#محرم
#ارباب_معرفت
🌑 بهای خون امام حسین علیهالسلام
✍️ متفکر شهید سید محمدباقر صدر
▪️ خون امام حسین علیهالسلام اینقدر ناچیز نیست که در بهایش تنها به این بسنده شود که وجدان انسان مسلمان را در یک عصر یا یک نسل به لرزه درآورد… ممکن نیست بهای خون امام حسین علیهالسلام این باشد که فقط بنیان بنیامیه را به لرزه انداخته یا حقیقت بنیامیه را آشکار کرده یا تنها وجدانهای نسلی از امت اسلام را زنده کند. این در بهای خون پاک امام حسین علیهالسلام کافی نیست.
▪️ بلکه بهای خون امام حسین ـ که گرانسنگترین خونی است که در راه اسلام ریخته شده ـ این است که در گذر تاریخ، درون همۀ نسلهای امت اسلام را همچنان به حرکت درآورد و روشنگری کند و برانگیزاند و پاک و پاکیزه گرداند.
▪️ باید امروز وجدان ما را، وجدان یکایک ما را تکان دهد؛ همچنانکه سیزده قرن پیش وجدان مسلمانان را تکان داد.
📚 امامان اهل بیت علیهم السلام، آیتالله شهید سید محمدباقر صدر، ص ۵۴۰.
🌐 کانال نشریه معارف🔻
https://eitaa.com/maarefmags_ir
نشریه معارف
#محرم #ارباب_معرفت 🌑 بهای خون امام حسین علیهالسلام ✍️ متفکر شهید سید محمدباقر صدر ▪️ خون امام ح
#محرم
#ارباب_معرفت
🌑 این خون سیدالشهداست...
🎙امام خمینی (ره)
◾️این خون سیدالشهداست که خونهای همه ملتهای اسلامی را به جوش میآورد و این دسته جات عزیز عاشوراست که مردم را به هیجان میآورد و برای اسلام و برای حفظ مقاصد اسلامی مهیا میکند.
📚 صحیفه امام خمینی، جلد 15، صفحه 331.
🌐 کانال نشریه معارف🔻
https://eitaa.com/maarefmags_ir
#محرم
#ارباب_معرفت
#ادب_دینی
🌑 کتاب صوتی گنجینه الاسرار
سروده عمان سامانی
کتاب صوتی گنجینه الاسرار، نخستین و کاملترین مثنوی عرفانی و حماسی در روایت حادثه عاشورا است که برای اولینبار و بهصورت کامل در بیش از ۴۰ قطعه در فایلهایی صوتی در اختیار دوستداران ادبیات عاشورایی قرار گرفته است. این کتاب صوتی با دکلمه زندهیاد سیدمصطفی موسوی و تصحیح سیدمحمد سادات اخوی، تولید شده است که در سه بخش زیر این مجموعه تقدیم مخاطبان گرامی میشود:
1️⃣ کتاب صوتی گنجینه الاسرار/ ۱
2️⃣ کتاب صوتی گنجینه الاسرار/ ۲
3️⃣ کتاب صوتی گنجینه الاسرار/ ۳
🌐 کانال نشریه معارف🔻
https://eitaa.com/maarefmags_ir
#ارباب_معرفت
🌗 علامه محمدرضا حکیمی آژیر خطر «عدالت» در اسلام سیاسی
✍️به قلم: دکتر سیدعلی بطحایی
🔹یکسال از درگذشت علامه محمدرضا حکیمی گذشت. اندیشوری که برخی او را به خاطر وصی دکتر علی شریعتی بودن به «روشنفکری» و گروهی به خاطر نظم و نسقبخشی به مکتب تفکیک به «اسلام سنتی» منتسب کردهاند.
🔸 یکی از اغلاط مشهور در مورد جریان شناسی علامه حکیمی، حصر او و آرایش در «مکتب تفکیک» است. حکیمی متفکری است که شاید بتوان گفت یک پنجم از اندیشههایش به شرح مکتب تفکیک اختصاص دارد و چهار پنجم دیگر از منظومه فکریاش به مباحثی غیرتفکیکی مرتبط است. این نوشتار در پی تفکیک علامه حکیمی از مکتب تفکیک و پررنگ کردن سایر فریادهایش همچون خروش عدالت، دغدغه هایش برای رفع نیازهای محرومان و رسالت سنگین حاکمیت دینی برای رفع گرفتاری های مستضعفان است.
1️⃣ از مهمترین درس ها در سیره آموزشی – پرورشی علامه حکیمی، توأم بودن دوران تحصیل او با چشیدن طعم محرومیت خودخواسته اش است. او بسان برخی طلاب نبود که طعم اجباری فقر را در دوران کودکی به خاطر شرایط مالی خانوادگی تحمل کند؛ بلکه با وجود تمکن مناسب مالی، دوران درسی خود را در میان «فقری خودخواسته» و «محرومیتی اختیاری» طی کرد و از این جهت در میان اندیشوران حوزه و دانشگاه کم نظیر است.
▪️آن اندیشور عدالت خواه درباره آمیختگی دوران طلبگی خود با فقر چنین می نویسد: «سابق بر این، در میان طلاب چنین رسم بود تا اشعار اَلفیه ابن مالک را از بَر می کردند تا در ادبیات عرب متبحر شوند. به یاد دارم در همان ایّام، گاه الفیه را بر می داشتم و برای حفظ آن به زاغه ها و [بیغوله ها] می رفتم تا ضمن انجام تکالیف درسی، از حال و وضع محرومان نیز مطلع باشم». قاعده آن است که با اَلفیه و اشعار آن، بید به محافل ادبی رفت و طبیعی است آنکه اَلفیه را در میان محرومان می آموزد، بعدها زیر خروارهای قیل و قالهای فقه، اصول و فلسفه خفه نمی شود و فریاد محرومیت و عدالت را در این مباحث انتزاعی فراموش نمی کند. کسی که با مانیفست مارکس و بینوایان ویکتور هوگو به زاغه ها برود، چندان هنری نکرده است، آنکه طلبهای - به ویژه پیش از انقلاب و در حجرههای دربسته - با اَلفیه به معادن و زاغه ها و با محرومان همنشین شود، خلاف عادت عمل کرده است و حکیمی در دوران تحصیل چنین کرد تا بعد از فارغ التحصیلی بتواند جایزه فارابی را رد کند و از عدالت نسبت به محرومان و ظلم به فرودستان دم بزند.
2️⃣ خیلی پیشتر از نگارش «طبقات اعلام الشیعه» آقابزرگ تهرانی، عالمان خود را در یکی از طبقات علمی جای می دادند؛ «طبقات المفسرین»، «طبقات المحدثین» و «طبقات الفقها». در این راستا، اگر کسی با سیره علمی و سبک نوشتار حکیمی مأنوس باشد متوجه می شود که جنس طبقه او از طبقه ای متفاوت از طبقات پیش گفته است. مهمترین آرمان حکیمی «عدالت اقتصادی» بود. بارها تأکید می کرد که چکیده دین در «توحید و عدالت» نهفته شده است. حتی حکیمی، طاغوت سیاسی را، سیئهای از سیئات طاغوت اقتصادی می دانست. او عدل را فصل مُقوّم «جامعه قرآنی» می دانست و بدون لکنت زبان، جامعه اسلامی بدون عدالت را «جامعه قارونی» خطاب می کرد. تعابیری همانند «نظام عامل بالعدل» و «جامعه قائم بالقسط» ما را بر آن می دارد تا او را از سنخ «طبقات القوامین بالقسط» بخوانیم و او را عامل آیه شریفه «قوامین للّه شهدا بالقسط» بدانیم. بنابراین از نظر جریان شناسی او یک سنتی عدالت گرا بود.
3️⃣ حکیمی نه در شمار «حوزویان روشنفکر» بود و نه در زمره «روشنفکران دینی». او بسان سنتیها، قائل به اصاله الروحانیه نبود و از طرفی نیز اصل را بر مخالفت با روحانیت نگذاشته بود. حکیمی، روشنفکرستیز هم نبود و اصل را بر دین نشناسی و دین ستیزی طبقه روشنفکران نمی گذاشت. خصوصیت انحصاری او در نوسان و تلاطم میان این دو صنف بود و در مقایسه با آنان عدالت اندیش بود. او حقیقتاً، اصالتی حوزوی داشت که همزمان در محافل روشنفکران نیز بسان خورشید می درخشید. او در خط مرزی در نوسان بود و «المنزله بین المنزلتین» را در جریانشناسی گزیده بود.
4️⃣ مفصلترین میراث او کتاب «الحیاه» است که مجموعه ای از معارف اهل بیت(ع) است. وی به ائمه (ع) به دید «آقازاده های نورانی» نمی نگریست و روایات آنها را صرفا احکام و مسایل اخلاقی نمی دانست، بلکه آنان را آموزگاران عقیده و عدالت می دانست و روایاتشان را سرچشمه عقل و عدل می خواند که باید از آنها «فقه العداله» استخراج کرد؛ بسان آنچه که در فقه عملی انجام شده است. او مروج معارف اهل بیت بود تا فضائل آنها.
5️⃣ با توجه به پررنگ بودن عدالت در آموزه های کلامی شیعه و کمرنگ بودن عدالتپژوهی در تحقیقات آکادمیک، پیشنهاد پژوهش در عدالت با محوریت آرای وی را مورد تأکید قرار میدهیم.
منبع: مسلمنا
🌐 کانال نشریه معارف🔻
https://eitaa.com/maarefmags_ir
#ارباب_معرفت
🌗 سرداری که نباید نامی از او به زبان میآمد!
🔹سردار علی هاشمی ملقب به سردار هور از فرماندهان دوران دفاع مقدس بود که نقش بی بدیلی در فتح خرمشهر داشت. علی به خاطر نقش محوری در امر اطلاعات و نیز توانایی تحلیل آنچه پیرامونش میگذرد، از طرف محسن رضایی فرمانده کل سپاه انتخاب شد تا عهدهدار مسئولیت سریترین قرارگاه جنگ یعنی قرارگاه نصرت شود.
🔸در قرارگاه سری نصرت، نیروهای تحت امر شهید علی هاشمی توانستند ۴۲۰ مورد شناسایی را بدون لو رفتن حتی یکی از آنها انجام دهند. «قرارگاه نصرت» عملاً از اواخر بهار سال ۱۳۶۲ کار خود را آغاز کرد و مقر آن در منطقه «رُفَیع» بود. تعدادی از بومیهای هور از جمله تعدادی از عشایر عرب عراقی و مجاهدین عراقی نیز همکاری میکردند. نیروهای اطلاعاتی این قرارگاه سعی داشتند از قایقهای بصری و بلم که مخصوص اعراب عراقی بود، استفاده کنند و لباسهای بومی و محلی بپوشند و در پوشش صیادی و ماهیگیری و با تکلم به زبان عربی، منطقه را شناسایی کنند.
🔹سرانجام در ۴ تیر سال ۶۷ علی هاشمی ملقب به سردار هور در حالی به شهادت رسید که پیکرش ۲۱ سال بعد در جزیره مجنون کشف و شناسایی شد و در مدت این چند سال هیچ یک از فرماندهان و همرزمانش نمیتوانستند نامی از علی به زبان بیاورند.
سردار گرجیزاده درباره علت این موضوع میگوید: تا زمانی که صدام زنده بود یعنی سال ۱۳۸۲ همه فرماندهان اتفاق نظر داشتند که اسمی از علی هاشمی این فرمانده دوران دفاع مقدس نباشد. ما در رابطه با او هیچ حرفی نزدیم و اگر هم قرار بود حرفی از او به میان بیاید معتقد بودیم که او به شهادت رسیده است چرا که علی هاشمی با توجه به ارزشی که برای صدام داشت در صورتی که زنده بود یک برگ برنده برای او به شمار میآمد.
🔸برای همین هنگامی هم که من [سردار گرجیزاده] اسیر شدم وقتی گفتند علی هاشمی اسیر شده است، به بازجوهای عراقی که من را شکنجه میکردند گفتم که خب بروید از او بپرسید که من چه کاره هستم. آن وقت متوجه میشوید که من بیگناهم. عراقیها حتی در اردوگاه موصل عکسی از علی هاشمی را به اسرا نشان داده بودند، اما هیچ اثری از علی هاشمی نبود. علی هاشمی در زمان جنگ هیچگاه جلوی دوربین نرفت و مصاحبهای انجام نداد و حتی در جلسات نیز به گونهای صحبت نمیکرد که مطرح بشود. این از گمنامیهای علی هاشمی است
✴️ دیروز مادر شهید علی هاشمی بعد از سالها فراق به دیدار پسرش رفت تا در بهشت دیدارشان را با هم تازه کنند. مرحومه زکیه اهوازیان، شامگاه جمعه، ۲۷ مرداد، دار فانی را وداع گفت و در ۲۹ مردادماه در بهشتآباد اهواز به خاک سپرده شد. رحمها الله
🌐 کانال نشریه معارف🔻
https://eitaa.com/maarefmags_ir
#ارباب_معرفت
🌗 چرا به امام حسین(ع) اباعبدالله میگویند؟
🎤دکتر محمدجواد فلاح دانشیار گروه اخلاق دانشگاه معارف اسلامی
🔹برخی معتقدند، امام حسین(ع) فرزندی به نام عبدالله داشتند، ولی چیزی که اهل معنا بیان میکنند این است که «اب» به معنای پدر و ریشه است و هر کسی تا قیامت خدا را عبادت میکند مدیون امام حسین(ع) است. از این رو او را اباعبدالله مینامند، چون عبادت واقعی با حرکت امام(ع) محقق شد.
اگر مسلم، ابن زیاد را ترور کرده بود اخلاق الهی ماندگار نبود، جوانمردی زنده نمیماند و این از نتایج مهم عاشوراست. پس اگر نگاه غایتگرایانه صرف به وقایع عاشورا داشته باشیم، رفتار امام(ع) و صحابه ایشان رفتاری غایتگرایانه در سطحی بالاتر است و آن ماندگاری اخلاق اسلامی تا قیامت است.
میتوان تمامی تصمیمات گرفته شده در عاشورا را با این نگاه هم تحلیل کنیم؛ مثلاً عدم ترور ابن زیاد ناشی از این انگاره صحیح است که جوانمردی در این نیست که کسی را در منزلی که مهمان است ترور کنیم یا اقدام حر و حضرت عباس(ع) و... این تصمیمگیریها از ساحت معرفت شروع شده و به انگیزه و احساسات و عواطف میرسد.
🔸 در مباحث اخلاقی این ویژگیهای اخلاقی آنقدر مهم است که امام علی(ع) در تمثیلی فرمودند: من یک برادر دینی دارم که یکسری ویژگیهایی دارد و چون دنیا در چشم او کوچک است او در چشم من بزرگ جلوه میکند وقتی او در دو راهی اخلاقی قرار بگیرد با چیزی که به هوای نفس نزدیکتر است مخالفت میکند و بر شما باد که اینطور عمل کنید؛ یعنی در دوگانگیها اینگونه تصمیم بگیریم.
🔹برخی مانند حر در دوراهی بین بهشت و جهنم توانستند بهشتی شوند و عمر سعد هم در این دو راهی و در حالی که حتی گریه هم کرد طور دیگری عمل کرد و جهنمی شد؛ او در ساحت معرفتی مشکلی نداشت و میدانست خطا میکند ولی انگیزه و عمل لازم را انجام نداد. برخی میدانند کاری خطاست و از انجام آن هم بدشان میآیند و گرایش عاطفی به آن ندارند ولی باز اقدام به آن میکنند. لذا سیر تصمیم اخلاقی تا به عمل منجر شود نیازمند تمرین و آموزش و پیگیری است.
🔸امروز ما در عرصه سیاست و فرهنگ و مسائل اجتماعی باید از ظرفیت عاشورا استفاده کنیم؛ یعنی شخصیتهای متنوع و متفاوت در عاشورا در هر دو جبهه را مورد تحلیل اخلاقی قرار دهیم، اگر دیروز واقعه عاشورا رخ داد، اکنون ظهور و مهدویت پیش روی ماست و بدانیم کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا و ما باید موقعیت خود را به درستی تشخیص دهیم که اگر در عاشورا بودیم آیا مانند عمرسعد تصمیم میگرفتیم یا مانند حر؟ اگر قرار است نقش خود را در کربلا بیابیم باید به منش و ویژگیهای شخصیتی خودمان رجوع و به تصمیمگیری در موقعیتهای مختلف زندگیمان توجه کنیم.
🔹تصمیمگیری مناسب در موقعیتهای دشوار، سخت است و تصمیم درست وابستگی زیادی به ویژگیهای اخلاقی فرد و موقعیت زمانی و مکانی دارد. کسانی که قصد دارند در این عرصه تحقیق و پژوهش کنند خوب است به مطالعه عاشورا از منظر میانرشتهای بین تاریخ و اخلاق بپردازند.
کانال نشریه معارف🔻
https://eitaa.com/maarefmags_ir
#اربعین
#ارباب_معرفت
🌑 اربعین؛ سنت دیرین، علامت ایمان
🔷 از جمله اموری که محدث نوری آن را سالها ترویج کرد زیارت امام حسین(ع) با پای پیاده بود. زیارتی که در دوران شیخ مرتضی انصاری از سنتهای بزرگان بود ولی به دست فراموشی سپرده شده بود . (نقباء البشر في القرن الرابع عشر، آقا بزرگ طهرانی: ج ۲ ص ۵۴۷).
🔻برخی درآن دوران، زیارت اربعین را مخصوص تنگدستان می شمردند!!!
اما جناب محدث نوری این جوّ غلط را طی ده ها مرتبه سفر پیاده با همراهانش، شکست.
🔷 درباره علامه امينی ، چنین گزارش شده است :
🔻 علامه امینی بسیار با پای پیاده به زیارت امام حسین(ع) میرفت که اجر بالایی داشته باشد و به همراه او جمعی از مومنان و دوستان نزدیکش بودند و او سه روز یا بیشتر راه نجف تا کربلا را طی میکرد. (ربع قرن مع العلامة الأميني، حسين الشاكري، ص ۳۱).
🔷 از آیتالله مرعشی نجفی نیز چنین نقل شده است:
🔻 روزی آیت الله مرعشی نجفی برایم تعریف کرد که زمانی که در نجف بود بیش از ۲۵ بار با پای پیاده به زیارت امام حسین(ع) مشرف شد و در این مسیر سید محسن حکیم، سید محمود شاهرودی و سید ابوالقاسم خویی نیز حضور داشتند. (قبسات من حياة السيد المرعشي آیت الله سيد عادل العلوي، ص ۲۴)
🔶 درباره آیت الله سید محمود شاهرودی گزارش شده که ایشان ۴٠ مرتبه، پیاده به زیارت کربلا مشرف گشتند.
🏴 همانگونه که اشاره شد پیاده رفتن به زیارت امام حسین(ع) به عنوان یکی از شعائر، پیش از قرن ۱۳ هم در جریان بوده است و حتی برخی از علما همچو شیخ اسحٰق خمایسی در راه زیارت به دلیل سختی سفر، از دنیا میرفتند.
🌐 کانال نشریه معارف🔻
https://eitaa.com/maarefmags_ir
#ارباب_معرفت
🌗 100 درس از سبک زندگی پیامبر (ص)
✍️ موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت(ع)
1. هنگام راه رفتن با آرامي و وقار راه مي رفت.
2. در راه رفتن قدم ها را بر زمين نمي کشيد.
3. نگاهش پيوسته به زير افتاده و بر زمين دوخته بود.
4. هرکه را مي ديد مبادرت به سلام مي کرد و کسي در سلام بر او سبقت نگرفت.
5. وقتي با کسي دست مي داد دست خود را زودتر از دست او بيرون نمي کشيد.
6. با مردم چنان معاشرت مي کرد که هرکس گمان مي کرد عزيزترين فرد نزد آن حضرت است.
7. هرگاه به کسي مي نگريست به روش ارباب دولت با گوشه چشم نظر نمي کرد.
8. هرگز به روي مردم چشم نمي دوخت و خيره نگاه نمي کرد.
9. چون اشاره مي کرد با دست اشاره مي کرد نه با چشم و ابرو.
10. سکوتي طولاني داشت و تا نياز نمي شد لب به سخن نمي گشود.
11. هرگاه با کسي، هم صحبت مي شد به سخنان او خوب گوش فرا مي داد.
12. چون با کسي سخن مي گفت کاملا برمي گشت و رو به او مي نشست.
13. با هرکه مي نشست تا او اراده برخاستن نمي کرد آن حضرت برنمي خاست.
14. در مجلسي نمي نشست و برنمي خاست مگر با ياد خدا.
15. هنگام ورود به مجلسي در آخر و نزديک درب مي نشست نه در صدر آن.
16. در مجلس جاي خاصي را به خود اختصاص نمي داد و از آن نهي مي کرد.
17. هرگز در حضور مردم تکيه نمي زد.
18. اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود.
19. اگر در محضر او چيزي رخ مي داد که ناپسند وي بود ناديده مي گرفت.
20. اگر از کسي خطايي صادر مي گشت آن را نقل نمي کرد.
21. کسي را بر لغزش و خطاي در سخن مواخذه نمي کرد.
22. هرگز با کسي جدل و منازعه نمي کرد.
23. هرگز سخن کسي را قطع نمي کرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگويد.
24. پاسخ به سوالي را چند مرتبه تکرار مي کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود.
25. چون سخن ناصواب از کسي مي شنيد. نمي فرمودـ« چرا فلاني چنين گفت» بلکه مي فرمود « بعضي مردم را چه مي شود که چنين مي گويند؟»
26. با فقرا زياد نشست و برخاست مي کرد و با آنان هم غذا مي شد.
27. دعوت بندگان و غلامان را مي پذيرفت.
28. هديه را قبول مي کرد اگرچه به اندازه يک جرعه شير بود.
29. بيش از همه صله رحم به جا مي آورد.
30. به خويشاوندان خود احسان مي کرد بي آنکه آنان را بر ديگران برتري دهد.
31. کار نيک را تحسين و تشويق مي فرمود و کار بد را تقبيح مي نمود و از آن نهي مي کرد.
32. آنچه موجب صلاح دين و دنياي مردم بود به آنان مي فرمود و مکرر ميگفت هرآنچه حاضران از من مي شنوند به غايبان برسانند.
33. هرکه عذر مي آورد عذر او را قبول مي کرد.
34. هرگز کسي را حقير نمي شمرد.
35. هرگز کسي را دشنام نداد و يا به لقب هاي بد نخواند.
36. هرگز کسي از اطرافيان و بستگان خود را نفرين نکرد.
37. هرگز عيب مردم را جستجو نمي کرد.
38. از شر مردم برحذر بود ولي از آنان کناره نمي گرفت و با همه خوشخو بود.
39. هرگز مذمت مردم را نمي کرد و بسيار مدح آنان نمي گفت.
40. بر جسارت ديگران صبر مي فرمود و بدي را به نيکي جزا مي داد.
41. از بيماران عيادت مي کرد اگرچه دور افتاده ترين نقطه مدينه بود.
42. سراغ اصحاب خود را مي گرفت و همواره جوياي حال آنان مي شد.
43. اصحاب را به بهترين نام هايشان صدا مي زد.
44. با اصحابش در کارها بسيار مشورت مي کرد و بر آن تاکيد مي فرمود.
45. در جمع يارانش دايره وار مي نشست و اگر غريبه اي بر آنان وارد مي شد نمي توانست تشخيص دهد که پيامبر کداميک از ايشان است.
46. ميان يارانش انس و الفت برقرار مي کرد.
47. وفادارترين مردم به عهد و پيمان بود.
48. هرگاه چيزي به فقير مي بخشيد به دست خودش مي داد و به کسي حواله نمي کرد.
49. اگر در حال نماز بود و کسي پيش او مي آمد نمازش را کوتاه مي کرد.
50. اگر در حال نماز بود و کودکي گريه مي کرد نمازش را کوتاه مي کرد.
#ارباب_معرفت
◊ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَنْ بِزِيارَتِهِ ثَوابُ زِيارَةِ سَيِّدِ الشُّهَداءِ يُرْتَجىٰ
🔸مرز مهران بسته شده بود و بعد از چند روز سرگردانی، کربلا ندیده، برگشتند. آیتاللّٰه بهجت، به ایشان پیغام داده بود: «بگویید قبل از اینکه برگردند قم، اول بروند زیارت حضرت عبدالعظیم (ع) که ثواب زیارت امام حسین (ع) را بگیرند.»
📚 به شیوه باران ، ص۵٣
🔹رواج تشیّع در تهران، وامدار حضرت عبدالعظیم علیه السلام است. وجود مبارک(س) وقتی نزول اجلال کردند؛ این سید کریم، این جواد کریم، عبدالکریم؛ وقتی آمد اول ناشناخته بود.
آن بیان نورانی(ع) که درباره ایشان آمده، بعد سادات دیگری که او را می شناختند از حجاز اطراف او آمدند. تهران بی خود بزرگ نشده است.
📚 آیت الله جوادی آملی، درس خارج فقه؛ ۱۳۹۹/۱۰/۱۷
چهارم ربیعالثانی سال روز ولادت سیدالمحدثین حضرت عبدالعظیم حسنی علیهالسلام (۱۷۳ ق) فرخنده باد.
🌐 کانال نشریه معارف🔻
https://eitaa.com/maarefmags_ir
5.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ارباب_معرفت
🌗 ایشان استاد من آقای خمینی هستند!
🎥 خاطره جالب رهبر معظم انقلاب از جلسهای که علامه طباطبایی، امام خمینی(ره) را استاد خود خطاب کرد.
به حُسن و خُلق و وفا کس به یارِ ما نرسد!
_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_
🌐 کانال نشریه معارف🔻
https://eitaa.com/maarefmags_ir
#ارباب_معرفت
🌗 جهادِ فکریِ کمنظیرِ علامه
🎙 مقام معظم رهبری
🔷یک خصوصیّت، جهادِ فکریِ کمنظیرِ آقای طباطبایی در بحبوحه تهاجم اندیشههای وارداتی و بیگانه است.
🔶 در بحبوحه این حوادث، مرحوم آقای طباطبایی (رضوان الله تعالی علیه) توانست یک پایگاه فکری مستحکم با آرایش تهاجمی به وجود بیاورد؛ یعنی آن کسانی که با افکار ایشان آشنا میشدند، موضعشان در مقابل مارکسیسم و در مقابل افکار گوناگون موضع تدافعی نبود، موضع تهاجمی بود که یک نمونهاش همین کتابهای آقای مطهّری (رضوان الله علیه) است که مشاهده می کنید. این پایگاه فکری را آقای طباطبایی به وجود آورد؛ هم با اصول فلسفه و هم با بیانات تفسیری که این تفسیر، دریایی از معارف سیاسی و اجتماعی است.
✴️ بیانات در دیدار اعضای ستاد برگزاری کنگره بینالمللی علامه طباطبایی؛ ۱۴۰۲/۰۸/۱۷
_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_
🌐 کانال نشریه معارف🔻
https://eitaa.com/maarefmags_ir
#ارباب_معرفت
🌑 گزارشی سوزناک از عجیب ترین حوادث تاریخ معاصر ایران؛ وقایع بعد از شهادت شیخ فضل الله نوری
به بهانه ۹ مرداد سالروز شهادت شیخ
▪️... در اثر تلاطم و طوفان یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و نعش به زمین افتاد.
▫️جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه مقابل در حیاط روی یک نیمکت گذاشتند. جمعیت کثیری ریخت توی حیاط. محشری برپا شد. مثل مور و ملخ از سر و کول هم بالا می رفتند. همه می خواستند خود را به جنازه برسانند. دور نعش را گرفتند و آنقدر با قنداق تفنگ و لگد به نعش زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهانش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد. هر که هر چه در دست داشت می زد. آنهایی هم که دستشون به نعش نمیرسید تف می انداختند.
▪️به همه مقدسات قسم که در این ساعت گودال قتلگاه را به چشم خودم دیدم. یک مرتبه دیدم یک نفر از سران مجاهدین مرد تنومند و چهارشانه بود، وارد حیاط نظمیه شد. غریبه بود. جلو آمد. بالای جنازه ایستاد. جلوی همه دکمه های شلوارش را باز کرد و روبروی اینهمه چشم، شُر شُر به سر و صورت آقا شاشید!
▫️تحویل جنازه
عده ای از صاحب نفوذها یپرم ارمنی را از عواقب سوزاندن نعش شیخ و تحویل ندادن می ترسانند. یپرم راضی می شود و می گوید: بسیار خوب ... به نظمیه تلفون کنید که لاشه را به صاحبانش رد کنند. سه نفر از بستگان شیخ شهید و سه نفر از نوکر هایش توی آن تاریکی توپخانه در گوشهای با یک تابوت منتظر تحویل جنازه بودند. آقا لخت و عور آن گوشه همین طور افتاده بود. لا اله الا الله. جنازه را در تابوت گذاشتیم و با دو مجاهد ما را راهی کردند.
▪️جنازه را وارد حیاط خلوت خانه شیخ کردند. شیخ ابراهیم نوری از شاگردان شیخ جنازه را غسل داد. بعد کفن کردیم و بردیم در اطاق پنج دری میان دو حیاط کوچک پنهان کردیم.
سر مجاهد ها را گرم کردیم. بعد تابوت را با سنگ و کلوخ و پوشال و پوشاک پر و سنگین کردیم. یک لحاف هم تا کرده روی آن کشیدیم تابوت قلابی را با آن دو نگهبان سر قبر آقا فرستادیم. متولی قبرستان که در جریان بود مثلاً نعش را دفن کرد و آن دو نگهبان با تابوت به نظمیه برگشتند.
صبح اوستا اکبر معمار آمد و درهای اطاق پنج دری را تیغه کردیم و رویش را گچکاری کردیم.
▪️دو ماه بعد از شهادت شیخ در اتاق پنج دری را شکافتیم، جنازه در آن هوای گرم همانطور تر و تازه مانده بود. جنازه را از آنجا برداشتیم و به اتاقی دیگر آن سوی حیاط منتقل کردیم و دوباره تیغه کردیم.
▫️ کم کم مردم فهمیدند که نعش شیخ نوری در خانه است می آمدند پشتدیوار فاتحه می خواندند و می رفتند. از گوشه و کنار پیغام میدادند امامزاده درست کردید؟! ۱۸ ماه از شهادت شیخ گذشته بود. بازاری ها به خیال میافتند دیوار را بشکافند و جنازه را برداشته دورشهر بیفتند و وااسلاما و واحسینا راه بیندازند. پیراهن عثمان برای مقصد خودشان.
▪️حاج میرزا عبدالله سبوحی واعظ می گوید یک روز زمستانی خانم شیخ مرا خواست. دیدم زار زار گریه می کند گفت دیشب مرحوم آقا رو خواب دیدم که خیلی خوش و خندان بود ولی من گریه می کردم آقا به من گفت: گریه نکن همان بلاهایی را که سر سیدالشهدا(ع) آوردند، سر من هم آوردند. اینها می خواهند نعش مرا در بیاورند زود آن را به قم بفرست.
▫️همان شب تیغه را شکافتیم و نعش را در آوردیم. با اینکه دو تابستان از آن گذشته بود و جایش هم نمناک بود اما جسد پس از ۱۸ ماه همانطور تر و تازه مانده بود فقط کفن کمی زرد شده بود. به دستور خانم دوباره کفن کردیم و نمد پیچ نمودیم به مسجد یونس خان بردیم و صبح به اسم یک طلبه که مرده آنرا با درشکه به امامزاده عبدالله بردیم و صبح جنازه را با دلیجان به طرف حضرت معصومه(س) حرکت دادیم.
▪️شیخ شهید در زمان حیات خود در صحن مطهر برای خودش مقبرهای تهیه کرده بود و به سید موسی متولی آن گفته بود این زمین نکره یک روز معرفه خواهد شد.
▫️نزدیک قم کاغذ به متولی نوشتیم که زنی از خاندان شیخ فوت کرده می خواهیم در مقبره شیخ دفنش کنیم، و به هادی پسر شیخ سپردیم در هنگام دفن جلو نیاید تا فکر کنند واقعا میت زن است و قضیه لو نرود. شب جنازه در مقبره ماند صبح خیلی سریع قبری به حد نصاب شرعی کندیم و با مهر تربتی که خانم داده بود جنازه را درون قبر گذاشتیم، نعش پس از ۱۸ ماه کمترین بوی عفونتی نداشت.
▪️و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون.این آیه ای است که روی قبر شهید حاج شیخ فضل الله نوری نوشته شده است.
📗کتاب سرّ دار به قلم تندرکیا (نوه شیخ شهید)، ص ۵۲، نشر صبح ۱۳۸۹، چاپ سوم.
#تلنگر
#عبرت_تاریخ
🌐 کانال نشریه معارف🔻
https://eitaa.com/maarefmags_ir