نهج البلاغه | #نامه_ها
✉️ نامه 1 - نامه به مردم كوفه قبل از نبرد جمل
________________________
📄 و من كتاب له عليهالسلام إلى أهل الكوفة عند مسيره من المدينة إلى البصرة مِنْ عَبْدِ اَللَّهِ عَلِيٍّ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ إِلَى أَهْلِ اَلْكُوفَةِ جَبْهَةِ اَلْأَنْصَارِ وَ سَنَامِ اَلْعَرَبِ
از بندۀ خدا، على اميرمؤمنان، به مردم كوفه، كه در ميان انصار پايهاى ارزشمند، و در عرب مقامى والا دارند.
📃 أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي أُخْبِرُكُمْ عَنْ أَمْرِ عُثْمَانَ حَتَّى يَكُونَ سَمْعُهُ كَعِيَانِهِ إِنَّ اَلنَّاسَ طَعَنُوا عَلَيْهِ فَكُنْتُ رَجُلاً مِنَ اَلْمُهَاجِرِينَ أُكْثِرُ اِسْتِعْتَابَهُ وَ أُقِلُّ عِتَابَهُ وَ كَانَ طَلْحَةُ وَ اَلزُّبَيْرُ أَهْوَنُ سَيْرِهِمَا فِيهِ اَلْوَجِيفُ وَ أَرْفَقُ حِدَائِهِمَا اَلْعَنِيفُ
پس از ستايش پروردگار! همانا شما را از كار عثمان چنان آگاهى دهم كه شنيدن آن چونان ديدن باشد، مردم بر عثمان عيب گرفتند، و من تنها كسى از مهاجران بودم كه او را به جلب رضايت مردم واداشته، و كمتر به سرزنش او زبان گشودم؛ امّا طلحه و زبير، آسانترين كارشان آن بود كه بر او يورش برند، و او را برنجانند، و ناتوانش سازند.
📃 وَ كَانَ مِنْ عَائِشَةَ فِيهِ فَلْتَةُ غَضَبٍ فَأُتِيحَ لَهُ قَوْمٌ فَقَتَلُوهُ وَ بَايَعَنِي اَلنَّاسُ غَيْرَ مُسْتَكْرَهِينَ وَ لاَ مُجْبَرِينَ بَلْ طَائِعِينَ مُخَيَّرِينَ
عايشه نيز ناگهان بر او خشم گرفت، عدّهاى به تنگ آمده او را كشتند، آنگاه مردم بدون اكراه و اجبار، با من بيعت كردند.
📃 وَ اِعْلَمُوا أَنَّ دَارَ اَلْهِجْرَةِ قَدْ قَلَعَتْ بِأَهْلِهَا وَ قَلَعُوا بِهَا وَ جَاشَتْ جَيْشَ اَلْمِرْجَلِ وَ قَامَتِ اَلْفِتْنَةُ عَلَى اَلْقُطْبِ فَأَسْرِعُوا إِلَى أَمِيرِكُمْ وَ بَادِرُوا جِهَادَ عَدُوِّكُمْ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ
آگاه باشيد! مدينه مردم را يك پارچه بيرون راند و مردم نيز براى سركوبى آشوب از او فاصله گرفتند. ديگر حوادث آشوب به جوش آمد و فتنهها بر پايههاى خود ايستاد؛ پس به سوى فرمانده خود بشتابيد، و در جهاد با دشمن بر يكديگر پيشى گيريد، به خواست خداى عزيز و بزرگ.
از نامههاى آن حضرت عليه السَّلام است باهل كوفه در بين راه هنگاميكه از مدينه (براى جنگ با طلحه و زبير و پيروانشان) ببصره مىرفت (چون به ماء العذيب رسيد اين نامه را براى اهل كوفه نوشت و آنان را از سبب كشته شدن عثمان آگاه ساخته بكمك و يارى خود طلبيد و آنرا بوسيلۀ حضرت #امام_حسن (علیه السلام) و عمّار ابن ياسر فرستاد):
از بندۀ خدا علىّ #اميرالمؤمنين بسوى اهل كوفه كه يارى كنندگان بزرگوار و از مهتران عرب مىباشند.
پس از حمد خدا و درود بر پيغمبر اكرم(صلی الله علیه و آله)، من شما را از كار عثمان (و سبب كشته شدن او) آگاه مىسازم بطوريكه شنيدن آن مانند ديدن باشد (تا كسانى از اهل كوفه كه در آن واقعه نبودند مانند آنان باشند كه بودند و ديدند). مردم بعثمان (بر اثر كارهاى ناشايسته) زشتيهايش را نموده ناسزا گفتند و من مردى از هجرت كنندگان بودم كه (با پيغمبر اكرم از مكّه به مدينه براى صلح و آسايش آمده و از فتنه و فساد و خونريزى بيزار بوده دورى مىجستم، و) بسيار خواستار خوشنودى مردم از او بوده، و كمتر او را سرزنش مىنمودم (همواره او را پند و اندرز داده و بتغيير كردار دعوت مىكردم) و (لكن) آسانترين روش طلحه و زبير دربارۀ او تند روى و آهستهترين سوق دادنشان سخت راندن بود (هرگز او را نصيحت نكرده، بلكه هميشه درصدد بر پا نمودن #فتنه و تباهكارى بودند، از اينرو مردم را از دور و نزديك گرد آورده به كشتن او ترغيب مىنمودند، چنانكه زبير مىگفت: او را بكشيد كه دين شما را تغيير داده و عثمان هنگام محصور بودن در خانۀ خود مىگفت: واى بر طلحه كه او را چنين و چنان رعايت نمودم و اكنون در صدد ريختن خون من برآمده است) و ناگهان عائشه بىتأمّل و انديشه در بارۀ او خشمناك گرديد (براى اينكه عثمان #بيت_المال را به خويشاوندان خود اختصاص داد بر آشفت و مردم را به كشتنش وادار نمود و گفت: اقتلوا نعثلا، قتل اللّٰه نعثلا يعنى شيخ احمق و پير بىخرد را بكشيد خدا او را بكشد، و نعثل نام يهودىّ دراز ريشى بوده در مدينه كه عثمان را باو تشبيه نموده، روايت شده روزى عثمان بالاى منبر رفته و مسجد پر از جمعيّت بود، عائشه از پس پرده دست بيرون آورد و نعلين و پيراهن پيغمبر اكرم را بمردم نمود و گفت: اين كفش و پيراهن رسول خدا است كه هنوز كهنه نگشته و تو دين و سنّت او را تغيير دادى و سخنان درشت بيكديگر گفتند)؛ پس (طلحه و زبير و عائشه مردم را به كشتن او ترغيب نمودند، و) گروهى براى كشتنش آماده شده او را كشتند (بنا بر اين بايد از ايشان خونخواهى نمود، نه آنكه آنان در صدد خونخواهى بر آيند) و مردم بدون اكراه و اجبار از روى ميل و اختيار با من بيعت نمودند (پس سبب مخالفت طلحه و زبير و پيروانشان با من و بر پا نمودن فتنه و آشوب چيست؟!).
( و بدانيد (بر اثر فتنه انگيزى طلحه و زبير و عائشه) سراى هجرت (مدينه) از اهلش خالى گشته، و اهلش از آن دور شدند (من ناچار از آنجا خارج شدم) و مانند جوشيدن ديگ به جوش و خروش آمده (بسبب هرج و مرج، آرامش و آسايش آن از بين رفت) بر مدار (دين يعنى امام عليه السَّلام) تباهكارى رو آورد، پس بسوى سردار و پيشواى خود شتاب كنيد (او را كمك و يارى نمائيد) و براى جنگ با دشمنتان (طلحه و زبير و پيروانشان) بكوشيد اگر خدا بخواهد.
آن گاه امام عليه السلام چنين مىفرمايد: «اما بعد (پس از حمد و ثناى الهى) من از جريان كار عثمان شما را آگاه مىسازم، آنچنان كه شنيدنش همچون ديدنش باشد»؛
🤔 چرا امام عليه السلام در اين نامه قبل از هر چيز به سراغ ريشههاى حادثۀ قتل عثمان مىرود؟
👈 براى اينكه اين نامه در آستانۀ جنگ جمل براى مردم كوفه نوشته شد و مىدانيم بهانۀ شورشيان جمل (طلحه، زبير، عايشه و پيروانشان) مسألۀ خونخواهى عثمان بود و هر گاه امام عليه السلام اين مسأله را كاملا روشن مىساخت، مردم كوفه با درايت بيشترى به امام عليه السلام مىپيوستند. سپس افزود: «مردم بر او عيبها گرفتند و طعنه زدند»
تقريباً همۀ مورخان اسلام و عموم محققان نوشتهاند كه ايراد مردم بر عثمان عمدتاً دو چيز بود:
- تقسيم ناعادلانۀ بيت المال و بخشش بى حساب به اطرافيان و خويشاوندان خود
- و ديگر، سپردن پستهاى كليدى حكومت اسلامى به افراد ناصالح از ميان خويشاوندان و پيروانش.
آنگاه امام عليه السلام مىفرمايد: «من در اين ميان يكى از مهاجران بودم كه براى جلب رضايت عثمان (از طريق رضايت مردم از او و تغيير روشهاى نادرستش) نهايت كوشش را به خرج دادم و كمتر او را سرزنش كردم (مبادا مردم تحريك به قتل او شوند) ولى طلحه و زبير (خشونت در برابر او را به آخرين حد رساندند به گونهاى كه) آسانترين فشارى كه بر او وارد مىكردند مانند تند راندن شتر بود و نرمترين حُدىها، سخترين آن بود (آوازى كه شتر را به شتاب وا مىدارد و خسته مىكند) و از سوى عايشه نيز خشمى ناگهانى بود (كه مردم را سخت بر ضد عثمان شوراند) و به دنبال آن گروهى به تنگ آمدند و بر ضدّ او شوريدند و او را كشتند»
آن گاه مىفرمايد: «مردم بدون اكراه و اجبار بلكه با رغبت و اختيار با من بيعت نمودند»؛ (وَ بَايَعَنِي النَّاسُ غَيْرَ مُسْتَكْرَهِينَ وَ لَا مُجْبَرِينَ، بَلْ طَائِعِينَ مُخَيَّرِينَ).
در واقع امام عليه السلام در اين بيان كوتاه و پر معنا به سه نكته اشاره مىفرمايد تا مردم بتوانند به خوبى دربارۀ شورشيان جمل قضاوت كنند.
1. او از مدافعان عثمان بود و مىخواست او را به راه راست بر گرداند و آتش فتنه را خاموش كند.
2. طلحه و زبير از عاملان اصلى فتنه بودند. گر چه شورش جنبۀ عمومى و مردمى داشت ولى آنان نيز بر اين آتش مىدميدند و بر آن هيزم مىريختند و همچنين عايشه نيز با جملۀ كوتاهى كه در مسجد پيغمبر در حضور مهاجران و انصار به عثمان گفت، در حالى كه كفش و پيراهن پيغمبر را در دست گرفته بود، صدا زد: اى عثمان هنوز كفش و پيراهن پيغمبر كهنه نشده كه تو دين و سنّتش را دگرگون ساختى.
3. بيعتى كه با من شد (بر خلاف بيعت با خليفۀ اوّل، دوم و سوم) بيعتى عام و همگانى بود و هيچ كَس با فشار و اكراه با من بيعت نكرد.
به اين ترتيب امام عليه السلام حقيقت را روشن ساخت تا مردم بدانند او بر حق و شورشيان جمل بر باطلاند.
امام عليه السلام در اين بخش از خطبه به دنبال معرفى ماهيت شورشيان بصره و آتش افروزان جنگ جمل است و مىخواهد اهل كوفه را براى مبارزۀ با آنها بسيج كند تا به يارى امام عليه السلام بشتابند و آتش فتنه را خاموش كنند؛ لذا براى ايجاد انگيزه در آنها مىفرمايد: «بدانيد سراى هجرت (مدينه) اهل خود را از جا كند و بيرون راند و آنها هم از آن فاصله گرفتند و (مدينه) همچون ديگى بر آتش در حال غليان است، فتنه بپا خواسته و بر محور خود در گردش است»؛ (وَ اعْلَمُوا أَنَّ دَارَ الْهِجْرَةِ قَدْ قَلَعَتْ بِأَهْلِهَا وَ قَلَعُوا بِهَا، وَ جَاشَتْ جَيْشَ الْمِرْجَلِ ، وَ قَامَتِ الْفِتْنَةُ عَلَى الْقُطْبِ).
👈 اشاره به اينكه شما چرا خاموش نشستهايد در حالى كه پايتخت اسلام، مدينه، يكپارچه جنب و جوش و شورش است و مؤمنان مدينه با من براى خاموش كردن آتش فتنۀ شورشيان در بصره يكپارچه حركت كردهاند.
حضرت به دنبال آن مىافزايد: «حال كه چنين است به سوى امير و فرماندۀ خود بشتابيد و به جهاد با دشمنان خويش به خواست خداوند بزرگ، مبادرت ورزيد»؛ (فَأَسْرِعُوا إِلَىٰ أَمِيرِكُمْ، وَ بَادِرُوا جِهَادَ عَدُوِّكُمْ، إِنْ شَاءَ اللّٰهُ عَزَّ وَجَلَّ).
همان طور كه در بالا گفته شد منظور از «دار الهجرة» مدينه است كه به اين نام معروف بود و بزرگترين هجرت در تاريخ اسلام، هجرت مسلمانان مكّه و شخص پيامبر به مدينه بود و اينكه بعضى احتمال دادهاند كه منظور از آن كوفه باشد يا كل بلاد اسلام احتمال بسيار بعيدى است.
تشبيه مدينه به ديگى كه روى آتش گذارده شده و در حال غليان است به خاطر حوادثى است كه در اواخر زندگى عثمان پس از قتل او واقع شد.
و تعبير به بپا خاستن #فتنه و گردش بر محورش، اشاره به فتنۀ طلحه و زبير و عايشه است كه با طرحى از پيش تعيين شده براى كنار زدن على عليه السلام از مركز خلافت و يا لاأقل تجزيۀ كشور اسلام به گونهاى كه حجاز و مدينه در دست على عليه السلام باشد و عراق و كوفه و بصره در دست طلحه و زبير و عايشه و شام در دست معاويه باشد.
14.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 #کلیپ
✍ توصیههای عالم جلیلالقدر
#آیتالله_سیبویه «رضواناللهتعالےعلیه»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ سالروز ازدواج حضرت علی علیهالسّلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها، بر همه شیفتگان و شیعیان، مبارک بادا...
🎥 #کلیپ_شعرخوانی
كربلايی حسين طاهری_سالروز ازدواج حضرت علی(ع)و حضرت زهرا(ع) سرود - دو نور خدا محرم همدیگه میشن-1503483724.mp3
6.92M
💞 سالروز #ازدواج امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها
👏 دست بزنید، شادى کنید.
🔊 #حسین_طاهری