eitaa logo
مباحث
1.7هزار دنبال‌کننده
34.2هزار عکس
29.9هزار ویدیو
1.6هزار فایل
﷽ 🗒 عناوین مباحِث ◈ قرار روزانه ❒ قرآن کریم ؛ دو صفحه (کانال تلاوت) ❒ نهج البلاغه ؛ حکمت ها(نامه ها، جمعه) ❒ صحیفه سجادیه ؛ (پنجشنبه ها) ⇦ مطالب متفرقه ⚠️ برای تقویت کانال، مطالب را با آدرس منتشر کنید. 📨 دریافت نظرات: 📩 @ali_Shamabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ دستخط اجازه اجتهاد و روایت آیت‌اللّه نائینی به آیت‌الله حاج سیدجواد خامنه‌ای 🔻 آیت‌الله حاج سیدجواد خامنه‌ای -پدر رهبر انقلاب-، روحانی زاهد و ساده‌زیست و فرزند آیت‌الله سیدحسین خامنه‌ای از روحانیون آزاداندیش و حامی مشروطه‌ی آذربایجان بود. 🔹 ایشان حوالی سال‌های ۱۲۹۷ هجری شمسی بود که راهی شد و بعد از حدود نه سال اقامت در مشهد برای تکمیل مراتب علمی‌ راهی اشرف و حوزه‌ی علمیه‌ی این شهر شد. آیات عظام محمدحسین نائینی و سیدابوالحسن اصفهانی از جمله اساتیدی بودند که سیدجواد در این مدت پای درسشان حاضر بود. 🔸 حاج سیدجواد پس از چند سال حضور در درس آیت‌الله نائینی از ایشان اجازه‌ی و اجتهاد گرفت و بعد از پنج سال دوباره راهی مشهد شد. 📝 تصویر بالا نسخه‌ای از دستخط اجازه اجتهاد و روایت آیت‌اللّه نائینی است به آیت‌الله حاج سیدجواد خامنه‌ای که حضرت آیت‌الله عبدالکریم آن را تأیید کرده است... 🌐 @Mabaheeth
👹 مکرون منفور و اهانت کننده به ساحت مقدس رسول الله(صلی‌الله علیه وآله) در حرم شریف کاظمین(علیهم‌السلام) آیا موضعی درباره این هتاکی آشکار ندارد؟! الکاظمی چرا جرأت کرده با احساسات مذهبی مسلمانان بازی کند؟ آیا حمایت ضمنی طیفی از متولیان مذهبی عراق موجب این تجرّی شده است؟ باید منتظر واکنش و مواضع علمای نجف ماند... ◽ @rozaneebefarda 🌐 @Mabaheeth
46 - معجزه علوی (علیه السلام) در اوقات مجاورت حقیر در نجف اشرف در ماه محرم، سنه 1358 از طرف حکومت عراق اکیداً از قمه زدن و سینه زدن و بیرون آمدن دستجات منع شده بود. برای اینکه در حرم مطهر و صحن شریف سینه زنی نشود از طرف حکومت، اولِ شب، درهای حرم و رواق را قفل کردند و همچنین درهای صحن را و آخرین دری که مشغول بستن آن شدند در قبله بود و یک لنگه آن را بسته بودند که ناگاه جمعیت دسته سینه زن هجوم آورده وارد صحن شده و رو به حرم مطهر آوردند درها را بسته دیدند، در همان ایوان مشغول عزاداری و سینه زنی شدند. ناگاه عده ای شُرطی با رئیس آنها آمده و آن رئیس با چکمه ای که بپا داشت در ایوان آمده و بعضی را می زد و امر کرد آنها را بگیرند. سینه زنها بر او هجوم آوردند و او را بلند کرده و در صحن انداختند و سخت او را مجروح و ناتوان ساختند و چون دیدند ممکن است قوای دولتی تلافی کنند و بالأخره مزاحمشان شود، با کمال التجا و شکستگی خاطر، همه متوجه در بسته حرم شده و به سینه می زدند و می گفتند ( یا عَلی فُکّ الْبابَ ) ما عزادار فرزندت هستیم . پس در یک لحظه، تمام درهای حرم و رواق و صحن گشوده گردید و بعضی موثقین که مشاهده کرده بودند برای حقیر نقل کردند که میله‌ای آهنین که بین درها و دیوار بود وسط آنها بریده شده بود . و بالجمله سینه زنان وارد حرم مطهر می شوند. سایر نجفی ها که با خبر می شوند همه در صحن و حرم جمع می شوند و شُرطی ها پنهان می گردند . موضوع را به بغداد گزارش می دهند دستور داده می شود که مزاحم آنها نشوید. در آن سال در و بیش از سالهای گذشته اقامه عزا شد و این معجزه باهره را شعرا در اشعار خود نقل نموده و منتشر ساختند. از آن جمله یکی از فضلای عرب اشعار یکی از ایشان را بر لوحی نوشته و به دیوار حرم مطهر چسبانده بود و بنده هم چند شعر آن را همانوقت یادداشت کردم بدین قرار : مَنْ لَمْ یُقِرَّ بِمُعْجِزاتِ الْمُرْتَضی (علیه السلام) * صِنْوِ النَّبِیِّ ( صلی الله علیه وآله ) فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ فَتَحَتْ لَنَا اْلاَبْوابَ راحَةُ کَفِّهِ * اَکْرِمْ بِتِلْکَ الرّاحَتَیْنِ و َاَنْعُمِ اِذْ قَدْ اَردُوا مَنْعَ اَرْبابِ الْعَزاءِ * بِوُقوُع ما یَجْرِی الدَّمُ بِمُحَرَّمٍ فاذا الْوَصِیُّ بِراحَتَیْهِ ارْخُوا * اَوْ ماء فَفُکَّ الْبابُ حِفْظا لِلدَّمِ و چنانچه در شعر آخر اشاره شده ، راستی اگر این عنایت از طرف آن حضرت نشده بود ، عظیمی برپا می شد و خونها ریخته می گردید ، صَلَواتُ اللَّهِ وَ سَلامُهُ عَلَیْهِ .
💎 | پدری که استاد بود. ⭐️ ما را عادت داده بود که هیچ فرصتی را از دست ندهیم و هیچ روزی را بدون بهره‌گیری از و نگذرانیم. ایشان از تعطیلی درس حوزه در ایّام و همچنین ماه‌های تابستان هم بهره می‌گرفت. در هفت روز اوّلِ ماه محرّم به من درس می‌گفت و سه روز بعد از آن را به مجالس روضه‌ی (علیه‌السّلام) می‌رفت. 🔆 چیزی را به نام «تعطیلی تابستانی» قبول نداشت و می‌گفت: ما در علی‌رغم هوای طاقت‌فرسا و گرمای سخت، درسمان را ادامه می‌دادیم؛ بنابراین تابستان‌ها در مشهد چرا باید درس و تحصیل تعطیل شود؟‍! 📖 مطوّل¹ را در ماه‌های تعطیل تابستان خواندم. شیخ فشارکی در تابستان از قم به مشهد می‌آمد و دو ماه می‌ماند. من او را قبلاً دورادور می‌شناختم، چون پیشتر در مشهد ادبیات عرب را تدریس می‌کرد و بعد هم که به قم می‌رفت، به تدریس همین دروس در قم می‌پرداخت. از او خواستم در مشهد به من مطوّل درس بدهد، که پاسخ مثبت داد و من ساعت‌هایی طولانی از روز را به درس خواندن در نزد او می‌پرداختم. لذا بیان و مقداری از معانی و بدیع مطوّل را در خلال دو تابستان ـ یعنی ظرف چهار ماه ـ به پایان رساندم. 💥 شیخ فشارکی بعداً فهمید که من مکاسب² هم می‌خوانم و لذا از پیشرفت سریع من در فقه شگفت‌زده شد. او خود، این کتاب را در قم تدریس می‌کرد. 🔰 پدرم بر درس خواندن ما به طور مستمر نظارت می‌کرد. ما را گاه با تشویق و گاه با تندی، به آن ترغیب می‌کرد. من همیشه تسلیم روش پدر و مُجری خواست او بودم. هرگاه در مورد درسی که می‌خواندم، اظهار نظر می‌کردم، پدرم خیلی خوشحال می‌شد و به من که چهارده پانزده ساله بودم، می‌گفت: تو مجتهدی و قدرت استنباط داری. 💡 با برادرم مباحثه می‌کردم. پس از مباحثه، پدرم ما را به اتاق خود می‌خواند، از ما می‌کرد و آنچه را نتوانسته بودیم بفهمیم، برایمان توضیح می‌داد. 🏡 خانه‌ی ما سه اتاق داشت. دو اتاق از آنِ پدر بود: یک اتاق نسبتاً بزرگ برای میهمان‌ها، و یک اتاق هم برای و غذا‌ خوردن و استراحت؛ شبیه حجره‌ی طلّاب. ما هم همگی یک اتاق داشتیم: چهار برادر و چهار خواهر، با مادر! در مواردی که میهمان یا داشت، ناگزیر بودیم بیرون خانه بمانیم! در اتاق مخصوص پدر، میزی به درازا و پهنای ۸۰ در ۴۰ بود. پدر در سمت طول میز چهارزانو می‌نشست، ما هم هر دو کنار یکدیگر در یک سمت عرض آن می‌نشستیم. به‌خاطر هیبت و جدّیّت پدر در اثنای درس و مذاکره، من و برادرم بر سر اینکه کدام دورتر از پدر بنشینیم، با هم کشمکش داشتیم! 💯 بی‌شک این تندی و خشم پدر هر‌چند جنبه‌های منفی داشت؛ امّا منکر جنبه‌های مثبت آن نمی‌توانم بشوم؛ زیرا این سخت‌گیری ما را منضبط بار آورد و از انحرافاتی که برای برخی فرزندان روحانیّون به علّت عدم توجّه به آنها پیش می‌آمد، به دور داشت. یکی دیگر از اثرات آن نیز این بود که من توانستم ادبیات عرب و دوره‌ی سطح فقه و اصول را در پنج سال و نیم به پایان برسانم... _____________________ ۱- مطول: این کتاب شرحی است در زمینه علوم زبان عربی ۲- مکاسب: از مهمترین کتابهای فقهی شیعه در باب معاملات 💭 بخشی از خاطرات دوران جوانی و مبارزات آقا به نقل از کتاب «خون دلی که لعل شد» ▪️به مناسبت سالگرد درگذشت آیت‌الله سیدجواد حسینی‌خامنه‌ای رضوان الله تعالی علیه @Nojavan_khamenei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱ روز تا اربعین... حال و هوای مشایه طریق به ╭──────๛- - - - - ┅╮ │🏴 @Mabaheeth 🥀 ╰─────────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حرم به استقبال میلاد امیرالمؤمنین علیه‌السلام رفت. علیه‌السلام ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │📖 @feqh_ahkam │💌 @arame_janam │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 زدن سایبان از تا برای پیاده روی ╭────๛- - 🚩 - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────