eitaa logo
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
551 دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
787 ویدیو
30 فایل
ما اینجا جمع نشده ایم که تعداد اعضای #کانال و یا #بازدید از مطالب به هر نحوی برای ‌مان مهم شود! ما آمده ایم خود را #بسازیم؛ تا #نفس را از نَفَس در بیاوریم. از کانال #معبر_شهدا به کانال #شهدا؛ وصل شویم. ارتباط با خادم کانال @HOSSEIN_14 تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌙(فوق العاده قشنگ) «اعزام» (دکترمحسن نوری) ستون نفرات رزمندگان از کنار یک باتلاق و در مسیر یک دشت درحرکت بود. شب بود و هوا بسیارتاریک. درجلوی ستون احمـ🌹ــدآقا قرارداشت. همینطور که به آنهانگاه می کردم یکباره یک گلوله خمپاره درکنارستون منفجرشد❗️ ترکش خمپاره فقط به یک نفراصابت کرد. قلب احمـ🌹ــدآقا مورد هدف قرارگرفت!بعد ایشان به سمت راست چرخید و کلماتی از زبانش خارج شد که من فهمیدم چه می گوید. درآن لحظات احمـ🌹ــدآقاجلوی چشمان من به شهادت🕊 رسید و من همان موقع حیرت زده ازخواب پریدم. تاچنددقیقه بدنم میلرزید. روز بعد درمسجداحمـ🌹ــدآقارادیدم. خوابم رابرای ایشان تعریف کردم.اوهم لبخندی زد و گفت : به شماخبرمی دهم که خوابت رؤیای صادقه بوده یانه! پاییز سال۱۳۶۴ بود. تغییر در رفتار و اعمال احمـ🌹ــدآقا بیشترحس می شد. نمازهای ایشان همگی شده بود. یادم هست یکباربعد از نماز به ایشان گفتم: علت این همه شما در نماز چیست⁉️ می خواهید برویم دکتر؟ گفت:نه،چیزی نیست. امامن می دانستم چرا اینگونه است. در روایات خوانده ایم که ائمه ی ما در موقع نماز و زمانی که در پیشگاه باعظمت حضرت حق قرارمی گرفتند اینگونه برخود میلرزیدند. این حالت برای کسی که درک کند وجود بی مقدارش،اجازه یافته باخالق آسمانها و زمین صحبت کندطبیعی است. این ماهستیم که درنماز و عبادات معرفت لازم رانداریم.😔 خلاصه روال برنامه های ما ادامه داشت تا اینکه یک شب به مسجد آمد و بعد از نمازهمه ی ما را جمع کرد. بعد از بچه ها خداحافظی کرد و گفت: ان شاءالله فردا راهی جبهه هستم. احمـ🌹ــدآقا از ماحلالیت طلبید و از اهل مسجد🕌خداحافظی کرد. بعد هم به ما چندنفری که بیشتر از بقیه باایشان بودیم گفت: این ما و شماست. من دیگرازجبهه برنمی گردم❗️ دست آخرهم به من نگاهی کرد و گفت: خواب شما عین بود. نمی دانم چرا،اما من و آن بچه ها خیلی عادی بودیم. فکرمی کردیم حتماً به مرخصی خواهدآمد. فکرمی کردیم که اگراحمـ🌹ــدآقا هم برود یکی مثل ایشان پیدامی شود. نمی دانم چراهیچ عکس العملی از ما سر نزد. ماخیلی راحت با ایشان خداحافظی کردیم وحلالیت طلبیدیم. روزبعداحمـ🌹ــدآقا با سپاه تسویه کرد و به صورت بسیجی راهی جبهه شد. همه ی کارهای مسجد را هم تحویل داد. دیگر هیچ کاری درتهران نداشت. ما فقط از نامه های احمـــدآقا فهمیدیم که ایشان رزمنده ی گردان سلمان ازلشکر ۲۷ حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) است. ✨✨✨ شهید ابراهیم هادی با کسب اجازه از انتشارات ومولف برای تایپ. @mabareshohada