#شهید_محمد_مهدی_مالامیری
#مدافع_حرم
#اولین_روحانی_شهید_مدافع_حرم
#جاویدالاثر
#تاریخ_تولد : ۶۴/۳/۲۶
#تاریخ_شهادت : ۹۴/۱/۳۱
#سوریه_حلب_بصری_الحریر
#خصــوصیات_اخلاقے🔰
به نقل از همسرشهید:
🕊 #شاد و #سرزنده و #سخت_کوش بود و هر هفته طبق برنامه #ورزش داشت همیشه در مسابقات اول میشد.
موقع #خداحافظی گفتم
ان شاءالله با #شهادت🕊برگردی
رفت شهیدشد💔
اما #برنگشت🕊
همیشه به #شوخی میگفت
#زحمت تشییع #جنازم
را به کسی نمیدهم✌️
💢روز اعزام نزدیک بود و هرلحظه نشاط و نورانیت، سیمای آرام محمد مهدی را دلنشینتر می کرد. او علت رفتنش را به مادر ولایت مدارش اینگونه گفته بود🔻
🔸نمی توانم در کنار #همسر و فرزندانم باشم در حالی که در مقابل چشم کودکان #سوریه و عراق، والدینشان سربریده میشوند؛ آموختههای من از اسلام و تحصیل دروس حوزوی چنین اجازهای به من نمیدهد.
#شهید_محمد_مهدی_مالامیری🌷
#_شهدایی_زندگی_کنیم
#یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🏴🌹🏴🌹🏴
#رزق_محرم
#اللهمـ_عجلـ_لولیکـ_الفرجـ
#امامحسین
فراموش نميكنم، يكبار بچه ها پس از #ورزش در حال پوشيدن لباس و مشغول خداحافظي بودند. يكباره مردي سراسيمه وارد شد! بچه خردسالي را نيز در بغل داشت.
🔸با رنگي پريده و با صدائي لرزان گفت: حاج حسن كمكم كن. بچه ام مريضه، دكترا جوابش كردند. داره از دستم ميره. نَفَس شما حقه، تو رو خدا دعا كنيد. تو رو خدا... بعد شروع به گريه كرد. #ابراهيم بلند شد و گفت: لباساتون رو عوض كنيد و بيائيد توي گود.
🔸خودش هم آمد وسط گود. آن شب #ابراهيم در يك دور #ورزش، دعاي توسل را با بچه ها زمزمه كرد. بعد هم از سوزدل براي آن كودك دعا كرد. آن مرد هم با بچه اش در گوش هاي نشسته بود و گريه ميكرد.
🔸دو هفته بعد حاج حسن بعد از #ورزش گفت: بچه ها روز جمعه ناهار دعوت شديد! با تعجب پرسيدم: كجا !؟ گفت: بنده خدائي كه با بچه مريض آمده بود، همان آقا دعوت كرده. بعد ادامه داد: الحمدلله مشكل بچه اش برطرف شده. دكتر هم گفته بچه ات خوب شده. براي همين ناهار دعوت كرده.
🔸برگشتم و #ابراهيم را نگاه کردم. مثل کسي که چيزي نشنيده، آماده رفتن ميشد. اما من شک نداشتم، دعاي توسل اي که #ابراهيم با آن شور و حال عجيب خواند کار خودش را کرده.
#برگرفتهازکتابسلامبرابراهیم📚
┄┅┅✿❀ @mabareshohada ❀✿┅┅┄