eitaa logo
مباحث
1.8هزار دنبال‌کننده
42.5هزار عکس
39.2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
﷽ 🗒 عناوین مباحِث ◈ قرار روزانه ــــــــــــ ❒ قرآن کریم ؛ @Nafaahat | @ye_ayeh ❒ نهج البلاغه ؛ @nahj_olbalaghe ❒ صحیفه سجادیه ؛ @ghararemotalee ⚠️ برای تقویت کانال، مطالب را با آدرس منتشر کنید. 📨 دریافت نظرات: 📩 @ali_Shamabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
: «عرفه» شاید شبیه روزیست که من آقاجان را شناختم. ✍️ شاید چهار پنج سالم بود، که خودم را به خواب می‌زدم که خانه‌ی آقاجان بمانم و مرا نبرند خانه! و این فقط یک فضولی بود شاید... برای شنیدن صدای مناجاتِ نیمه شبِ آقاجان، که روی ایوان خانه‌ی گِلی‌شان ساعتها می‌نشست، گاهی نماز می‌خواند، گاهی چای می‌خورد، گاهی حافظ می‌خواند، و گاهی هم مثنوی «طالب و زهره» را .... • شاید او فهمید که من تمام مدت خلوتش را بیدارم و جُم نمی‌خورم تا صدایش را گوش کنم، شاید هم هرگز نفهمیده باشد. • اما تمام سهم من از همین آقاجان، «بازی» بود. روی شانه‌هایش می‌نشستم و او مرا در حیاط می‌گرداند و برای خودم از روی درختان میوه می‌چیدم. گاهی ازگیل، گاهی نارنگی، گاهی گلابی .... • سالهاست که حالتهای عجیب آقاجان را که در کودکی برایم جالب بود می‌فهمم. امّا دیگر ندارمش که یواشکی تماشایش کنم. امروز داشتم فکر می‌کردم ماجرای ما و امام، ماجرای من و آقاجان بود. او دلش کجا گیر بود و نجوایش تا کجا بالا می‌رفت، و سهم من از او به اندازه‌ی درکم از او بود... بازی، بازی، بازی ... • ما قرنهاست داریم با نعمتهای خدا بازی می‌کنیم و حواسمان نیست. مخصوصاً با بزرگترین نعمت خدا، که همه‌ی خداست در کالبد انسان! «خلیفة‌الله» یعنی جانشین خدا! ما با جانشین خدا چه کردیم؟ راه به سمت خدا باز کردیم؟ یا دست توسل زدیم به او برای اینکه بازی‌های دنیایمان را قشنگ‌تر و جذّاب‌تر اداره کند. «عرفه» شاید شبیه روزیست که من آقاجان را شناختم. اما دیر شده بود! ※ما هنوز در دنیاییم امّا... و عرفه روز «فهم امام» است. نگذاریم دیر بشود... @ostad_shojae
: «من خودم را تنها مقصرِ این اتفاق می‌دانستم.» ✍️ شروع طوفان‌الاقصی بود که یک موج قدرتمند دابسمش «سلام یا مهدی» در شبکه‌های اجتماعی شکل گرفت و بدنبال آن، این سوال ترند اول و موضوع داغ دنیا شد: Who Is Imam Mahdi? این درد که جهان می‌خواهد او را بشناسد ولی آنچه که موتورهای جستجو به او پیشنهاد می‌دهند در خوشبینانه‌ترین حالت زندگینامه، تاریخ تولد و غیبت، علائم ظهور، خروج سفیانی، نبرد قرقیسیا و .... است و تمام... دردی بود که به استخوانم می‌زد! • هیچ کلیدواژه‌ای نبود که موتورهای جستجو روی آن بنشینند و بیاورندش بالا تا به جستجوگر بگویند؛ کسی که دنبالش می‌گردی؛ هیچ کجا نیست! همین‌جاست در جهان درون تو! و تو باید او را در درون خودت سرچ کنی! • جایی نبود نوشته باشد: سری بزن به درون خودت، هر وقت خودت (انسان) را شناختی و قوای پنج‌گانه‌ات را کشف کردی، و بخش فوق‌عقلانی (انسانی‌)ات را باور کردی، چشمانت او را خواهد دید! او کسی است که صاحب این قوه (روح) بی‌نهایت و کمال‌خواه توست، و تو از همان روح ِکامل خلق شده‌ای. کسی نگفت تو قبل از آنکه بپرسی «امام مهدی» کیست؟ باید بپرسی «من کیستم؟» و باز کسی نگفت تو همان نطفه‌ی بالقوه‌ای که باید با او به سمت مقام خودت (انسان کامل) حرکت کنی! ✘ آنجا بود که من خودم را تنها مقصرِ این اتفاق می‌دانستم... و می‌دانم و خدا بر صدق این جمله گواه است. زیرا تمام این سوالها در سایت منتظر پاسخ دارند ولی هرگز برای جهان در دسترس نبوده‌اند. این بود که تصمیم گرفتیم: سایتی را با همین موضوع و بر اساس مسیری که خداوند برای شناخت حجتش معرفی کرده، ایجاد کنیم! (آنکس که خودش را بشناسد خدا را شناخته، و هرکه خدا را بشناسد نبی او را می‌شناسد، و هر که نبی را بشناسد، امامش را ) • این سایت برای معرفی امام مهدی علیه‌السلام، چرخ می‌‌زند در جهان درون آدمها! اول آینه می‌گیرد که باور کنند تمام غیب، گستره‌ی زندگی و ارتباطات آنهاست و اگر امروز در حصر بدن و ارتباطات زمینی گیر کرده‌اند، فقط بخاطر این است که نمی‌دانند پادشاهند ! پادشاهی که خدا آسمان را برای پرواز گاه و بیگاه آنها خلق کرده است. پادشاهی که دقیقاً می‌تواند آنقدر بزرگ شود که درزمین جای خدا، نماینده باشد. نماینده... یعنی کسی که آینه می‌‌شود و دیگری را به بقیه می نمایاند! • اواسط کار بودیم که رسیدیم به روزهای پرالتهاب جهان و تظاهرات گسترده جهانی ضد صهیون . با خودم می‌گفتم طغیان مردم غرب در برابر تمدن طبیعت‌گرایی، ظاهرِ قضیه است! باطنش طلب یک جایگزینِ طاهر است! یک تمدن تمیز! و ما باز هم با اینهمه منابع شیعه هنوز آماده‌ی معرفی تمدن الهی نیستیم... و باز من تنها مقصرِ این اتفاق بودم. داشتم این محتوا را در دستم... ولی تبدیل نشده بود ! • هفته پیش اولین فاز این پروژه تمام شد. لینکش را برایتان می‌گذارم. اما این پروژه بقدر وسعت صاحبش، فاز دارد که باید رشد کند و کامل شود. دیروز که نتیجه‌ی انتخابات رفت به سمتِ یک انتخاب آخرالزمانی، دیدم تنها علّت درست یک انتخاب که مانع افتادن‌ها و کج رفتن‌ها می‌‌شود : «انسان شناسی» است! انسان‌شناسی می‌دهد ⬅️ امام‌شناسی انسان‌شناسی می‌دهد ⬅️ زمان‌شناسی انسان‌شناسی می‌دهد ⬅️ فوریت شناسی انسان‌شناسی می‌دهد ⬅️ فتنه شناسی انسان‌شناسی می‌دهد ⬅️ مسئولیت شناسی √ دیدم نه تخریب لازم است، نه تعریف! کافی است مردم خودشان و جایگاه‌‌شان را در قلّه نهایی تاریخ، و نقش‌شان را در گام‌های نهایی قبل از قلّه ادراک کنند. دیگر با شناخت جهان‌بینی کاندیداهای حاضر، و مقایسه‌ی شاخصه‌های حکمرانیِ انسان محور، به سادگیِ خوردن یک لیوان آب، قادرند درست‌تر را از درست، یا درست را از غلط تشخیص دهند. • این بود که سیرِ محتوایی این هفته‌ی صفحات استاد همین شد! و از امروز خدمتتان تقدیم می‌شود : یکشنبه : تفاوت دولت های انسانی (اسلامی) با دولتهای طبیعت محور دوشنبه : شاخصه‌های مدیر تراز در دولت انسانی (اسلامی) سه شنبه : سیر حرکت تاریخ بسمت ظهور موعود و حساسیت و جایگاه زمان کنونی در این سیر تاریخی چهارشنبه : لزوم ایجاد دولت (مدل) مقدمه ساز برای محکم کردن پایه های تمدن نوین اسلامی پنج شنبه : نقش ما در زمان حساس کنونی (رسیدن انقلاب به مرحله نهایی بلوغ) برای تشکیل دولت مقدمه ساز جهان آینده این سیر پنج گانه محتوایی، اولین خروجی سایت Who Is Imam Mahdi است که می‌توانید این سایت سه زبانه را که تازه فاز اول تولید را از سر گذرانده و در مرحله‌ی تکمیل و رشد است در آدرس زیر ببینید👇 whoisimammahdi.com کم کم تمام نواقصش را رفع و آنرا برای استفاده بیشتر و بهتر رشد خواهیم داد ان‌شاءالله. از طریق پشتیبانان صفحات اجتماعی برای شنیدن تمام نظرات و پیشنهادات شما به گوشیم. @ostad_shojae
: «شاخصه‌‎های انتخاب اگر واضح‌ باشند، نه تخریب لازم است، نه تعریف!» ✍️ شاید پنجاه تا پارچه‌فروشی را گز کرده بودیم! به هر مغازه که وارد می‌شد در مورد پارچه‌ای که مدنظرش بود توضیح می‌داد و فروشنده هر مغازه، شبیه‌ترین پارچه‌ به توضیحاتِ او را برایش باز می‌کرد! از نحوه حرکت ابروهایش کاملاً میشد فهمید که : «این یکی هم نه»! انگار گوشهایش تعریف و تمجید فروشنده‌ها را از آنهمه پارچه نمی‌شنید اصلاً. • کودکش خسته شد و من بیشتر از آن کودکِ طفل معصوم! گفتم : اگر اجازه بدهی ما به هتل برگردیم، شما دنبال این پارچه باز هم بگرد. مثل اینکه از این پیشنهاد به وجد آمده باشد، ابروهایش از هم فاصله گرفتند و خنده‌ی مرموزی آمد به لبانش و دست پسرکش را گذاشت در دست من و رفت! • چند ساعت بعد با پارچه‌ای که دقیقاً همان جنس و رنگ مورد نظرش را داشت برگشت. و چنان نشاط داشت که... مطمئناً اگر من جایِ او بودم از خستگی نابود شده بودم! گفتم : این همه ساعت را دنبال این پارچه بودی؟ خیلی از پارچه‌هایی که دیدیم از این بی‌نهایت بهتر بودند. گفت : نه آنها به کارِ مدلی که من انتخاب کردم نمی‎‌آمدند. • چند ساعت بعد همه خواب بودند و من روی بالکن آن اتاق رو به حرم به این فکر می‌کردم که : شاخصه‌‎های انتخاب اگر واضح‌ باشند، نه تخریب لازم است، نه تعریف! او می‌دانست برای هدفش، فقط فلان پارچه به کارش می‌آید! نه تعریف آنهمه فروشنده تصمیمش را عوض کرد، و نه این تعجب من او را پشیمان. ※ با خودم گفتم : تردیدها زمانی سراغ ما می‌آیند که آگاهی‌مان کافی نیست! نمی‌دانیم نقطه‌ی هدف کجاست؟ برای رسیدن به آن هدف، چه ابزاری لازم داریم؟ و نقطه‌ای که در آن ایستاده‌ایم چقدر تا هدف فاصله دارد؟ • در جلسه‌ی چینش محتوای صفحات‌مان نیز دوباره تکرار کردم: شاخصه‌‎های انتخاب اگر واضح‌ باشند، نه تخریب لازم است، نه تعریف! اینکه جریان امروزِ جامعه را تخریب‌ها و هوچی‌گری‌ها به خطا می‌برد یعنی فعالیت‌های فرهنگی در موقع خودش موثر نیفتاده است! و جامعه هنوز شاخصه‌های یک دولت تراز انسانی را که توان برقراری عدالت و آزادی را در تمام ابعاد وجودی‌ مردم داشته باشد؛ نمی‌شناسد. • این بود که محور دومین روز از مسیرِ محتوایی تعریف شده‌ی ما در صفحات ، برای نزدیک شدن انتخابات به یک تراز، «شناسایی شاخصه‌های مدیر تراز در دولت انسانی» است. هدف را اگر بشناسیم و شاخصه دست مان باشد، محال است هیچ پارچه‌فروشی نظرمان را عوض کند. @ostad_shojae ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
: دولتِ کریمه روی آب بنا نمی‌شود که ... : لزوم ایجاد دولت (مدل) مقدمه ساز قبل از ظهور، برای تحکیم پایه های تمدن نوین اسلامی ✍️ هفت سال پیش بود! شاهِ خطورات مغزم، ایجاد یک جریانِ نقطه‌زن در تایم‌لاین کشورهای مختلف دنیا برای معرفی اربعین بود. • نیروهایِ جهادی که از صفحات رسمی استاد شجاعی به ما مراجعه کردند، تقریباً هزار نفر بودند، و من برای ایجاد ساختاری که در ذهنم برای ساماندهی این پتانسیل بود نیاز به مشورت یک متخصص رسانه‌ در حوزه بین‌الملل داشتم. • وقت گرفتم از دفتر یکی از اساتیدی که آن‌موقع‌ها سمتی در حوزه هنری داشتند. رفتم و با استقبال گرم ایشان روبرو شدم. هدفی که در ذهنم داشتم و آنچه برای نظم این تشکیلات در ذهنم بود را برایش توضیح دادم. • ساکت نشست و خوب گوش کرد. حرفهایم که تمام شد به عقب رفت و به صندلی‌اش تکیه داد و چند دقیقه سکوت کرد! تماشا می‌کردمش و هیچ نمی‌گفتم! با یک حرکت سریع رو به جلو بلند شد ایستاد و گفت : دست بردار! این کار تو نیست! گنده‌تر از تو، با بودجه‌های کلان قادر به انجام چنین کاری نبودند! و ... • او همچنان حرف می‌زد و من نمیدانم چرا، نه تهِ دلم خالی میشد و نه حرفهایش از گوشم پایین‌تر می‌رفتند! کلماتش انگار در ابتدای مجرای گوش من پودر می‌شدند و به قلبم نمی‌رسیدند! اینکار از نظر من کار ساده‌ای بود، فقط یک برنامه‌‌ریزی دقیق می‌خواست که بچه‌‌ها دقیقاً منطبق بر توانایی‌های علمی و تسلطشان به مفاهیم انسان‌شناسی شیعی و زبانهای گوناگون دنیا در کشورهای مختلف دسته بندی شوند و کلیدواژه‌ها و محورهای فعالیتشان مشخص شود و ..... • شاد و شنگول از دفترش آمدم بیرون! و تا سه راه طالقانی پیاده رفتم و فکر می‌کردم! یادم افتاد داستان خواب امام خمینی (ره) را ... که نقشه‌ی ایران آتش گرفته بود و ایشان با عبایشان خاموشش کردند! و فهمیدند که باید برای نجات ایران تنهایی قیام کنند! • با خودم گفتم : قیام فقط مخصوص انبیاء و اولیآء الهی نیست که! هر کسی در دنیا رسالتی در ساخت آینده دارد که باید تنهایی... تنهایی که نه... دونفری (خودش و خدا) باهم بروند و انجامش دهند: انّ معیَ ربّی سیهدین! • خلاصه رفتم و شروع کردم و کم‌کم همه باهم کار را یاد گرفتیم و در تایم‌لاین‌های مختلف دنیا تقسیم شدیم و شروع کردیم به کار و ایجاد دایره‌ی اثرگذاری در مخاطبان مورد نظر. که امروز همین شبکه تعاملی بزرگترین ابزار ماست برای نشر و توزیع محتوای سایتِ Who is Imam Mahdi • چند وقت پیش تماسی داشتم از طرف ایشان برای حمایت از یک محتوای بین‌المللی، که فهمیدم می‌دانند «کار به سرانجام رسیده» و آن کاری که ایشان می‌خواهند بسترش مهیاست الحمدالله... و دیشب تمام خاطره این ماجرا در زمانِ مناظره با من بود! از جنس مناظره‎‌ها کاملاً مشخص بود: دو جهان متفاوت با دو جهان‌بینیِ متفاوت روبروی هم نشسته‌اند، و کلماتشان در ابتدای مجرای گوش دیگری پودر می‌شود! √ جهان‌بینی یکی؛ جهان‌بینیِ «شدن» است و «خودمان می‌توانیم» ... یعنی ما و خدا دونفری! √ جهان‌بینی دیگری؛ جهان‌بینی «گفتگو و کدخدامحوری» و «کار ما بتنهایی نیست» • کار سختی نیست فهم مسئله ! برای بیننده‌ای که اندکی فهم توحید داشته باشد و در تمام زندگی‌اش، فقط باز کردن گره‌ها را به انگشتهایی که با چشم دیده می‌شوند نسپرده باشد، و بداند امداد غیب چه شکلی است ؛ «نه تعریف لازم است و نه تخریب» همین گفتگوها کافی است همان جهان‌بینی را برگزیند که « امام (ره) از دلِ آن برخاست» و گفت : «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند»! • ایجاد دولتِ کریمه، بیش از یازده قرن است معطلِ این نبرد مانده است: نبرد «کبر» و «توحید» این آزمون های آخر قبل از قلّه، آزمونهای انتخابِ سبک اداره‌ی جهان است! انتخاب ما نشان می‌دهد که به طلبِ «جهانِ توحیدی» رسیده‌ایم که امام بیاید و ستونهایش را بنا کند؟ یا هنوز نگرانی‌‌مان فقط روسری و سفره و آزادی جنسی است؟ • دولتِ کریمه روی آب بنا نمی‌شود که ... دولتی با جهان‌بینیِ توحیدی و آدمهای موحد می‎خواهد که این سبک از زندگی را بفهمند و بخواهند. 🌐 whoisimammahdi.com
: «آ باریکلااااا ... من از اولش می‌دانستم تو خیلی عاقلی!» : نقش ما در زمان حساس کنونی ( بلوغ انقلاب) برای تشکیل دولت مقدمه ساز جهان آینده. ✍️ الآن را نمی‌دانم! ولی هشت نُه سال پیش مهاجرت پزشکان و جراحان حاذق به کشور کانادا مُد شده بود. • خوب یادم هست که چند سالی را برای اینکه اقامت دائم و شرایط کار قطعی در آن کشور فراهم شود، شش ماه اینجا بودند و شش ماه آنجا! سرمایه‌های نخبه‌ی کشورمان، خانواده‌هایشان را آنجا سُکنیٰ می‌دادند و خودشان رفت و آمد می‌کردند، تا شرایط برای مهاجرت کامل با امکانات خاص فراهم شود. • دوره‌های فشرده‌ی زبان، آشنایی با فرهنگ مردم آن کشور، شناسایی جغرافیایی آن کشور و مراکز تفریحی و خدماتی و درمانی شناسایی آداب و رسوم و نوع تغذیه مردم آن کشور و .... مشغله‌ی این دوره از زندگی تمام این عزیزان بود. • گاهی با خودم فکر می‌کردم؛ این هدف چقدر شیرین است که تحمل دوری شش ماهه از خانواده را آسان می‌کند. •گذشت و ... این موج مهاجرت به کانادا هر روز قوی‌تر و طالبش بیشتر می‌شد. •همان وقتها بود: به من که پرستاری در اتاق عمل کودکان بودم پیشنهادِ مهاجرت دادند. اما نه به کشور کانادا، بلکه به مؤسسه منتظران منجی علیه‌السلام در ری برای راه‌اندازی واحد رسانه. جایی که رسالتش «آینده پژوهی، آینده شناسی، و اصلاح جهان‌بینیِ انسانها برای ورود به دولت کریمه و آینده حتمی و موعود قرآن» بود. • برخلافِ پزشکانی که خیلی قاطع پیشنهادِ مهاجرتشان را می‌پذیرفتند، برای من اینکار ساده اتفاق نیفتاد! چون آنان «جهانِ آینده»ای که قرار بود بدان ورود کنند را به چشم می‌دیدند، و من جهت پیوستن به یک جریان‌ِ آینده‌ساز برای «حکومت صالحان» باید شغلم را ترک می‌کردم، که نه با چشم دیده می‌شد و نه معلوم بود کِی اتفاق بیفتد. • یکسال طول کشید تا به یقین رسیدم؛ امروز اولین پلّه از عاشورای من است، و من باید تازه انتخاب کنم، می‌خواهم بروم و قطره‌ای در اقیانوس آینده سازی باشم یا نه .... • یادم هست روزی که استعفا کردم: یکی از پزشکانی که نزدیک به دو دهه، باهم کار کرده بودیم و حالا او هم مثل من مهاجر بود (او به کانادا و من به ری)، از من پرسید: با علاقه‌ی عجیب تو به جراحی کودکان، هرگز فکر نمی‌کردم، این بخش را رها کنی! گفتم: گاهی یک عشق می‌آید و سبقت می‌گیرد و مجبورت می‌کند به مهاجرت! گفت: یعنی می‌خواهی مهاجرت کنی؟ گفتم: بله! گفت: آ باریکلااااا ... من از اولش می‌دانستم تو خیلی عاقلی! گفتم : نه، تازه عاقل شده‌ام. گفت: کارهای مهاجرتت را کرده‌ای؟ گفتم : بله دعوتنامه آمده برایم! گفت: از کجا؟ گفتم: از ! گفت : کجاااا ؟ گفتم : ری .... از سوی نماینده امام هادی علیه‌السلام، حضرت عبدالعظیم حسنی! گفت : دیوااااااانه 😅..... خیلی جدی ادامه دادم: می‌روم برای ساخت جهانِ آینده! شما میروی کانادا فقط آینده‌ی خودت را می‌سازی، من می‌توانم اگر از آزمونهای پیاپیِ این عشق بیرون بیایم، علاوه بر شناختن و ساختن جهانِ آینده‌ی خودم، به بقیه نیز برای ورود موفق به این جهانِ حتمی (حکومت صالحان) کمک کنم! با نگاه عاقل اندر سفیهی گفت: عاقبت بخیر باشی ... و پسِ سرش را خاراند و رفت! • سحر دیروز در حرم راه می‌رفتم و فکر می‌کردم که این هفت سال از مهاجرت من به ری، پُر بود از آزمونهای انتخاب! آزمونهای عجیب و غریب! آیا اهلِ ماندنی یا رفتن؟ بالاخره می‌مانی پایِ اهل بیت علیه‌السلام، یا رها می‌کنی و می‌روی؟ ... ✘ در همین فکرها بودم که با جمله‌ای از امام صادق علیه‌السلام در ورودی حرم روبرو شدم که این هفت سال هرگز ندیده بودمش: «مَنِ اتَّقى مِنكُم و أصلَحَ فَهُوَ مِنّا أهلَ البَيت.» هر کس تقوا کند و «به اصلاح مشغول باشد» از ما اهل بیت است. و استاد هزار بار گفته بود: ریشه‌ی اصلاح خود و جهان ... فقط یک چیز است: «حاکمیت امام حق بر زمین» • شبیه تشنه‌ی تبداری که آب گوارایی نوشیده باشد آرام گرفتم و با خودم و گفتم: گاهی شاید امتحان‌ها برای خیلی ها سخت باشد، گاهی هم شاید مشارکت در یک انتخاب که در جهت ایجاد مدل مقدمه ساز برای تحقق تمدن الهی در آینده جهان است، آنقدرها هم سخت نباشد... ولی جمعیت کثیری را در زمره‌ی گروهی قرار می‌دهد که دغدغه‌ی حذف ریشه‌های طاغوت و حاکمیت توحید را در جهان دارند: یعنی همان «منّا اهل البیت» ! • گاهی چقدر حقیقت واضح است ... دنبال کسی باشید که دنبال برپایی حکومت صالحان است! «ولی ما خیلی وقتها چشمانمان به نور حساسیت دارد و نور می‌زندش..!» @ostad_shojae
: «باطن من چه شکلی است؟ اگر دین ابزار باطن‌سازی است پس چرا پیامبر اسلام صلوات الله علیه فرمودند: امّت من در قیامت به صورت ده حیوان محشور می‌شوند؟» ✍️ موضوع روز امروز، ریشه‌ای‌ترین مشکل دنیاست، که به ساده‌ترین و بی‌ارزش‌ترین شکل ممکن با آن برخورد می‌شود! به شما قول می‌دهیم، ‎پاسخ کلیدی‌ترین ریشه‌ی مشکلات دنیا را امروز به ساده‎‌ترین بیان ممکن دریافت خواهید کرد. - اگر دین علت قوام و حیات بشر است؛ پس چرا بشر از اول خلقتش تا کنون نتوانسته یک جامعه دین‌مدار تشکیل دهد؟ - چرا بی‌دین‌ها فارغ‌تر، شادتر و آسان‌تر زندگی می‌کنند؟ - آیا واقعاً بدون قوانین دست و پا گیر رساله نمی‌توان مسیر کمال را پیمود؟ - چرا من به عنوان یک انسان دیندار، از قدرت، نشاط و عزت نفس کافی برخوردار نیستم؟ - چرا فرزندان من با اینکه در خانواده‌‌ای متدین زندگی می‌کنند، ولی دین‌گریز شده‌اند و علاقه‌شان به سبک زندگی غربی بیش از سبک زندگی اسلامی است؟ اینها مهمترین سوالات بی پاسخی است که اگر بصورت مهندسی و ریشه‌ای به آنها پاسخ داده شود؛ «همین فهم پاسخ این سوالات» برای حل تمام این مشکلات کافیست! نیاز به هیچ فعالیت فرهنگی دیگری نیست ! @ostad_shojae
: «شاخصه‌های اسلام انگلیسی» ✍️ به گپ روز دیر رسیدم، بچه‌ها اولین محتوای امروز را پست کردند! اما برای موضوع روز امروز در همین غرفه مرکزی کمپین who is imam mahdi در نجف اتفاقی افتاد که گپ روز امروز را ساخت. پریشب تازه پنج دقیقه بود که رسیده بودیم! هنوز همه چیز روی هوا بود! با زحمت تیمی که از دو روز قبل رسیده بودند، غرفه مرکزی برپا شده بود، ولی ما سر و سامان نداشتیم. • ایستاده بودم دم در غرفه، یک آقا و خانم به ما نزدیک شدند. گفتند این جمله روی لباسهای شما روی غرفه و تمام کارهای شما یعنی چی؟ یعنی چی Who is imam mahdi مگر شیعه امامش را نمی‌شناسد که شما از این عبارت استفاده میکنید؟ ✘ گفتم: شیعه یک جا ضعف خیلی بزرگ دارد: اینکه شاخصه های مهدویت شیعی و مبارز را نمی‌داند! چون اساساً جنس امام و جنس ارتباط با امام را خودش هم نشناخته است! برای همین به سه آسیب جدی مبتلا شد: ۱ـ خودش به یک رابطه شخصی و عاطفی با امامش نرسید مثلاً رابطه‌ای شبیه رابطه‌اش با امام حسین علیه السلام. وگرنه تکلیف ظهور مشخص شده بود. ۲ـ چون شاخصه نداشت: نتوانست فرقه‌های انحرافی را در مهدویت تشخیص دهد و این شد که خودش یا نسلش در معرض فتنه‌ی فرقه‌های انحرافی آلوده شدند. ۳ـ اگر کسی از شیعه ای بپرسد امام مهدی کیست: نمی تواند جز یک اشاره تاریخی بر اساس معرفت نفس به اثبات امام در جهان درون هر شخص برسد. • همینطور که من حرف میزدم در چشمان مرد قد بلند گندم‌گون اشک جمع میشد. • حرفهایم که تمام شد گفت: ما دو تابعیتی هستیم: عراقی/ ایرانی و در کربلا زندگی می‌کنیم. پسر نوجوانی دارم، که حس میکنم کم کم دارد به یک فرقه که در کربلا هم بسیار جدی دارند کار می‌کنند متمایل شده است. از حرفهایی که می‌زند این را حس کرده‌ام، اما بلد نبودم چگونه راه را از چاه نشانش دهم تا بیمه‌اش کنم و خودش توان افتراق داشته باشد. • امروز که آمدیم خانه پدری، خدمت امام علی علیه‌السلام به حالت فقر افتادم به دست و پای ایشان. الآن داشتم رد میشدم اسم غرفه شما مرا به اینجا کشاند. گفتم: تبیین به روش پیامبران یعنی: «تبیین خودِ واقعی هر کسی به خودش!» یعنی معرفت نفس، یعنی همان «من عرف نفسه، فقد عرف امامَه» • «سایت امام مهدی علیه السلام» از شاخصه‌های انسان شناسی شروع می‌کند تا می‌رسد به امام شناسی و در آخر به زمان‌شناسی و نقش خودش در ظهور امام! یعنی همین تنها روش پیامبران. از هیچ فرقه انحرافی هم حرف نزدیم، فقد شاخصه دادیم و تمام ... کسی که خود و امامش را بشناسد، و معیار بداند قطعاً: ـ هم می‌تواند رابطه خودش را با امام اصلاح کند. ـ هم فرقه های انحرافی این رابطه را براحتی تمیز دهد. ـ هم امام مهدی علیه السلام را براحتی به هر آدمی در جهان معرفی کند. • بروشور را گرفتند و اسکن کردند و همانجا نشستند و در این معارف با اشتیاق چرخ می‌زدند. @ostad_shojae Whoisimammahdi.com
هدایت شده از 📚📖 مطالعه
💬 : استغاثه چیست ؟ چرا باید استغاثه کرد؟ استغاثه در آخرالزمان چگونه می‌تواند موانع مسیر ظهور را بردارد؟ چیست و چگونه می‌توان بدان پیوست ؟
هدایت شده از 📚📖 مطالعه
💬 : نکته‌هایی که باید تا : در سرعت سرسام‌آور حوادث از خودتان محافظت کنید‼️
💬 : وقایعِ نهاییِ فلسطین، تکان‌های نهایی تاریخند؛ که باطن‌های پنهانِ بسیاری را برملا و رسوا می‌کنند.
💬 : « روز نکبت » 😑 امروز روز نکبت است ؛ « 15 می» ! پانزدهم می، در فلسطین به «روز نکبت» معروف است ! 15 می 1948 که در آن آوارگی هفتاد درصد از فلسطینیان کلید خورد. بطوریکه کلیدها 🗝 و اسناد منازل و زمین‌هایشان را با خود نگه داشتند با این امید که بتوانند پس‌شان بگیرند. اینکه ما نه در مدارس‌مان، و نه در دانشگاه‌هایمان، نه در مورد تولد مولود شوم اسرائیل چیزی آموختیم، و نه از شروع جریان فجایعی که تاریخ را به اینجا رساند؛ غفلتی تمدنی است ! غفلتی نابخشودنی و در حق آینده جهان! 🔻شاید بپرسید چرا غفلتی تمدنی؟ 🔻 چرا خیانتی در حق آینده جهان ؟ و شاید بپرسید نقش من در این غفلت چقدر بوده؟ و مسئولیت من در جبران آن چقدر است ؟ #⃣ موضوع روز امروز به بررسی «روز نکبت» که هشتگ ترند امروز جهان است اختصاص دارد؛ و این در حالیست که ایران همچنان در سکوت فرهنگی نسبت به این مسئله مهم جهان به سر می‌برد‼️ ____________ @ostad_shojae ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
هدایت شده از 📚📖 مطالعه
: «عرفه» شاید شبیه روزیست که من آقاجان را شناختم. ✍️ شاید چهار پنج سالم بود، که خودم را به خواب می‌زدم که خانه‌ی آقاجان بمانم و مرا نبرند خانه! و این فقط یک فضولی بود شاید... برای شنیدن صدای مناجاتِ نیمه شبِ آقاجان، که روی ایوان خانه‌ی گِلی‌شان ساعتها می‌نشست، گاهی نماز می‌خواند، گاهی چای می‌خورد، گاهی حافظ می‌خواند، و گاهی هم مثنوی «طالب و زهره» را .... • شاید او فهمید که من تمام مدت خلوتش را بیدارم و جُم نمی‌خورم تا صدایش را گوش کنم، شاید هم هرگز نفهمیده باشد. • اما تمام سهم من از همین آقاجان، «بازی» بود. روی شانه‌هایش می‌نشستم و او مرا در حیاط می‌گرداند و برای خودم از روی درختان میوه می‌چیدم. گاهی ازگیل، گاهی نارنگی، گاهی گلابی .... • سالهاست که حالتهای عجیب آقاجان را که در کودکی برایم جالب بود می‌فهمم. امّا دیگر ندارمش که یواشکی تماشایش کنم. امروز داشتم فکر می‌کردم ماجرای ما و امام، ماجرای من و آقاجان بود. او دلش کجا گیر بود و نجوایش تا کجا بالا می‌رفت، و سهم من از او به اندازه‌ی درکم از او بود... بازی، بازی، بازی ... • ما قرنهاست داریم با نعمتهای خدا بازی می‌کنیم و حواسمان نیست. مخصوصاً با بزرگترین نعمت خدا، که همه‌ی خداست در کالبد انسان! «خلیفة‌الله» یعنی جانشین خدا! ما با جانشین خدا چه کردیم؟ راه به سمت خدا باز کردیم؟ یا دست توسل زدیم به او برای اینکه بازی‌های دنیایمان را قشنگ‌تر و جذّاب‌تر اداره کند. «عرفه» شاید شبیه روزیست که من آقاجان را شناختم. اما دیر شده بود! ※ما هنوز در دنیاییم امّا... و عرفه روز «فهم امام» است. نگذاریم دیر بشود... @ostad_shojae