eitaa logo
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
540 دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
840 ویدیو
30 فایل
ما اینجا جمع نشده ایم که تعداد اعضای #کانال و یا #بازدید از مطالب به هر نحوی برای ‌مان مهم شود! ما آمده ایم خود را #بسازیم؛ تا #نفس را از نَفَس در بیاوریم. از کانال #معبر_شهدا به کانال #شهدا؛ وصل شویم. ارتباط با خادم کانال @HOSSEIN_14 تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
#سیره_شهدا شنيده بودم #نماز_اول_وقت برايش اهميت دارد ، ولي فكر نمی كردم اينقدر مصمم باشد! صدای اذان بلند شد ، همه را بلند كرد انگار نه انگار عروسی است ، آن هم عروسی خودش ! یکی را فرستاد جلو ، بقيه هم پشت سرش ، نماز جماعتی شد بياد ماندنی ... #شهيددکترمحمدعلی_رهنمون 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🌺🕊🌺 اهتمام زیادی به نماز اول ‌وقت و دستورات دین به‌خصوص مسجد رفتن داشت ، تا آنجایی که برایش مقدور بود، سعی می‌کرد بیشتر نمازهایش را در مسجد و به نماز جماعت برگزار کند . اگر در سفری بودیم یا به مهمانی‌ می‌خواستیم برویم و وسط راه موقع اذان می‌شد ، مسجدی را پیدا می‌کرد ، ‌می‌ایستادیم و نماز را می‌خواندیم ، آن‌گاه به مسیر خود ادامه می‌دادیم. فرزندانمان نیز از همان کودکی با فرهنگ نماز ، ‌مسجد و نماز جماعت این‌گونه آشنا شدند ... به روایت همسر شهید 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🌷 ابراهیم در همه حال به دیگران کمک میکرد روزی در حالیکه خیلی ناراحت بود گفت: میترسم کاری کرده باشم که خدا توفیق خدمت را از من گرفته باشد... 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🌺🍃 #سیره_شهدا نوع کار ، انتخاب کار ، و زمان براش فرقی نمی کرد. یه شرط داشت ، اون هم رضای خدا ... می گفت : هر کاری باید برای رضای خدا باشه دیگه مهم نیست ، کجا باشه ... می گفت : کار برای خدا باشه سوت زدن باشه .... 🌺 #شهیدعلی_موحد_دوست « اللهم عجل لولیک الفرج » @mabareshohada
🌷🕊💫🕊🌷 🌷شهید برونسی نقل می کرد: شب عملیات خوردیم به یک میدان مین. یک گردان منتظر دستور من بود. گشتیم شاید معبر عراقی ها را پیدا کنیم. پیدا نکردیم. متوسل شدم به بی بی حضرت زهرا سلام الله علیها، قلبم شکست. گریه ام گرفت. نمی دانم چند دقیقه گذشت. یکدفعه گویی از اختیار خودم بیرون آمدم. رفتم سراغ گردان. تو یک حال از خود بیخودی دستور برپا دادم، بعد هم دستور حمله. بچه های اطلاعات داد و بیداد می کردند. محمدرضا فداکار می گفت: آن شب حتی یک مین هم عمل نکرد. چند روز بعد، سه تا از بچه ها گذرشان افتاده بود به همان میدان مین، اولین نفر که پا می گذارد توش، یک مین عمل می کند و پاش قطع می شود! بچه ها با سنگ و کلاه بقیه مین ها را امتحان کردند، همه منفجر می شدند! 🌹شـادی روحـش 🌹 پیشنهادمطالعه کتاب بی نظیر فوروارد_یادتون_نره 📥ورُودبِه معبر ‌شُّہَدٰاء 👇 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
#سیره_شهدا 🌺🍃 آقا رضا خیلی مهربون و دلسوز بود همیشه به فکر نیازمندان بود و دوست داشت به طرق مختلف کمک کنه. بعد مأموریت اولش که از سوریه برگشته بود، به من گفت: خانم، دوست دارم هفته ای یه بار، یه غذای درست و حسابی بگیریم و بریم خونه نیازمندی. باهم سر یه سفره بشینیم و غذا بخوریم. براشون یه مقدار پول هم بذاریم. «چه خوب میشه که شهدا رو الگوی خودمون قرار بدیم.» نقل از: همسرشهید مدافع حرم #سید_رضا_طاهر 🌺🍃 @mabareshohada
💐فرمانده‌مون بود، اما برای گرفتنِ غذا مثلِ بقیه‌ی رزمنده‌ها توی صف می‌ایستاد. 👌سرِ صفِ غذا هم وقتی نفراتِ جلویی به احترام آقا محمود کنار می‌رفتند تا ایشان زودتر غذاش رو بگیره ، با عصبانیت ول می‌کرد و می‌رفت. 👌وقتی هم نوبت بهش می‌رسید، آشپزها غذای بهتر براش می ریختند، اما آقا محمود متوجه می‌شد و غذا رو می‌داد به رزمنده‌ی پشت سری... 📌 خاطره از زندگی سردار شهید محمود کاوه 📚منبع: کتاب خدمت از ماست @mabareshohada
✍ #سیره_شهدا جای خالی یک عکس....! پشت در کمدش را با عکس شهدا پرکرده بود و بالایشان نوشته بود، "ای سرو پا، من بی سر وپا ،خودم را کنار عکس شهیدان پیدا کردم" برادرش می گوید: کنار عکسها اندازه یک جای عکس، خالی بود ، گفتم"محمد عکس یکی از شهدا را اینجا بزن ، این جای خالی قشنگ نیست" جواب داد "آنجا جای عکس خودم هست...! 🌹 #شهید_محمد_غفاری 🖋شهادت ۱۳۹۰ در درگیری با گروهک تروریستی پژاک شادی روحش #صلوات 💖✨اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 💖✨وآلِ مُحَمَّدٍ 💖✨وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا👇 🍃🌺 @mabareshohada 🌺
یک روز ابراهیم را در بازار دیدم که دو کارتن بزرگ روی دوشش بود. گفتم ، آقا ابراهیم برای شما زشته !! ، این کار باربرهاست نه شما ، نگاهی کرد و گفت: نه این برای خودم بهتره ، مطمئن میشوم که هیچی نیستم!! گفتم ، کسی شما رو اینطور ببینه خوب نیست ، تو ورزشکاری و.... ابراهیم خندید و گقت: ای بابا همیشه کاری کن که خدا تو رو دید خوشش بیاد نه مردم... 📕 سلام بر ابراهیم 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ @mabareshohada
شب دهم عملیات بود ، توی چادر دور هم نشسته بودیم ، شمع روشن بود ، صدای موتور آمد ، چند لحظه بعد کسی وارد چادر شد . تاریک بود ، صورتش را ندیدیم ، گفت ، توی چادرتون یه لقمه نون و پنیر پیدا می شه ؟!! از صداش معلوم بود خسته است ، بچه‌ها گفتند ، نه چیزی نداریم !! رزمنده خوش سیما و دوست داشتنی با لبخند از پیشمان رفت . از عقب بیسیم زدند که حاج مهدی نیامده آن جا ؟! گفتیم ، نه ! گفتند ، یعنی هیچ کس با موتور نیامده اون طرف ؟!!!!! 📕 ستارگان خاکی ، ج22 ص46 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ @mabareshohada
می‌گفت من برای کار در منزل طلبه ها و افراد مستحق پول نمی گیرم! در نجف روال زندگی هادی همین بود. یا درس می خواند یا برای افراد مستحق لوله کشی آب انجام میداد. یکبار گفتم ، آخه پسر این چه کاریه؟ تو پول بگیر ولی کمتر ، تو پس فردا به این پول احتیاج پیدا می‌کنی. نگاهی به چهره من انداخت و گفت ، حرفی که میزنم تا زنده ام نقل نکن. من هر زمان احتیاج به پول داشته باشم خود مولا مرا کمک می کند. یکبار از تهران زنگ زدند و پول میخواستند ، مادرم یک میلیون تومان پول می خواست. شب طبق معمول رفتم حرم حضرت امیر (ع) ، کنار ضریح بودم که یک نفر صدایم کرد و گفت ، این پاکت مال شماست. فکر کردم مربوط به حوزه است. وقتی برگشتم پاکت را باز کردم ، یک میلیون تومان پول داخل آن بود.... 📕 پسرک فلافل فروش 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 @mabareshohada
🌺🍃 منوچهر بسيار و مهربان بود. با تمام دردي كه داشت😰 هيچ وقت اعتراض نمي كرد. "سوره ياسين" و "الرحمن" و "زيارت " را خيلي دوست داشت.❣عاشق آسمان بود و بيشتر وقت ها را در پشت بام خانه🏡 مي خواند. هميشه مي گفت: " من آنقدر عاشق هستم كه نمي خواهم به اين راحتي شهيد شوم"👌.سال 79 سال سخت و بدي بود چرا كه منوچهر ديگر نمي توانست را تحمل كند و مي گفت:" از خدا خواستم 😇سخت شهيد شوم ولي ديگر نمي تواند اين دنيا 🌏را تحمل كند" 🍃🌹 @mabareshohada
مثل بچه بسیجی ها زندگی میکرد خیلی ساده و به دور از تجملات... نمیپذیرفت درخانه حتی مبل داشته باشد؛ نه این که بخواهد تظاهر به زهد کند و از روی تصنع باشد؛ روحیه اش این طور بود! این اواخر در میدان آرژانتین روی چمن ها نشسته بودیم که پرسیدم: "با حقوق پاسداری زندگی چطور میگذرد؟ " گفت:من راضی ب گرفتن همین حقوق هم نیستم؛ دنبال کاری هستم که زندگی را بچرخاند و شغل پاسداری برای تأمین زندگی نباشد!! 🍃🌹 @mabareshohada
حاج احمد بعد از بهبودی نسبی ، با پای مصنوعی برای عملیات خیبر خودش را به منطقه رساند تا در کنار ، رحمت الله کرد ، گره گشای عملیات خیبر باشد و بعد از شهادت کرد ، ذر عملیات خیبر مسئولیت واحد اطلاعات عملیات تیپ سیدالشهدا به حاج احمد سپرده شد . واحدی که خود احمد آن را اینگونه توصیف می کند ، اطلاعات عملیات از چند بعد در جنگ نقش اساسی دارد ، و اگر بخواهیم جایگاه آن را درصحنه های جنگ در یک عبارت کوتاه توصیف کنم ، کامل ترین عبارت این است که ، اطلاعات عملیات به منزله چشم سپاه اسلام است.... 📕 پلاک 10 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 @mabareshohada 🕊
به نماز اول وقت ، پیروی از ولایت فقیه و احترام به پدر و مادر را سفارش کرده بود. تمام سفارشش به پیروی از خط ولایت ، نه جلوتر و عقب تر باشیم. از خصوصیات بارز اخلاقی این شهید می توان به مداومت در نماز اول وقت و امر به معروف و نهی از منکر ، ولایت مداری سرسختانه ، مهربانی ، دست و دل بازی و خانواده دوست بودن ایشان اشاره کرد..... مدافع حرم 📕 مسافر غربت 🍃🌹 @mabareshohada
عملیات بازی دراز ، قربان گاه بچه‌های گردان 9 بود ، هلی کوپتر های عراقی در آسمان می چرخیدند و به صورت مستقیم به سمت سنگرهای بچه‌ها شلیک می کردند ، هر لحظه قامت جوانی بر خاک می افتاد ، ناگهان یکی از بچه ها به طرف محسن رفت و گفت ، پس آنهایی که قرار بود ما را پشتیبانی کنند ، کجا هستند ؟! ، کجاست نیروهای که قرار بود بیایند ؟! ، چرا بچه‌ها را به کشتن می دی ؟! ، محسن سرش را برگرداند ، نگاهی به آسمان انداخت و همه زا صدا زد و گفت ، الم تر کیف و فعل ربک به اصحاب الفیل.... و بچه‌ها هم شروع کردند به خوندن . در همین لحظه یکی از هلی کوپتر ها به اشتباه تانک عراقی را به آتش کشید و دو هلی کوپتر دیگر به یکدیگر برخورد کردند و ..... 📕 پلاک 10 🍃🌹 @mabareshohada
در دل شب بیدار می شد و گوشه ای تاریک به نماز شب می ایستاد و عاشقانه نماز شب می خواند ، بعد از نماز ، کفش های بچه ها را توی سنگر مرتب می کرد ، آفتابه ها را پر از آب می کرد و برای استفاده بچه‌ها ، پشت چادرها می گذاشت ، خودش هرگز پتو رویش نمی کشید ، تا از سوز سرما بیدار شود و نماز شب بخواند..... 📕 امام سجاد و شهدا ، ص ۲۰ 🍃🌹 @mabareshohada
◽️نصیحت‌های ابراهیم به مردی که همسرش برایش مهم نبود: ◽️دوست عزیز! همسر شما برای خود شماست، نه برای نمایش دادن جلوی دیگران! می‌دانی چقدر از جوانان با دیدن همسر بی‌حجاب شما به گناه می‌افتند؟ °•{هادی دلها 🕊🌹} 🏴 @mabareshohada
سقا صدايش می‌کردند. به مادر گفته بود ، می‌خوام اونجا سقا باشم. همیشه قبل از خودش به رزمنده‌ ها تعارف می‌کرد. سر سفره‌ ناهار و شام هم دنبال پارچ ‌های آب می‌دوید و وقت‌ و بی‌ وقت به آن‌ ها آب تعارف می‌کرد ، می‌گفت ، آب نطلبیده مراد است! حتی آب قمقمه ‌اش را هم می‌ بخشید. تشنه شهید شد ؛ همان ‌طور که آرزو داشت.... 📕 شب امتحان ، ص66 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ @mabareshohada 🕊
سقا صدايش می‌کردند. به مادر گفته بود ، می‌خوام اونجا سقا باشم. همیشه قبل از خودش به رزمنده‌ ها تعارف می‌کرد. سر سفره‌ ناهار و شام هم دنبال پارچ ‌های آب می‌دوید و وقت‌ و بی‌ وقت به آن‌ ها آب تعارف می‌کرد ، می‌گفت ، آب نطلبیده مراد است! حتی آب قمقمه ‌اش را هم می‌ بخشید. تشنه شهید شد ؛ همان ‌طور که آرزو داشت.... 📕 شب امتحان ، ص66 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 🏴 @mabareshohada
شب حمله مشخص شد. حسن شروع کرد به نوحه خواندن. وقتی گفت ، شهادت از عسل شیرین تر است هق هقش ، بلند شد. نشست روی زمین و زار زد ، از اول روضه رفته بود سجده ، کف سنگر سه تا پتو انداخته بودند ، سر که برداشت از اشک ، تا پتوی سوم خیس شده بود..... 📕 یادگاران ، ج ۴ص۹۵ 🏴 @mabareshohada
شب حمله مشخص شد. حسن شروع کرد به نوحه خواندن. وقتی گفت ، شهادت از عسل شیرین تر است هق هقش ، بلند شد. نشست روی زمین و زار زد ، از اول روضه رفته بود سجده ، کف سنگر سه تا پتو انداخته بودند ، سر که برداشت از اشک ، تا پتوی سوم خیس شده بود..... 📕 یادگاران ، ج ۴ص۹۵ 🏴 @mabareshohada
محسن همیشه میگفت ، غرق دنیا شده را جام شهادت ندهند !! محسن چیزی زیباتر از دنیا را دید ، شهادت ، خدا و زیبایی را دیده بود که حاضر شد ، دنیا را رها کند و برود... 📕 سرمشق 🏴 @mabareshohada
توپا ، باانضباط ، خوش اخلاق و دارای هوش و ذكاوت خارق العاده‌ای بود. در كارها جدّيت و پشتكار داشت و با صبر و حوصله بر مشكلات فائق می‌آمد و‌ به دليل داشتن بصيرت خاص ، دوستان خود را بر مبنا‌ علائق دين‌ی و مذهبی انتخاب کرده و برای انجام دوستی‌ها ، فداكاریهای ارزنده ای از خود نشان می‌داد. از ارادتمندان سالار شهيدان بود و همه ساله ، ايّام محرّم در مراسم سوگواری ، حضور فعّالی داشت. عشق به شهادت و عارفانه زيستن با وجودش آميخته شده و آن چنان در او ريشه دوانيده بود كه در ميادين نبرد حق عليه باطل با به شهادت رسيدنش ، ژرفای آن عشق ، بر همه آشكار شد.... 📕 پلاک 10 🏴 @mabareshohada
🔸 با قرآن و مفاهیم اون انس داشت و قرآن رو با صدای بسیار خوبی قرائت می‌كرد. 🔸 روزهای عاشورا با پای برهنه همراه برادران رزمنده خودش در لشكر امام حسین(ع) در بیابانهای خوزستان به سینه‌زنی و عزاداری می‌پرداخت و مقید بود كه شخصاً در این روز زیارت عاشورا بخونه. 👈او علاوه بر داشتن تدبیر نظامی،شجاعت كم‌نظیری داشت.👉 🔸 و صلابتش برای همه فرماندهان گردانها و محورها، نمونه و از ابهت فرماندهی خاصی برخوردار بود. 🔸حساسیت فوق‌العاده‌ای نسبت به مصرف داشت، همیشه نیروها را به پرهیز از سفارش می‌كرد و می‌گفت:👇 وسایل و امكاناتی رو كه مردم مستضعف دراین دوران سخت زندگی جنگی تهیه می‌كنن و به جبهه می‌فرستن بیهوده هدر ندید، 🔸آنچه را که می‌گفت بود، به همین خاطر گفتارش به دل می‌نشست. 🔸نیمه‌های شب اغلب از آسایشگاهها و محلهای استقرار نیروی لشكر سركشی میکرد و حتی نحوه خوابیدن اونا رو كنترل می‌كرد. گاهی، اگه پتوی كسی كنار رفته بود با آرامش تمام اونو به روش می‌كشید. به وضع تداركات رزمنده ها به صورت جدی رسیدگی می‌كرد. 🔸شهید خرازی یه عارف بود. همیشه با بود. نمازش همراه با گریه و شور و حال بود و نماز شبش ترك نمی‌شد. اون معتقد بود: هرچه می‌كشین و هرچه كه به سرمان میاد از خداست و همه، ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا داره. 🔸همیشه لباس بسیجی به تنش بود در مقابل بسیجی‌ها، خاكی و فروتن بود. صفا، صداقت، سادگی و بی‌پیرایگی از ویژگیهای دیگر این شهید والا مقام بود. @mabareshohada
بهرام فرد معتقد به اسلام و علاقمند به خدمتگزاران جمهوری اسلامی و عاشق امام بود ، بیشتر وقتها روزه می‌گرفت و به مادرش که از ایشان سوال کرده بود چرا اینقدر به خودت فشار می آوری و شبها نماز و روزها را روزه می‌گیرید می‌گفت ، با عبادت انسان کامل می‌شود و قابل شهادت می‌گردد . در میان اقوام همیشه بیشتر سکوت ملایمی داشت و بیشتر عمل می کرد تا حرف.... 🏴 @mabareshohada
#سیره_شهدا متروی تهران ایستگاهی دارد به نام جوانمرد قصاب !! این جوانمرد ، همیشه با و‌ضو بود. می گفتند ، عبدالحسین ، چه خبر از وضع کسب و کار؟! می گفت ، الحمدلله ، ما از خدا راضی هستیم ، او از ما راضی باشه !! هیچکس دو کفه ترازوی عبدالحسین را مساوی ندیده بود ، سمت گوشت مشتری همیشه سنگین تر بود. اگر مشتری مبلغ کمی گوشت می خواست ، عبدالحسین دریغ نمی کرد ، می گفت ، برای هر مقدار پول ، سنگ ترازو هست. وقتی که می شناخت که مشتری فقیر است ، نمی گذاشت بجز سلام و احوالپرسی چیزی بگوید ، مقداری گوشت می پیچید توی کاغذ و می داد دستش ،‌ کسی که وضع مادی خوبی نداشت یا حدس می زد که نیازمند باشد یا عائله زیادی داشت ، را دو برابر پول مشتری ، گوشت می داد. گاهی برای این که بقیه مشتری ها متوجه نشوند ، وانمود می کرد که پول گرفته است. گاهی هم پول را می گرفت و کنار گوشت ، توی روزنامه ، دوباره بر می گرداند به مشتری. گاهی هم پول را میگرفت و دستش را می برد سمت دخل و دوباره همان پول را می داد دست مشتری و می گفت ، بفرما مابقی پولت. عزت نفس مشتری نیازمند را نمی شکست !! این جوانمرد با مرام ، چهل و سه بهار از عمرش را گذراند و در نهایت در یکی از عملیات های دفاع مقدس با ۱۲ گلوله به شهادت رسید..... #شهید_عبدالحسین_کیانی 📗 جوانمرد قصاب 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
متروی تهران ایستگاهی دارد به نام جوانمرد قصاب !! این جوانمرد ، همیشه با و‌ضو بود. می گفتند ، عبدالحسین ، چه خبر از وضع کسب و کار؟! می گفت ، الحمدلله ، ما از خدا راضی هستیم ، او از ما راضی باشه !! هیچکس دو کفه ترازوی عبدالحسین را مساوی ندیده بود ، سمت گوشت مشتری همیشه سنگین تر بود. اگر مشتری مبلغ کمی گوشت می خواست ، عبدالحسین دریغ نمی کرد ، می گفت ، برای هر مقدار پول ، سنگ ترازو هست. وقتی که می شناخت که مشتری فقیر است ، نمی گذاشت بجز سلام و احوالپرسی چیزی بگوید ، مقداری گوشت می پیچید توی کاغذ و می داد دستش ،‌ کسی که وضع مادی خوبی نداشت یا حدس می زد که نیازمند باشد یا عائله زیادی داشت ، را دو برابر پول مشتری ، گوشت می داد. گاهی برای این که بقیه مشتری ها متوجه نشوند ، وانمود می کرد که پول گرفته است. گاهی هم پول را می گرفت و کنار گوشت ، توی روزنامه ، دوباره بر می گرداند به مشتری. گاهی هم پول را میگرفت و دستش را می برد سمت دخل و دوباره همان پول را می داد دست مشتری و می گفت ، بفرما مابقی پولت. عزت نفس مشتری نیازمند را نمی شکست !! این جوانمرد با مرام ، چهل و سه بهار از عمرش را گذراند و در نهایت در یکی از عملیات های دفاع مقدس با ۱۲ گلوله به شهادت رسید..... 📕 جوانمرد قصاب 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 🏴 @mabareshohada
کتابچه دعای کميل ، هميشه باهاش بود. بعد از هر نمازی ، فرازهایی از دعا را می‌خواند. يک بار به شوخی بهش گفتم ، آقا محمد ، دعای کميل‌ مال شب‌ های جمعه‌ است ؛ چرا شما هر روز ‌، بعد از هر نمازی دعا می‌ خوانی ؟ گفت ، مگر انسان فقط شب‌ های جمعه ، به خدا نياز دارد؟! ما هر لحظه به خدا احتياج داريم! دعا کردن ، پاسخ به همين نياز ماست..... 📕 محمد مین یاب، ص 20 🏴 @mabareshohada
از هیچکس چیزی به دل نمی گرفت ، بدی دیگران رو فراموش میکرد و در مقابل ؛ خوبیهاشون رو به خاطر می سپرد. وقتی یکی با رهبر یا سپاه مخالف بود ، اصلا سکوت نمی کرد ، ولی طوری با زبان و بیانش برخورد و بحث می کرد که طرف مقابل تاثیر منفی نگیره و خودش هم جبهه ی خیلی معترض نمی گرفت. خادم الشهدا بود ، ترک محرمات و انجام واجبات ، روی این موضوع با هیچکس شوخی نداشت. خیلی با معرفت بود ، هر جای زیارتی هم که میرفت پیام میداد و یاد می کرد. تا جایی که می شد حرفش رو میزد. خیلی رک بود و با کسی رودربایسی نداشت. به زندگی و زندگی کردن خیلی امیدوار بود و لذت بردن از زندگی رو دوست داشت ولی اصلا از یاد مرگ غافل نبود. عاشق و سینه سوخته ی حضرت زینب سلام الله علیها بود و برای ظهور آقا صاحب الزمان (عج) عمل رو انتخاب کرد ، تا حرف !! و آخر هم زیر پرچم بی‌بی ماند و شد یکی از علمداران ظهور... مدافع حرم 📕 مدافعان حرم 🏴 @mabareshohada