eitaa logo
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
570 دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
694 ویدیو
30 فایل
ما اینجا جمع نشده ایم که تعداد اعضای #کانال و یا #بازدید از مطالب به هر نحوی برای ‌مان مهم شود! ما آمده ایم خود را #بسازیم؛ تا #نفس را از نَفَس در بیاوریم. از کانال #معبر_شهدا به کانال #شهدا؛ وصل شویم. ارتباط با خادم کانال @HOSSEIN_14 تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
💠مانند تمام پسربچه‌های بازیگوش با شرکت در بازی‌های گروهی و فوتبال همراه بود؛ اما پس از زمان کوتاهی، حضور در مسجد و فعالیت‌های قرآنی جایگزین آن‌ها شد. مسعود با شنیدن صدای اذان ظهر به سوی مسجد می‌شتافت و شب به خانه بازمی‌گشت. 💠حضور بسیاری در فعالیت‌های مسجد داشت اما هیچ‌گاه در انجام وظایف خود نسبت به والدین کوتاهی نمی‌کرد. بسیاری از کار‌های منزل و خرید مایحتاج خانواده از زمانی‌که مسعود به خانه می‌رسید تا روزی‌که مجدد به جبهه باز‌می‌گشت، بر عهده خودش بود. محبت و مهربانی بیش از حد وی سبب می‌شد، مادر علاقه ویژه‌ای به او پیدا کند. 💠مداحی «عمو حسین» مسعود در عملیات کربلای پنج برای همیشه ماندگار شده است. او به حضرت زهرا (سلام الله علیها) ارادت ویژه‌ای داشت و در یکی از عملیات‌ها نیز از ناحیه پهلو به شدت مجروح شد. 💠 روزی برای دیدار با سایر دوستانم از رزمندگان دسته کربلا فاصله گرفتم و پس از چند ساعت، به پادگان دوکوهه برگشتم. فضای سنگین حاکم تعجبم را برانگیخت. 💠علت بی‌قراری رزمندگان را که پرسیدم، گفتند: «ضربه‌ای هنگام انجام حرکات رزمی، مسعود را به حالت اغما می‌برد. وی پس از گذشت دقایقی، به حالت عادی بازمی‌گردد و شروع به گریه می‌کند و از دیدار دوستان صمیمی خود که در عملیات بیت المقدس ۲ به شهادت رسیده بودند، اطلاع می‌دهد. مسعود می‌گوید: «آن‌ها نوید شهادتم را دادند.» سپس روضه حضرت زهرا (سلام الله علیها) می‌خواند.» 📎مسئول دسته کربلای گردان عمار لشکر ۲۷محمدرسول‌الله(ص) 🌷 ●ولادت : ۱۳۴۴/۱/۲۲ تهران ●شهادت : ۱۳۶۷/۴/۲۵ تنگهٔ ابوقریب @mabareshohada
🌷جواد خیلی برای برگزاری یادوارۀ شهدا فعال بود. وقت برگزاری یادواره‌ها و سالگردها می‌گفت هر کار سختی هست بدهید تا انجام دهم! علاقۀ خیلی خاصی به این امور داشت. از جارو تا خرید کردن را انجام می‌داد. اگر لازم بود حتی مجری مراسم می‌شد. هیچ‌وقت نمی‌گفت فلان کار درشان من نیست یا من بلد نیستم و... همه جوره پای کار شهدا بود! 🔹قسمت شد تا در سال ۱۳۹۴ همراه گروهی که «جواد» هم عضوی از آن بود، راهی پیاده‌روی اربعین شویم. 🌹قبل از این سفر «جواد» چند بار اقدام کرده بود تا به سوریه اعزام شود اما هر طور که بود، با اینکه حتی یک بار تا پای پرواز هم رفته بود، نتوانسته بود به مناطق اعزام شود. او را از در هواپیما برگردانده بودند. خیلی از بابت اعزام نشدنش و ناکام ماندن تلاش‌هایش برای این امر ناراحت و گله‌مند بود. 🔸از مشهد با دو ماشین راه افتادیم. من و جواد در یک ماشین بودیم. شب تا صبح حسابی صحبت کردیم، ازجمله در مورد سوریه و اعزامش به آنجا. همیشه می‌گفت دلم می‌خواهد برای شهدا کاری انجام بدهم. دلش می‌خواست به ائمه (علیهم‌السلام) هم خدمت کند اما می‌گفت تابه‌حال نتوانسته‌ام کاری درست‌وحسابی انجام دهم! باور داشت که این کمبود را می‌تواند با شرکت در دفاع از حرم اهل‌بیت (علیهم السلام) جبران کند. دلداری‌اش می‌دادم که به‌هرحال در پشت جبهه‌ها هم به نیرو نیاز داریم؛ اما او همچنان دلخور و ناراحت بود که نتوانسته اعزام شود. 🕊بعد از آن سفر کارهای اعزامش انجام شد و به شهادت که آرزویش بود، رسید. ✍راوی:فرزند شهید بابانظر 🌹 🌹 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🔹توي بيابان مي‌رفتيم که رد يک ماشين که جاده اصلي را قطع کرده بود توجه ما را جلب کرد. ساعتها به دنبال رد بوديم که يکباره چشمهاي من روي یک تپه، سياهي زد. احساس کردم آدمي ايستاده. ديدم که يک نفر با آر پي جي، ماشين ما را نشانه رفته است. سريع از ماشين پريديم پايين، بعد از چند ثانيه ماشين نيروي انتظامي با انفجار مهيبي منهدم شد و اَتش انواع سلاحها بر سرمان باريدن گرفت. هر لحظه انتظار مرگ را داشتیم؛ توی این چنین وضعیتی که نه راه پس داشتیم و نه پیش؛ محمد دو نفر از بچه ها را بلند کرد و با ذکر "الله اکبر" از یک طرف، صحنه نبرد را باز کردند و به طرف اشرار حمله بردند. شهامت او باعث شد چند نفر دیگر از بچه ها، از یک محور به اشرارحمله کنند. صحنه عجیبی بود. محمد در دامنه تپه تکبیر می گفت و بالا می‌رفت هر تکبیر او روحیه ای بود در بچه ها و وحشتی بود در دل آن نامردان. 🌸ناگهان دیدیم محمد در چند‌متری گرینف دشمن خیز برداشته و منتظر فرصت بود تا در یک یورش دیگر مهمترین سنگر استراتژیک دشمن را فتح کند. اما آنان متوجه حضورش شدند و به طرفش شلیک کردند. صدای بلند یا حسین(ع) از حنجره محمد تمام دشت را پر کرد. او توانست کارش را به انجام برساند و در یک چشم به‌هم‌زدن، هدف را از پا در بیاورد؛ اما صد حیف که پیکر پاکش چند لحظه بعد روی دشت از پا افتاد. 🕊وقتی جلوتر رفتیم دیدیم که فقط یک تیر به محمد خورده، آن هم درست در سینه‌اش... 🌷یاد حرفش افتادیم که: اگر ادعایم می شود که شیفته خانم حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) هستم، باید از سینه یا پهلو شهید شوم. ✍از همرزمان شهید 🌺🍃 @mabareshohada
⭕️ در اولین جلسه‌ای که با هم صحبت کردیم؛ بی‌مقدمه دو شرط برای ازدواجمان مطرح کرد؛ شرط اول مقید بودن به نماز‌، مخصوصا نماز صبح بود و دوم رعایت حجاب. 💠همین حقیقت بود که مرا به سوی ناصر جذب کرددر دوره و زمانه‌ای که جوان‌ها کمتر دغدغه‌هایی از این دست دارند؛ یک پسر 21 ساله شرط ازدواجش را نماز گذاشت و این خیلی برایم مهم بود. ========= ⭕️بعد از شـنیدن اخـبار ســوریه و بی حرمتی عمال صهیونیست نسبت به ناموس مسـلمانان زندگی را تنگ دانست . می گفت : به دور از غـیرت است کـه زنان مسـلمان بی پناه باشند و حرم حضرت زینب و حضرت رقیه (سلام الله علیها) در معرض تهدید باشد و من در خانه و کنار فرزندانم بی تفاوت باشم ؛ به همین علت چند بار در اهواز و حتی تهران درخواست اعزام به سوریه را داشت که با اعزام ایشان موافقت نگردید . 💠اما ناصر ناامید نشد و از طریق دوستان افغانی اش که در کارگاه بازیافت مواد همکارش بودند به مشهد سفر کرد و به همراه تیپ فاطمیون که متشکل از رزمندگان افغانی هستند مقدمات اعزامش به سوریه مهیا گردید و سرانجام آبان ماه سال ۱۳۹۲ درحالی که زخمی بود و جان دربدن داشت توسط داعشیان کافر و عمال صهیونیستی زنده زنده در آتش سوزانده شد تا با مظلومیت تمام به فیض شهادت نائل آید . 🌷 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
✨شفای چشمانم رو از شهیدتون گرفتم.... ✨🌸✨🌸✨🌸✨ باد پاییزی، دوشنبه آن روز گلزار شهدا را سرد و خلوت کرده بود ... ✨زمزمه زیارت عاشورا بین باد می پیچید که خانم مسّنی سمت ما آمد... 🌼فاتحه ای خواند و گفت: من از شهیدتون حاجت گرفتم... 🌸نفسی تازه کرد و ادامه داد: چشمهایم آب آورده بود، باید عمل می‌شد. 🌧یک روز بارانی، با دلی شکسته به نیت شفای چشمم اومدم پیش شهید شما... باران لحظه به لحظه شدیدتر می‌شد. ✨مدام شهیدت رو قسم می‌دادم که چشمم را شفا بده... ☘آب باران جمع شده روی قبر را با اشک چشم روی چشمانم مالیدم... 🌸بعد مکثی کرد و لبخندی از عمق وجود زد و گفت: خدا شاهده، دیگه به عمل نیازی نبود. رفتم دکتر که نوبت عمل بزنم، اما بعد از معاینه مجدد گفتند: نیازی به عمل نداری... ✨با خوشحالی تمام تکرار کرد که: من شفای چشمم رو از بچه شما گرفتم... ☘روایتی از مادر بزرگوار شهید 🌹☘🌹☘🌹☘🌹 @mabareshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان شهیدرجایی درباره بار مسئولیت مقامات کشور که تصمیمات و گاها مصلحت‌های‌شان بر زندگی میلیون‌ها ایرانی اثر می‌گذارد. 👤شهید رجایی: در جهنم خدا یک جایی دارد که فشار عذابش مساوی است با گناه ۳۶ میلیون انسان. آنجا جای من است که حرکت و سخن و برخوردم روی زندگی ۳۶ میلیون انسان اثر می گذارد. 👈یک بله و یک نه، سرنوشت ۳۶ میلیون انسان را تحت الشعاع قرار می دهد! 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 که در قلب بغداد حماسه آفرید به سمت بغداد پرواز کرد . هدف ماموریت ناامن کردن شهر عراق جهت جلوگیری از برگزاری کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد در این شهر و مانع رسیدن صدام به اهداف شومش بود . به همین علت از سد دفاع هوایی پایتخت عراق گذشت و شهر را بمباران کرد ، اما اصابت موشک عراقی باعث شد، هواپیما آتش بگیرد، دوران به طرف پالایشگاه الدوره پرواز کرد و تمام بمب‌ها را بر روی پالایشگاه فرو ریخت ، قسمت عقب هواپیما در آتش می‌سوخت ، او در آخرین لحظات با یک عملیات استشهادی هواپیما را به ساختمان هتلی که محل برگزاری کنفرانس بود ، کوبید و شهد شیرین را نوشید. بعد از این واقعه تبلیغات صدام در مورد امنیت بغداد نقش بر آب شد . بدین‌ترتیب اجلاس سران غیرمتعهدها به علت فقدان امنیت در بغداد برگزار نشد و تمام نقشه‌هاي شيطاني صدام حسين نقش بر آب شد . صدام حسین پیش از جنگ و در اجلاس سران عدم تعهد درهاوانا، میزبانی بغداد را برای اجلاس بعدی گرفته بود تا ژست یک صلح طلب را به نمایش بگذارد . او با ترسو خواندن خلبانان ایرانی گفته بود : « هیچ خلبان ایرانی جرأت نزدیک شدن به آسمان بغداد برای برهم زدن اجلاس را ندارد . » 🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹 💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐 🌹اینجا معبر شهداست 👇 ↶【به ما بپیوندید 】↷ 🍃🌺 @mabareshohada 🌺
🇮🇷 وصیت نامه شهدا 🇮🇷 این‌دنیا باتمام ‌زیبایےها🎈 و انسانهـاےخوب ‌و نیڪوے آن محل‌گذر اسٺ🏃‍♂️ نهـ وقوف‌و ماندن و ٺمامےما بایدبرویم🚦 و راهـ این ‌اسٺ زود یا دیر فرقےنمیڪند🚲✈️ اما چهـ بهٺرڪهـ زیبا برویم👌🏻 🌷🍃 💐🌹 🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹 💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐 🌹اینجا معبر شهداست 👇 ↶【به ما بپیوندید 】↷ 🍃🌺 @mabareshohada 🌺 ❄️🍃🌹🍃❄️🌺
نحوه شهادتش همچون حضرت زهرا بود🥀 حراحتی بر پهلو و بازو و ترکش هایی مانند تازیانه بر کمر وی💔 اگر گرفتاری دارید خصوصا در زمینه و یا و یا ...... حاجت هاتون رو از این شهید بخواهید خواسته ی خود محمدرضا تورجی زاده هست ..........تورجی هم آمد،مشغول صحبت شدیم،حرف از آرزوهایمان شد... بعد ادامه داد: اما آرزوی من اینه که! بعد ساکت شد و چیزی نگفت... همه گوش ها تیز شده بود! می خواستیم آروزی او را بشنویم!؟ چند لحظه مکث کرد و گفت: من دوست دارم زیاد برام فاتحه بخوانند... زیاد باقیات صالحات داشته باشم... می خوام بعد از مرگ وضعم خیلی بهتر بشه... بعد ادامه داد: من دوست دارم هر کاری می توانم برای انجام بدم... حتی بعد از ! چون حضرت امام گفت: مردم ولی نعمت ما هستند..." 🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹 💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 که در قلب بغداد حماسه آفرید به سمت بغداد پرواز کرد . هدف ماموریت ناامن کردن شهر عراق جهت جلوگیری از برگزاری کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد در این شهر و مانع رسیدن صدام به اهداف شومش بود . به همین علت از سد دفاع هوایی پایتخت عراق گذشت و شهر را بمباران کرد ، اما اصابت موشک عراقی باعث شد، هواپیما آتش بگیرد، دوران به طرف پالایشگاه الدوره پرواز کرد و تمام بمب‌ها را بر روی پالایشگاه فرو ریخت ، قسمت عقب هواپیما در آتش می‌سوخت ، او در آخرین لحظات با یک عملیات استشهادی هواپیما را به ساختمان هتلی که محل برگزاری کنفرانس بود ، کوبید و شهد شیرین را نوشید. بعد از این واقعه تبلیغات صدام در مورد امنیت بغداد نقش بر آب شد . بدین‌ترتیب اجلاس سران غیرمتعهدها به علت فقدان امنیت در بغداد برگزار نشد و تمام نقشه‌هاي شيطاني صدام حسين نقش بر آب شد . صدام حسین پیش از جنگ و در اجلاس سران عدم تعهد درهاوانا، میزبانی بغداد را برای اجلاس بعدی گرفته بود تا ژست یک صلح طلب را به نمایش بگذارد . او با ترسو خواندن خلبانان ایرانی گفته بود : « هیچ خلبان ایرانی جرأت نزدیک شدن به آسمان بغداد برای برهم زدن اجلاس را ندارد . » 🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹 💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐 🌹اینجا معبر شهداست 👇 ↶【به ما بپیوندید 】↷ 🍃🌺 @mabareshohada 🌺
🕊 در این دنیا فقط پاكی، صداقت، ایمان، محبت به مردم ، جان دادن در راه وطن وعبادت باقی می ماند شهید عباس بابایی روایتی زیبا از ‍ ✍️ با خواندنِ این خاطره به عظمتِ روحیِ شهید بابایی پی خواهید برد عباس یه روز اومد خونه و گفت: خانوم! باید خونه‌مون رو عوض‌ کنیم ، می‌خوام خونه‌مون رو بدیم به یکی از پرسنلِ نیروی هوایی که با هشت تا بچه توی یه خونۀ دو اتاقه زندگی می کنن، این خونه برای ما بزرگه، میدیم به اونا و خودمون میریم اونجا... اون بنده خدا وقتی فهمید فرمانده‌اش می‌خواد اینکار رو کنه قبول نکرد. اما با اصرارِ عباس بالاخره پذیرفت و خونه مون رو باهاشون عوض کردیم... 📚منبع:کتاب‌خدمت‌از ماست۸۲، صفحه۱۸۱ 🌹 🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹 💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐 🌹اینجا معبر شهداست 👇 🍃🌺 @mabareshohada 🌺🌺