#روایٺــ_عـشق
🍃 رفتم بیرون، برگشتم...
هنوز حرف می زدند...
پیرمرد می گفت جوون!
دستت چی شده؟
تو #جبهه این طوری شدی یا مادر زادیه؟
#حاج_حسین خندید آن یکی دستش را آورد بالا.
گفت این جای اون یکی رو هم پر می کنه.
یه بار تو اصفهان با همین یه دست ده دوازده کیلو میوه خریدم برای #مادرم.
پیرمرد ساکت بود. حوصله ام سر رفت. پرسیدم:
پدر جان!
تازه اومده ای #لشکر؟ حواسش نبود.
گفت: این، چه جوون بی تکبری بود.
ازش خوشم اومد.
دیدی چه طور حرفو عوض کرد؟
اسمش چیه این؟
گفتم #حاج_حسین_خرازی
راست نشست گفت #حسین_خرازی؟
فرمانده لشکر؟
#سردارشهید_حسین_خرازی 🌷
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🔻 روایت یک #خواب_زیبا
🔹شبی در خواب #جوان زیبا و خوشرویی را دیدم😍 که لحظات گرمیِ نگاهش و طراوت و شادابیِ سیمایش من را #مجذوب خودش کرد. من به او گفتم شما چه کسی هستی⁉️ گفت: اسمم #عباس_دانشگر است
🔸و در فاصله ی چند متری دیدم که فرشی با گلهای رنگارنگ💐 پهن است و #فضا آکنده از شمیم عطری دل انگیز💖 است. و تعدادی از #شهدا روی فرش ایستاده اند👥
🔹عباس به من گفت: به #مادرم بگویید زیاد نگران من نباشد❌ جای من بسیار خوب است؛ من پروانه وار و #آزاد پر کشیده ام. به نیت من به مدت دو سال🗓 #نماز قضای احتیاطی بخوانید؛ من نیاز به نماز دارم.
🔸از خاله ام #خانم_عبدوس که معلم
روخوانی و روانخوانی قرآن📖 شماست تشکر کنید که به #نيت_من زیاد قرآن می خواند. صبح از #خواب بیدار شدم وقتی به کلاس قرآن رفتم برای خانم عبدوس تعریف کردم
🔹اشک در چشمانش حلقه زد و گریست😭 گفت عباس را مثل #فرزندم دوست می داشتم. وقتی خبر شهادتش🌷 را شنیدم در تمام مجالسی که شرکت میکنم به #یاد_او قرآن میخوانم و #صلوات میفرستم
📚 اذان صبح به وقت حلب
#شهید_عباس_دانشگر 🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
#شلمچه
آن ها #چفیه داشتند…
من #چادر دارم!
آنان چفیه می بستند تا #بسیجی وار بجنگند!
من چادر می پوشم تا #زهرایی زندگی کنم...
.
آنان چفیه را خیس می کردند تا نَفَس هایشان آلوده ی #شیمیایی نشود!
من چادر می پوشم تا از نفَس های #آلوده دور بمانم...
.
آنان موقع #نماز شب با چفیه صورت خود را می پوشاندند تا شناسایی نشوند!
من چادر می پوشم تا از نگاه های #حرام پوشیده باشم...
.
آنان با #چفیه زخم هایشان را می بستند!
من وقتی چادر ی می بینم یاد زخم پهلوی #مادرم می افتم...
.
آنان #سرخی خونشان را به #سیاهی چادرم امانت داده اند!
من #چادر سیاهم را محکم می پوشم تا امانتدار خوبی برای آنان باشم...🌸🍃
@mabareshohada
🍃🌸•°
🖇 فرازی از #وصیتنامه شهید
✍️ من به #جبهه می روم و #امید
آن دارم ڪه #پدر و #مادرم ناراحت
نباشندحتی اگر #شهید شدم،
چون من #هدف خود را و راه خود
را تعیین کرده ام و #امیدوارم ڪه
#پیروز هم بشوم.
🌹 16 اردیبهشت سالروز ولادت
#شهید_حسین_فهمیده💕
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺