eitaa logo
مباحث
1.7هزار دنبال‌کننده
37.3هزار عکس
33.3هزار ویدیو
1.7هزار فایل
﷽ 🗒 عناوین مباحِث ◈ قرار روزانه ❒ قرآن کریم ؛ دو صفحه (کانال تلاوت) ❒ نهج البلاغه ؛ حکمت ها(نامه ها، جمعه) ❒ صحیفه سجادیه ؛ (پنجشنبه ها) ⇦ مطالب متفرقه ⚠️ برای تقویت کانال، مطالب را با آدرس منتشر کنید. 📨 دریافت نظرات: 📩 @ali_Shamabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
مباحث
...نهج البلاغه | #نامه_ها ✉️ نامه ۳۵ - نامه به عبدالله بن عباس در بیان علل سقوط مصر ┄
...نهج البلاغه | ✉️ نامه ۳۶ - نامه حضرت علیه السلام به برادرشان عقيل در جواب نامه او ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 📜 و من كتاب له عليه‌السلام إلى أخيه عقيل بن أبي طالب في ذكر جيش أنفذه إلى بعض الأعداء و هو جواب كتاب كتبه إليه عقيل (نامه به برادرش عقيل نسبت به كوچ دادن لشكر به سوى دشمن كه در سال 39 هجرى نوشته شد) 📃 فَسَرَّحْتُ إِلَيْهِ جَيْشاً كَثِيفاً مِنَ اَلْمُسْلِمِينَ فَلَمَّا بَلَغَهُ ذَلِكَ شَمَّرَ هَارِباً وَ نَكَصَ نَادِماً فَلَحِقُوهُ بِبَعْضِ اَلطَّرِيقِ وَ قَدْ طَفَّلَتِ اَلشَّمْسُ لِلْإِيَابِ فَاقْتَتَلُوا شَيْئاً كَلاَ وَ لاَ لشكرى انبوه از مسلمانان را به سوى بُسر بن ارطاة (كه به يمن يورش بُرد) فرستادم. هنگامى كه اين خبر به او رسيد، دامن برچيد و فرار كرد، و پشيمان باز گشت؛ اما در سر راه به او رسيدند و اين به هنگام غروب آفتاب بود، لحظه‌اى نبرد كردند. فَمَا كَانَ إِلاَّ كَمَوْقِفِ سَاعَةٍ حَتَّى نَجَا جَرِيضاً بَعْدَ مَا أُخِذَ مِنْهُ بِالْمُخَنَّقِ وَ لَمْ يَبْقَ مِنْهُ غَيْرُ اَلرَّمَقِ فَلَأْياً بِلَأْيٍ مَا نَجَا گويا ساعتى بيش نبود، كه بى رمق با دشوارى جان خويش از ميدان نبرد بيرون برد. فَدَعْ عَنْكَ قُرَيْشاً وَ تَرْكَاضَهُمْ فِي اَلضَّلاَلِ وَ تَجْوَالَهُمْ فِي اَلشِّقَاقِ وَ جِمَاحَهُمْ فِي اَلتِّيهِ برادر! قريش را بگذار تا در گمراهى بتازند، و در جدايى سرگردان باشند، و با سر كشى و دشمنى زندگى كنند. فَإِنَّهُمْ قَدْ أَجْمَعُوا عَلَى حَرْبِي كَإِجْمَاعِهِمْ عَلَى حَرْبِ رَسُولِ اَللَّهِ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قَبْلِي فَجَزَتْ قُرَيْشاً عَنِّي اَلْجَوَازِي فَقَدْ قَطَعُوا رَحِمِي وَ سَلَبُونِي سُلْطَانَ اِبْنِ أُمِّي همانا آنان در جنگ با من متّحد شدند آنگونه كه پيش از من در نبرد با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هماهنگ بودند. خدا قريش را به كيفر زشتى‌هايشان عذاب كند، آنها پيوند خويشاوندى مرا بريدند، و حكومت فرزند مادرم (پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) را از من ربودند. وَ أَمَّا مَا سَأَلْتَ عَنْهُ مِنْ رَأْيِي فِي اَلْقِتَالِ فَإِنَّ رَأْيِي قِتَالُ اَلْمُحِلِّينَ حَتَّى أَلْقَى اَللَّهَ لاَ يَزِيدُنِي كَثْرَةُ اَلنَّاسِ حَوْلِي عِزَّةً وَ لاَ تَفَرُّقُهُمْ عَنِّي وَحْشَةً امّا آنچه را كه از تداوم جنگ پرسيدى، و رأى مرا خواستى بدانى، همانا رأى من پيكار با پيمان شكنان است تا آنگاه كه خدا را ملاقات كنم. نه فراوانى مردم مرا توانمند مى‌كند، و نه پراكندگى آنان مرا هراسناك مى‌سازد. وَ لاَ تَحْسَبَنَّ اِبْنَ أَبِيكَ وَ لَوْ أَسْلَمَهُ اَلنَّاسُ مُتَضَرِّعاً مُتَخَشِّعاً وَ لاَ مُقِرّاً لِلضَّيْمِ وَاهِناً وَ لاَ سَلِسَ اَلزِّمَامِ لِلْقَائِدِ وَ لاَ وَطِيءَ اَلظَّهْرِ لِلرَّاكِبِ اَلْمُتَقَعِّدِ هرگز گمان نكنى كه فرزند پدرت، اگر مردم او را رها كنند، خود را زار و فروتن خواهد داشت، و يا در برابر ستم سُست مى‌شود، و يا مهار اختيار خود را به دست هر كسى مى‌سپارد، و يا از دستور هر كسى اطاعت مى‌كند. وَ لَكِنَّهُ كَمَا قَالَ أَخُو بَنِي سَلِيمٍ: فَإِنْ تَسْأَلِينِي كَيْفَ أَنْتَ فَإِنَّنِي صَبُورٌ عَلَى رَيْبِ اَلزَّمَانِ صَلِيبُ يَعِزُّ عَلَيَّ أَنْ تُرَى بِي كَآبَةٌ فَيَشْمَتَ عَادٍ أَوْ يُسَاءَ حَبِيبُ بلكه تصميم من آنگونه است كه آن شاعر قبيلۀ بنى سليم سروده: «اگر از من بپرسى چگونه‌اى‌؟ بدان كه من در برابر مشكلات روزگار شكيبا هستم، بر من دشوار است كه مرا با چهره‌اى اندوهناك بنگرند، تا دشمن سرزنش كند و دوست ناراحت شود. ═══════❖•° 𑁍 °•❖═══════ ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
♻️ ترجمه فیض‌الاسلام: از نامه‌هاى آن حضرت عليه السّلام است به برادر خود عقيل ابن ابى طالب دربارۀ لشگرى كه امام عليه السّلام بسوى بعضى دشمنان فرستاده بود و آن در پاسخ نامۀ عقيل بود به آن حضرت (علماى رجال دربارۀ عقيل اختلاف دارند، بعضى او را از اصحاب امير المؤمنين عليه السّلام دانسته ستوده‌اند، و شيخ صدوق «عليه الرّحمة» در مجلس بيست و هفتم از كتاب امالى بسند خود از ابن عبّاس روايت كرده: علىّ‌ عليه السّلام از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله پرسيد: عقيل را دوست مى‌دارى‌؟ فرمود: آرى بخدا سوگند او را دوست دارم دو دوستى يكى براى خودش يكى براى اينكه ابوطالب او را دوست داشت و برخى او را نكوهش نموده‌اند براى پيوستن به معاويه و رها كردن برادرش علىّ‌ عليه السّلام را، ولى مرحوم آية اللّه مامقانىّ‌ در كتاب تنقيح المقال مى‌نويسد: ما از جهت گرامى داشتن عقيل «چون برادرش علىّ‌ عليه السّلام و پسر عمويش رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و فرزندش حضرت مسلم است» دربارۀ او سخن نمى‌گوئيم، و لكن بخبر او اعتماد و اطمينان نداريم؛ خلاصه امام عليه السّلام در اين نامه از بد رفتارى قريش شكايت و دلتنگى كرده و استقامت و ايستادگى خويش را در راه خدا با تحمّل هر پيشآمد سخت گوشزد مى‌نمايد): (۱) پس (اينكه نوشته‌اى دشمنم فيروزى يافته و شيعيانم مرا يارى نكرده‌اند درست نيست، بلكه) لشگر انبوهى از مسلمانان بسوى او (دشمن) فرستادم، چون اين خبر باو رسيد بگريز شتاب كرد و پشيمان برگشت، و لشگر من بين راه باو رسيدند وقتى كه آفتاب بغروب نزديك بود، پس اندكى مقاتله نموده با هم جنگيدند چون لا و لا (نه و نه يعنى با هم چنان جنگيدند مانند اينكه جنگ نكردند، خلاصه خيلى زود جنگشان بسر رسيد، يا آنكه اندكى با هم جنگيدند مانند گفتن لا و لا كه مَثلى است گفته ميشود براى كارى كه زود انجام بگيرد) (۲) پس درنگ نكرد مگر ساعتى تا اينكه با اندوه رهائى يافت بعد از آنكه گلويش را سخت فشرده بودند، و از او بجز نيم جانى باقى نبود، پس با سختى و دشوارىِ پى در پى رهائى يافت (و امّا اينكه گفتى برادر زاده‌ها را برداشته بسوى تو شتابم اگر زنده مانيم با تو باشيم و اگر بميريم با تو بميريم) (۳) پس قريش و سخت تاختنشان در گمراهى و جولانشان در دشمنى و ستيزگى و نافرمانيشان را در سرگردانى از خود رها كن (دربارۀ آنان چيزى مگو) زيرا آنان بجنگ با من اتّفاق نموده‌اند مانند اتّفاقى كه بجنگ با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله كرده بودند پيش از من، كيفر رساننده‌ها بجاى من قريش را بكيفر رسانند (اميد است از ستمگران ستم و سختيهاى گوناگون بايشان برسد) كه خويشاوندى مرا (با پيغمبر اكرم) بُريدند (بآن پاس نگذاشتند) و سلطنت (خلافت) پسر مادرم (رسول خدا) را (بر اثر كينه‌اى كه با من داشتند) از من ربودند (سبب اينكه امام عليه السّلام حضرت رسول را پسر مادر ناميده آنست كه حضرت عبد اللّه پدر حضرت رسول با حضرت ابو طالب پدر حضرت امير پسران عبد المطّلب از يك مادر بودند كه فاطمه دختر عمرو ابن عمران ابن عائذ ابن مخزوم باشد، بر خلاف ديگر پسران عبد المطّلب كه از مادر جدا بودند، و گفته‌اند: كه فاطمه بنت اسد مادر حضرت امير حضرت رسول را در كودكى در خانۀ ابو طالب پرستارى نموده است و پيغمبر اكرم دربارۀ او فرموده: فاطمة أمّى بعد أمّى يعنى فاطمه بعد از مادرم مادر من است). (۴) و آنچه از رأى من در بارۀ جنگ (با دشمنان) پرسيدى (و گفتى كه جنگ با دشمن توانا بى‌كمك روا نيست) پس انديشۀ من جنگ با كسانيست كه جنگ را جائز مى‌دانند (عهد و پيمان الهىّ‌ را شكسته بر خلاف دستور خدا و رسول رفتار مى‌نمايند) تا اينكه بخدا پيوندم (در راه او كشته شوم) (۵) انبوهى مردم گرد من بر ارجمنديم و پراكندگى ايشان از من خوف و ترسم را نمى‌افزايد (خواه كسى مرا يارى نمايد خواه دورى گزيند در مقابل دشمن دين ايستاده خواست خدا را انجام مى‌دهم)و پسر پدرت (امام عليه السّلام) را گمان مدار هر چند مردم او را رها كنند (كمك و يارى نكنند در پيش دشمن) خوار و فروتن باشد، و نه روندۀ زير بار زور از سستى و ناتوانى، و نه (چون شتر رام) سپارندۀ مهار بدست كشنده، و نه پشت دهنده براى سوارى كه بر آن بر آمده سوار شود (خلاصه در برابر دشمن از هيچ سختى رو نمى‌گردانم) (۶) و لكن(سخن در بارۀ قريش و خويشاوندان)مانند آنست كه برادر بنى سليم (شخصى از قبيلۀ بنى سليم عبّاس ابن مرداس سلمىّ‌ كه به محبوبۀ خود چنانكه باو نسبت داده‌اند) گفته: فإن تسألينى كيف أنت‌؟ فإنّني صبور على ريب الزّمان صليب يعزّ علىّ‌ أن ترى بى كآبة فيشمت عاد أو يساء حبيب؛ يعنى اگر از من بپرسى چونى‌؟ بر سختى روزگار بسيار شكيبا و توانا هستم، دشوار است بر من كه غمّ‌ و اندوهى در من ديده شود تا دشمنى شاد يا دوستى اندوهگين گردد (پس از اينرو سخن از قريش در ميان نمى‌آورده درد دل و رنجش خود را از بد رفتاريهاى آنان اظهار نمى‌كنم). ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
📜 از نامه‌هاى امام عليه السلام است كه آن را به عنوان پاسخ به برادرش عقيل بن ابى‌طالب دربارۀ لشكرى كه به سوى بعضى از دشمنان گسيل داشته، نوشته است. در يك نگاه، ماجراى اين نامه چنين است كه بعد از داستان حكمين، چون معاويه شنيد على عليه السلام بار ديگر آمادۀ پيكار با او مى‌شود، در وحشت فرو رفت و براى تضعيف ارادۀ مردم كوفه و عراق دست به برنامه‌هاى ايذايى زد از جمله ضحاك بن قيس را با سه هزار نفر لشكر به عراق فرستاد و گفت: هر كجا مى‌رسيد طرفداران على را به قتل برسانيد و اموالشان را غارت كنيد و هرگز در يك جا نمانيد؛ شب در يك جا و روز در جاى ديگر و از مقابله با لشكر على بپرهيزيد. ضحاك كه مرد مغرورى بود خود را به نزديكى كوفه رسانيد. امام عليه السلام سپاه بزرگى به فرماندهى حجر بن عدى فراهم كرد و او و لشكريانش را در هم كوبيد. عده‌اى كشته شدند و بقيه از تاريكى شب استفاده كرده و فرار را بر قرار ترجيح دادند. ماجراى حملۀ ضحاك اجمالا به عقيل كه در مكّه بود رسيد. سخت نگران شد و در اين هنگام نامه‌اى به برادرش امير مؤمنان على عليه السلام نوشت كه خلاصۀ نامه‌اش چنين بود: 📝 خداوند تو را از هرگونه ناراحتى حفظ كند و از بليات نگه دارد. من براى عمره به مكّه آمدم. عبداللّٰه بن سعد (برادر رضاعى عثمان بن عفان) را در مسير ديدم كه با چهل نفر از جوانان از فرزندان طلقا آمده بود. در چهره‌هاى آنها آثار ناراحتى ديدم. گفتم: اى فرزندان دشمنان پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله به كجا مى‌رويد؟ مى‌خواهيد به دشمنان اسلام ملحق شويد؟ شما از قديم الايام دشمن ما بوده‌ايد؛ آيا مى‌خواهيد نور الهى را خاموش كنيد؟ سپس هنگامى كه به مكّه آمدم ديدم مردم دربارۀ حملۀ ضحاك بن قيس به اطراف كوفه و غارت‌گرى‌هاى او سخن مى‌گويند.
همان گونه كه قبلاً گفته شد، اين نامه پاسخى است از امام عليه السلام به برادرش عقيل دربارۀ داستان حملۀ ضحاك بن قيس به اطراف كوفه و شكست سخت و عقب‌نشينى او؛ بنابراين ضمير در «اليه» به ضحاك باز مى‌گردد، هرچند بعضى از شارحان، اين داستان را مربوط به «بُسر بن ارطاة» و حملۀ او به يمن دانسته‌اند و عجيب تر اينكه بعضى ضمير را به معاويه باز گردانده‌اند در حالى كه هيچ يك از اين دو صحيح نيست. به هر حال امام عليه السلام در آغاز نامه كه سيّد رضى آن را براى اختصار حذف كرده (مطابق آنچه در كتاب تمام نهج‌البلاغه آمده و مصادر نهج‌البلاغه نيز نقل كرده است) پس از حمد و ثناى الهى و دعاى خير براى عقيل اعلام مى‌كند كه نامۀ او به وسيلۀ عبداللّٰه بن عبيد ازدى به او رسيده و نگرانى او را از ماجراى حملۀ ضحاك به اطراف كوفه درك نموده است. آن‌گاه براى رفع نگرانىِ برادر، ماجراى لشكركشى معاويه را به وسيلۀ ضحاك چنين شرح مى‌دهد و مى‌فرمايد: «من سپاهى انبوه از مسلمانان را به سوى او (ضحاك فرماندۀ لشكر معاويه) گسيل داشتم. هنگامى كه اين خبر به او رسيد دامن فرار به كمر زد و با ندامت و پشيمانى عقب‌نشينى كرد؛ ولى سپاه من در بعضى از جاده‌ها به او رسيد و اين هنگامى بود كه خورشيد نزديك به غروب🌄 بود»؛ (فَسَرَّحْتُ‌ إِلَيْهِ‌ جَيْشاً كَثِيفاً مِنَ‌ الْمُسْلِمِينَ‌، فَلَمَّا بَلَغَهُ‌ ذَلِكَ‌ شَمَّرَ هَارِباً، وَ نَكَصَ‌ نَادِماً، فَلَحِقُوهُ‌ بِبَعْضِ‌ الطَّرِيقِ‌، وَ قَدْ طَفَّلَتِ‌ الشَّمْسُ‌ لِلْإِيَابِ‌). «كثيف» به معناى انبوه و پر جمعيّت است و مطابق بعضى از روايات، عدد لشكر امام عليه السلام در اينجا چهار هزار نفر بود از افراد تازه نفس و آماده كه همچون عقاب بر سر دشمن وارد شدند و به همين دليل ضحاك و لشكرش فرار را بر قرار ترجيح دادند و از حملۀ خود به اطراف كوفه پشيمان گشتند؛ ولى لشكر امام عليه السلام به تعقيب آنها پرداخت و نزديك غروب به آنها رسيد كه شرح ماجرا در جمله‌هاى بعد از همين نامه خواهد آمد.
آن‌گاه در ادامۀ اين سخن مى‌فرمايد: «مدت كوتاهى اين دو لشكر با هم جنگيدند و اين كار به سرعت انجام شد؛ درست به اندازۀ توقف ساعتى (و ضحاك و لشكرش درمانده و پراكنده شدند) و در حالى كه مرگ به سختى گلويش را مى‌فشرد نيمه جانى از معركه به در برد و از او جز رمقى باقى نمانده بود و با سختى و مشقّت شديد از مهلكه رهايى يافت»؛ (فَاقْتَتَلُوا شَيْئاً كَلَا وَ لَا، فَمَا كَانَ‌ إِلَّا كَمَوْقِفِ‌ سَاعَةٍ‌ حَتَّىٰ‌ نَجَا جَرِيضاً بَعْدَ مَا أُخِذَ مِنْهُ‌ بِالْمُخَنَّقِ‌ ، وَ لَمْ‌ يَبْقَ‌ مِنْهُ‌ غَيْرُ الرَّمَقِ‌، فَلَأْياً بِلأْيٍ‌ مَا نَجَا). فراموش نبايد كرد كه اين ماجرا در خطبۀ 29 نيز به آن اشاره شده و آن خطبه و اين نامه با يكديگر هماهنگ است. تعبير به «كَلَا وَ لَا» به معناى اين است كه اين كار به سرعت انجام گرفت هماهنگ تلفظ كردن «لا و لا» و در بعضى از تعبيرات در كلمات عرب «لا و ذا» گفته مى‌شود و هر دو اشاره به همان كوتاهى زمان است كه در فارسى به جاى آن مى‌گوييم: مانند يك چشم بر هم زدن. تعبير به «بَعْدَ مَا أُخِذَ مِنْهُ‌ بِالْمُخَنَّقِ‌» - با توجّه به اينكه مُخنّق به معناى گلوگاه است كه اگر آن را فشار دهند انسان خفه مى‌شود - اشاره به اين است كه لشكريان امام عليه السلام ضحّاك را تا پاى مرگ پيش بردند به گونه‌اى كه جز رمقى از او باقى نمانده بود؛ اين تعبير هم در عربى معمول است و هم در فارسى كه وقتى شخصى را تحت فشار شديد قرار مى‌دهند مى‌گويند: گلويش را فشرد. 📖 قابل توجّه است كه ابراهيم ثقفى در كتاب الغارات ماجرايى را نقل مى‌كند كه تفسيرى است بر جملۀ امام عليه السلام: «وَ لَمْ‌ يَبْقَ‌ مِنْهُ‌ غَيْرُ الرَّمَقِ‌؛ جز رمقى از ضحاك باقى نمانده بود» مى‌گويد: هنگامى كه ضحاك از دست فرماندۀ لشكر على عليه السلام «حجر بن عدى» فرار كرد شديدا تشنه شد، زيرا شتر حامل آب را گم كرد...
سپس امام عليه السلام اشاره به بخش ديگرى از نامۀ برادرش عقيل مى‌كند كه نوشته بود: عبداللّٰه بن سعد (برادر رضاعى عثمان بن عفان) را در مسير ديدم كه با چهل نفر از جوانان قريش به سوى مقصد نامعلومى مى‌روند از آنها پرسيدم به كجا مى‌رويد اى فرزندان دشمنان پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله آيا مى‌خواهيد به معاويه ملحق شويد. امام عليه السلام مى‌فرمايد: «(اما آنچه دربارۀ مخالفت‌هاى قريش با من گفته‌اى) قريش را با آن همه تلاشى كه در گمراهى و جولانى كه در دشمنى و اختلاف و سرگردانى در بيابان ضلالت داشتند، رها كن. آنها با يكديگر در نبرد با من هم‌دست شدند همان‌گونه كه پيش از من در مبارزه با رسول خدا صلى الله عليه و آله متحد گشته بودند»؛ (فَدَعْ‌ عَنْكَ‌ قُرَيْشاً وَ تَرْكَاضَهُمْ‌ فِي الضَّلَالِ‌، تَجْوَالَهُمْ‌ فِي الشِّقَاقِ‌ ، وَ جِمَاحَهُمْ‌ فِي التِّيهِ‌، فَإِنَّهُمْ‌ قَدْ أَجْمَعُوا عَلَىٰ‌ حَرْبِي كَإِجْمَاعِهِمْ‌ عَلَىٰ‌ حَرْبِ‌ رَسُولِ‌ اللّٰهِ‌ صلى الله عليه و آله قَبْلِي). سپس مى‌افزايد: «خدا قريش را به كيفر اعمالشان برساند آنها پيوند خويشاوندى را با من بريدند و خلافت فرزند مادرم ( صلى الله عليه و آله) را از من سلب كردند»؛ (فَجَزَتْ‌ قُرَيْشاً عَنِّي الْجَوَازِي! فَقَدْ قَطَعُوا رَحِمِي، وَ سَلَبُونِي سُلْطَانَ‌ ابْنِ‌ أُمِّي). جملۀ «فَجَزَتْ‌ قُرَيْشاً عَنِّي الْجَوَازِي» با توجّه به اينكه «جوازى» جمع جازية به معناى جزا و مكافات عمل است، مفهومش اين است كه مكافات اعمال قريش دامان آنها را بگيرد و گرفتار عواقب سوء اعمال خويش بشوند و اين در واقع نفرينى است براى آنها كه نه حق خويشاوندى را رعايت كردند و نه اجازه دادند امام عليه السلام به خلافتى كه خدا براى او مقرّر داشته بود و پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بر آن تأكيد فرموده بود و ضامن سعادت دين و دنياى مسلمانان بود برسد. آرى آنها در عصر پيامبر صلى الله عليه و آله سرسخت‌ترين دشمنان آن حضرت بودند و آتش تمام جنگ‌هاى ضد اسلام به وسيلۀ قريش و رؤساى آنها برافروخته شد و آخرين گروهى بودند كه در برابر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله تسليم شدند و به او ايمان آوردند، در حالى كه ايمان بسيارى از آنها صورى بود نه واقعى.
سخن امام عليه السلام در اين بخش از نامه، ناظر به مطلبى است كه عقيل در پايان نامۀ خود كه سابقاً گذشت آورده بود كه: «فرزند مادرم! نظر خود را دربارۀ جنگ با مخالفان صريحاً اظهار كن. اگر مى‌خواهى تا پاى مرگ بجنگى من و فرزندانم با تو هستيم و من هرگز دوست ندارم لحظه‌اى بعد از تو زنده بمانم»، امام عليه السلام مى‌فرمايد: «و اما آنچه دربارۀ جنگ از من پرسيده‌اى و رأيم را خواسته‌اى، عقيدۀ من اين است، با كسانى كه پيمان‌شكنى (و نقض بيعت) و پيكار با ما را حلال مى‌شمرند بجنگم تا آن‌گاه كه خدا را ملاقات كنم (و چشم از جهان بپوشم)»؛ (وَ أَمَّا مَا سَأَلْتَ‌ عَنْهُ‌ مِنْ‌ رَأْيِي فِي الْقِتَالِ‌، فَإِنَّ‌ رَأْيِي قِتَالُ‌ الْمُحِلِّينَ‌ حَتَّى أَلْقَىٰ‌ اللّٰهَ‌). تعبير به «مُحِلِّينَ‌» يا اشاره به كسانى است كه بيعت او را شكستند و در بصره پرچم جنگ جمل را برافراشتند و كسانى كه بعداً به آنها پيوستند و يا اشاره به ستمگران شام است كه جنگ با او را در صفين حلال شمردند و بعد از واقعۀ صفين نيز همان راه نادرست شيطانى را ادامه دادند. ظاهر اين است كه هر دو گروه را شامل مى‌شود. آن‌گاه امام عليه السلام براى اينكه ارادۀ قاطع خود را در اين مبارزۀ پيگير به برادرش نشان دهد و به او اطمينان بخشد كه مخالفت گروه زيادى از اين پيمان‌شكنان تأثيرى در ارادۀ او ندارد مى‌فرمايد: «(در اين راه) نه كثرت جمعيّتِ مردمِ در اطرافم بر عزّت و قدرت من مى‌افزايد و نه پراكندگى آنها از اطراف من موجب وحشتم مى‌شود»؛ (لَا يَزِيدُنِي كَثْرَةُ‌ النَّاسِ‌ حَوْلِي عِزَّةً‌، وَ لَا تَفَرُّقُهُمْ‌ عَنِّي وَحْشَةً‌). شعارى است آميخته با شعور و معرفت بسيار و برگرفته از آيات شريفۀ قرآن: «أَ لَيْسَ‌ اَللّٰهُ‌ بِكٰافٍ‌ عَبْدَهُ‌» و يا «فَلاٰ تَخْشَوُا اَلنّٰاسَ‌ وَ اِخْشَوْنِ‌» و امثال آن و نشان مى‌دهد كه اولياى الهى و مردان بزرگ الهى با تكيه بر پروردگار هرگز از انبوه مخالفان وحشت نمى‌كردند و از كثرت موافقان مغرور نمى‌شدند.
سپس امام عليه السلام در گفتارى پر معنا و كوبنده، برادرش را خطاب كرده مى‌فرمايد: «(برادر) هرگز گمان مبر كه فرزند پدرت - هرچند مردم او را رها كنند - از در تضرع و خشوع (در برابر دشمن) درآيد يا در برابر ظلم و ستم سستى به خرج دهد يا زِمام خويش را به دست هر كَس بسپارد و يا به اين و آن سوارى دهد»؛ (وَ لَا تَحْسَبَنَّ‌ ابْنَ‌ أَبِيكَ‌ - وَ لَوْ أَسْلَمَهُ‌ النَّاسُ‌ - مُتَضَرِّعاً مُتَخَشِّعاً، وَ لَا مُقِرّاً لِلضَّيْمِ‌ وَاهِناً، وَ لَا سَلِسَ‌ الزِّمَامِ‌ لِلْقَائِدِ، وَ لَا وَطِيءَ‌ الظَّهْرِ لِلرَّاكِبِ‌ الْمُتَقَعِّدِ). اين عبارت چهارگانه كه امام عليه السلام بيان فرموده مراحل مختلف تسليم در مقابل دشمن را بيان مى‌دارد كه هر يك از ديگرى بدتر است؛ نخست اينكه در برابر دشمن به تضرع و خشوع و تقاضا بنشيند. ديگر اينكه از قدرت دشمن بهراسد و سُستى كند و تسليم شود. سوم اينكه افزون بر تسليم، زمام خود را به دست او بسپارد كه تا هر جا خاطر خواه اوست ببرد. سرانجام اينكه پشت خود را خم كند و در مسير خواسته‌هاى دشمن به او سوارى دهد. چه تعبيرات دقيق و زيبا و گويايى كه از نهايت فصاحت و بلاغت كلام امام عليه السلام حكايت دارد و حضرت تسليم در برابر دشمن را در تمام اشكالش ترسيم كرده و از خود نفى مى‌كند. تعبير به «مُتَقَعِّدِ» كه در بعضى از نسخ «مقتعد» آمده، به معناى كسى است كه جايى را محل نشستن خود انتخاب كرده و اشاره به سوارى است كه بر مركب خود نشسته و تنها در مسير از آن استفاده نمى‌كند؛ بلكه در تمام حاجات خود از آن بهره مى‌گيرد؛ گاه مى‌ايستد و با كسى سخن مى‌گويد، گاه همان‌طور كه سوار است چيزى مى‌خرد و گاه چيزى به ديگرى تحويل مى‌دهد. خلاصه بر مركب نشسته و بى‌خيال از سنگينى وزنش بر دوش مركب همۀ كارهاى خود را سواره انجام مى‌دهد.
امام عليه السلام در پايان اين نامه براى تأكيد بيشتر بر عزم راسخ و ارادۀ آهنين خود در برابر دشمن به شعر شاعرى از طايفۀ بنى سليم متمثل مى‌شود و مى‌فرمايد: «ولى وضع من همان‌گونه است كه شاعر بنى سليم گفته است: هرگاه از من بپرسى چگونه‌اى؟ مى‌گويم: در برابر مشكلات زمان صبور و بااستقامتم. بر من سخت است كه غم و اندوه در چهره‌ام ديده شود كه موجب شماتت دشمن يا ناراحتى دوست گردد»؛ (وَ لَكِنَّهُ‌ كَمَا قَالَ‌ أَخُو بَنِي سَلِيمٍ‌: فَإِنْ‌ تَسْأَلِينِي كَيْفَ‌ أَنْتَ‌ فَإِنَّنِي صَبُورٌ عَلَىٰ‌ رَيْبِ‌ الزَّمَانِ‌ صَلِيبُ‌ يَعِزُّ عَلَيَّ‌ أَنْ‌ تُرَىٰ‌ بِي كَآبَةٌ‌ فَيَشْمَتَ‌ عَادٍ أَوْ يُسَاءَ‌ حَبِيبُ‌). يكى از شعراى فارسى زبان دو شعر بالا را به اين صورت سروده است: الا اى آنكه مى‌پرسى ز حالم صبورم من به سختى‌هاى عالم نخواهم غم ببينى در رخ من كه گردد دوست غمگين، شاد دشمن در اينكه اين شعر از كيست اختلاف نظر است؛ ابن ابى الحديد در شرح خود مى‌گويد آن را به عباس بن مرداس سلمى نسبت داده‌اند؛ ولى اظهار مى‌دارد كه من آن را در ديوان او نديدم. مرحوم تسترى در شرح نهج‌البلاغۀ خود مى‌گويد: اين دو بيت از صخر عمرو سلمى است و جريان چنين بود كه بعضى از دشمنانش با نيزه به پهلوى او زدند. او يك سال در بستر خوابيده بود و محل زخم عفونت كرده بود و به صورت لختۀ بزرگى روى زخم آشكار شده بود آن را با كاردى بريدند شايد بهبودى يابد. شنيد خواهرش دربارۀ صبر او سخن مى‌گويد؛ او در پاسخ خواهرش اين دو بيت و اشعار ديگرى را سرود. ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یـابن‌الـحسـن! منو نگـهـدار ... 🎤 ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 حضرت قدس‌سره: ⛅ اینکه در روایت آمده: عبادت در زمان غیبت، افضل از عبادت در زمان حضور است؛ 🌟 بعید نیست که علت آن این باشد که انسان در زمان حضور، امام علیه‌السلام را می‌بیند و ایمان می‌آورد، ولی در زمان غیبت، ندیده ایمان می‌آورد و عمل می‌کند، که این ناشی از قوت ایمان اوست! 📚کتاب حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه الشریف و علیه السلام)، صفحه١٣٧ علیه السلام ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آیت الله رضوان الله تعالی علیه 💫 فضیلت زندگی در عصر غیبت (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف و علیه السلام) ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌥️ اگر اتفاقا امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) را دیدم... 🎙️بیانات حضرت آیت الله (قدس سره) در رابطه با حضرت ولی عصر (علیه السلام) علیه السلام ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
23.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 | بیدار بمان! 🔸️... ایمان دارم اگر تهِ دلی هم حرف بزنید، هم می فهمد، هم جواب می دهد و ورق عوض می شود... 🎙️ بیانات آیت الله قدس سره در تاریخ ۱۳۷۵/۱۰/۰۵ ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 خط حزب‌الله ۳۸۳ | رابطه خودتان را با امام زمان (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف و علیه السلام) مستحکم‌تر کنید. 🔹 خط حزب‌الله، به مناسبت ایام عید و فرخنده میلاد ولی‌الله الاعظم، حضرت ولی‌عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف، بیانات سال ۱۳۹۳ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار با کارکنان و خانواده‌های اعضای دفتر رهبری درباره ابعاد گوناگون موضوع مهدویت را برای نخستین‌بار منتشر میکند. 📝 سخن هفته این شماره خط حزب‌الله با عنوان «مسجد، کانون تحول انقلابی» به مناسبت هجدهم اسفند، سالروز تأسیس کانون‌های فرهنگی و هنری مساجد کشور، نگاهی به مؤلفه‌ها و کارکردهای مسجد تراز اسلامی داشته است. 🌷 شماره‌ این هفته‌ی خط حزب‌الله به روح مطهر سردار شهید جاویدالاثر، تقدیم می‌شود. 📥 نسخه PDF 👇
A4383.pdf
4.07M
🔖 شماره جدید نشریه خط حزب الله
💬 | رابطه‌ خودتان را با امام زمان(عج) مستحکم‌تر کنید... 👈 «خط حزب الله» برای نخستین‌بار منتشر میکند: بیانات سال ۱۳۹۳ رهبر انقلاب درباره ابعاد گوناگون موضوع «مهدویت» 🔺 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ایام نیمه شعبان سال ۱۳۹۳ در دیدار بامسئولان، کارکنان و خانواده‌های اعضای دفتر رهبری به تبیین بحثی درباره وجود مقدس امام زمان و انگیزه‌های طواغیت برای مقابله با فکر مهدویت پرداختند. خط حزب‌الله برای نخستین‌بار گزیده‌ای از این بیانات رهبر انقلاب در تاریخ ۱۳۹۳/۳/۲۲ را منتشر میکند. 🔺 معنای صحیحِ مهدویّت با معنای خاصّ شیعی 🔹 در مورد مسئله‌ی مهدویّت و امام زمان (سلام الله علیه) حرف گفتنی بسیار است. درست است که اصل مهدویّت از واضحات و از ضروریّات مذهب تشیّع و از ضروریّات اسلام و همه‌ی ادیان است - امر واضحی است؛ مهدویّت با معنای خاصّ شیعی آن یعنی مشخّص شدن وجود مبارک و مقدّس مهدی (علیه الصّلاة والسّلام) که در مذاهب دیگر و ادیان دیگر این تشخّص وجود ندارد؛ مخصوص شیعه است که مهدی را می‌شناسد: با نام، با خصوصیّات، با پدر، مادر، خانواده؛ این هم جزو مسائل واضح و قطعی و ضروری در مذهب ما است؛ یعنی جای هیچ ریبی، تردیدی، شبهه‌ای وجود ندارد؛ اینها روشن و مسلّم است. 🔺 دو نکته کلیدی در بحث مهدویّت 🔹 در مجموعه‌ی این عرصه‌ی وسیعی که امروز در مورد مسئله‌ی مهدویّت و مهدویّتِ خاص به این معنا که گفته شد وجود دارد، دو نکته برای ما قابل توجّه است که دل انسان را به خود جذب میکند: یک نکته عبارت است از شرح دیدارهایی که از سوی بندگان خالص و مؤمن با آن بزرگوار شده است؛ نه اینکه حالا هر کسی ادّعا کرد که من خدمت حضرت رسیدم، یا خیال کرد که خدمت حضرت رسیده است - بعضی دروغ نمیگویند، خیال میکنند - ما اینها را تصدیق کنیم؛ نه، ولیکن موارد قطعی‌ای وجود دارد که جای کمترین تردیدی نیست؛ ذکر اینها، یادآوری اینها، دل را روشن میکند... نکته‌ی دوّم این است که انگیزه‌ها برای مبارزه‌ی با فکر مهدویّت در همه‌ی زمانها وجود داشته است؛ لکن به دلایلی در دوران ما، و در کشور ما، این انگیزه‌ها بیشتر بوده است و دارد تلاش میشود و قبلاً هم تلاش میشده است. 🔺 علت دشمنی و مقابله‌ی طواغیت با فکرِ مهدویّت 🔹 یکی از این دلایل این است که در کشور ما، در جامعه‌ی ما - یعنی جامعه‌ی شیعی مذهب - مردم یک ارتباط قلبی و عاطفی و ایمانی با علمای دین دارند و علمای دین را نوّاب امام زمان میدانند؛ علّت ارتباط قلبی‌شان این است. این ارتباط با علمای دین برای صاحبان قدرت و صاحبان ثروت و غاصبان حقوق ملّت، همیشه گران تمام شده. در طول تاریخ شما نگاه کنید، در صف مقدّمِ مبارزه‌ی با زورگویی و ظلم و سلطه‌ی غاصبانه از سوی طواغیت زمان، علمای دین قرار داشته‌اند؛ در همه‌ی زمانها همین‌جور بوده است - بعضی زمانها بیشتر، بعضی کمتر - لذا گردن‌کلفت‌های جامعه، قدرتمندان جامعه، صاحبان قدرت سیاسی و قدرت مادّی و اقتصادی، همیشه در طول تاریخ با علما مسئله داشته‌اند. گاهی از روی مصلحت، سازش کرده‌اند، امّا هرگز دلشان با آنها صاف نبوده و اغلب اوقات هم علناً با آنها درافتاده‌اند. این به‌خاطر همین است؛ چون مرجعیّت علمای دین در جامعه، در مسائل اجتماعی، در مسائل سیاسی، در مسائل گوناگون زندگی برای قدرتمندان مایه‌ی دردسر است. و علّت توجّه مردم به علمای دین، عبارت است از اینکه علمای دین را مرتبطین با امام زمان و نوّاب عامّ امام زمان میدانند؛ لذا مسئله‌ی امام زمان برای آنها به‌عنوان یک نقطه‌ی تلخ، منفی و پرخطر به حساب می‌آمده است و میخواستند این را یک‌جوری جمع کنند. این همیشه بوده؛ و امروز بیشتر از همیشه است. امروز به‌خاطر مسئله‌ی ولایت فقیه و این تز مهمّ حکومتی‌ای که امام مطرح کردند که ولایت فقیه را ادامه‌ی ولایت ائمّه‌ی هدی و استمرار آن ولایت، و نیابت از مقام ولیّ‌عصر (ارواحنا فداه) دانستند - که همین هم هست - این برای کسانی که در صدد تسلّط و دست‌اندازی به این کشورند، بسیار سنگین است، بسیار تلخ است، هرجور بتوانند با آن مبارزه میکنند. البتّه عرض کردم، امروز پیچیده‌تر و شدیدتر است؛ نه اینکه نبوده است، قبلاً هم بوده است. از اوّل، قدرتمندان این انگیزه را داشته‌اند که مقابله کنند؛ امروز هم این انگیزه وجود دارد. 🔍 ادامه👇
🔍 ادامه 🔺 سعی کنید رابطه‌ی خودتان را با امام زمان (عج) مستحکم‌تر کنید... 🔹 چه کسانی که اهل تحقیق و تفحّص و پژوهشند - که یک رشته کار به‌عهده‌ی اینها است - چه آنهایی که با صفای قلب خودشان و نورانیّت دل خودشان، مرتبط و متّصل به مقام سامیِ امامت و ولایت آن بزرگوارند و با آن حضرت حرف میزنند - نه روبه‌رو، [ بلکه‌] در خلال زیارت، در خلال زیارت آل‌یاسین، در خلال دعا، در خلال سلام؛ وقتی برای آن بزرگوار دعا میکنید، در حقیقت دارید رابطه میگیرید؛ وقتی «اَلّلهُمَّ کُن لِوَلِیّک» را میخوانید، در واقع دارید ارتباط میگیرید با امام زمانتان، که فرموده‌اند: ما را دعا کنید، ما هم شما را دعا میکنیم؛ وقتی دعا برای فرج آن بزرگوار میکنید، در واقع دارید زمینه را برای دعای آن بزرگوار به خودتان و برای خودتان فراهم میکنید؛ این‌جوری است - این مجموعه‌ی عظیم مؤمنین و مخلصین و دلهای نورانی، باید سعی کنند رابطه‌ی خودشان را با حضرت مستحکم‌تر کنند. لازمه‌ی استحکام رابطه، این نیست که کسی خدمت حضرت برسد؛ نه، لزومی ندارد؛ با حضرت حرف بزنید، سلام کنید، زیارت کنید، با همین زیارات مأثوری که هست یا حتّی با همین زبان معمولی خودتان با حضرت حرف بزنید. خدای متعال پیام شما را، و سخن دل و زبان شما را به آن بزرگوار میرسانَد، و آن بزرگوار مطّلع میشود. امروز این وظیفه‌ی ما است که هرچه بیشتر [رابطه برقرار کنیم‌] و خودمان را آماده کنیم. 🔺 تشکیل نظام اسلامی، مقدّمه‌ی تحقّقِ وعده‌ی بزرگ الهی 🔹 تشکیل نظام جمهوری اسلامی یک مقدّمه و تحقّق یک وعده‌ی کوچک و نزدیک است برای اطمینان به تحقّق آن وعده‌ی بزرگ، که از دسترس ما دور است و نمیدانیم زمانش کِی است. از خدای متعال بخواهید آن وعده را محقّق کند؛ ارتباط قلبی را هرچه بیشتر کنید، از حضرت بخواهید، درخواست توجّه بکنید، درخواست دعا بکنید از آن بزرگوار، و بدانید که آن بزرگوار به این درخواست‌ها توجّه خواهد کرد. 🔖 منتشرشده در شماره جدید نشریه خط حزب‌الله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 انتشار نخستین‌بار 📹 | رهبر انقلاب: وقتی «اَلّلهُمَّ کُن لِوَلِیّک» را میخوانید، در واقع دارید ارتباط میگیرید با امام زمانتان، که فرموده‌اند: ما را دعا کنید، ما هم شما را دعا میکنیم؛ وقتی دعا برای فرج آن بزرگوار میکنید، در واقع دارید زمینه را برای دعای آن بزرگوار به خودتان و برای خودتان فراهم میکنید؛ این‌جوری است. ⛅ 💻 Farsi.Khamenei.ir
4_5783138958296747686.mp3
13.88M
🎧 | قرائت کامل به همراه بیانات و ذکر حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای مدّظلّه العالی از فرازهای آن ⛅ 💻 Farsi.Khamenei.ir ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
حسین دارابی: وقتی در اوج اغتشاشات میون مدارس می‌رفتیم یکی از مهم‌ترین چالش‌ها در مدرسه‌ها، نبود بدنه حزب‌الهی و انقلابی در بین کادر مدرسه خصوصاً معلم‌ها بود. بعضاً شبهه‌های بسیار ساده‌ای بچه‌ها داشتند که چون کسی نبود براشون بگه، مسئله حادتر شده بود. روی بدتر ماجرا هم این بود که توی برخی کلاس‌ها، بدترین حرف‌ها نسبت به نظام و انقلاب از زبون برخی از معلم‌هاشون شنیده میشد و رسماً برخی از معلمین و کادر مدرسه خودشون آتش بیار معرکه شده بودند! این یه مشکل جدی هست که سالیان ساله باهاش درگیریم. بچه‌های حزب‌الهی کمتر دغدغه ورود به عرصه معلمی و آموزش و پرورش (آ.پ) دارند و از قضا اونایی هم که قصد ورود دارند، با سد آزمون‌های استخدامی روبرو هستند. به هر حال کسانی که دغدغه کار آموزشی، فرهنگی و اثرگذاری اجتماعی دارند و مدام سوال می‌پرسند که ما چی کار کنیم، باید عرض کنم که آ.پ و ورود به اون یکی از مهم‌ترین و اثرگذارترین جاهای ممکنه در جریان انقلاب هست. بخش بزرگی از مسیر تمدن‌سازی از دروازه آ.پ رد میشه و این وسط یکی از بزرگ‌ترین معضلات خودِ آموزش و پرورش وجود نیروهای انقلابی، متعهد و متخصص هست. حالا جالب بود، داشتم بررسی می‌کردم دیدم امسال تغییرات جالبی در منابع و روند جذب ایجاد شده و از قضا صدای مافیای کنکور استخدامی رو هم در آورده! چون منابع تغییر کرده، به نوعی نون‌شون آجر شده. (مثلاً شاید براتون جالب باشه بدونید کتاب آقای راجی هم جزو منابع امسال هست ... و البته چند کتاب مهم دیگه در جریان انقلاب) به هر حال اگر دغدغه کار داریم، باید از این فرصت استفاده کنیم و هر کَس به اندازه سهم خودش کمک کنه. ضمن اینکه یک فرصت مناسب استخدامی هم اینجا وجود داره. ⌛ فقط نکته خیلی مهم اینه که آخرین مهلت ثبت‌نام تا جمعه شب ۱۹ اسفند هست (یک بار تمدید شده و به این زمان رسیده) و هر کَس خودش یا اطرافیانش دغدغه کار و کمک به جریان انقلاب دارند، خوبه که از این فرصت استفاده کنند. برای ثبت‌نام هم می‌توانید از طریق آدرس زیر اقدام کنید 👇👇 https://register4.sanjesh.org/NOETRGSelectApCandidate140112 ❗️فقط تا آخر امروز (جمعه ۱۹ اسفند) ساعت ۲۳.۵۹ فرصت ثبت‌نام هست.
22.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 «پیش به سوی پورنوتوپیا با ژوئیسانس» 🔞 🎙️ استاد تحلیل بسیار مهم از اتفاقات أخیر کشور/ چه بر سر نسل جوان ایرانی می‌آید؟ 🚨 فاجعه‌ای که طی صدسال در فرانسه رخ داد این‌بار طی دو دهه جامعه ایران را تهدید میکند! با کاشفان و عوامل هرزگی ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 آقای ! حواست هست به تبری که گرفتی دستت میزنی به ریشه مردم؟ 🎙️ سید_کمیل_موسوی ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────