✨
طلبه شهید مصطفی ردانی پور برای مراسم #ازدواج خود علاوه بر میهمانان ، یک کارت دعوت نیز برای حضرت زهرا سلام الله علیها می نویسد و به ضریح حضرت معصومه سلام الله علیها می اندازد.
شب #حضرت_زهرا سلام الله علیها را در خواب می بیند که به عروسی اش آمده اند.
شهید ردانی پور به ایشان می گوید:
خانم ! قصد مزاحمت نداشتم ، فقط می خواستم احترام کنم.
حضرت زهرا سلام الله علیها پاسخ می دهند: «مصطفی جان! ما اگر به مجالس شما نیائیم به کجا برویم؟»
#شهید_مصطفی_ردانی_پور 🌷
#ولادت: ۱۳۳۷
#شهادت: ۱۳۶۲
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
#معلم_بی_حجاب
🌼معلم جدید بی حجاب بود مصطفی تا دید سرش را انداخت پایین.
خانم معلم آمد سراغش دستش را انداخت زیر چانه اش که "سرت را بالا بگیر ببینم."
🌼چشم هایش را بست و سرش را بالا آورد.
از کلاس بیرون زد، تا وسط های حیاط هنوز چشم هایش را باز نکرده بود.
🌼خونه که رسید گفت دیگه نمیخوام برم هنرستان.
_آخه برای چی؟؟؟
_معلم ها بی حجابن😔. انگار هیچی براشون مهم نیست، میخوام برم قم؛ حوزه.
💕چشماتو از حرام ببندی...
خدا خوشگل خوشگلا رو بهت نشون میده - امتحان کن...👌
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
#خاطرات_شهدا
نگاهش را دوخته بود یک گوشه ، چشم بر نمی داشت❗ مثل این که تو دنیا نبود . آب می ریخت روی سرش ، ولی انگار نه انگار 😕 تکان نمی خورد . حمام پیران شهر نزدیک منطقه بود. دوتایی رفته بودیم که زود هم برگردیم☹ مانده بود زیر دوش آب . بیرون هم نمی آمد😐 یک هو برگشت طرفم،گفت« از خدا خواسته م جنازه ام گم بشه. نه عراقی ها پیدایش کنند، نه ایرانی ها.»😭
🌸و شد همان که میخواست🌸
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
@mabareshohada