eitaa logo
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
532 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
870 ویدیو
30 فایل
ما اینجا جمع نشده ایم که تعداد اعضای #کانال و یا #بازدید از مطالب به هر نحوی برای ‌مان مهم شود! ما آمده ایم خود را #بسازیم؛ تا #نفس را از نَفَس در بیاوریم. از کانال #معبر_شهدا به کانال #شهدا؛ وصل شویم. ارتباط با خادم کانال @HOSSEIN_14 تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 💠▫️یه روز نگاه کردم تو چشمای گفتم ابراهیم چشمات چقدر قشنگن ،گفتم تو خیلی زیبان و خدا چیزای زیبا رو برای ما نمی ذاره تو این دنیا برای خودش بر می داره 💠▫️مطمئنم حاجی تو وقتی بشی سرت جدا می شه خدا می بره. حاج ابراهیم همت می گه چشمای ابراهیم من بخاطر این قشنگ بود 💠▫️یکی بخاطر اینکه این چشم ها به گناه باز نشد 💠▫️دوم اینکه هر وقت خونه بود پا می شدم می دیدم چشمای قشنگ حاج ابراهیم دارن در خونه چه اشکی می ریزن 💠▫️گفتم من مطمئنم این چشما رو خاطر خواه شده چشمات نمی مونه.آخرش هم تو از بالای دهانش و لبهاش رفت چشما رو خدا با قابش برداشت و برد. ❣ ✅ڪانال برتــر ⏬⏬ 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🍃❤️ و هر روز از آسمان دل من❤️ هایی رها می شوند،🕊🕊 که به هوای دیدن بهار تــو می آیند ...😍 ❤️ @mabareshohada
✨﷽✨ 🔴 🍀ابراهیم می‌گفت: من توی مکه، زیر ناودون طلا، از خدا خواستم که نه زخمی بشم و نه اسیر، فقط را از خدا خواستم. 🍃مادرش بی‌تابی می‌کرد و می‌گفت: ننه، آخه این چه حرف‌هاییه که میزنی؟ چرا مارو اذیت می‌کنی؟ 🍀می‌گفت: نه مادر، مرگ حقه و بالاخره یه روزی همه‌مون باید از این دنیا بریم. این حرفش در ذهن من باقی مانده بود. 🍃یک روز ولی‌الله آمد و گفت: ظهر اخبار رو گوش کردی؟ گفتم: نه، مگه چی شده؟ گفت: از ابراهیم خبری، چیزی داری؟ گفتم: نه، چطور مگه؟ گفت: میگن ابراهیم زخمی شده، تا گفت زخمی شده، فهمیدم شده است. 🍀حرف آن روزش همیشه در ذهن بود و می‌دانستم که خدا به خاطر اخلاصی که دارد، دعایش را برآورده می‌کند. آمدم خانه و خبر دادم. مادرش در حالی که گریه می‌کرد، گفت: یادت میاد که این بچه رو توی ۳ماهگی کی به ما داد؟ 🍃گفتم: بله. گفت: یه خانم بلند بالا (س). این بچه، هدیه‌ی امام حسین بود؛ همون کسی که اون روز این بچه رو به ما داد، امروز هم در 29 سالگی اونو ازمون گرفت. 🍀بعدش هم گفتیم: ✨انا لله و انا الیه راجعون✨. خداوند اولاد خلفی به ما عطا فرمود که همواره مایه‌ی افتخار و سربلندی ماست و ما همیشه به خاطر این نعمت شرمنده و شکرگزار او هستیم.. 📚 کتاب: برای خدا اخلاص بود مجموعه‌ای از خاطرات ⇩⇩ 🌷 @mabareshohada
🍃🌺 ❣ #نماز نجوای عاشقانه با محبوب است ... ☀️تابستان ۱۳۶۰ ، مریوان نماز جماعت حاج احمد متوسلیان ، #شهید_محمدابراهیم_همت و یاران به امامت #شهید_صیادشیرازی #لحظات_عاشقی #نماز_اول_وقت 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🕊 ✨ #پنج_شنبه است... می شود محضِ رضاےِ خدا ، "نگاهتان" را خیراتِ دلمان کنید؟💔 محتاج نگاهتان هستیم 😔.. #شهید_محمدابراهیم_همت 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🍃🌹 گونی های نان خشک را چیده بودیم کنار انبار، #حاجی وقتی فهمید خیلی عصبانی شد😐. پرید به ما که: «دیگه چی؟ نون خشک معنی نداره» از همان موقع دستور داد تا این گونی ها خالی نشده، کسی حق ندارد☝️ نان بپزد و بدهد به بچه ها. تا مدتها موقع ناهار و شام، گونی ها را خالی می کردیم وسط سفره، نان های سالم تر را جدا می کردیم و می خوردیم.🙂😑 🍃🌹 #شهید_محمدابراهیم_همت ❤️ 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
ای از چشمانت😍 از امتداد نگاه می‌توان یافت، مسیر را 🌸 🆔 @mabareshohada
🍃🌺 داشت محوطه رو آب و جارو میکرد. به زحمت جارو رو ازش گرفتم. ناراحت شد و گفت: بذار خودم جارو کنم، اینجوری بدیهای درونم هم جارو میشن ... کار هر روز صبحش بود، کار هرروز یه #فرمانده‌ی_لشکر ... #شهید_محمدابراهیم_همت 🌷 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🌷 🔰حاج همت مثل بود که در عین خضوع و خشوعی که در مقابل و برابر برادران دلاور داشت در مقابله با دشمن کافر👹 همچون شیر غرّنده و همچون شمشیر برّنده🗡 بود. 🔰جان کلام آن که آنچه همه داشتند او یک جا داشت👌 و هنگامی که اطمینان نداشت غذای مناسب🍲 به نیروهای خط مقدّم جبهه رسیده باشد لب به غذا نمی زد🚫 و در خانه🏡 هم که بود اجازه نمی داد غذا سر سفره بگذارم 🔰و هنگامی که صدای را می شنید آرام و بی صدا می رفت و مشغول نماز می شد. نمازی از حاجی می دیدیم که در آن نماز اشک نریزد😢 🌷 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
✨﷽✨ ✅امانتی حضرت زهرا (علیهاالسلام): ✍باردار بود. همسرش به او گفت : بیا کربلا نریم، ممکنه بچه از دست بره. رفتند کربلا ، حالش بد شد و دکتر گفت : بچه مرده ! مادر با آرامش تمام گفت: درست میشه.چاره اش رفتن کنار ضریح امام حسین علیه السلام است. خودشون هوای ما را دارند. کنار ضریح امام حسین علیه السلام قدری گریه کرد،خواب دید که خانمی یک بچه در بغلش گذاشت . از خواب بلند شد ، رفتند دکتر ، به ا و گفتند :این بچه همان بچه ای که مرده بود نیست ؛ معجزه شده! وقتی مادر شهید همت می خواست پیکر مطهر فرزندش را که سرش از بدن جدا شده بود ، داخل قبر بگذارد، رو به حضرت زهرا علیها السلام گفت: خانم! امانتی تون رو بهتون بر گردوندم. 🌷 @mabareshohada