eitaa logo
مباحث
1.7هزار دنبال‌کننده
35.8هزار عکس
31.5هزار ویدیو
1.6هزار فایل
﷽ 🗒 عناوین مباحِث ◈ قرار روزانه ❒ قرآن کریم ؛ دو صفحه (کانال تلاوت) ❒ نهج البلاغه ؛ حکمت ها(نامه ها، جمعه) ❒ صحیفه سجادیه ؛ (پنجشنبه ها) ⇦ مطالب متفرقه ⚠️ برای تقویت کانال، مطالب را با آدرس منتشر کنید. 📨 دریافت نظرات: 📩 @ali_Shamabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه السلام سلام الله علیها 🔻راوي مي‌گويد: وقتي بنا بود قافله آقا (علیه السلام) از مدينه به سمت مکه حرکت کند، شترهايي را دیدم که اثاث و مَشک آب رويشان است و شترهايي که محمل رويشان است. منتظر بودم ببينم چه کساني از بني‌هاشم همراه قافله می شوند. ديدم در کمال عفت و بزرگي، خانمي سياه‌پوش قدم از خانه بيرون گذاشت. آقاي جواني، سي و چندساله ساعدش را گرفته، اين خانم دستش را روي ساعد آقا گذاشته است. براي سوار شدن به نزديک محمل آمدند. اين آقا زانويشان را خم کردند تا آن خانم سوار شود. پرسيدم ايشان کیست؟ گفتند: زينب بنت علي. گفتم: آن آقا که بود؟ گفتند: آقا قمر بني هاشم. 🔸 مانند پروانه دور خاندان آقا سيدالشهداء علیه السلام مي‌چرخيد. اين بود که وقتي اسرا را خواستند از حرکت دهند، بي‌بي همه را سوار کرد، رو به کرد، الوداع برادرم عباس «انتَ الذي أخرجتَني من منزلي» برادرم برخيز خواهرت مي‌خواهد سوار محمل شود. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ @nasery_ir
4_201676679079264482.mp3
10.89M
علیه السلام 🎧 روضه علیه السلام 🎙 حجت‌الاسلام و المسلمین دام عزّه ⏱ زمان: ۱۱ دقیقه @Nasery_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 گزارش تصویری | مراسم عزاداری شب تاسوعای حسینی(ع) در حسینیه امام خمینی(ره). 🏴 🎞 تصاویر 👇 https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=50737#i
27.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین مسعود عالی در مراسم عزاداری شب تاسوعای حسینی(ع) در حسینیه امام خمینی(ره). 🏴 ◾️ Farsi.Khamenei.ir
-69067008_2071563669.mp3
10.56M
🎙 بشنوید | سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین مسعود عالی در مراسم عزاداری شب تاسوعای حسینی(ع) در حسینیه امام خمینی(ره). 🏴 ◾️ Farsi.Khamenei.ir
30.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | روضه‌خوانی آقای حاج مهدی رسولی در مراسم عزاداری شب تاسوعای حسینی(ع) در حسینیه امام خمینی(ره). 🏴 ◾️ Farsi.Khamenei.ir
1083121410_-734954651.mp3
8.27M
🎙 بشنوید | روضه‌خوانی آقای حاج مهدی رسولی در مراسم عزاداری شب تاسوعای حسینی(ع) در حسینیه امام خمینی(ره). 🏴 ◾️ Farsi.Khamenei.ir
تصویر شهید سیدحسن آیت که به دست عوامل نفوذی به شهادت رسید.
.
.
.
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ این مرد را افشاگری‌هایش ترور کرد! 🔻 از علیه جریان لیبرال، جبهه ملی و نهضت آزادی تا تصویب اصل و واگذاری فرماندهی کل قوا به ولی‌فقیه در قانون اساسی 🔺 به مناسبت ۱۴ مرداد، سالروز ترور ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
🏴 حرکت امام حسین (علیه‌السّلام) منطق مستحکم داشت ◾️ رهبر انقلاب: عنصر منطق و عقل در حرکت و بیانات امام حسین (علیه‌السّلام) متجلی است؛ قبل از شروع این حرکت، از هنگام حضور در مدینه تا روز شهادت. جمله، جمله‌ی این بیانات نورانی، بیان‌کننده‌ی یک منطق مستحکم است. خلاصه‌ی این منطق هم این است که وقتی شرایط متناسب بود، وظیفه‌ی مسلمان، «اقدام» است؛ این اقدام خطر داشته باشد در عالی‌ترین مراحل، یا نداشته باشد.۱۳۸۴/۱۱/۰۵ 🏴 Farsi.Khamenei.ir
علیه السلام 💠 بی‌قراری برای امام حسین علیه السلام 🔻 برای حضرت اباعبدالله علیه السلام، دلی نمی شکند مگر بعد از نسبی و . انسان در مصائب حضرت اباعبدالله علیه السلام مدتی باید تمام دلش آب شود، این هایی که ما می کنیم، خوب است؛ ولی آن اثر، برای وقتی است که انسان به خودش بپیچد و با تمام وجود فریاد بزند و صبر و قرار نداشته باشد، اینطوری ائمه علیهم السلام را درک کند و معرفت داشته باشد و در این بی قراری و محبت بسوزد. ‌ ‌ 💬 حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری دام عزّه ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ @Nasery_ir
علیه السلام 🔻از معجزاتي كه ما بايد به آن توجه كنيم دعای حضرت اباعبدالله (عليه السلام) در گودال قتلگاه است. ایشان يك دعايي دارند که حدود چهار خط است. 🔸 لحظه‏ هاي آخري كه حضرت اباعبدالله (عليه السلام) ‏در گودي قتلگاه افتاده بودند، اين را كردند و اين معجزه است. اين رقم الفاظ و اين رقم معاني بلند در آن حال واقعا معجزه است. در آن حال، اين طور ارتباط با خداي متعال برقراركردن و اين كلمات زيبا را گفتن واقعا عجیب است: 🔹‏« اللهُمَّ أنتَ مُتَعالي المكانِ، عظيمُ الجبروتِ، شديدُ المِحال غنيٌّ عَنِ الخلائقِ، عريضُ الكِبْرياءِ، قادرٌ علَى مَا تشاءُ، قريبُ الرَّحمةِ، صادِقُ الوَعْدِ، سَابِغُ النِّعمةِ، حَسَنُ البلاءِ، قريبٌ إذا دُعِيتَ، مُحيطٌ بما خَلَقْتَ، قابِلُ التوبةِ لمن تابَ إليكَ، قادرٌ على ما أَرَدْتَ، مُدرِكٌ ما طَلَبتَ، شَكورٌ إذا شُكِرتَ، ذَكورٌ إذا ذُكِرتَ، أدعوكَ مُحتَاجاً وأرغبُ إليك فَقيراً، وأفزَعُ إليك خائِفاً، وأَبكِي مَكروباً، وأستعينُ بكَ ضَعِيفاً، وأتَوَكَّلُ عَليكَ كَافِياً. اللهُمَّ احكُمْ بَينَنَا وبينَ قومِنَا، فإنَّهم غرُّونَا وخَذَلُونَا، وغدَرُوا بِنَا وقتلونا، ونحنُ عِترةُ نبيِّكَ، وَوِلدُ حبيبِكَ محمَّدٍ الذي اصطفيتَه بالرسالةِ، وائتمنتَهُ على الوحيِ، فاجعَل لنَا من أمرِنا فرَجاً ومخرَجاً يا أَرحم الراحمينَ". دعاي خيلي زيبايي‏ست. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ @nasery_ir ‌ ‌
علیه السلام
* 🔻 در آن لحظه های آخر اتفاقات دردناکی افتاده که هر سنگی را بر می‌داشتند زیر آن خون تازه می آمد؛ چه اتفاقاتی در نظام هستی افتاد! ولی گروهی هم در همان وقت داشتند زندگی معمولی خودشان را ادامه می دادند! ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔺کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 🔹 تلگرام و ایتا: @Nasery_ir 🔸 واتساپ: www.al-hady.ir ‌ ‌
* 🔻اصحاب حضرت سید الشهداء علیه السلام اینکه حالا مشهور است که می‌گویند که تیغ و نیزه و سنگ و ابزاری که دشمن به سمت اینها پرت می‌کرد، اینها احساس درد نمی‌کردند، نه اینکه اینها حسشان باطل شده باشد. 🔸یک نمونۀ قرآنی عرض کنم، یوسف علیه السلام وقتی وارد شد در فضای میهمانی زلیخا، زن‌های اشراف مصر را زلیخا دعوت کرده بود. مخصوصاً زن مهمانی برود خیلی حواسش هست. کلاس کار بهم نخورد. میوه برای اینها آورده بود. چاقو بود. برداشتند، ولی ورود حضرت یوسف علیه السلام با اینها چه کار کرد که اینها شروع کردند دستشان را ببرند؟ (یوسف، 31) 🔹نه اینکه انسان احساس درد نکند. گاهی یک حس عیان و یک درک مضاعف و یک عشق الهی غلبه می‌کند و آن حس طبیعی بدن، تحت الشعاع قرار می‌گیرد. لباس‌هایش را در می‌آورد در جنگ می‌گوید که من را می‌ترسانید از سنگ انداختن، بزنید. به او گفتند تو خودت شجاع بوده‌ای، اهل جنگ بوده‌ای، مگر دیوانه شده‌ای لباس‌هایت را در می‌آوری؟ زره‌ات را در می‌آوری. کلاه‌خودت را کنار می‌گذاری. گفت «حُبُّ الحُسَینِ اَجَنَّنی» اگر دیوانه هم شدم، دیوانۀ عشق حسین هستم. این الگو، این اسوه، این مقام، این مرتبه هیچ کجای عالم پیدا نمی‌شود. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ @nasery_ir ‌ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ۱۴۰ 🏷️ ارزش میانه روی ┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄ ❁• وَ قَالَ عليه‌السلام مَا عَالَ مَنِ اِقْتَصَدَ ┅───────────────┅ ☜ و درود خدا بر او، فرمود: آن كه ميانه روى كند تهيدست نخواهد شد. ─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─ ♻️ ترجمه فیض‌الاسلام: امام عليه السّلام (در ترغيب به ميانه‌روى) فرموده است: تنگدست نشد كسيكه (در زندگى) ميانه روى پيشه نمود (در قرآن كريم س ۱۷ ى ۲۹ مى‌فرمايد: «وَ لاٰ تَجْعَلْ‌ يَدَكَ‌ مَغْلُولَةً‌ إِلىٰ‌ عُنُقِكَ‌ وَ لاٰ تَبْسُطْهٰا كُلَّ‌ اَلْبَسْطِ‍‌ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً» يعنى دست خود را به گردنت مبند «در صرف مال سختگير مباش» و نه بسيار باز و گشاده دار كه «هر كدام كنى» به نكوهش و حسرت و اندوه بنشينى). 🇯‌ 🇴‌ 🇮‌ 🇳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام عليه السلام در اين كلام كوتاه و نورانى خود اشاره به آثار ميانه‌روى در امور كرده و مى‌فرمايد: «كسى كه در هزينه‌كردن ميانه‌روى كند هرگز فقير نخواهد شد»؛ (مَا عَالَ‌ مَنِ‌ اقْتَصَدَ) . «عال» از ريشۀ «عيل» (بر وزن عين) در اصل به معناى عيالمند شدن است؛ ولى اين واژه به معناى فقير نيز به كار رفته است. بعضى گفته‌اند اگر از مادۀ «عول» باشد به معناى فزونى عيال است و اگر از ريشۀ «عيل» باشد به معناى فقر است و «اقتصاد» به معناى ميانه‌روى در هر كار مخصوصاً در امور مالى است. اين معنا امروز هم در مقياس كوچك خانواده و هم در مقياس وسيع جامعه ثابت شده است كه اگر از اسراف و تبذير پرهيز شود و در هزينه كردن سرمايه‌ها صرف‌جويى و ميانه‌روى گردد بسيارى از مشكلات حل مى‌شود؛ مشكل زمانى براى فرد يا جامعه پيدا مى‌شود كه حساب دقيقى براى هزينه‌ها و نيازها در نظر نگيرد و يا بى‌حساب و كتاب آنچه را دارد هزينه كند كه به يقين زمانى فرا مى‌رسد كه فرد يا جامعه در فقر فرو مى‌روند. در منابع اسلامى نيز روايات فراوانى در اين زمينه ديده مى‌شود، از جمله در روايتى از رسول خدا صلى الله عليه و آله مى‌خوانيم: «الإقْتِصادُ فِى النَّفَقَةِ‌ نِصْفُ‌ الْمَعِيشَةِ‌؛ ميانه‌روى در مخارج زندگى نيمى از معيشت انسان را تأمين مى‌كند». در حديثى از امير مؤمنان عليه السلام در غرر الحكم مى‌خوانيم: «مَنْ‌ صَحِبَ‌ الْاِقْتِصادَ دامَتْ‌ صُحْبَةُ‌ الْغِنىٰ‌ لَهُ‌ وَ جَبَرَ الْاِقْتِصادُ فَقْرَهُ‌ وَ خَلَلَهُ‌ ؛ كسى كه همنشين ميانه‌روى باشد غنا و بى‌نيازى پيوسته همنشين او خواهد بود و اقتصاد فقر او را جبران و مشكلات او را برطرف مى‌سازد».
78 - پاداش احسان عالم بزرگوار جناب آقای حاج معین شیرازی که چند داستان از ایشان نقل شد، فرمودند که آقا سید حسین ورشوچی که در بازار تهران ورشو فروشی دارد وقتی سرمایه اش از کفَش می رود و مقدار زیادی بدهکار می شود، روزی دختری وارد مغازه اش می شود و می گوید من یهودیه ام و پدر ندارم 120 تومان دارم و می خواهم شوهر کنم و شنیده ام تو شخص درستکاری هستی این مبلغ را بگیر و معادل آن اجناسی که در این ورقه نوشته شده است جهت جهیزیه ام بِده . قبول کردم و آنچه داشتم دادم بقیه را از مغازه های دیگر تدارک کردم و قیمت مجموع 150 تومان شد، دختر گفت جز آنچه دادم ندارم، گفتم من هم نمی خواهم. دختر سر بالا کرد و به من کرد و رفت؛ پس اجناس را در گاری گذاردم و چون کرایه را نداشت بدهد از خودم دادم و به خانه اش رفت. روزی با خود گفتم که به رفیقم حاج علی آقا علاقه بند که از ثروتمندان تهران است حالم را بگویم و مقداری پول بگیرم. صبح زود به شمیران رفتم و دو من سیب به عنوان هدیه خریدم‌. در امامزاده قاسم درب باغ او در زدم باغبان آمد سیب را دادم و گفتم به حاجی بگویید حسین ورشوچی است. چون گرفت و رفت به خود آمدم و خود را ملامت کردم چرا رو به خانه مخلوقی آوردی و به امید غیر او حرکت کردی؟ فوراً پشیمان شده و فرار کردم و به صحرا رفتم و در خاکها به سجده و گریه مشغول شدم و مرتباً توبه و از پروردگار خود طلب آمرزش می نمودم. چون خواستم به شهر برگردم از راهی که احتمال نمی رفت گماشتگان حاجی مرا ببینند برگشتم و چون می دانستم دنبال من خواهد فرستاد تا نزدیک ظهر به مغازه نرفتم. وقتی مطمئن شدم که دیگر کسی از گماشتگان حاجی را نمی بینم به مغازه آمدم. شاگردان گفتند تاکنون چند مرتبه گماشتگان حاجی علی آقا آمدند و تو نبودی، بلافاصله نوکر او آمد و گفت شما که صبح آمدید چرا برگشتید الحال حاجی منتظر شماست . گفتم اشتباه شده است، رفت پسر حاجی آمد و گفت پدرم منتظر شماست. گفتم من با ایشان کاری ندارم بالأخره رفت پس از ساعتی دیدم خود حاجی با عصا و حال مرض آمد و گفت چرا صبح برگشتی حتماً کاری داشتی بگو ببینم حاجت تو چیست ؟ من سخت منکر شدم و گفتم اشتباه شده است. خلاصه حاجی با قهر و غیظ برگشت. چند روز بعد هنگام ظهر در خانه نان و انگور می خوردم یکی از تجار که با من رفاقت داشت وارد خانه شد و گفت جنسی دارم که به کار تو می خورد و مدتی است انبار منزل را اشغال کرده و آن خشت لعاب ورشو است . گفتم نمی خواهم؛ بالأخره به من فروخت به همان مبلغی که خریده بود از قرار خشتی هفده تومان نسیه. طرف عصر تمام آنها که از هزار متجاوز بود آورد، انبار مغازه ام پر شد. فردا یک خشت را برای نمونه به کارخانه ورشو سازی بردم گفتند از کجا آوردی ؟ مدتی است این جنس نایاب شده بالأخره خشتی پنجاه تومان خریدند و من تمام بدهی خود را پرداختم و سرمایه را نو کردم و شکر خدای را به جا آوردم . 👈 این داستان و نظایر آن به ما می فهماند که شخص موحد هنگام گرفتاری به غیر خدا باید امیدی نداشته باشد و بداند اگر از غیر او برید و به او چسبید به بهترین وجهی کارش را درست خواهد فرمود.