eitaa logo
مباحث
1.7هزار دنبال‌کننده
36.6هزار عکس
32.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
﷽ 🗒 عناوین مباحِث ◈ قرار روزانه ❒ قرآن کریم ؛ دو صفحه (کانال تلاوت) ❒ نهج البلاغه ؛ حکمت ها(نامه ها، جمعه) ❒ صحیفه سجادیه ؛ (پنجشنبه ها) ⇦ مطالب متفرقه ⚠️ برای تقویت کانال، مطالب را با آدرس منتشر کنید. 📨 دریافت نظرات: 📩 @ali_Shamabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه السلام حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 🔻 با فاصله کمی از قبر مرحوم آخوند کاشی، سید بزرگواری از شاگردهای حاج محمدتقی مسجدشاهی دفن است که معاصر آخوند کاشی و از نوادگان مرحوم کاشف الغطاء بوده به نام سیدفانی؛ خیلی اهل معنا بوده است، 🔸 اول آخوند کاشی فوت می‌کند، بعد مدتی سیدفانی فوت می‌کند. الان قبرهایشان هم نزدیک همدیگر است. سیدفانی که فوت می‌کند یکی از شاگردهای آخوند کاشی که به ایشان هم ارادت داشته است خواب استادش، آخوند کاشی را می‌بیند. 🔹 به آخوند کاشی عرض می‌کند که سید فانی هم بعد از شما فوت کرد. آخوند در خواب می‌گوید: متوجه شدم. شاگرد می‌گوید: آقا! آن طرف در عالم برزخ تفاوت مرتبه ایشان و مرتبه شما چقدر است؟ کدام بالاتر هستید؟ 🔸 آخوند کاشی می‌گوید: "مرتبه او به سه درجه بیشتر از من است؛ یکی اینکه او سید بود و من نبودم. دوم اینکه، او ازدواج کرده بود و من نکرده بودم. سوم اینکه او منبری امام حسین علیه‌السلام بود و من نبودم." 🔹 گاهی شب‌های احیا، در اصفهان احیا می‌گرفتند. این سیدفانی روی منبر همین که بسم‌الله را می‌گفت، خودش و جمعیت شروع به گریه کردن می‌کردند. اصلاً مسجد بی‌قرار می‌شده است. 🔸 در گذشته گاهی برخی مساجد در اصفهان موقع دعا و توسل نورباران می‌شد و همه ذرات نوری مثل باران را می‌دیدند که بر جمعیت می‌بارد. این قضیه یک وقتی تکرار می‌شده است؛ 🔹 الان هم تکیه نورباران و مسجد نورباران در اصفهان داریم. از بس که مردم خالص بودند، شب احیا که می‌آمدند، منبریشان هم همین‌ها بودند، اگر آخوند کاشی هم نبوده شبیه به ایشان بوده است لذا اینجور نتیجه می‌گرفتند.‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ @nasery_ir
مباحث
#آخوند_کاشی #سید_فانی #امام_حسین علیه السلام #ازدواج #سادات حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصر
ره ره 🔻 مرحوم می‌فرمودند من سفر اولی که از عراق آمده بودم، به اصفهان رفتم تا قبرستان تخت فولاد را ببینم. 🔸 در قبرستان تخت فولاد داشتیم قدم می‌زدیم. مرحوم آشیخ مرتضی طالقانی برای من راجع به استادش آخوند کاشی زیاد صحبت کرده بود و می‌گفت اخلاقش یک خرده تند بود. من روی حساب مواردی و خُلقیات ایشان باطناً خیلی مایل نبودم که سر قبر ایشان بروم. 🔹 ایشان می‌فرمود: آنجا داشتم می‌گشتم، دیدم از یک قبری پیوسته نور به سمت آسمان، بالا می‌رود. (مرحوم آیت الله کشمیری این حال را دائماً داشت، داشته‌هایش در ارتباط با مشاهداتش نقد بود.) این نور توجه مرا جلب کرد. 🔸 به مجرد اینکه توجهم جلب شد دیدم به سرعت مرا دارد سمت خودش می‌کشاند و مانند اینکه زانوهایم دارد خودش به سمت این قبر می‌رود. گفتم صاحب این قبر هر که هست از اولیاست بلکه از کُمَّلین از اولیا است. این آقا، خیلی بزرگ است. 🔹 رفتم سر قبر نشستم. دیدم نوشته است وفات فقیه بحق، آخوند ملامحمد کاشی. گفت آنجا بود که در مقابل مراتب این بزرگوار تسلیم شدم. ‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ @nasery_ir