eitaa logo
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
540 دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
835 ویدیو
30 فایل
ما اینجا جمع نشده ایم که تعداد اعضای #کانال و یا #بازدید از مطالب به هر نحوی برای ‌مان مهم شود! ما آمده ایم خود را #بسازیم؛ تا #نفس را از نَفَس در بیاوریم. از کانال #معبر_شهدا به کانال #شهدا؛ وصل شویم. ارتباط با خادم کانال @HOSSEIN_14 تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
💕 🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃 رمز یازهرا(س) 🍀چشمش آسیب دیده بود و دکتر هاگفتند اش رو از دست داده می گفتند دیگه نمیشه کاری کرد و هم بی فایده است. 🌷محمد اصرار می کرد که شما کنید و کاری به نتیجه اش نداشته باشید! 🌼به دکتر هامی گفت: فقط با ذکر (س) عمل رو شروع کنید. 🍃بعد از عمل ها از نتیجه جراحی زده شدند.عمل جراحی موفقیت آمیز بود با رمز (س) .... 💔 🍀@mabareshohada🌷
💞🍃💞🍃💞🍃💞 🔴 داستان واقعی از عنایت 👇👇👇 قسمت دوم 💜کمی نگاهش کردم. گفتم: اگر اینجا مشغول به کار شوم حتماً متاهل می شوم. 💖نگاهی به من کرد و گفت: واقعاً اگر مشکل کار تو برطرف شد زن می گیری!؟ 💜من هم که خیالم از استخدام راحت بود شوخی کردم و گفتم: بله چرا که نه !😍 💚خندید و پایین فرم مرا امضاء کرد. فرم را به مسئول مربوطه تحویل دادم. باورش نمی شد. 💖گفت: صد تا لیسانس تو نوبت هستند، چطور برگه شما رو امضاء کردند! 💚مشکل کار برطرف شد. با عنایت خدا مشکل ازدواج هم برطرف گردید. با دختر یکی از بستگان ازدواج کردم. وقتی مراسم عقد تمام شد با همسرم رفتیم بیرون. 💛گفتم: خانم می خوام شما رو ببرم پیش بهترین دوستم! خیلی تعجب کرد. ما همان شب رفتیم گلستان شهدا کنار مزار شهید تورجی. 💖عروسی ما شب ولادت سلام الله علیها بود. رفتم سرمزار محمد. گفتم: تا اینجای کار همه اش عنایت خدا و لطف شما بوده. 💖شما مرا با حضرت ز هرا سلام الله علیها آشنا کردی. از این به بعد هم ما را یاری کن.😍 💚بعد هم کارت عروسی را سفارش دادم. علی رغم مخالفت برخی از بستگان روی کارت نوشتم: ❣️سرمایه محبت ز هراست سلام الله علیها دین من❣️ من دین خویش را به دو دنیا نمی دهم گر مهر و ماه را به دو دستم نهد فلک یک ذره از محبت ز هرا سلام الله علیها نمی دهم👌👌👌 💖آخرین روزهای سال 88 فرزند ما به دنیا آمد. قرار شد اگر پسر بود نامش را من انتخاب کنم. 💚اگر هم دختر بود همسرم. فرزند ما دختر بود. همسرم پس از جستجو در کتابهای اسم و ... نام عجیبی را انتخاب کرد. اسم دختر ما را گذاشت: دیانا خیلی ناراحت شدم😔 ولی چیزی نگفتم. وقتی همه رفتند شروع به صحبت کردیم. خیلی حرف زدم. از هر روشی استفاده کردم اما بی فایده بود. به هیچ وجه کوتاه نمی آمد. 💚گفتم:آخه اسم قحطی بود.تو که خودت مذهبی هستی⁉️لااقل یه اسم ایرانی انتخاب کن. دیانا که انتخاب کردی یعنی الهه عشق رُم! 💜وقتی هیچ راه چاره ای نداشتم سراغ دوست عزیزم رفتم. به تصویر محمد خیره شدم و گفتم: 💚محمد جان این طور نگاه نکن! این مشکل را هم باید خودت حل کنی! 💖صبح روز بعد محل کارم بودم. همسرم تماس گرفت. با صدایی بغض آلود گفت: حمید، بچه ام! 💛رنگم پریده بود. گفتم: چی شده! خودت سالمی؟! اتفاقی افتاده⁉️ همسرم گفت: چی می گی! بچه حالش خوبه. اگه تونستی سریع بیا! وقتی رسیدم خونه همسرم گفت بانوی مجلله ایی به خوابم اومد ند 💜فرمودند: شما ما را دوست دارید؟! گفتم: خانم جان، این حرف را نزنید. همه زندگی ما با محبت شما خانواده بنا شده. بعد گفتند: این دختر شماست⁉️ برگشتم و نگاه کردم: شوهرم و شهید تورجی در کنار دخترم نشسته بودند. با هم صحبت می کردند. ❤️آن خانم مجلله پرسید: اسم فرزندت چیست:من یکدفعه مکثی کردم و گفتم: 💖بعد هم از خواب پریدم! حالا این شناسنامه را بگیر و برو! اسم فرزندم را درست کن. 💚از این قبیل ماجراها در مورد شهید تورجی بسیار رخ داده. 📕بر گرفته از کتاب 📥ورُودبِه معبر ‌شُّہَدٰاء👇 http://eitaa.com/joinchat/2660171777C6ca1d6a53e
بسم رب شهداء والصدیقین سلام من به شهیدان گمنام سلام به خاکریزهای شلمچه،‌ فکه و… سلام به استخوان های بی پلاک سلام به لاله های سرخ سلام به سربندهای و سلام برقبرهای بی نام سلام بر (‌ره) سلام به @mabareshohada