🌹💐🌷🌺
#مشارطه
🎊🎊دوازدهمین روز چله #پاکسازی 🎊
✅ خیلی از کارها، خودشون گناه نیستن،
ولی مقدمه ای برای گناه هستن
مثل خیلی از فکرها، دیدن بعضی از فیلمها، خوندن بعضی از کتابها
حضور دربعضی گروها وکا نالها ❌
خیلی چیزها میتونن این قدر آروم آروم ما رو به سمت سیاهی ببرن که خودمون هم نفهمیم کی این قدر تیره شدیم❗️
حواسمون رو جمع کنیم! هر چیزی قابل تجربه نیست!🔆🔆🔆🔆
👈امروز #پاک بشیم از هر فکر و اندیشه و گفتار و رفتاری که ما رو به سمت سیاهی میبره
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا کانالی متفاوت در ایتا
ڪلیڪ ڪنید 👇
🌺🍃@mabareshohada 🍃🌺
۲۵ فروردین ۱۳۹۷
اهل دلے میگفت:چه زیباست گم شدن...
اوایل معناے حرف اورا نمیفهمیدم
بعدها ازنوع رفتارشـــــهداےگمنـــ️ـــام"آنان که شبِ عملیات پلاکهای خودرا میآویختندتابینشان بمانند"
فهمیدم گم شدن یعنی چه...
اهل دل میگفت: آنقدر در وادی عشــــــــق به خـــــدا باید غوطهورشوے تا نام و نشانی ازتونماند،هرچه باشدخــــــداباشدوخـــــــداااا...
واین یعنی در وادے الٰهی گم شدن...
شهدا چه زیبا️ این واژه را صرف کردند«گم شدن» تا آنجاکه گمنـــــــام شدند...
و برای همیشه جاویــــــــد ماندند
اے کاش میشد ما هم گم شویم...
تاآنجاکه گمنــــــــــام شویم...
شهداےگمنام
🌻🌺🌷🌹🍁🌹
ڪلیڪ ڪنید 👇
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
۲۵ فروردین ۱۳۹۷
💕🌻🌷🌹💕🌺🍁🌹
یه #بچه_حزب_اللهی همیشه فقط حواسش به حرفای #رهبر شه نه هیچکس دیگه
یه بچه حزب اللهی هم حواسش به #درس هست هم حواسش به #معنویات
دعای عهد و زیارت عاشوراش ترک نمیشه
نمازاش اول وقته
هم تفریحش با دوستاش. سینما و پارک رفتنش سرجاشه
هم هیئت و جلسات مذهبیش
#اخلاق واسش حرف اولو میزنه
وقتی باعث ناراحتی یکی بشه تا از دلش در نیاره آروم نمیشه
در عین اینکه حواسش به #حجابش هست #تیپش هم خیلی براش مهمه
بچه حزب اللهی #هیچوقت تنهایی رو حس نمیکنه. چون تا فکر کنه تنها شده یاد اماما و شهدا میفته که هیچوقت تنهاش نمیذارن و بهش یادآوری میکنند که خدا رو داره
اونوقته که وقتی دلش میگیره میره سراغ « الا بذکر الله تطمئن القلوب »
وقتی دلش هوای گریه داشته باشه به جای آهنگای غمگین میره سراغ روضه ی اربابش
چونکه میدونه امامش بهش گفته هر وقت خواستید
گریه کنید بر امام حسین علیه السلام گریه کنید
بچه حزب اللهی وقتشو تلف نمیکنه
بحثای الکی رو میذاره کنار
#مطالعه ش ترک نمیشه
بچه حزب اللهیا حواسشون به همدیگه هست که یه وقت گم نشن! از راه اصلی منحرف نشن
🌹🌹💕💕💕🌻🌻🌻🌺🌺🌷🌷🍁🍁🌹🌹
✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا کانالی متفاوت در ایتا
ڪلیڪ ڪنید 👇
🌺🍃@mabareshohada 🍃🌺
۲۵ فروردین ۱۳۹۷
🌹🌻🌺🍁🍃🌺
می گفت:
ما به اینجا نیامده ایم تا روی هر تپه ای
#سنگری بکنیم و خودمان را با زدن چهار
تا #گلوله مشغول کنیم!
آمده ایم تا نَفَس #دشمن را ببریم؛
قیمتش را هم با #خون مان می دهیم...
#شهید_حاج_حسین_خرازی
حالا باید گفت:
ما اینجا جمع نشده ایم که تعداد اعضای
#کانال و یا #بازدید از مطالب به هر
نحوی برای مان مهم شود!
ما آمده ایم خود را #بسازیم؛
تا #نفس را از نَفَس در بیاوریم...
از کانال معبر شهدا به کانال #شهدا؛
وصل شویم...
🌹🌻🌷🌺🍁💕🌹🌻
👈حمایت از ما با یه کلیک شهدایی👇👇👇
@mabareshohada
۲۵ فروردین ۱۳۹۷
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#خاطره_طنز 😊🌹🌹
📎حتما" بخوانید 👇
🏳 صد تا به راست ، پنجاه تا به چپ . . .
🌸🌸 ما یك عده بودیم كه عازم جبهه شدیم . نه سازماندهی درستی داشتیم و نه سلاح و توپ و خمپاره و ...
رسیدیم به اهواز .
رفتیم پیش برادران ارتشی و از آنها خواستیم تا از وجود نازنین ما هم استفاده كنند ! فرمانده ارتشی پرسید : خُب ، حالا در چه رسته ای آموزش دیده اید ؟
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
همه به هم و بعد با تعجب به او نگاه كردیم . هیچ كس نمیدانست رسته چیست ؟!
فرمانده كه فهمید ما از دَم ، صفر كیلومتر و آكبند تشریف داریم ،
گفت : آموزش سلاح و تیراندازی دیدید ؟ با خوشحالی اعلام كردیم كه این یك قلم را واردیم .
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
ـ پس این قبضه خمپاره در اختیار شماست ، بروید ببینم چه میكنید .
دیده بان گزارش میدهد و شما شلیك كنید .
بروید به سلامت!
🌸🌸 هیچ كدام به روی مبارك خود نیاوردیم كه از خمپاره هیچ سررشته ای نداریم .
رحیم گفت : انشااللّه به مرور زمان به فوت و فن همه سلاح های جنگی وارد خواهیم شد .
كمی دورتر از خط مقدم خمپاره را در زمین كاشتیم و چشم به بیسیم چی دوختیم تا از دیده بان فرمان بگیرد .
🌸 بیسیم چی پس از قربان صدقه با دیده بان رو به ما فرمان «آتش» داد .
ما هم یك گلوله خمپاره در دهان گل و گشاد لوله خمپاره رها كردیم
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
خمپاره زوزه كشان راهی منطقه دشمن شد .
لحظه ای بعد بیسیم چی گفت : دیده بان میگه صد تا به راست بزنید !
🌸🌸 همه به هم نگاه كردیم . من پرسیدم : یعنی چی صد تا به راست بریم ؟
رحیم كه فرمانده بود كم نیاورد و گفت : حتماً منظورش این است كه قبضه را صد متر به سمت راست ببریم .
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
با مكافات قبضه خمپاره را از دل خاك بیرون كشیدیم و بدنه سنگینش را صد متر به راست بردیم
.
بیسیم چی گفت : دیده بان میگه چرا طول میدین ؟؟؟
رحیم گفت : بگو دندان روی جگر بگذاره .
مداد نیست كه زودی ببریمش !
🌸 دوباره خمپاره را در زمین كاشتیم .
بیسیم چی از دیده بان كسب تكلیف كرد و بعد اعلام آتش كرد
ما هم آتش كردیم !
بیسیم چی گفت : دیده بان میگه خوب بود ، حالا پنجاه تا به چپ برید !
🌸🌸🌸🌸🌸
با مكافات قبضه خمپاره را در آوردیم و پنجاه متر به سمت چپ بردیم و دوباره كاشتیم و آتش !
🌸🌸 چند دقیقه بعد بیسیم چی گفت : میگه حالا دویست تا به راست !
دیگر داشت گریه مان می گرفت .
تا غروب ما قبضه سنگین خمپاره را خركش به این طرف و آن طرف می كشاندیم و جناب دیده بان غُر میزد كه چرا كار را طول میدهیم و جَلد و چابك نیستیم .
🌸🌸🌸🌸🌸
سرانجام یكی از بچه ها قاطی كرد و فریاد زد : به آن دیده بان بگو اگر راست میگه بیاد اینجا و خودش صد تا به راست و دویست تا به چپ بره !!!!
🌸🌸 بیسیم چی پیام گهربار دوستمان را به دیده بان رساند و دیده بانكه معلوم بود حسابی از فاصله افتادن بین شلیك ها عصبانی شده ، گفت كه داره میآد
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
نیم ساعت بعد دیده بان سوار بر موتور از راه رسید .
ما كه از خستگی همگی روی زمین ولو شده بودیم ، با خشم نگاهش كردیم .
دیده بانكه یك ستوان تپل مپل بود ، پرسید : خُب مشكل شما چیه ؟ شما چرا اینجایین ???
از جایی كه صبح بودید خیلی دور شدین !!!
🌸🌸 رحیم گفت : برادر من ، آخر هی میگی برو به راست . صد تا برو به چپ . خُب معلوم كه از جایی كه اوّل بودیم دور میشیم دیگه .
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
ستوان اول چند لحظه با حیرت بروبر نگاهمان كرد .
بعد با صدای رگه دار پرسید : بگید ببینم وقتی میگفتم صد تا به راست ، شما چه کار میكردین ؟
🌸🌸 خب معلومه ، قبضه خمپاره رو در می آوردیم و با مكافات صد متر به راست می بردیم !
ستوان مجسمه شد .
بعد پقی زد زیر خنده .
آنقدر خندید كه ما هم به خنده افتادیم .
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
ستوان خنده خنده گفت :
وای خدا !
چه قدر بامزه ، خدا خیرتان بده چند وقت بود كه حسابی نخندیده بودم .
وای خدا دلم درد گرفت .
🌸 ما كه نمی دانستیم علّت خنده ستوان چیه ، گفتیم :
چرا میخندی ؟??
ستوان یك شكم دیگر خندید .
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بعد خیسی چشمانش را گرفت و گفت : قربان شكل ماهتان برم ،
🌸🌸 وقتی می گفتم صد تا به راست ، یعنی اینكه با این دستگیره سر خمپاره را صد درجه به راست بچرخانید ،
نه اینكه كله اش را بردارید و صد متر به سمت راست ببریدش !
و دوباره خندید .
فهمیدیم چه گافی دادیم .
ما هم خندیدیم .
🌸 دست و بالمان از خستگی خشك شده بود ، اما چنان می خندیدیم كه دلمان درد گرفته بود .
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌺🍃🌹🍂🍁🌻🌹
ڪلیڪ ڪنید 👇
🍃🌺 @mabareshohada 🍃🌺
۲۵ فروردین ۱۳۹۷
۲۵ فروردین ۱۳۹۷
۲۵ فروردین ۱۳۹۷
🕊 #رفتـن ِشما ...
#تلنگریستـــ
بر پیکره ی بے جان ِما
کہ مےشود #کـــربلایے زیست
در هر زمان و مڪان ...
#شهید_جاویدالاثر_علی_بیات
🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
۲۵ فروردین ۱۳۹۷
🌺🍃🍂🌿🌺🍃🍂
🍃🍂🌿
#شهید_مدافع_حرم_علی_بیات 💐🌹
زهرایےها شهیـ🕊ـد مے شوند
این را من نمیگویم
نگاه کن
#نگاهشان
حتے لبخندشان هم
عطر #یاس دارد...🌹
رمز پرواز یا #زهـــراست✌
روایتےاز آخــــــــــرین دیدار....:🕊
روز اعزام باباش بهش گفت: داری میری...
یاد امام حسین افتادم.. که به علی اکبرش گفت:
جلوم راه برو 😭
به علیرضا گفت:
بابایی یکم جلوم راه برو میخوام سیر نگات کنم😭😭
انگار میدونست که دیگه هیچوقت نمیتونه علی شو ببینه
و جاویدالاثر.... شد پیکر مطهربازنگشت...
#شهید_مدافع_حرم_علی_بیات
#شهادت۹۵/۱/۲۳
#شادی_روحش_صلوات
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهاده_فی_سبیلک
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
🌺🍃@mabareshohada 🍃
۲۵ فروردین ۱۳۹۷
۲۵ فروردین ۱۳۹۷
۲۵ فروردین ۱۳۹۷
«نمازمثل یه چتره»☔️
درطول روز
چندبارآرامشت روازدست میدی؟
چندبارنگران میشی
چندبارعصبانی میشی
خدا❤️
يه چتربرای قلبت بازکرده
تاروزی پنج بار،زیرش پناه بگیری
وآروم بشی☔️
#نمازت_رو_دریاب
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
۲۵ فروردین ۱۳۹۷