هدایت شده از مباحث
enc_16444893779070712002697.mp3
5.28M
😭 نگاه ابی عبدالله
😭 پناه دل بیچارست
😭 کجا مثل حرم میشه
😭 برا کسی که آوارست
🎙 محمدحسین #پویانفر
به ضریح تو، گره میزنم
همه ثانیه هامو امام حسین (علیهالسلام)
سر ذوقمه، میگیرم اگه
همه قافیه هامو #امام_حسین (علیهالسلام)
همین ساعت همین لحظه
الان باید حرم بودم
اگه دنیا به کامم بود
الان شاید حرم بودم
حسین جانم حسین جانم
نگاهِ ابی عبدالله
نگاهمو عوض کرده
هوای دلمو داشته
که راهمو عوض کرده
دیگه خستم از، همه غیرِ تو
پُرِ کاسهی صبرم امام حسین (علیهالسلام)
کَرَمت رو باز، برسون بهم
شب اول قبرم امام حسین (علیهالسلام)
همون ساعت همون لحظه
اگه میشه کنارم باش
تو تنهایی تو گرمای
شب سرد مزارم باش
حسین جانم حسین جانم
نگاه أبی عبدالله
میگن که نگران بوده
عبایی که رو دوشش بود
تو دستای سنان بوده
نه عمامه و، نه یه پیرهن
دیگ نایی نداره امام حسین (علیهالسلام)
واسه دست و پا، زدنش اصلاً
دیگ جایی نداره امام حسین (علیهالسلام)
همون ساعت همون لحظه
یکی نیزه به پهلو زد
خدا لعنت کنه شمرو
که روی سینه زانو زد
#شب_جمعه
مباحث
📹 ببینید | توصیههای روز گذشته رهبر انقلاب به دولت سیزدهم 🏷 #دیدار_هیئت_دولت 📥 سایر کیفیتها👇 http
📢 براساس «نقشه جامع» عمل کنید
👈 ۳۰ توصیه کلیدی رهبر انقلاب اسلامی در دیدار اخیر دولت سیزدهم
🏷 #دیدار_هیئت_دولت
🔍 بخوانید👇
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50862
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | چند نکته در مسئله اولویتدار اقتصاد
🏷 #دیدار_هیئت_دولت
📥 سایر کیفیتها👇
https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=50832
مباحث
📹 نماهنگ | اکسیر تولید 👈 راه حل مشکل معیشت و اقتصاد 🔍 متن کامل پیام نوروزی رهبر انقلاب👇 https://far
🔰 رهبر انقلاب: بهبود معیشت مردم وابسته به #تولید_داخلی است
🏷 #دیدار_هیئت_دولت
🔍 متن کامل بیانات را بخوانید:
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50834
مباحث
📸 تصویری از حضور امروز #حجتالاسلام_رئیسی در یکی از روستاهای کرمان | #ایستاده_در_غبار
🔰 ۳۱ سفر استانی در ۱۱ ماه حادثه درخشانی است
🔺️ رهبر انقلاب: این سفرهای استانی خیلی حادثهی درخشان و مهمّی است. اینکه ۳۱ سفر در ۱۱ ماه انجام بگیرد به سرتاسر کشور، نقاط محروم، دورافتاده، صحنههای کمنظیری اتّفاق بیفتد و دیده بشود از همدلی صادقانهی با مردم و نظارت میدانی به مسائل گوناگون مردم، خیلی چیز مهمّی است. ۱۴۰۱/۶/۸
🏷 #دیدار_هیئت_دولت | #سخن_نگاشت
💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | این راه را ادامه دهید
🔺️ مروری بر توفیقات دولت سیزدهم در بیانات رهبر انقلاب در دیدار ۸شهریور۱۴۰۱
🏷 #دیدار_هیئت_دولت
💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تنها رئیس جمهور #شهید ایران، شهید محمدعلی رجایی
@montazar
-----------------------------
🌐 @Mabaheeth
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انیمیشن "سلام بر ابراهیم" - قسمت اول | امدادهای غیبی
شادی ارواح طیبه شهدا #صلوات🌷
#سلام_بر_ابراهیم | ۱
@mah_mehr_com
________
https://eitaa.com/mabaheeth/8778
https://eitaa.com/mabaheeth/18201
https://eitaa.com/mabaheeth/27009
🌐 @Mabaheeth
salam_bar_ebrahim.pdf
3.82M
#کتاب
#یاد_شهدا
📕 سلام بر ابراهیم
📝 کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی که در قالب زندگینامه ای مختصر و ۶۹ خاطره درباره شهید بزرگوار و مفقود الاثر #ابراهیم_هادی منتشر شده است.
🌐 @Mabaheeth
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 السَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنا رُقَیّه
میزدودی به دست مجروحت
اشک از چشم دختران شهید
دل تو باغ داغ یاران بود
لبت اما هنوز میخندید
کاش در شام هم یکی چون تو
با رقیّه کمی محبت داشت
که به جز خار و تازیانه کسی
ناز دخت سهساله را نخرید
❣هدیه به روح ملکوتی #حاجقاسم_سلیمانی #صلوات
@nasle_Ashura
-----------------------------
🚩 @Mabaheeth
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 ⟨⟨یا لثارات الحسین⟩⟩
🎤 #حسین_طاهری
انشاءالله فرج امضا میشه
این آقا منجی دنیا میشه
غوغای #اربعین معنا میشه
فرمانده مهدیِ زهرا میشه
@nasle_Ashura
-----------------------------
🚩 @Mabaheeth
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نماهنگ | هیئت دهه نودی ها #ملت_امام_حسین علیه السلام
🎙بانوای حاج ابوذر روحی
🎞 کیفیت ۱۴۴
@masereatesal
-----------------------------
🚩 @Mabaheeth
مباحث
نهج البلاغه | #نامه_ها ✉️ #نامه 8 - نامه به جرير بن عبد الله بجلى ________________ ✉️ و من كتاب له
نهج البلاغه | #نامه_ها
✉️ نامه 9 - نامه به معاويه (علیه الهاویة)
____________
✉️ و من كتاب له عليهالسلام إلى معاوية
📃 فَأَرَادَ قَوْمُنَا قَتْلَ نَبِيِّنَا وَ اِجْتِيَاحَ أَصْلِنَا وَ هَمُّوا بِنَا اَلْهُمُومَ وَ فَعَلُوا بِنَا اَلْأَفَاعِيلَ وَ مَنَعُونَا اَلْعَذْبَ وَ أَحْلَسُونَا اَلْخَوْفَ وَ اِضْطَرُّونَا إِلَى جَبَلٍ وَعْرٍ وَ أَوْقَدُوا لَنَا نَارَ اَلْحَرْبِ
خويشاوندان ما از قريش مىخواستند پيامبرمان صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را بُكُشند و ريشۀ ما را در آورند و در اين راه انديشهها از سرگذراندند و هر چه خواستند نسبت به ما انجام دادند و زندگى خوش را از ما سلب كردند و با ترس و وحشت به هم آميختند و ما را به پيمودن كوههاى صعب العبور مجبور كردند و براى ما آتش جنگ افروختند.
فَعَزَمَ اَللَّهُ لَنَا عَلَى اَلذَّبِّ عَنْ حَوْزَتِهِ وَ اَلرَّمْيِ مِنْ وَرَاءِ حُرْمَتِهِ
امّا خدا خواست كه ما پاسدار دين او باشيم، و شر آنان را از حريم دين باز داريم.
مُؤْمِنُنَا يَبْغِي بِذَلِكَ اَلْأَجْرَ وَ كَافِرُنَا يُحَامِي عَنِ اَلْأَصْلِ وَ مَنْ أَسْلَمَ مِنْ قُرَيْشٍ خِلْوٌ مِمَّا نَحْنُ فِيهِ بِحِلْفٍ يَمْنَعُهُ أَوْ عَشِيرَةٍ تَقُومُ دُونَهُ فَهُوَ مِنَ اَلْقَتْلِ بِمَكَانِ أَمْنٍ
مؤمن ما در اين راه خواستار پاداش بود و كافر ما از خويشاوندان خود دفاع كرد، ديگر افراد قريش كه #ايمان مىآوردند و از تبار ما نبودند، هر گاه آتش جنگ زبانه مىكشيد و دشمنان هجوم مىآوردند يا به وسيله هم پيمانهايشان و يا با نيروى قوم و قبيلهشان حمايت مىشدند در امان بودند.
وَ كَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صلىاللهعليهوآله إِذَا اِحْمَرَّ اَلْبَأْسُ وَ أَحْجَمَ اَلنَّاسُ قَدَّمَ أَهْلَ بَيْتِهِ فَوَقَى بِهِمْ أَصْحَابَهُ حَرَّ اَلسُّيُوفِ وَ اَلْأَسِنَّةِ
پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اهل بيت خود را پيش مىفرستاد تا به وسيله آنها، اصحابش را از سوزش شمشيرها و نيزهها حفظ فرمايد.
فَقُتِلَ عُبَيْدَةُ بْنُ اَلْحَارِثِ يَوْمَ بَدْرٍ وَ قُتِلَ حَمْزَةُ يَوْمَ أُحُدٍ وَ قُتِلَ جَعْفَرٌ يَوْمَ مُؤْتَةَ وَ أَرَادَ مَنْ لَوْ شِئْتُ ذَكَرْتُ اِسْمَهُ مِثْلَ اَلَّذِي أَرَادُوا مِنَ اَلشَّهَادَةِ وَ لَكِنَّ آجَالَهُمْ عُجِّلَتْ وَ مَنِيَّتَهُ أُجِّلَتْ
چنانكه عبيدة بن حارث در جنگ بدر و حمزه در اُحد و جعفر در موته، شهيد شدند. كسانى هم بودند كه اگر مىخواستم نامشان را مىآوردم، آنان دوست داشتند چون شهيدان اسلام، شهيد گردند؛ امّا مقدّر چنين بود كه زنده بمانند و مرگشان به تأخير افتاد.
فَيَا عَجَباً لِلدَّهْرِ إِذْ صِرْتُ يُقْرَنُ بِي مَنْ لَمْ يَسْعَ بِقَدَمِي وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ كَسَابِقَتِي اَلَّتِي لاَ يُدْلِي أَحَدٌ بِمِثْلِهَا إِلاَّ أَنْ يَدَّعِيَ مُدَّعٍ مَا لاَ أَعْرِفُهُ وَ لاَ أَظُنُّ اَللَّهَ يَعْرِفُهُ وَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى كُلِّ حَالٍ
شگفتا از روزگار! كه مرا همسنگ كسى قرار داده كه چون من پيش قدم نبوده و مانند من سابقه در اسلام و هجرت نداشته است. كسى را سراغ ندارم چنين ادّعايى كند، مگر ادّعا كنندهاى كه نه من او را مىشناسم و نه فكر مىكنم خدا، او را بشناسد! در هر حال خدا را سپاسگزارم.
وَ أَمَّا مَا سَأَلْتَ مِنْ دَفْعِ قَتَلَةِ عُثْمَانَ إِلَيْكَ فَإِنِّي نَظَرْتُ فِي هَذَا اَلْأَمْرِ فَلَمْ أَرَهُ يَسَعُنِي دَفْعُهُمْ إِلَيْكَ وَ لاَ إِلَى غَيْرِكَ
اينكه از من خواستى تا قاتلان عثمان را به تو بسپارم، پيرامون آن فكر كردم و ديدم كه توان سپردن آنها را به تو يا غير تو ندارم.
وَ لَعَمْرِي لَئِنْ لَمْ تَنْزِعْ عَنْ غَيِّكَ وَ شِقَاقِكَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ عَنْ قَلِيلٍ يَطْلُبُونَكَ لاَ يُكَلِّفُونَكَ طَلَبَهُمْ فِي بَرٍّ وَ لاَ بَحْرٍ وَ لاَ جَبَلٍ وَ لاَ سَهْلٍ إِلاَّ أَنَّهُ طَلَبٌ يَسُوءُكَ وِجْدَانُهُ وَ زَوْرٌ لاَ يَسُرُّكَ لُقْيَانُهُ وَ اَلسَّلاَمُ لِأَهْلِهِ
سوگند به جان خودم! اگر دست از گمراهى و تفرقه بر ندارى، به زودى آنها را خواهى يافت كه تو را مىطلبند، بى آن كه تو را #فرصت دهند تا در خشكى و دريا و كوه و صحرا، زحمت پيدا كردنشان را بر خود هموار كنى. و اگر در جستجوى آنان بر آيى بدان كه شادمان نخواهى شد و ملاقات با آنان تو را خوشحال نخواهد كرد، و درود بر اهل آن.
از نامههاى آن حضرت عليه السّلام است به معاويه (در پاسخ نامهاى كه براى آن بزرگوار فرستاده «و در آن درخواست نموده بود كه كشندگان عثمان را تسليم او نمايد» نوشته و در آن فضل و بزرگوارى و سبقت و پيشى خود را به اسلام و ايمان گوشزد او مىفرمايد):
(۱) پس (از آنكه مشركين نگريستند كه حبشه پناهگاه مسلمانان شد و هر كدام از ايشان به آنجا مىگريخت ايمن و آسوده مىگشت و آنها كه در مكّه ماندند در پناه ابو طالب بودند و #اسلام آوردن حمزه نيز آنان را تقويت نمود، انجمن بزرگى تشكيل داده و قبيلۀ قريش همگان بر کُشتن پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله همدست شدند و ابو طالب كه بر اين انديشه آگهى يافت بنى هاشم و بنى عبد المطّلب را گرد آورده با زن و فرزند بدرّه كوهى كه شعب ابو طالب گويند جاى داد و اولاد عبد المطّلب مسلمان و غير مسلمانشان براى حفظ قبيله و فرمانبرى از ابوطالب از يارى #پيغمبر_اكرم خوددارى نكردند جز ابولهب كه با دشمنان ساخت، و ابوطالب به همراهى خويشان بحفظ و نگهدارى پيغمبر كوشيده هر دو سوى شعب يعنى درّۀ كوه را ديدهبان گماشت و بيشتر فرزند خود علىّ عليه السّلام را بجاى پيغمبر اكرم مىخوابانيد و حمزه شبها بگرد پيغمبر مىگشت. چون كفّار قريش اين احوال را ديده دانستند به آن حضرت دست ندارند چهل تن از بزرگانشان در دار النّدوة «نام موضعى در مكّه كه محلّ اجتماع بود» گرد آمده پيمان بستند كه با بنى عبد المطّلب و بنى هاشم دوستى نكرده، زن بايشان ندهند و نگيرند و چيزى بآنان نفروخته و نخرند و آشتى نكنند مگر وقتى كه پيغمبر را بايشان بسپارند تا او را بكشند و اين پيمان را بر صحيفهاى نگاشته بر آن مهر نهاده آنرا به امّ الجلاس خالۀ ابو جهل سپردند تا نگاهدارد، و بعضى نقل كردهاند كه آنرا بر در خانۀ كعبه آويختند. با اين پيمان بنى هاشم در شعب ابوطالب محصور ماندند، و از اهل مكّه جرأت نداشت با آنان داد و ستد نمايد جز اوقات حجّ كه جنگ حرام بود و قبائل عرب در مكّه حاضر مىشدند. ايشان هم از شعب بيرون آمده خوردنى از عرب مىخريدند و برميگشتند، و قريش اين را نيز روا نداشته چون آگاه مىشدند كه يكى از بنى هاشم مىخواهد چيزى خريدارى نمايد بهاى آنرا بالا برده خودشان مىخريدند و اگر مىدانستند كسى از قريش بسبب خويشاوندى با بنى عبدالمطّلب خوردنى به شعب فرستاده او را آزار مىرساندند و اگر از آنانكه در شعب بودند كسى بيرون مىآمد و بر او دست مىيافتند او را شكنجه مىكردند و از اشخاصى كه براى آنها خوردنى مىفرستادند ابو العاص، ابن ربيع، هشام ابن عمرو و حكيم ابن خرام ابن خويلد برادر زادۀ #خديجه بودند. سه سال بدين گونه گذشت و گاه فرياد كودكان بنى عبدالمطّلب از گرسنگى بلند مىشد بطوريكه بعضى از مشركين از آن پيمان پشيمان گشتند و پنج تن از آنان: هشام ابن عمرو و زهير ابن ابى اميّه و مطعم ابن عدىّ و ابو البخترىّ و زمعة ابن الأسود با يكديگر قرار گذاشتند كه نقض عهد كرده پيمان بشكنند و قرارداد او را پاره كنند. بامدادى كه بزرگان قريش در كعبه گرد آمده از اين مقوله سخن پيش آوردند، ناگاه ابو طالب با گروهى از همراهان خود از شعب بيرون آمده به كعبه رو آورد و بين آنها نشست، ابو جهل گمان كرد كه ابو طالب بر اثر رنجى كه در شعب ديده شكيبايى را از دست داده و آمده كه پيغمبر صلّى اللّٰه عليه و آله را تسليم نمايد، ابو طالب فرمود: اى مردم سخنى گويم كه بر خير شما است: برادر زادهام محمّد صلّى اللّٰه عليه و آله بمن خبر داده كه خداوند موريانه را بر نامهاى كه پيمان را بر آن نوشتهايد گماشته، آنچه در آن نوشته شده خورده فقط نام خدا را بر جا گذاشته، اكنون آن نامه را حاضر كنيد اگر او راست گفته شما را با او چه جاى سخن است! از دشمنى با او دست بداريد و اگر دروغ گويد او را تسليم مىنمايم تا بقتل رسانيد، گفتند: نيكو سخنى است؛ پس رفتند و آن نامه را از امّ الجلاس گرفته آوردند و گشودند همۀ آنرا موريانه خورده بود جز لفظ باسمك اللّهمّ كه در جاهليّت بر سر نامهها مىنگاشتند، و دست منصور ابن عكرمه نويسندۀ آن قرارداد شل شده بود، چون چنين ديدند شرمنده شدند، پس مطعم ابن عدىّ نامه را پاره كرد و گفت: ما از اين نامۀ ستم رسان بيزاريم، آنگاه ابو طالب به شعب بازگشت، روز ديگر مطعم ابن عدىّ به همراهى چهار تن ديگر از قريش با او همراه شده بودند به شعب رفته بنى عبد المطّلب را به مكّه آورده و در خانههاشان جاى دادند، لكن مشركين پس از بيرون آمدن حضرت رسول صلّى اللّٰه عليه و آله از شعب باز بنا بر عقيدۀ نادرست خود چندان كه توانستند از دشمنى با آن بزرگوار خوددارى نكرده در آزار او كوشيدند.
خلاصه در نامۀ زير امام عليه السّلام براى بيدار كردن معاويه از خواب #غفلت باين سرگذشت اشاره نموده مىفرمايد:) ...
قبيلۀ ما (قريش) خواستند پيغمبر ما را بكشند و ريشۀ ما را بر كنند (نابود نمايند) و غمّها و اندوهها براى ما پيش آوردند، و ناشايستهها در بارۀ ما بكار بردند و ما را از آسايش و خوشى باز داشتند و ترس و بيم را ويژۀ ما قرار دادند و ما را به رفتن سوى كوه سخت (بىآب و علف شعب ابوطالب) بناچارى وادار نمودند (و در آنجا محصور كردند، در اوّل سال هفتم از بعثت پيغمبر اكرم) و آتش جنگ را براى ما افروختند؛ پس به خواست خداوند ما شرّ دشمن را از پيغمبرش دفع كرده از حريم حرمت او دور نموديم (نگذاشتيم آسيبى بآن بزرگوار برسد)
(۲) مؤمن ما (كه به پيغمبر #ايمان آورده بود مانند ابو طالب و حمزه) پاداش پشتيبانى نمودن از پيغمبر (رضاء و خوشنودى خدا) را مىطلبيد و كار فرما (كه اسلام نياورده بودند مانند عبّاس و مطعم ابن عدىّ) بجهت خويشى (با آن حضرت آن بزرگوار را) حمايت و كمك مىنمود، و (غير از ما بنى هاشم) آنكه از قريش مسلمان شده بود ترس و بيمى كه ما (از كفّار و مشركين) داشتيم نداشت براى سوگند و پيمانى كه (با مشركين) بسته، يا بجهت خويشى (با آنها) بود كه او را از بيم و ترس باز مىداشت، و او از كشته شدن ايمن و آسوده بود.
و چون (خداوند جنگ با مشركين و دفع شرّ آنها را امر فرمود، و) كارزار سخت مىشد كه مردم (از بيم و ترس) باز مىايستادند، رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله اهل بيت خود را جلو وامىداشت و بوسيلۀ آنان ياران و لشگريانش را از داغىِ نيزه و شمـ⚔️ـشيرها حفظ مىنمود؛ پس عبيدة ابن حارث (ابن عبد المطّلب پسر عموى آن حضرت) در جنگ بدر (نام چاهى كه بدر نام، نزديك به مدينه در راه مكّه كنده بود) كشته شد، و حمزه (عموى آن بزرگوار) در جنگ احد (نام كوهى است نزديك مدينه) كشته گرديد و جعفر (برادر من) در جنگ مؤته (نام موضعى در اطراف شام) كشته شد، و كسيكه اگر مىخواستم نامش را ذكر مىنمودم (امام عليه السّلام) #شهادت و كشته شدن (در راه خدا) را خواست مانند كشته شدنى كه آنان خواستند (مرا نيز آرزوى شهادت و كشته شدن بود) و لكن #عمر آنها زودتر بسر رسيد و #مرگ كسيكه نامش را ذكر نكردم بتأخير افتاد (پيغمبر مرا خبر داد كه تو نيز كشته خواهى شد، چنانكه در سخن يك صد و پنجاه و پنجم اشاره فرمود)
(۴) پس (با اين همه رنجها كه براى نگهبانى پيغمبر اكرم و ترويج دين اسلام كشيدم) شگفتا از روزگار كه در زمانى واقع شدهام كه با من برابر ميشود كسيكه براى يارى #دين مانند من كوشش نكرده و سابقه و پيشى گرفتن مرا در اسلام (ايمان بخدا و رسول) نداشته است چنان سابقهاى كه كسی بمانند آن دسترسى ندارد مگر آنكه ادّعاء كنندهاى (معاويه) ادّعاء كند (در بارۀ خود بگويد) آنچه را كه من نمىدانم، و گمان ندارم كه خداوند هم آنرا بشناسد (چون سابقۀ #ايمان بخدا و رسول براى غير من ديگرى را نبوده تا خدا آنرا بشناسد) و بهر حال حمد و سپاس مخصوص خداوند است (كه مصلحت دانسته مانند ترا برابر من قرار دهد كه بر خلاف حقّ و حقيقت آنچه كه شايسته نيست ادّعاء كنى).
و امّا آنچه درخواست نمودى در بارۀ فرستادن كشندگان عثمان بسوى تو، در اين كار انديشه نموده ديدم فرستادن ايشان بسوى تو و غير تو از عهدۀ من خارج است (زيرا عدّۀ آنان بيشمار و توانائيشان بسيار است، چنانكه در سخن يك صد و شصت و هفت اشاره نموده مىفرمايد: كيف لى بقوّة و القوم المجلبون على حدّ شوكتهم يملكوننا و لا نملكهم يعنى چگونه مرا توانائى «كشيدن انتقام از كُشندگان عثمان» است و حال آنكه گروهى كه «براى كشتن او» گرد آمدند در نهايت قدرت خود باقى هستند، بر ما تسلّط دارند و ما بر ايشان مسلّط نيستيم.
(بعد از آن او را تهديد نموده مىفرمايد:)
سوگند بجان خودم اگر از گمراهى و دشمنى باز نايستى بزودى آنان را خواهى شناخت كه ترا مىطلبند و از اين خواستنشان ترا در بيابان و دريا و كوه و دشت برنج نيندازند (به سراغ تو خواهند آمد) مگر آنكه اين طلبيدن و خواستن ترا آزرده خواهد ساخت و ملاقات و ديدن اين زيارت كنندگان ترا شاد ننمايد (بطورى به سراغ تو خواهند آمد كه خواهى گفت: اى كاش من ايشان را نطلبيده بودم) درود بر آنكه شايستۀ درود است.
(ابن ابى الحديد در شرح خود بر نهج البلاغه اينجا گفته: جائز نبود كه امام عليه السّلام بفرمايد: و السّلام عليك يعنى درود بر تو؛ زيرا آن حضرت معاويه را فاسق و گناهكار مىدانست، و اكرام فاسق جائز و درست نيست از اين جهت فرموده: و السّلام لأهله يعنى درود بر آنكه شايستۀ آن است)