.
رویت حضرت فاطمه (علیهاالسلام) در بهشت:
این واقعه برای آدم (علیهالسلام) به منزله امتحانی بود تا به او نشان دهد از وسوسههای شیطان باید بر حذر باشد. بهشت حقیقی در این مفهوم در وجود فاطمه زهرا (علیهاالسلام) تجلی مییابد؛ نوری که از او، پدرش، همسرش و فرزندانش ساطع میشود.
زن جلیلالقدری در بهشت:
آدم (علیهالسلام) در بهشت به مکانی رسید که زنی جلیل را دید که تاجی بر سر، گوشوارههایی در گوش و گردنبندی بر گردن داشت.
تاج: نماد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) است.
گردنبند: اشاره به امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) دارد.
گوشوارهها: نماد حسن و حسین (علیهماالسلام) هستند.
انقطاع به سوی فاطمه (علیهاالسلام):
آدم (علیهالسلام) باید از نعمتهای بهشت دل میبرید و تمام توجه خود را به سوی این بانوی جلیلالقدر معطوف میکرد. اگر چنین میکرد، به مرتبهای عالی میرسید و شاید از اولوالعزم از پیامبران میشد. اما دلبستگی او به نعمتهای بهشت راه نفوذ شیطان را باز کرد و باعث غفلت او از مقام بلند شد. این غفلت عامل اصلی هبوط او از بهشت بود.
حدیثی از امام رضا (علیهالسلام):
در حدیثی طولانی، امام رضا (علیهالسلام) از قول آدم (علیهالسلام) نقل میکنند که خداوند به او فرمود:
"اینها از ذریه تو هستند و از تو و تمام مخلوقاتم برترند. اگر به آنها با حسادت بنگری، تو را از بهشتم بیرون میکنم."
آدم به مقام آنها غبطه خورد و شیطان بر او مسلط شد تا از درخت ممنوعه بخورد.
چگونه مؤمن «فاطمی» شود:
برای داشتن روح فاطمی، مؤمن باید سه جنبه را در خود تقویت کند:
عقاید:
باید تنها به اعتقادات اهلبیت (علیهمالسلام) پایبند باشد و قلب خود را از هر فکر مخالفی پاک نگه دارد.
اخلاق:
مؤمن باید بین خود و هر چیزی که او را از محبت اهلبیت (علیهمالسلام) دور میکند، فاصله بیندازد.
اعمال:
زندگی او باید در جهت محبت اهلبیت (علیهمالسلام) باشد و تنها با کسانی همنشینی کند که در مسیر ولایت آنها گام برمیدارند.
فاطمیون در عمل:
برای «فاطمی» بودن، باید تلاش کنیم تا نجاتدهنده دیگران باشیم. همچنین حضور در عزاداری امام حسین (علیهالسلام) و شرکت در مجالس حسینی، رضایت حضرت فاطمه (علیهاالسلام) را به همراه دارد.
بشارت:
شرکت در حلقههای معرفت حضرت فاطمه (علیهاالسلام) و زیارت عتبات مقدسه، از جمله راههای ورود به حصن فاطمی است. توجه به این امر باید مضاعف شود تا از این نعمت عظیم محروم نشویم.
معرفت به اهل بیت معرفت به خداوند به نورانیت است.
اهل بیت میان خالق و مخلوق
آیات و روایات فراوانی در قرآن کریم تأکید دارند که اهل بیت (علیهمالسلام) جایگاهی فراتر از مخلوق و در عین حال کمتر از خالق دارند. این سخن از آن جهت است که خداوند میفرماید: «ألا له الخلق والأمر». اهل بیت از عالم امر هستند که متفاوت از عالم خلق است. متأسفانه، گاه توجه ما فقط به بعد خلق معطوف میشود و بُعد امر را نادیده میگیریم. خداوند خالق است و او نیز صاحب امر. از همین رو، به اهل بیت "اولی الامر" گفته میشود، یعنی صاحبان شأن و مقام عظیم، نه فقط فرماندهنده. هنگامی که گفته میشود: «أتى أمر الله» یا «تتنزل الملائكة والروح فيها بإذن ربهم من كل أمر»، اشاره به این نوع امر عظیم و والای مرتبط با اهل بیت است.
تفاوت عالم خلق و عالم امر
عالم خلق با حدود و تقدیر مشخص است: «إنا كل شيء خلقناه بقدر»، یعنی هر موجودی در عالم خلق محدود به اندازهای معین است. اما در عالم امر، محدودیتی وجود ندارد: «وما أمرنا إلا واحدة كلمح بالبصر». امر، حقیقتی نورانی است که همچون نوری در سراسر عالم خلق جریان دارد. همانگونه که نور خورشید در همه جا انعکاس مییابد، نور اهل بیت (علیهمالسلام) نیز در همه چیز جاری است. این نور، نه نور مادی بلکه جلوهای از جمال، عظمت، قدرت و صفات الهی است.
ولایت تکوینی
این حقیقت به "ولایت تکوینی" معروف است؛ یعنی نور اهل بیت (علیهمالسلام) در همهی اجزای هستی ساری و جاری است. آنان "وجه الله" هستند؛ همان پیوند متصلکننده میان آسمان و زمین. در قرآن کریم نیز به "وجه الله" اشاره شده است که نشاندهنده عظمت این ارتباط روحانی است.
خلق و جعل در قرآن کریم
باید میان دو مفهوم "خلق" و "جعل" در قرآن تفاوت قائل شد. خلق به آفرینش از ماده اولیه، مانند خاک، اشاره دارد: «إني خالق بشراً من طين»، که در مورد خلقت حضرت آدم آمده است. اما جعل به مقامی اشاره دارد که از پیش وجود داشته و در جایی دیگر قرار داده میشود: «إني جاعل في الأرض خليفة». جعل به معنای انتقال موجودی از عالمی برتر به مقام خلافت در زمین است. بنابراین، هنگامی که خداوند میفرماید: «إني جاعل»، به این معناست که آن موجود، پیش از آن در عالمی دیگر بهصورت نور حضور داشته است و حال در زمین به مقامی خاص گماشته میشود.
خلیفهای که در آیه به آن اشاره شده، پیش از آن به صورت نوری در آسمان وجود داشته و سپس در زمین جایگاهی یافته است. این نور یگانه، در تمام مخلوقات منتشر میشود و اهل بیت (علیهمالسلام) بهعنوان نزدیکترین موجودات به خداوند شناخته میشوند. همانگونه که در زیارت جامعه کبیره آمده است: «خلقكم الله أنواراً فجعلكم بعرشه محدقين». این احاطه بر عرش الهی نشاندهنده پیوند دائمی و توجه مستمر آنان به خداوند است.
خاتمه بحث
خداوند بر ما منت نهاده که اهل بیت (علیهمالسلام) را در زندگی ما قرار داده است: «في بيوت أذن الله أن ترفع ويذكر فيها اسمه». ارتباط با اهل بیت و صلوات بر آنان، باعث طهارت روح و تزکیه نفس ما میشود و کفارهای برای گناهانمان است. این رابطه نورانی، نعمتی بزرگ از جانب خداوند است که باعث پاکی و طهارت وجودی ما میشود.
این حقیقت، جوهره بحث از نورانیت اهل بیت (علیهمالسلام) است؛ همان نور نخستین و نزدیکترین پرتوی الهی که در سراسر عالم هستی جاری و ساری است.