🌼🌹🍃🌻🌷🌻🍃🌹🌼
چو خورشیدی درخشیدی و رفتی
چو گل، در باغ خندیدی و رفتی
هزاران دل، اسیر خویش کردی
ولی یکدم نپاییدی و رفتی
🌷 ... محمد از آنهایی بود که از خیلی زودترها تمام شهر صدای بالهای رفتنش را میشنیدند ...
🌼🌹🍃🌻🌷🌻🍃🌹🌼
#معبر_۱۷
#صلوات
#دفاع_مقدس
#سردار_شهید_محمد_بنیادی
#کنگره_شهدای_قم
#٢٧_آبان
🌷نثار روح مطهر سردار شهید "محمد بنیادی" صلوات🌷
@mabar17
🌸🍃🌹🌼🌷🌼🌹🍃🌸
🌹 یادی سردار شهید محمد بنیادی (●ولادت: ۱۳۳۷، قم ☆ ○شهادت: ۱۳۶۲، عملیات والفجر۴ ☆ ■مزار: گلزار شهدای علی بن جعفر"علیهالسلام" قم)
☀️ یک روز با "محمد" روی پشت بام محل استقرار حضرت امام(ره) در قم نگهبانی میدادیم.
🔆 امام(ره) برای ملاقات مردم به مدرسهی فیضیه رفتند.
✅ این دیدار طولانی شد
و زمانی که برگشتند
زمان زیادی از تعویض پست ما گذشته بود.
❗️ وقتی بچهها برگشتند و برای صرف نهار به غذاخوری رفتند،
من چند بار به پاس بخش اعتراض کردم
و گفتم:
«ما هم گشنهایم!»
🌷 محمد ناراحت شد
و گفت:
«یواش! الان امام میشنوه!»
🍐 چیزی نگذشت که درب پشت بام باز شد
و امام با ظرفی که داخلش دو تا گلابی بود،
آمد و گفت:
«این میوهها رو بخورید!»
♦️ محمد از خجالت سرخ شده بود
و از طرفی هم انگار تمام عالم را به او دادهاند،
خوشحال بود.
🍐 تا مدتها دل مان نمیآمد که آن گلابیها را بخوریم.
🎤 #راوی: #محمود_مظفری_پور
📖 منبع: کتاب #آرام_بیقرار (سبک زندگی سردار شهید محمد بنیادی)، ص۶۳.
🌸🍃🌹🌼🌷🌼🌹🍃🌸
#معبر_۱۷
#صلوات
#امام_خمینی (ره)
#انقلاب_اسلامی
#دههی_فجر
#دفاع_مقدس
#سردار_شهید_محمد_بنیادی
🌷نثار ارواح مطهر حضرت امام خمینی(ره) و سردار شهید محمد بنیادی صلوات🌷
@mabar17
🌸🍃🌹🌼🌷🌼🌹🍃🌸
🌹 زندگی به سبک شهدا
🌷 سردار شهید محمد بنیادی
🌷 یک بار به همراه شهید "ابوالفضل عسگری" و شهید "محمد بنیادی" به مشهد رفته بودیم.
🎡 من به محمد گفتم:
«بریم یه جا تفریح و گردشی هم بکنیم.»
♦️ گفت:
« گردش همه جا هست.
ما برای زیارت اومدیم نه سیاحت.
اگه میخواستیم سیاحت کنیم، میرفتیم شمال، نه مشهد!»
🌷 صبح و شب توی حرم بود؛
نماز و زیارتنامه میخواند.
🎤 #راوی: رضا محمدی
🌸🍃🌹🌼🌷🌼🌹🍃🌸
#معبر_۱۷
#صلوات
#شهدا
#جامانده
#سردار_شهید_محمد_بنیادی
☀️ چهارشنبه روز زیارتی حضرت امام رئوف حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام:
🌹السَّلامُ عَلَیْکَ یٰا علی بن موسی الرضا المرتَضی🌹
🌷نثار ارواح مطهر شهیدان "محمد بنیادی" و "ابوالفضل عسگری" صلوات🌷
@mabar17
🌸🍃🌹🌼🌷🌼🌹🍃🌸
🌹 خاکریز خاطرات(چه جوری بیارمت عقب!)
🌷 شهید «رحیم آنجفی» فرمانده محور ۱ بود و محمد فرمانده محور ۲.
♦️ آقارحیم اراکی بود.
هیکل درشتی هم داشت.
♦️ در عوض، محمد لاغراندام بود.
🔦 با هم میرفتند شناسایی.
وقتی برمیگشتند، سر شوخیشان باز میشد.
🔺محمد به آقارحیم میگفت:
«دیگه با من نیا گشت! اگه اسیر بشی، اراکیها میگن قمی اراکی رو برد داد دست عراقیها!»
🔺یا میگفت:
«با یه نفر هم قد خودت برو شناسایی، اگه مجروح بشی با این هیکل چه جوری بیارمت عقب!»
🔺 آقارحیم هم میگفت:
«تو که باید خوشحال باشی، اگه تیر بخوری من راحت میبرمت عقب!»
🌷 عملیات والفجر۴ که شد،
هر دویشان شهید شدند:
اول رحیم■، بعد محمد□.
■ سردار شهید رحیم آنجفی فرماندهی محور ۱ (تیپ) لشکر۱۷ علیبنابیطالب علیهالسلام
□سردار شهید محمد بنیادی فرماندهی محور ۲ (تیپ) لشکر۱۷علیبنابیطالب علیهالسلام
🎤 #راوی: ابوالقاسم عموحسینی
📖 منبع: کتاب #آرام_بیقرار ، ص۲۱۲
🌸🍃🌹🌼🌷🌼🌹🍃🌸
#معبر_۱۷
#صلوات
#دفاع_مقدس
#سردار_شهید_محمد_بنیادی
#سردار_شهید_رحیم_آنجفی
🌷نثار ارواح مطهر سرداران شهید "محمد بنیادی" و "رحیم آنجفی" صلوات🌷
@mabar17
🌸🍃🌹🌼🌷🌼🌹🍃🌸
🌹 خاکریز خاطرات (شمارهی پلاک)
🌷 برادرم،
علیرضا،
سیزده سال مفقود بود.
💭 یک شب خواب دیدم
محمد☆ وارد مجموعهی حفاظت سپاه شد.
در خواب از شدت خوشحالی داشتم سکته میکردم.
سریع از جایم بلند شدم،
او را در آغوش گرفتم
و شروع به بوسیدنش کردم.
✍ بعدش هم گفت:
«رضا! این شماره رو بنویس!»
شماره یک سریال بود.
🕊 از خواب پریدم.
فکرم مشغول این شماره شده بود.
یکی، دو روز بعد،
از طرف سپاه به منزل ما آمدند
و شمارهی سریال پلاک برادرم را به ما دادند.
🏷 آن شماره دقیقا همان شمارهاى بود که محمد در خواب به من داده بود.
♦️ چند روز بعد هم پیکر مطهر برادرم را آوردند.
🎤 #راوی: محمدرضا خوشرفتار قمی
📖 منبع: کتاب #آرام_بیقرار
☆ سردار شهید محمد بنیادی فرماندهی تیپ حضرت معصومه"سلاماللهعلیها" از لشکر ۱۷ علیبنابیطالب"علیهالسلام"
(●ولادت: ۱۳۳۷ ♢ ○شهادت: ۱۳۶۲)
🌸🍃🌹🌼🌷🌼🌹🍃🌸
#معبر_۱۷
#صلوات
#دفاع_مقدس
#یاد_شهدا
#سردار_شهید_محمد_بنیادی
🌷نثار ارواح مطهر شهیدان "محمد بنیادی" و "علیرضا خوشرفتار قمی" صلوات🌷
@mabar17