eitaa logo
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
577 دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
650 ویدیو
29 فایل
ما اینجا جمع نشده ایم که تعداد اعضای #کانال و یا #بازدید از مطالب به هر نحوی برای ‌مان مهم شود! ما آمده ایم خود را #بسازیم؛ تا #نفس را از نَفَس در بیاوریم. از کانال #معبر_شهدا به کانال #شهدا؛ وصل شویم. ارتباط با خادم کانال @HOSSEIN_14 تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
‌🌸🍃﷽🍃🌸 ❤️ خوشبختی از آنِ کسی است، که در فضای #شکرگزاری زندگی کنه. #شکرِ بیشتر، خیرِ بیشتر:😇👇 🕋 لئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ (ابراهیم/۷) 💢 همانا اگر #شکرگزار باشید، قطعاً بر شما می‌افزایم. 🔔 با #شکر، نه تنها نعمت‌های خدا بر ما زیاد میشه، بلکه خودِ ما نیز رشد پیدا می‌کنیم، زیاد میشیم، و بالا میریم.☝️ لَأَزِیدَنَّکُمْ👈 بر شما می‌افزایم. 📣.. این سنّت خداست. -------------------------- ڪلیڪ ڪنید 👇 🌺🍃 @mabareshohada 🌺🍃 📮نشر دهید، رسانه قرآن و عترت باشید 📡
🙏 👁 هربار که پلک می‌زنم؛ - تو از غده‌هایی که پشت پلکم قرار دادی، مقداری اشک آزاد می‌کنی تا سطح چشمم همیشه تمیز و مرطوب و روان باشه... - این‌جوری، خیلی راحت و بدون سوزش چشم، می‌تونم هم پلک بزنم و هم کرهٔ چشمم رو بچرخونم تا اطرافم رو ببینم. - تو با موادی که توی اشک قرار دادی، پیوسته چشمم رو ضدعفونی می‌کنی و با از بین بردن باکتری‌هایی که به چشمم وارد می‌شن، از این عضو عزیز و حساسِ من مراقبت می‌کنی. - راستی! اینو هم فهمیدم که تو، توی اشک چشم من مواد مغذی گذاشتی، تا قرنیهٔ چشمم رو هم تغذیه کنی... - تو، روزانه هزاران بار برام پلک میزنی، و همهٔ این کارها رو روزانه هزاران بار، در یک چشم به هم زدن، برام انجام می‌دی تا مواظبم باشی...💞 ممنونم ازت خدا... 🙏 ↶【به ما بپیوندید 】↷ 🍃🌺 @mabareshohada 🌺
🙏 ▪️به موهای ریز روی پوستم نگاه میکنم؛ تو خیلی وقتا با همین موهای نازک ازم محافظت میکنی 💞 - وقتایی که یه موجود ریز روی بدنم راه میره؛ با حرکات همین موهاست که خبرم میکنی و نمیذاری بهم آسیب بزنه. - تو حتی باهاشون روی پوستم رو میپوشونی تا اشعه‌های مضر، مستقیم بهش برخورد نکنن و وارد بدنم نشن. - تو تمام اینکارا رو بوسیله‌ی موهایی انجام میدی که با رشدشون، دارن مواد زائد بدنم رو خارج میکنن، این یعنی یک تیر و ۱۰ نشان! موهای دستم رو نوازش میکنم ممنونم ازت خدا...🙏 ↶【به ما بپیوندید 】↷ 🍃🌺 @mabareshohada 🌺
🙏 🍯 وقتی یه چیز مقوی می‌خورم؛ - تو کربوهیدرات و چربی و ویتامین‌هایی که جذب کردم، از طریق یه سیاهرگ خونی بزرگ میبری سمت کبدم؛ - توی این کارخونه کوچیک، این مواد پیچیده، تبدیل میشن به مواد ساده‌تری که برای بدنم قابل استفاده است. - تو هر کدوم از این واکنش ها رو توی بخش خاصی از کبدم انجام میدی و یه مقدار از انرژی رو فورا میفرستی توی خونم. - اما باقی موادی که فعلا بهشون نیاز ندارم رو توی انبار کارخونه کوچیکم ذخیره میکنی تا وقتی لازم شد، آزادشون کنی و من دوباره بانشاط بشم. ♨️ تو کبد من رو شبیه یک حساب پس‌انداز ساختی، تا همیشه خیالم راحت باشه که اندوختۀ انرژی دارم. ممنونم ازت خدا...🙏 ↶【به ما بپیوندید 】↷ 🌺 @mabareshohada 🌺
🙏 وقتی حتی عمقی‌ترین قسمت بدنم آسیب می‌بینه؛ - تو بلافاصله با صدها رشتۀ عصبی که در سرتاسر بدنم قرار دادی، پیامی به سمت نخاع می‌فرستی، - این‌بار از نخاع یه پیام درد، به مغز ارسال می‌کنی، - این انتقال پیام‌ها رو در صدم ثانیه رقم می‌زنی تا خیلی زود درد رو احساس کنم، - این‌جوری به من می‌فهمونی که صدمه‌ای به بدنم وارد شده، و باید سراغ درمانش برم. ☜ من از این‌که جاییم درد بگیره ناراحت می‌شم و نق می‌زنم؛ √ درحالی‌که اگه احساس درد نبود، من خیلی زود و بدون اینکه بفهمم، دونه‌دونه اعضای بدنمو از دست می‌دادم! ✘ 💞 از اینکه این زنگ هشدار رو توی بدنم کار گذاشتی ممنونم ازت خدا...🙏 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🙏 👁 وقتی چشمام رو باز می‌کنم ↓ - نور محیط به‌ سرعت وارد چشمام میشه؛ - وقتی‌که نور داره از روزنۀ وسط عنبیه یا همون مردمک چشمم میاد داخل، - اگه خیلی شدید باشه، در لحظه عضله‌هایی که از قبل توی بافت عنبیه‌م قرار دادی رو منقبض می‌کنی.. با این‌کار فوراً مردمک چشمم رو تنگ و کوچیک می‌کنی تا نور خیلی کمتری وارد چشمام بشه و من اذیت نشم... - از طرفی اگه هوا خیلی تاریک باشه، تو یه سری عضلۀ دیگه رو توی عنبیه‌م منقبض می‌کنی تا مردمکم رو باز و بازتر کنی و نور بیشتری به چشمام بیاد و من بتونم اطرافم رو ببینم. - وقتی چشمام رو باز می‌کنم، نور محیط ممکنه اونقدر شدید باشه که به اعصاب چشمم آسیب بزنه، و یا فضا اونقدر تاریک باشه که نتونم حرکت کنم... - اما این اتفاق‌ها نمی‌افته، چون تو با نهایت دقت و ظرافت، میزان ورودی نور رو تنظیم می‌کنی و مواظبم هستی...💞 ممنونم ازت خدا...🙏 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🙏 👃وقتی گرد و غبار وارد بینی‌م میشه؛ - تو با تحریکِ سیستم عصبی‌م ، موهای ریز بینی‌م رو تکون میدی... - بلافاصله، با یه نفس عمیق هوای زیادی رو میاری داخل ریه‌هام و تا جایی که ممکنه اونو فشرده می‌کنی - برای اینکه بتونم هوای فشرده شده رو توی سینه نگه دارم ؛ زبونم رو می‌چسبونی به سقف دهانم تا راه گلوم رو ببندی. - حالا وقتشه که این‌همه هوا رو یک‌دفعه آزاد کنی تا عامل مزاحم به بیرون پرتاب بشه.. - اما چشمام ممکنه تحمل این حجم فشار رو نداشته باشن و آسیب ببینن ؛ پس تو اونا رو محکم می‌بندی، - و هم‌زمان راه گلوم رو باز می‌کنی؛ و من عطسه می‌کنم.. ✖️ارادۀ من هرگز نمی‌تونه مثل تو با چنین سرعتی از سلامتیم مواظبت کنه.. ✨بی‌دلیل نیست که بهمون یاد دادی بعد هر عطسه بگیم ؛ الحمدلله.. ممنونم ازت خدا...🙏 🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
🙏 🦠وقتی که بدنم عفونت می‌کنه؛ - با اینکه دمای بدنم رو بالا می‌بری، اما رگ‌های کوچیک پوستم رو می‌بندی تا عرق نکنم؛ و با این تب و حرارت، جلوی رشد عفونت رو توی بدنم می‌گیری. - هم‌زمان گلبول‌های سفید خونم رو زیاد می‌کنی و میفرستی‌شون تا با عوامل مزاحم بجنگن. - توی این درگیری، ضربان قلبم رو هم بالا می‌بری تا خون بیشتری به اندام‌های حیاتیم برسونی و اونها رو امن نگه داری.. - وقتی این مبارزه به پایان می‌رسه و عفونت از بین میره، رگ‌های کوچیک پوستم رو باز می‌کنی تا عرق روی تنم بشینه و حرارتم بیاد پایین؛ 📍تو همه‌چی رو دوباره برمی‌گردونی به حالت عادی. 🌟وقتی که بدنم عفونی می‌شه ، من ناراحتم که تب می‌کنم ، اما در حقیقت تو داری از بدنم مراقبت می‌کنی... ممنونم ازت خدا...🙏 🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
🙏 🤯وقتی تو یه موقعیت خطرناکِ ناگهانی قرار می‌گیرم؛ - توی صدم ثانیه، تفکر آگاهانه رو ازم می‌گیری - بعد بلافاصله حجم خیلی زیادی از آدرنالین و هورمون‌های دیگه رو تو بدنم آزاد می‌کنی، - اینجوری میشه که نفس‌کشیدن و ضربان قلبم رو تند می‌کنی تا؛ - از طرفی خون و اکسیژن بیشتری به مغزم برسونی که بتونه در لحظه و آنی تصمیم‌گیری کنه، - و از طرفی قند و انرژی بیشتری به سمت عضله‌ها ببری تا بتونن واکنش مناسبی نشون بدن.. 🔺اگه کنترل همهٔ اینا با خودم بود؛ تا حالا بارها کارم از کار گذشته بود. ممنونم ازت خدا..🙏 🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃