eitaa logo
نشریه معارف
2.7هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
410 ویدیو
651 فایل
ویژه استادان معارف، مبلغان و دفاتر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها مطالب به‌روز آرشیو غنی (117ش) مقاله،گفتگو،اخبار علمی و صنفی،تازه‌های معارفی... امور مشترکین 02532919219- داخلی 115 ادمین: @aminalla_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🌗 گزارشي خواندني از ماموریت شهيد بهشتي در آلمان 🔻شهيد آيت‌الله دکتر سيدمحمد حسيني بهشتي در سال 1343 ش به سفارش مراجع وقت آيت‌الله ميلاني و تلاش آیت‌الله سید احمد خوانساری، عازم آلمان شد و مسئوليت مسجد ايرانيان را برعهده گرفت. نخستين اقدام وي تبديل نام مسجد به «مركز اسلامي هامبورگ» بود، لذا با حضور مسلمانان غيرايراني، مسجد رونق خاصي گرفت. وي شخصيت ارزنده‌اي داشت، سنجيده حرف مي‌زد و معلم بود. وي از جمله افرادي بود كه قبلاً خوب فكر مي‌كرد و بعد خوب حرف مي‌زد و بر همين اساس در فاصله كوتاهي محور تمام اعضا و فعاليت‌هاي انجمن‌هاي اسلامي آلمان شد و همگي بر آرا و نظريات او حساب خاصي باز مي‌كردند. در مجامع اروپايي لازم بود زن مسلمان با حجابي كامل به عنوان زني زنده، فعال و پرتلاش معرفي شود. آيت‌الله بهشتي همسرش را در جريان فعاليت‌هاي مختلف و جلسات گوناگون شركت مي‌داد و به وي تنها به عنوان فردي كه به امور خانه رسيدگي مي‌كند نمي‌نگريست و براي او به عنوان يك زن مسلمان، شخصيت مستقلي قائل بود. ❇️ فعاليت‌هاي شهيد در هامبورگ آلمان 🔹مناظره با سران كليسا: مناظره مهمي با اسقف اعظم اتريش كاردينال koeimy در حضور دانشجويان دانشگاه وين داشت كه با استدلال قوي آن را به نفع اسلام تمام كرد. 🔸 مناظره با توده‌اي‌ها؛ از جمله وي دعوت مناظره و جلسة پرسش و پاسخ دانشجويان توده‌اي را پذيرفت. توده‌اي‌ها جلسه را در طبقه دوم يك مشروب‌فروشي گذاشته بودند. فرزند شهید مي‌گويد وقتي وارد شديم ما را به طبقه بالا بردند. نگاهي به اطراف كرديم، ديديم بساط سيگار و آبجو روي ميزها پهن است و هر كس با يك يا چند دختر دور يك ميز نشسته‌اند و سيگار مي‌كشند و مشروب مي‌خورند! پدرم وقتي وارد شد چون هميشه در سفرها حصيري به عنوان جانماز همراه داشت، گفت من نمازم را نخوانده‌ام، حصير را پهن كرد و در آن فضا به نماز ايستاد. پس از نماز بحث شروع شد. مجري برنامه سؤالات زيادي خواند و جلسه را ترك كرد و پدرم را با آن جمعيت و حدود 70 سؤال تنها گذاشت! يكي از افراد سؤالي كرد كه بيشتر جنبة دست‌انداختن داشت. او گفت: آقاي بهشتي! مي‌گويند در بهشت رودهايي از عسل روان است. تكليف من كه به عسل علاقه ندارم چيست؟! همه خنديدند! پدرم چند لحظه مكث كرد و سؤال را اين‌گونه پاسخ داد كه جَوّ را حسابي كنترل كرد. ايشان گفت: اول بايد ببينيم شما را به بهشت راه مي‌دهند بعد ببينيم با مشكل شما كه از عسل خوشتان نمي‌آيد چه بايد كرد! پس از اتمام جلسه كه خواست سوار ماشين شود، يكي از اعضاي شركت‌كننده كه احتمالاً مست بود قصد داشت از پشت با چاقو به پدرم حمله كند كه يكي از بچه‌هاي انجمن اسلامي او را گرفت و خواست پليس خبر كند كه پدرم فرمود اين حواسش سرجايش نيست رهايش كنيد؛ كاري نكرده است كه نياز به دخالت پليس باشد. 🔹 ديدار با دانشجويان مختلف ايراني و غيرايراني؛ بعضي ماركسيست‌ها كه قصد اذيت وي را داشتند مراسم را به گونه‌اي ترتيب مي‌دادند كه سر ميزشان آبجو باشد و حرمت او شكسته شود. اما او تحمل مي‌كرد و مي‌گفت اينها ايراني هستند و من هم اگر احساس كنم هنوز 10% اينها مسلمان هستند و تعصب ايراني و مسلماني خودشان را حفظ كرده‌اند ولي 90% را از دست داده‌اند بايد كاري كنم با اين ارتباط، 10% آنها به 15% تبديل شود. و حضور در مجلس شراب آنگاه حرام است كه قصد انسان از اين كار لهو و لعب باشد اما بعضي از اينها به قصد آزار من مشروب سر ميز مي‌گذارند. پس قصد لهو و لعب ندارند و من به قصد مباحثه در اين جلسات شركت مي‌كنم نه قصد ديگر. نگاه متفاوت وي به اين قضيه ماية تعجب همگان بود. 🔸 مسلمان شدن عده‌اي به دست وي؛ از جمله پرفسور فرانك كه در هانوفر، مسلمان شد و زن ايراني گرفت. و یا خانمي به شهيدبهشتي نامه نوشت و اظهار داشت من مسيحي هستم. خيلي دلم مي‌خواهد مسلمان شوم ولي نمي‌خواهم از كليسا خارج شوم. وي در پاسخ نوشت اگر شما به اسلام ايمان بياوريد لازم نيست از كليسا خارج شويد. در همان جا نيز مي‌تواند به احكام اسلام عمل كرد. 🔹 تصويب ورود دروس ديني اسلامي در تركيب درس‌هاي دانش‌آموزان آلماني تا اگر در بعضي مناطق، بچه‌هاي مسلمان يا حتي غيرمسلمان بخواهند درس ديني داشته باشند، ناچار نباشند مسيحيت و ساير اديان را مطالعه كنند بلكه متون اسلامي هم داشته باشند. 📚 منبع: نشریه معارف، شماره 37. 🌐 کانال نشریه معارف🔻 https://eitaa.com/maarefmags_ir
من اصلا قبول ندارم.pdf
حجم: 378K
🌗من اصلاً قبول ندارم! ✍️محمدكاظم پورحسيني ❇️ سال 83 در كلاس برادران درس متون اسلامي را تدريس مي‌كردم. دانشجويي در سمت چپ كلاس و در كنار ديوار مي‌نشست و همين طور مرا نگاه مي‌كرد بدون اينكه چيزي بنويسد يا مطلبي را يادداشت نمايد. از ظاهرش پيدا بود كه چندان علاقه‌اي به كلاس ندارد. چند جلسه‌اي به اين صورت گذشت. در يكي از روزها بحث تحريف در كتابهاي آسماني پيشين و عدم تحريف در قرآن را مطرح نمودم. ناگهان ديدم كه دست خود را بلند كرد به او اجازه دادم تا مطلب خود را بگويد با چهره‌اي حق به جانب گفت: استاد شما از كجا مي‌گوييد كه در تورات و انجيل تحريف صورت گرفته من اصلاً اين مطلب را قبول ندارم. آيا شما مي‌توانيد حرف خود را ثابت كنيد؟ بنده چون قبلاً تورات و انجيل را مطالعه كرده و برخي از مطالب تحريف شده آن را براي خود يادداشت نموده بودم گفتم: اگر من كتاب مقدس را براي شما بياورم شما حاضريد آن را بخوانيد و نتيجه مطالعه خود را در كلاس اعلام نمائيد؟ ايشان با جرأت گفت بله. ❇️ ادامه مطلب در فایل pdf 📚منبع: نشریه معارف 58. 🌐 کانال نشریه معارف| عضو شوید🔻 https://eitaa.com/maarefmags_ir
یکی چون هزار.pdf
حجم: 207.9K
🌗 يكي چون هزار ✍️ غ. گ 🔻 «سال‌ها پيش، پس از يكي از سخنراني‌هايم در تهران سه نفر آمدند و گفتند در مورد خداشناسي سئوال‌هايي دارند. پس از حدود يك ساعت صحبت متوجه شدم هر سه داراي سئوالات و شبهات بنيادين هستند و برخي از مباحث نيازمند طرح مقدمات طولاني است كه در زمان كوتاه نمي‌توان آنها را پاسخ گفت. هر سه فوق ليسانس در رشته‌هاي فني مهندسي بودند و كارخانه‌اي در اراك را اداره مي‌كردند. يكي از آنها ايراني ديگري عراقي و سومي هم تركيه‌اي بود. قرار گذاشتيم جلساتي را در قم داشته باشيم. چند هفته‌اي به شكل مرتب از اراك به قم مي‌آمدند. و هر جلسه، چند ساعت طول مي‌كشيد. با توجه به اينكه هر سه كارشناسي ارشد در رشته‌هاي فني بودند مباحث بسيار سنگين و دقيق بود. مباني خداشناسي را از ابتدا براي آنها گفتم؛ آن مهندس كه عراقي بود حضور فعال‌تري در بحث‌ها داشت. معمولاً جلسات ما به نماز مغرب و عشاء متصل مي‌شد. ❇️ ادامه مطلب در فایل pdf 📚منبع: نشریه معارف 55. 🌐 کانال نشریه معارف| عضو شوید🔻 https://eitaa.com/maarefmags_ir
گپ دوستانه.pdf
حجم: 149.1K
🌗گپ دوستانه ز.خ.ق در جلسه پاياني كلاس‌ انديشه اسلامي، وقتي يكي از دانشجويان سرسخت و مخالف كلاس، در تأييد و تصديق يكي از قوانين اسلامي، به عنوان مدافع، سخن مي‌گفت، با تمام وجود خدا را شكر كردم و خستگي از تنم بيرون رفت. ماجرا از اين قرار بود كه در نيمسال اول 87 در يكي از كلاس‌هاي درس انديشه اسلامي، سه دانشجوي لاابالالي، مزاحم پيشرفت كلاس بودند و گاهي اوقات از سر ناسازگاري و مطرح كردن اشكالات و پارازيت‌هاي مكرر در صدد بر هم زدن نظم و آرامش كلاس بودند و در قبال هر مسأله ديني و اخلاقي كه مطرح مي‌شد، موضع مخالف داشتند. در يكي از جلسات وقتي يكي از دانشجويان به عنوان پاسخ و اعتراض به مخالفين، مطالبي مطرح كرد، چنان مورد پرخاش قرار گرفت كه ديگر نه تنها او بلكه ديگران هم تا آخر ترم در قبال آنان سكوت اختيار كرده همواره به ايشان با ديد مزاحم نگاه مي‌كردند. ❇️ ادامه مطلب در فایل pdf 📚منبع: نشریه معارف 65. 🌐 کانال نشریه معارف| عضو شوید🔻 https://eitaa.com/maarefmags_ir
چهار دستور.pdf
حجم: 596.9K
🌗 چهار دستور ✍️ غلامعباس كياني مجد 🔻در يكي از روزهاي نيمسال اول سال 1387 در دانشگاه آزاد اسلامي واحد سوادكوه در اتاق هيأت علمي نشسته بودم كه ناگاه دو دخترِ دانشجو وارد شدند و گفتند: «ما دو نفر، حدود شش‌ماه پيش، ازدواج كرديم و هنوز به خانه بخت نرفته‌ايم كه اختلاف ما با شوهرانمان شروع شده و نزديك است كه كارمان به جدايي و طلاق بكشد. لطفي كنيد و ما را راهنمايي كنيد كه اين كشتي در حال تلاطم آرام گيرد و خوشبختي و نشاط دوباره برگردد.» 🔹 به اين دو دختر گفتم كه من، چهار دستور كليدي به شما مي‌دهم و شما اين چهار راهنمايي را از هم اكنون به‌كار گيريد و پس از يك هفته نتيجه را به من بگوييد. (من مي‌دانستم كه اين چهار دستور برخاسته از متن قرآن و سخنان گهربار اهل‌بيت عصمت و طهارت(عليهم‌السلام) است؛ بنابراين حيات‌بخش خواهد بود و به زودي نتيجه خواهد داد و آن چهار دستور اين است: 🔸1. با شوهرتان جرّ‌ و بحث و ستيزه‌جويي نكنيد؛ زيرا دومين چيزي كه بعد از بت‌پرستي، خداوند سبحان پيامبرش را نهي كرده، جدال و ستيزه‌جويي است و به آنها گفتم: «هميشه حرف و خواسته‌تان را يكبار، آن هم به صورت خوش و زيبا بگوييد؛ حالا شوهرتان يا عمل مي‌كند و يا نمي‌كند شما ديگر درخواستتان را ادامه ندهيد و پافشاري نكنيد كه جايز نيست؛ هميشه و در همه حال به شوهر، همسايه، فرزند و ديگران حرفتان را با استدلال و زيبا و به قول قرآن «حُسن» يكبار بگوييد و در پي به كرسي نشاندن حرف خود نباشيد؛ ❇️ ادامه مطلب در فایل pdf 📚منبع: نشریه معارف 66. 🌐 کانال نشریه معارف| عضو شوید🔻 https://eitaa.com/maarefmags_ir
او خواهد آمد.pdf
حجم: 703.6K
🌗او خواهد آمد ✍️علي شهبازي ساعت 8 صبح روز چهارشنبه اواسط ارديبهشت ماه سال 1386، درس انديشه اسلامي با دانشجويان هنر دانشكده دخترانه دكتر معين رشت داشتم. هواي لطيف و زيباي بهاري با بادي آرام، روح‌بخش و دل‌انگيز كه قلب انسان را نوازش مي‌داد و طراوت خاصي به انسان مي‌بخشيد. بعد از اتمام درس قرار بود يكي از دانشجويان در خصوص ظهور حضرت مهدي(عج) كنفرانس دهند. ساعت 9:10 دقيقه بود كه دختري مؤمنه و محجبه با اخلاص بي‌نظير و با عشق بي‌بديل نسبت به حضرت صاحب‌الامر در پشت ميز تريبون قرار گرفت و پس از حمد و سپاس خداوند، اين جمله را گفت: «او خواهد آمد» و شروع كرد به بيان اوصاف و ويژگي‌هاي امام عصر(عج) و ياران آن حضرت و وظايف منتظران، شايد 10 دقيقه‌اي از كنفرانس او نگذشته بود كه وقتي به بيان چگونگي ظهور آن حضرت پرداخت، بغض گلويش را گرفت، به زحمت صحبت مي‌كرد، بعد از چند ثانيه اشك از چشمانش جاري شد و اصلاً قادر به صحبت نشد و هاي‌هاي گريه مي‌كرد انگار كه او مي‌ديد كه امام عصر(عج) ظهور خواهد كرد. سكوت مطلق كلاس را فراگرفت و دست‌كم نيمي‌ از دانشجويان كلاس مثل او گريه مي‌كردند. ❇️ ادامه مطلب در فایل pdf 📚منبع: نشریه معارف 57. 🌐 کانال نشریه معارف| عضو شوید🔻 https://eitaa.com/maarefmags_ir