eitaa logo
مباحث
1.6هزار دنبال‌کننده
33.4هزار عکس
29هزار ویدیو
1.6هزار فایل
﷽ 🗒 عناوین مباحِث ◈ قرار روزانه ❒ قرآن کریم ؛ دو صفحه (کانال تلاوت) ❒ نهج البلاغه ؛ حکمت ها(نامه ها، جمعه) ❒ صحیفه سجادیه ؛ (پنجشنبه ها) ⇦ مطالب متفرقه ⚠️ برای تقویت کانال، مطالب را با آدرس منتشر کنید. 📨 دریافت نظرات: 📩 @ali_Shamabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
| ايثار يك مبلّغ طلبه‌اى مى‌گفت: به روستايى رفتم كه آب آشاميدنى نداشتند و هر روز زن و مرد با الاغ و قاطر به چند كيلومترى مى‌رفتند تا از چشمه‌اى آب بردارند. من اين صحنه را كه ديدم خيلى دلم سوخت، به قم آمده خانۀ مسكونى خود را فروختم و پولش را خرج لوله‌كشى فاصلۀ چشمه تا روستا كردم. خانه را فروختم؛ اما يك روستا داراى آب شد. ايشان تا پايان عمر خانه نداشت. بعد از مرگش من اين داستان را در تلويزيون تعريف كردم، يكى از بينندگان داوطلب شد كه براى فرزندانش خانه‌اى بخرد. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| كيفر بى‌ادبى ايام سوگوارى حضرت رضا عليه السلام بود. چند جوان براى عياشى به طرف دشت و صحرا حركت كردند. يكى از آنان گفت: امروز روز شهادت امام رضا عليه السلام است، بيائيد حريم نگهداريم. دو نفر از جوانها با جسارت و بددهنى بدنبال بدمستى رفتند. همين كه مشغول تفريح و عيّاشى شدند، صاعقه‌اى آمد و آن دو را سوزاند و بقيه مريض شدند و تنها جوان اوّلى جان سالم بدر برد. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| حمايت از حيوانات نه انسان‌ها شخصى مى‌گفت: من گماشتۀ خاندان سلطنتى بودم. يك‌بار سگ دربار مريض شد. پس از عكسبردارى معلوم شد كه دريچۀ قلبش گشاد شده است. با هواپيما سگ را براى درمان به آلمان بردند و خانواده سلطنتى همه متأثّر بودند. در حالى كه در همان موقع خواهر من كليه‌هايش از كار افتاده بود و من التماس مى‌كردم و كمك مى‌طلبيدم و چون امكان بردن به خارج نبود، خواهرم مُرد. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| كفش پاره سوّمين بار بود كه قدس سره كفش خود را براى تعمير مى‌فرستاد؛ اما كفاش نمى‌دانست كه صاحب كفش امام است. كفاش گفت: آقا اين كفش را دوبار پيش من آورده‌اند و تعمير كرده‌ام ديگر بس است. آرى، امام خمينى كه رژيم شاهنشاهى را واژگون و جمهورى اسلامى را بنيانگذارى كرد، چنين ساده مى‌زيست. به راستى او فرزند همان مولايى است كه فرمود: آنقدر كفشم را وصله كرده‌ام كه از تكرار آن خجالت مى‌كشم. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| به پيشينيان بعضى از دعاها را مرحوم حاج در مفاتيح‌الجنان نياورده است. از آن مرد بزرگ پرسيدند: چرا چنين دعاهايى را نياورده‌ايد؟ فرمود: اگر همۀ دعاها را در مفاتيح بنويسم، مردم كتاب‌هاى دعاى قبلى را فراموش مى‌كنند و من براى اينكه نام علماى قبلى و آثارشان فراموش نشود، بعضى از دعاها را به كتاب‌هاى ديگر حواله داده‌ام. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| آمدن براى خدا، رفتن براى خدا براى يكى از علماى نجف مهمانى آمد. آيت‌اللّه دو اتاق داشت كه يكى آفتاب و ديگرى در سايه بود. هوا هم خيلى گرم🥵 بود و خانم آيت‌اللّه مريض و در اتاق سايه مشغول استراحت بود. آيت‌اللّه از خانم خواست به اتاق آفتاب☀️ برود. مهمان گفت: من مشتاق ديدار شما بودم و براى خدا به زيارت شما آمده‌ام. آيت‌اللّه گفت: اگر به خاطر خدا آمده‌اى به خاطر خدا هم برو، چون زن مريضم را در اتاق آفتاب گير نگه داشته‌ام. «اِذا قيلَ‌ لَكُمْ‌ ارْجعُوا فارْجعوا» | ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| هيچى به هيچى‌؟! يكى از دوستان طلبه مى‌گفت: رفته بودم . هرچه منبر مى‌رفتم كسى پول نمى‌داد. روزى به ميزبان گفتم: استاد ما در به ما گفته هرجا كه براى تبليغ مى‌رويد پول نگيريد. آيا به شما هم گفته پول ندهيد؟! گفت: نه. گفتم: حالا ما چيزى نمى‌گوئيم شما هم هيچى به هيچى! 😁 ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| نماز كنار سفره يكى از علماى بزرگ، روزى پس از ساعت‌ها درس و بحث به منزل مى‌آيد، سفره غذا پهن مى‌شود؛ عالم فرزانه مى‌بيند كه چند دقيقه‌اى تا آمدن غذا هست، كنار سفره به نماز مى‌ايستد. خانم مى‌پرسد: آقا مگر نماز نخوانده‌ايد؟ مى‌فرمايند: چرا نماز خوانده‌ام؛ امّا مى‌ترسم از اين چند دقيقه سؤال كنند كه چرا عمرت تلف شد؟ ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| سفارش نواب صفوى يكى از خصائص شهيد بزرگوار سيد مجتبى اين بود كه به هنگام نماز هر كجا بود مى‌گفت و به ياران و طرفدارانش هم سفارش كرده بود وقت نماز هركجا بوديد با صداى بلند اذان بگوئيد. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| درس اخلاق پس از اينكه مرحوم با رأى ملّت به رياست جمهورى انتخاب شد، خدمت حضرت امام قدس سره رسيد. امام به ايشان فرمود: شما رئيس جمهور ايران شدى، ولى بايد بدانى كه ايران گوشه‌اى از آسياست، آسيا گوشه‌اى از زمين، كرۀ زمين 🌏🌍🌎گوشه‌اى از منظومۀ شمسى، منظومۀ شمسى گوشه‌اى از كهكشان و كهكشان گوشه‌اى از ... 🪐 يعنى رياست تو را فريب ندهد و مغرور نكند. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| احترام پدر در ايام عيد يكى از وزرا براى عيد ديدنى و زيارت امام، به همراه پدرش خدمت ايشان رسيدند. امام پرسيد: اين پيرمردى كه پشت سر شماست كيست‌؟ گفت: ايشان پدرم هستند. امام بسيار ناراحت شد و در حالى كه آثار ناراحتى در چهرۀ امام نمايان شده بود فرمود: پدرت را پشت سر انداخته‌اى‌؟ درست است كه وزير هستى؛ امّا هر چه باشى فرزند اويى. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| دعاى پدر نيمه شبى پدر قدس سره براى دعا و مناجات آماده شده بود، حال خاصى به او دست مى‌دهد، اشك در چشمانش حلقه زده فكر مى‌كند كه چه دعايى بكند، يك مرتبه صداى گريۀ نوزاد در گهواره، افكارش را متوجّه بچه مى‌كند و مى‌گويد: خدايا! اين بچه را مروّج دين قرار بده. دعاى پدر مستجاب مى‌شود و اين طفل علامه مجلسى مى‌شود كه حدود ٢٠٠ كتاب تأليف مى‌كند. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| در برابر والدين آية اللهى را سراغ دارم كه دست پدرش را مى‌بوسيد، همچنين در حالات شهيد آية‌اللّه صدر شنيده‌ام كه ايشان مرتّب دست مادرش را مى‌بوسيد. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| تقليد از چه چيزى شخصى بعد از ناهار مقيّد بود بخوابد. از او سؤال شد چطور شد شما بعداز ناهار مى‌خوابى‌؟ گفت: شنيده‌ام كه امام بعد از ناهار مى‌خوابيدند. گفتم: چطور شما فقط‍‌ از خواب امام، مى‌كنى‌؟ چرا امام را نمى‌بينى‌؟ ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙️ همسر علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه به مناسبت سالروز بزرگداشت حضرت علامه طباطبایی (ره) ره ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
| سفارش نواب صفوى يكى از خصائص شهيد بزرگوار سيد مجتبى اين بود كه به هنگام نماز هر كجا بود مى‌گفت و به ياران و طرفدارانش هم سفارش كرده بود وقت نماز هركجا بوديد با صداى بلند اذان بگوئيد. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
🌷 ویژه | بازجوی ساواک دوست دوران کودکی‌ام بود 🔹️ حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای مدظله از مبارزات دوران طاغوت و پیروزی انقلاب اسلامی ✏️ در سال ۱۳۴۲ شمسی برای تبلیغ در ایام ماه رمضان در اواخر زمستان به زاهدان رفتم که دوباره بازداشت شدم. بعد از بازجویی مرا بیرون بردند و سوار ماشین کردند و به خارج از شهر بردند. هوا تاریک و بسیار سرد بود. فهمیدم جایی که مرا برده‌اند پادگان نظامی است. مرا در بازداشتگاه نگهبانی انداختند. این میهمان جدید برای سربازان غیرمنتظره بود. سربازان از جای خود برخاستند و دور مرا گرفتند و با احترام به من سلام دادند. فرمانده سربازان وقتی آن رفتار را از افراد خود دید سریعاً مرا به مکانی انفرادی برد. صبح زود به مقر ساواک منتقل شدم. ✏️ در طی این مدت از من بازجویی شد که چند ساعت طول کشید. تعجب کردم وقتی دیدم که بازپرس از دوستان دوران کودکی من است و من در بازی‌های کودکانه‌ی او و برادرانش شرکت می‌کردم. پدر و برخی برادرانش از علما و سادات بودند. عصر بود که مرا به فرودگاه آوردند و به همراه دو مأمور در هواپیما نشاندند. بعداَ متوجه شدم که عازم تهران هستیم. این نخستین سفر من با هواپیما بود. در هواپیما به مسائل مختلفی می‌اندیشیدم. به آینده‌ی این نهضت اسلامی که برپا شده... به برپاکننده‌ی نهضت امام خمینی... به آینده‌ای که در انتظار من بود. 🖼 برگرفته از کتاب "" ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
🌷 ویژه | سکوت امام(ره) 🔹️ حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای مدظله از مبارزات دوران طاغوت و پیروزی انقلاب اسلامی ✏️ وقتی در مشهد بودم نام امام خمینی را شنیدم. ایشان آن زمان به «حاج آقا روح‌الله» معروف بودند و شهرت ایشان در میان طلاب به‌خاطر جدّیت در تدریس بود. هر طلبۀ جوانی که در درس جدیت و کوشایی داشت، مشتاق شرکت در دروس ایشان در حوزۀ قم بود. پس از آنکه در سال ۱۳۳۷ به قم رفتم در دروس اصول فقه امام شرکت کردم و این درس‌ها را طی شش سالی که قم بودم ادامه دادم. تا پیش از حرکت امام خمینی در سال ۱۳۴۱ هیچگونه نشانه‌ای از انقلابی‌بودن در ایشان مشاهده نمی‌شد. استادی جدّی بود با لباسی مرتب و فوق‌العاده تمیز.  ✏️ سر به زیر وارد جلسه درس می‌شد، به هیچ‌یک از طلاب نگاه نمی‌کرد، درس خود را با جدیت می‌‌داد، به پرسش‌ها و بحث‌های طلاب با دقت و توجه تمام پاسخ می‌گفت. اکنون که به آن روزها می‌اندیشم از سکوتی که این مرد پیش از اعلام نهضت خود داشت خیلی متعجّب می‌شوم. اعلامیه‌هایی که پس از آغاز نهضت صادر کرد، نشان می‌دهد که ایشان همچون آتش‌فشان خاموشی بوده که یکباره فوران کرده است. همواره گفته‌ام: ریاضت سکوت امام، یکی از بزرگ‌ترین ریاضت‌ها بوده. او مصداق کامل انسان مومن بود.  🖼 برگرفته از کتاب "" ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 کتاب صوتی | قسمت ششم 🩸خون دلی که لعل شد " حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای مدظله العالی از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب" ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │📖 @feqh_ahkam │💌 @arame_janam │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
🖱🔍 برای دسترسی به مطالب کانال مطالعه، هشتگ #⃣ مورد نظر را دنبال بفرمائید ... 💫✨ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ | | | 📘📖 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ | 🎙🎧 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ | | 📗📚📕 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ علیهم‌السلام 🎞🎙🎬 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
🖱🔍 برای دسترسی به مطالب کانال مطالعه، هشتگ #⃣ مورد نظر را دنبال بفرمائید ... 💫✨ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ | | | 📘📖 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ | 🎙🎧 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ | | 📗📚📕 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ علیهم‌السلام 🎞🎙🎬 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/joinchat/1140064696C1ae59c4850 🖱 با کلیک بر روی آدرس☝️ وارد کانال مطالـ📖ـعه شوید ... ╭═══════๛- - - ┅ ╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
| كتك مبارك 🤕 مرحوم پدرم بسيار اصرار داشت كه من محصل حوزه علميه و روحانى شوم ولى من مخالفت مى‌كردم، لذا براى ادامه تحصيل به دبيرستان رفتم. روزى به مدير مدرسه گزارش دادم كه چند نفر از همكلاسى‌هايم در مسير راه مدرسه، ديگران را اذيّت مى‌كنند، مدير هم آنها را تنبيه كرد. آنها متوجّه شدند و در تلافى با هم همفكر شدند و در مسير برگشت كتك مفصّلى به من زدند كه سر و صورتم 🤕 سياه شد و بى‌حال روى زمين افتادم و به سختى خود را به منزل رساندم. پدرم گفت: محسن چى شده‌؟ گفتم: هيچى، مى‌خواهم بروم و شوم! 😅 امروز بسيار خوشحال هستم كه در اين مسير قدم گذارده‌ام و خدا را شاكرم كه چگونه با حادثه‌اى مسير زندگيم را عوض كرد. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────