💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌷
💐🎗بسم الله الرحمن الرحیم🎗💐
❄️ دیدار پروفسور کلاوس مولر از اساتید دانشگاه مونستر با حضرت آیت الله جوادی آملی
دانشگاه مونستر یکی از مراکز مهم تحصیلی و پژوهشی در شمال غربی آلمان است که در زمینه های علوم انسانی، الهیات، پزشکی، حقوق و بسیاری از زمینههای دیگر فعالیت میکند. همچنین بزرگترین مرکز اروپایی در زمینه الهیات و مطالعات مذهبی از قبیل کاتولیک، پروتستان و الهیات اسلامی است. این دانشگاه در کل حدود سه هزار دانشجو و چهل استاد تمام دارد و دانشکدهای که پرفسور مولر در آنجا شاغل است بیشتر در زمینه الهیات فلسفی فعالیت میکند.
💢 پرفسور کلاوس مولر (KLAUS ERICH MÜLLER) از اساتید دانشگاه مونستر آلمان که برای گذراندن فرصت مطالعاتی در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران به سر می برد، دیدار با حکیم معاصر حضرت آیت الله جوادی آملی داشتند.
دردیدار پرفسور مولر با آیتاللهالعظمی جوادی آملی مطرح شد:🔻
🔹آنچه در غرب مطرح است بخشی از فلسفه است نه خود فلسفه
فلسفه هم دیر به دست میآید و هم دیرپاست. فلسفه آن است که از یک سو با ازلیت، از سوی دیگر با ابدیت و از سوی سوم با سرمدیت که جامع ازل و ابد است بحث میکند.
🔹انبیا آمدند که عقل فلاسفه و متفکران را شکوفا کنند، به انسان بگویند شما یک موجود ابدی هستی، و اگر از اموری میترسید برای اینکه میترسید بمیرید، ولی بدانید که شما #مرگ را میمیرانید نه بمیرید. یک موجود ابدی فکر ابدی لازم دارد، آن فکر ابدی به نام #فلسفه است، این زود پدید نمیآید، بلکه قرنها میگذرد تا یک فکر پدید بیاید.
🔹پروفسور مولر در خصوص نسبت «پاننتئیسم» «Panentheism» با وحدت وجود سؤال کردند که پاسخ آیت الله از این قرار بود:
«پاننتئیسم» یا #همهخدایی یک وحدت وجود کاذبی است که از برخیها خامها پیدا شده؛ حالا چه در شرق چه در غرب.
▫️خدا آن حقیقت بسیط نامتناهی است؛ یعنی حقیقت است، یک؛
▫️از سنخ مفهوم نیست و ماهیت ندارد، دو؛
▫️چون از سنخ مفهوم و انتزاعی نیست، به ذهن نمیآید، سه؛
▫️و چون نامتناهی است مشهود هیچ عارفی قرار نمیگیرد، چهار؛
▫️اگر بسیط است نمیشود جزء او را شناخت، چون جزء ندارد و اگر نامتناهی است که نامتناهی است، هیچ کس نمیتواند او را مشاهده کند.
🔹خدا را نه از سنخ علم حصولی انتزاعی مفهومی میشود شناخت، چون او مفهوم نیست و نه از سنخ شهودی میشود یافت، چون او نامتناهی است. ما تنها با #برهان برخی از اسمای حسنای او را میشناسیم.
✖️همهخدایی برای همیشه باطل است، همه آیت خدا و آیینهدار خدایند. همه خدا را نشان میدهند، نه همه خدا باشند.
حکیم معاصر در خصوص نسبت فلسفه و علوم دیگر نیز این گونه فرمودند:
🔹فلسفه مربوط به کل جهان است و سرنوشت و شناسنامه علوم را فلسفه تعیین میکند. فلسفه آن قدر آزاد است که آزادانه وارد معرفت جهان میشود، هیچ قیدی در آن نیست، هیچ بندی در آن نیست، به هیچ دینی هم تعهد نسپرده است، به هیچ قانونی هم تعهده نسپرده است، چون همه قوانین بعداً پیدا میشود. چون آزادانه وارد میشود در ابتدا نه دینی است نه ضد دین.
▫️اگر به این نتیجه رسید که در جهان خدای نیست، وحیایی نیست، پیغمبری نیست، این دو تا کار میکند:
اول خودزنی میکند خودش میشود #فلسفهالحادی. بعد همه علومی که در قلمرو آن قرار دادند همه اینها را الحادی میکند.
▫️اما اگر موفق شد خدا را شناخت خدا را ثابت کرد وحی و نبوت را ثابت کرد، رسالت را ثابت کرد، اولین کاری که میکند آن جامه توحید را بر خودش میپوشاند و میشود #فلسفهالهی. بعد تمام علومی که زیر مجموعه آن هستند میشوند فلسفه الهی. چرا؟ چون دیگر آن دریاشناس دارد درباره فعل خدا سخن میگوید. آن ستارهشناس درباره فعل خدا سخن میگوید. بحث از خدا، بحث از اسم خدا، بحث از فعل خدا، بحث از قول خدا، بحث از اثر خدا، بحث دینی است.
🔹فلسفه که ریاست همه علوم را به عهده دارد، ثابت کرد که کل جهان فعل خداست و خدا هم همه جا حضور دارد و همه جا هم میشود او را مشاهده کرد اما هیچ کدام از اینها هم خدا نیستند.
🌹
🌿
🌾🍂
🍃🌺🍂
💐🌾🍀🌼🌷🍃🌹
✍ کانال مهدی عبدالهی 🇮🇷
🆔 @MAbdullahi
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌷
💐🎗بسم الله الرحمن الرحیم🎗💐
❄️ معرفی اجمالی #حکیم_آقاعلی_مدرس_زنوزی) 2⃣
#نوآوریهای_فلسفی_آقاعلی_مدرس
حکیم مدرّس طهرانی نکات و راه حلهای تازهای برای برخی مسائل فلسفی عرضه کرده که مهمترین آنها در بحث معاد و راه حل متفاوت او در توجیه فلسفی #معاد جسمانی است. وی به-رغم استفاده از اصول و مبانی تأسیسی #فلسفۀ ملاصدرا (مانند #اصالت وجود، #تشکیک وجود و #حرکت جوهری)، دربارۀ معاد، نظری متفاوت با او ابراز نموده است. رأی حکیم مؤسس در خصوص معاد جسمانی مورد توجه متأخران قرار گرفته است: #شیخ_محمدحسین_غروی_اصفهانی، که از طریق شاگردی میرزا محمد باقر اصطهباناتی شاگرد آقاعلی به شمار میآید، در رساله فی اثبات معاد جسمانی کاملاً بر مبنای آقا علی، معاد جسمانی را اثبات کرده است. همچنین #سیدجلال_آشتیانی در آثار خود، ضمن بیان نظریۀ آقا علی، به انتقاد از آن پرداخته است. آشتیانی تصریح دارد که بیشتر استادان وی، از جمله #ابوالحسن_قزوینی، به نظر آقا علی متمایلاند. #غلامحسین ابراهیمی دینانی نیز کتابی با عنوان #معاد_از_دیدگاه_حکیم_مدرّس_زنوزی نوشته و در آن به نظریات آقا علی و تفاوت آن با دیگر آرا اشاره کرده است.
بهغیر از مسئلۀ معاد، آقا علی مدرّس طهرانی دراین مباحث نیز نکات و تقریرات مهمی ابراز نموده است: توحید و تحقق کثرت در وجود، اعتباریات ماهیت، وجود رابط و رابطی، حمل، علم به واجب الوجود، اصالت وجود و تطابق قوس صعود و نزول و اتحاد اتصالی مراتب آنها.
#آثار__فلسفی_آقاعلی_مدرس
از حکیم مدرّس طهرانی آثار متعددی به جا مانده که یکی از مشهورترین آنها #بدایع_الحکم است. این کتاب به زبان فارسی و در بردارندۀ خلاصهای از حکمت متعالیه است. آقا علی مدرّس این کتاب را به درخواست شاهزاده عماد الدوله بدیع الملک میرزا، در پاسخ به هفت پرسش فلسفی، نوشته است. آخرین سؤال بدیع الملک - که مقایسۀ نظر فیلسوفان غربی با نظر حکما و متکلمان اسلامی است- نشان دهندۀ آغاز رویارویی فلسفۀ اسلامی با فلسفۀ غرب است. این اثر را احمد واعظی در ۱۳۷۶ش در تهران منتشر کرده است. #محمدصالح_حائری_مازندرانی معروف به #علامه_سمنانی، از قائلان به اصالت ماهیت، ردیهای بر این اثر نوشته و آن را #ودایع_الحکم_فی_کشف_خدایع_بدایع_الحکم نامیده است. اثر اخیر به صورت مستقل و نیز در ضمن کتاب #حکمت_بوعلی سینا چاپ شده است.
#سبیل_الرشاد_فی_اثبات_المعاد، پس از بدایع الحکم، معروفترین اثر آقا علی مدرّس است و چنانکه خود در مقدمۀ آن اشاره نموده، برگرفته از تعلیقات ایشان بر کتاب اسفار ملاصدرا است. در این اثر، رأی مهم مدرّس طهرانی دربارۀ معاد تشریح شده است.
به غیر از بدایع الحکم، دیگرآثارِ موجودِ مدرّس طهرانی، از تعلیقات و رسائل و تقریظات و تقریرات، در #مجموعه_مصنفات_حکیم_مؤسس_آقاعلی_مدرّس_طهرانی، در سه جلد، به کوشش محسن کدیور توسط انتشارات اطلاعات در ۱۳۷۸ش چاپ شده است. در همایش حکیم تهران نیز که توسط مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد از نسحه چدید این مجموعه در پنج جلد رونمایی شد.
#آقاعلی_مدرس_زنوزی
🌹
🌿
🌾🍂
🍃🌺🍂
💐🌾🍀🌼🌷🍃🌹
✍ کانال مهدی عبدالهی 🇮🇷
🆔 @MAbdullahi
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌷
💐🎗بسم الله الرحمن الرحیم🎗💐
⭐️ نقدی بر سخنان دکتر #محمدتقی_سبحانی در همایش «جایگاه #عقل در کلام و #فلسفه»
(قسمت اول)
جناب حجت الاسلام دکتر محمدتقی سبحانی عضو هیئت علمی پژوهشکدۀ فلسفه و کلام پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در همایش «جایگاه عقل در کلام و فلسفه» به تاریخ 30 آبان 1397 طی سخنانی به «نقد عقل نظری در فلسفه اسلامی» پرداختهاند. خلاصه این سخنرانی در سایت پژوهشکده (http://yon.ir/o5wZQ) و کانال تلگرامی ایشان انتشار یافته است. نوشتار حاضر نقدی بر برخی مواضع این متن مکتوب است. ابتدا عین گفتههای سخنران محترم را نقل کرده، سپس آن را بررسی خواهیم کرد.
1⃣ «دستگاه معرفتشناسی در فلسفه اسلامی از اساس، یک دستگاه ارسطوئی است که بر خلاف سایر بخشهای دیگر فلسفه، از کمترین تحول و تکامل برخوردار بوده است.»
🔆 نقد: بر اهل فلسفه پوشیده نیست که ارسطو (ر.ک.به: متافیزیک) و هیچ یک از فیلسوفان یونان باستان و قرون وسطی در فلسفه خود بخشی با عنوان معرفتشناسی نداشتهاند. در این دو دوره از تاریخ فلسفه غرب تنها برخی از مسائل معرفتشناسی محل بحث بودهاند، اما معرفتشناسی به مثابه یکی از دانشهای فلسفی در دوره جدید با آثار لاک و دکارت پای به عرصه نهاد. اما در فلسفه اسلامی با توجّه به تزلزل¬ناپذيري موضع عقل در فلسفه اسلامي، ضرورتي براي بررسي تفصيلي مسائل شناخت به¬صورت منظّم و بهعنوان شاخه مستقلي از فلسفه پيش نيامده بود (محمدتقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج1، ص150) مباحث معرفتشناختی فلسفه اسلامی تا دوران اخیر در ضمن سایر مباحث فلسفه (در بحث وجود ذهنی و علم و عالم و معلوم) و منطق (در بحث تصور و تصدیق و مبادی برهان) طرح میشد، اما حضور و رواج اندیشههای غربی در دامان فرهنگ اسلامی در قرن معاصر سبب شد که فیلسوفان اسلامی به¬نحو خاص به این حوزه معرفتی عطف توجه کرده، آثار درخوری در این زمینه از خویش به¬جای نهادند. در این میان، باید علامه طباطبایی فیلسوف سترگ قرن حاضر را به¬حق طلیعه¬دار این قافله و بنیان¬گذار معرفت¬شناسی اسلامی دانست، چرا که با نگارش کتاب اصول فلسفه رئالیسم آغازگر طرح مستقل مسائل معرفت¬شناختی گردیده، سبب شد اندیشمندان متأخر، اهتمام بیشتری به این مسائل از خود نشان دهند.
نگاهی گذرا به آثار فیلسوفان نوصدرایی در حوزه معرفتشناسی به روشنی نشان میدهد که ادعای «کمترین تحول و تکامل» فلسفه در این قلمرو تا چه اندازه دور از حقیقت است.
2⃣ «هیچ دلیل روشنی برای وجود «صورت» به عنوان واسطه معرفت، در دست نیست و ادلهای که برای این موضوع آوردهاند، محل تامل و اشکال است.»
🔆 نقد: بنا بر معرفت شناسی اسلامی، معرفت همان مطلق علم و آگاهی است که در اولین و مهم¬ترین انقسام، به حضوری و حصولی تقسیم میشود. این تقسیم یک تقسیم عقلی و دایر بین نفی و اثبات است: هر شناختی از یک معلوم، یا به واسطه حاکی است یا بی واسطه حاکی. به بیان دیگر، گاه خود واقعیت معلوم نزد شخص عالم حاضر است، مانند احساس گرسنگی یا احساس شادی و درد که به آن شناخت حضوری می¬گویند. گاه نیز آگاهی ما از یک معلوم، با واسطه صورت ذهنی آن است و ما از طریق این صورت و به جهت حکایت-گری¬اش از آن معلوم، بدان شیء علم داریم که به آن شناخت حصولی می¬گویند. پس علم به هر معلومی یا باید حضوری باشد یا حصولی. در نتیجه اگر به چیزی علم حضوری نداشتیم و خود واقعیت آن نزد ما حاضر نبود، تنها راه علم به آن، معرفت با وساطت صورت ذهنی است. و دست بر قضا اغلب معرفتهای ما به ویژه معرفت به امور بیرون از خود فاعل معرفت از این نوع میباشند.
کجای این دلیل روشن نیست و چه اشکالی بر آن وارد است؟!
3⃣ «بر فرض که فی الجمله وجود صورت را در فرایند علم بپذیریم، اما کلیت و عمومیت آن، محل تردید است. برای مثال، شیخ اشراق در علم به محسوسات یا مشاهدات، به وجود صورت باور ندارد.»
🔆 نقد: پاسخ این اشکال از همان بیان پیشین روشن است. علم به هر معلومی یا حضوری است یا حصولی. شیخ اشراق برخلاف فلاسفه پیش از خود معتقد است علم به دیدنیها (نه همه محسوسات) از سنخ علم حضوری است، نه حصولی.
🌹
🌿
🌾🍂
🍃🌺🍂
💐🌾🍀🌼🌷🍃🌹
✍ کانال مهدی عبدالهی 🇮🇷
👉 🆔 @MAbdullahi
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌷
💐🎗بسم الله الرحمن الرحیم🎗💐
⭐️ نقدی بر سخنان دکتر #محمدتقی_سبحانی در همایش «جایگاه #عقل در کلام و #فلسفه»
(قسمت دوم)
4⃣ «پذیرش صورت در فرایند معرفت، دشواری «مطابقت» میان صورت و مصداق(یا تطابق ذهن و عین) را به شدیدترین وجه آن پیش می آورد، این مشکل، نه تنها در معرفت شناسی فیلسوفان معضلاتی را به بار آورده که تاکنون ناگشوده باقی مانده است، بلکه دستگاه جهانشناسی و نفسشناسی فلسفه اسلامی را نیز به بحران دچار ساخته است.»
🔆 نقد: چنان که گفتیم در علم حصولی خود واقعیت معلوم نزد ما حاضر نیست، بلکه امری به نام صورت یا مفهوم ذهنی در نفس ما تحقق دارد که خاصیت آینگی دارد و محکی خود را نشان میدهد. بله در مرحله بعد مسئله دشوار مطابقت مطرح است. اما اگر کسی وجود صورت در معرفت بشری را انکار کند، باید اصل علم حصولی را که اکثریت قریب به اتفاق علوم ما به عالم خارج را تشکیل میدهد، نفی نماید! و در این صورت، یا باید همه معرفتها را حضوری بداند! شما که منکر جود صورت در فرآیند معرفت هستید، آیا به این نتیجه ملتزم هستید یا راه حل دیگری دارید؟
5⃣«گزارههای اولی که گفته می شود که تصور موضوع ومحمول برای تصدیق آنها کفایت می کند، غالبا یا قضایای همانگوی( tautological) و یا قضایای تحلیلی(analytic) هستند و این گزارهها هیچ گزارشی از جهان واقع نمیدهند.»
🔆 نقد: این اشکال بر قضایای بدیهی اولی به مثابه بنیادهای نخستینِ برهان فلسفی، مبتنی بر تفسیر کانتی از حقیقت قضایای تحلیلی است که بر اساس آن این قضایا هیچ گزارشی از واقع نمیدهند، اما فیلسوفان اسلامی و برخی از فیلسوفان و معرفتشناسان غربی این مدعا را قبول ندارند و تفاسیر دیگری از قضایای تحلیلی ارائه میکنند که مستلزم گزارشگری این دسته قضایا از جهان واقع نیز میباشد. (جهت اطلاع ر.ک.به: احمد ابوترابی، چیستی و نقش قضایای تحلیلی و ترکیبی در منطق و معرفتشناسی، به ویژه ف11)
6⃣ «با بررسی استدلالهای فیلسوفان در طول تاریخ معلوم می شود که آنها خود به این منطق برهانی التزام نداشته و از مبادی غیر یقینیِ فراوانی در ادله خود استفاده کردهاند که خود تایید می کند که منطق برهان به معنای معهود، در فلسفه چندان مصداقی ندارد.»
🔆 نقد: صرف طرح یک مدعا آن هم با این گستره وسیع بدون ارائه شواهد روشن گرهی از کار معرفت نمیگشاید.
7⃣ «حقائق جهان از تنوع فراوان برخوردار است و بخش بزرگی از واقعیت هستی، پدیدههائی است که از طریق احساس، تجربه، استقراء، تاریخ و وحی به ما می رسد و تفسیر هستی بدون در نظر گرفتن این حقائق، نارسا و ناراست است. گزارههای اولی غالبا به حقائق عام و انتزاعی بازمی گردد و به تنهائی کاروان فلسفه را به مقصد نمی رساند.»
«دستگاه معرفت شناسی فلسفه، با هدفگیری برای دستیابی به یقین خاص، عملا نه تنها معرفت فلسفی را از روشها و مبادی گوناگون معرفت انسانی و الهی محروممی کند، بلکه قلمرو فلسفه را به حوزهها و موضوعات خاص کلی و انتزاعی محدود می کند و در عمل هم نمی تواند به وعده خود برای التزام به یقین خاص وفا کند.»
🔆 نقد: فلسفه اولی/متافیزیک تنها عهدهدار تفسیر و توضیح اصل واقعیتمندی واقعیات است. اما بررسی وجوه دیگر واقعیات برعهده سایر علوم است و هر یک از آنها نیز روش مختص به خود را دارند. مگر قرار است فلسفه همه جزئیات هستی را تفسیر کند؟! چرا از فلسفه انتظار دارید باری را بر دوش بکشد که خود از ابتدا اعلام کرده است که این بار بر دوش او نیست. از فلسفه نخواهید بار سایر علوم را نیز بر دوش کشد.
با آرزوی توفیق الهی برای سخنران محترم، این نقد تنها بر برخی مواضع روشن متن خلاصه سخنرانی ایشان است. روشن است که اگر متن کامل این سخنرانی در اختیار پژوهشگران قرار گیرد، مجال گستردهتری برای مباحثه گشوده خواهد شد.
🌹
🌿
🌾🍂
🍃🌺🍂
💐🌾🍀🌼🌷🍃🌹
✍ کانال مهدی عبدالهی 🇮🇷
👉 🆔 @MAbdullahi
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷
💎 به مناسبت یکم خرداد (روز بزرگداشت ملاصدرا) بازنشر بخشهایی از پيام #رهبرمعظم انقلاب به همايش جهانى بزرگداشت #صدرالمتالهين (۱۳۷۸/۰۳/۰۱)
⭕️ اگر چه دانسته هاى دنياى #غرب و حتى بخشهايى از دنياى اسلام از اين شخصيت كم نظير چندان وسيع نيست، ولى حوزه هاى فلسفى ايران لااقل در سه قرن اخير - يعنى تقريبا از صد سال پس از تأليف كتاب اسفار تا كنون - يكسره از آراء فلسفى صدرالمتالهين تغذيه شده و كتابها و آراء مهم او - كه بسيارى از آنها حداقل در قالب استدلالى و عقلانى اش از ابتكارات اوست - محور درس و تحقيق و شرح و تنقيح بوده است.
⭕️ از طرفه هاى زمانه اين است كه صدرالمتالهين، هم بيشترين پيروان و منتحلان فلسفى و هم بيشترين منتقدان و مخالفان را در مدت چهار قرن گذشته داشته است. در اين مدت بيشترين مشعلداران فلسفه ى الهى در ايران، دنباله روان و شارحان فلسفه يى به شمار مى روند كه او با نبوغ و ابتكار خود همچون ناسخ شيوه هاى معروف مشايى و اشراقى، و مشتمل بر همه ى برجستگيهاى آن، بنيان نهاد و مبانى آن را در هزاران صفحه با تقرير رسا و پرجاذبه ى خويش، تبيين كرد.
⭕️ و باز در همين مدت كسان زيادى از منتحلان عقايد او در ابواب وجود و الهيات خاص و #معاد و غيره، به همان سرنوشتى دچار شدند كه وى در دوران زندگى اش آن را به تلخى آزموده و موطن مألوف را به خاطر آن ترك كرد. البته نقد علمى و تحقيقى آراء او به دور از توسل به طعن و جنجال نيز از دوران يكى از دو شاگرد بلافصل و مقربش تا امروز ادامه داشته و نام آورانى چند از حكماى متأله، در برخى از اصليترين مبانى دستگاه فلسفى شامخ صدرايى، مناقشات جدى وارد كرده اند . ترديد نبايد كرد كه هم آن تأثير خاضع كننده بر روى بزرگانى از سرآمدان فلسفى، و هم اين برانگيختگى عقيدتى يا علمى از سوى منتقدان و مخالفان، به نقطه يگانه اى اشاره مى كند كه همانا جز عظمت فكرى، و نيروى ابداع، و بنيان رفيع فلسفه ى اين حكيم بزرگ، چيز ديگرى نيست.
⭕️ مكتب فلسفى صدرالمتالهين همچون شخصيت و زندگى خود او، مجموعه در هم تنيده و به وحدت رسيده ى چند عنصر گرانبها است. در فلسفه ى او از فاخرترين عناصر معرفت يعنى #عقل_منطقى، و #شهود_عرفانى، و #وحی_قرآنى، در كنار هم بهره گرفته شده، و در تركيب شخصيت او تحقيق و تأمل برهانى، و ذوق و مكاشفه ى عرفانى، و تعبد و تدين و زهد و انس با كتاب و سنت، همه با هم دخيل گشته،و در عمر علمى پنجاه ساله او رحله هاى تحصيلى به مراكز علمى روزگار، با مهاجرت به كهك قم براى عزلت و انزوا، و با هفت نوبت پياده احرامى حج شدن، همراه گرديده است.
⭕️ همانگونه كه فلسفه صدرايى - كه خود او بحق آن را #حكمت_متعاليه ناميده - در هنگام پيدايش خود، نقطه اوج فلسفه اسلامى تا زمان او و ضربه يى قاطع بر حملات تخريبى مشككان و #فلسفه ستيزان دورانهاى ميانه اسلامى بوده است، امروزه پس از بهره گيرى چهارصدساله از تنقيح و تحقيق برجستگان علوم عقلى، و نقد و تبيين و تكميل در حوزه هاى فلسفه، و ورز يافتن با دست تواناى فلاسفه نامدار حوزه هاى علمى بويژه در اصفهان و تهران و خراسان، نه تنها استحكام بلكه شادابى و سرزندگى مضاعفى گرفته و مى تواند در جايگاه شايسته خود در بناى فرهنگ و تمدن، بايستد و چون خورشيدى در ذهن انسانها بدرخشد و فضاى ذهنى را تابناك سازد.
⭕️ مكتب فلسفى صدرالمتالهين همچون همه فلسفه ها در محدوده مليت و جغرافيا نمى گنجد و متعلق به همه انسانها و جامعه هاست. همواره همه بشريت به يك چهارچوب و استخوانبندى متقن عقلايى براى فهم و تفسير هستى نيازمندند. هيچ فرهنگ و تمدنى بدون چنين پايه مستحكم و قابل قبولى نمى تواند بشريت را به فلاح و استقامت و طمأنينه روحى برساند و زندگى او را از هدفى متعالى برخوردار سازد . و چنين است كه به گمان ما فلسفه اسلامى بويژه در اسلوب و محتواى حكمت صدرايى ، جاى خالى خويش را در انديشه انسان اين روزگار مى جويد و سر انجام آن را خواهد يافت و در آن پابرجا خواهد گشت.
⭕️ ما ايرانيان بيش از همه به اين فلسفه الهى وامدار و بيش از همه در برابر آن مكلفيم. دوران ما با دميدن خورشيدى چون #امام_خمینی كه يگانه دين و فلسفه و سياست و خود يكى از صاحبنظران برجسته در حكمت متعاليه بود، و نيز با حوزه ى درسى و تحقيقى پربركت حكيم #علامه_ طباطبایی كه استاد يگانه مبانى ملاصدرا در طول سى سال در حوزه قم به شمار مى رفت، و تلاش تلامذه و هم دوره هاى آنان، بى شك دوره با بركتى براى فلسفه الهى است.
بسم الله الرحمن الرحیم
💎 به مناسبت یکم خرداد (روز بزرگداشت ملاصدرا)
⭕️ اگر چه دانسته هاى دنياى #غرب و حتى بخشهايى از دنياى اسلام از اين شخصيت كم نظير چندان وسيع نيست، ولى حوزه هاى فلسفى ايران لااقل در سه قرن اخير - يعنى تقريبا از صد سال پس از تأليف كتاب اسفار تاكنون - يكسره از آراء فلسفى صدرالمتالهين تغذيه شده و كتابها و آراء مهم او - كه بسيارى از آنها حداقل در قالب استدلالى و عقلانى اش از ابتكارات اوست - محور درس و تحقيق و شرح و تنقيح بوده است.
⭕️ از طرفه هاى زمانه اين است كه صدرالمتالهين، هم بيشترين پيروان و منتحلان فلسفى و هم بيشترين منتقدان و مخالفان را در مدت چهار قرن گذشته داشته است. در اين مدت بيشترين مشعلداران فلسفه الهى در ايران، دنباله روان و شارحان فلسفه اى به شمار مى روند كه او با نبوغ و ابتكار خود همچون ناسخ شيوه هاى معروف مشايى و اشراقى، و مشتمل بر همه برجستگيهاى آن، بنيان نهاد و مبانى آن را در هزاران صفحه با تقرير رسا و پرجاذبه خويش، تبيين كرد.
⭕️ و باز در همين مدت كسان زيادى از منتحلان عقايد او در ابواب وجود و الهيات خاص و معاد و غيره، به همان سرنوشتى دچار شدند كه وى در دوران زندگى اش آن را به تلخى آزموده و موطن مألوف را به خاطر آن ترك كرد. البته نقد علمى و تحقيقى آراء او به دور از توسل به طعن و جنجال نيز از دوران يكى از دو شاگرد بلافصل و مقربش تا امروز ادامه داشته و نام آورانى چند از حكماى متأله، در برخى از اصليترين مبانى دستگاه فلسفى شامخ صدرايى، مناقشات جدى وارد كرده اند. ترديد نبايد كرد كه هم آن تأثير خاضع كننده بر روى بزرگانى از سرآمدان فلسفى، و هم اين برانگيختگى عقيدتى يا علمى از سوى منتقدان و مخالفان، به نقطه يگانه اى اشاره مى كند كه همانا جز عظمت فكرى، و نيروى ابداع، و بنيان رفيع فلسفه اين حكيم بزرگ، چيز ديگرى نيست.
⭕️ مكتب فلسفى صدرالمتالهين همچون شخصيت و زندگى خود او، مجموعه در هم تنيده و به وحدت رسيده چند عنصر گرانبهاست. در فلسفه او از فاخرترين عناصر معرفت يعنى #عقل_منطقى، و #شهود_عرفانى، و #وحی_قرآنى، در كنار هم بهره گرفته شده، و در تركيب شخصيت او تحقيق و تأمل برهانى، و ذوق و مكاشفه عرفانى، و تعبد و تدين و زهد و انس با كتاب و سنت، همه با هم دخيل گشته،و در عمر علمى پنجاه ساله او رحله هاى تحصيلى به مراكز علمى روزگار، با مهاجرت به كهك قم براى عزلت و انزوا، و با هفت نوبت پياده احرامى حج شدن، همراه گرديده است.
⭕️ همانگونه كه فلسفه صدرايى - كه خود او به حق آن را #حكمت_متعاليه ناميده - در هنگام پيدايش خود، نقطه اوج فلسفه اسلامى تا زمان او و ضربه يى قاطع بر حملات تخريبى مشككان و #فلسفه ستيزان دورانهاى ميانه اسلامى بوده است، امروزه پس از بهره گيرى چهارصدساله از تنقيح و تحقيق برجستگان علوم عقلى، و نقد و تبيين و تكميل در حوزه هاى فلسفه، و ورز يافتن با دست تواناى فلاسفه نامدار حوزه هاى علمى بويژه در اصفهان و تهران و خراسان، نه تنها استحكام بلكه شادابى و سرزندگى مضاعفى گرفته و مى تواند در جايگاه شايسته خود در بناى فرهنگ و تمدن، بايستد و چون خورشيدى در ذهن انسانها بدرخشد و فضاى ذهنى را تابناك سازد.
⭕️ مكتب فلسفى صدرالمتالهين همچون همه فلسفه ها در محدوده مليت و جغرافيا نمى گنجد و متعلق به همه انسانها و جامعه هاست. همواره همه بشريت به يك چهارچوب و استخوانبندى متقن عقلايى براى فهم و تفسير هستى نيازمندند. هيچ فرهنگ و تمدنى بدون چنين پايه مستحكم و قابل قبولى نمى تواند بشريت را به فلاح و استقامت و طمأنينه روحى برساند و زندگى او را از هدفى متعالى برخوردار سازد . و چنين است كه به گمان ما فلسفه اسلامى بويژه در اسلوب و محتواى حكمت صدرايى ، جاى خالى خويش را در انديشه انسان اين روزگار مى جويد و سر انجام آن را خواهد يافت و در آن پابرجا خواهد گشت.
⭕️ ما ايرانيان بيش از همه به اين فلسفه الهى وامدار و بيش از همه در برابر آن مكلفيم. دوران ما با دميدن خورشيدى چون #امام_خمینی كه يگانه دين و فلسفه و سياست و خود يكى از صاحبنظران برجسته در حكمت متعاليه بود، و نيز با حوزه ى درسى و تحقيقى پربركت حكيم #علامه_ طباطبایی كه استاد يگانه مبانى ملاصدرا در طول سى سال در حوزه قم به شمار مىرفت، و تلاش تلامذه و هم دوره هاى آنان، بى شك دوره با بركتى براى فلسفه الهى است.
🖊 بخشهایی از پيام #رهبر_معظم_انقلاب به همايش جهانى بزرگداشت #صدرالمتالهين (۱۳۷۸/۰۳/۰۱)
✍️ مهدی عبدالهی
🆔 @MAbdullahi
🔸تدریس و تحصیل #فلسفه به امر حضرت #ولیعصر أرواحنا فداه
🔹 مرحوم آیة الله العظمی شیخ محمّد علی اراکی فرمود:
🔸 آخوند ملاّ علی باذِنهای (از شاگردان آیة الله آقا شیخ محمّد باقر اصطهباناتی شیرازی) از استاد نقل میکرد که ایشان فرمودند:
مدّتی در تهران ساکن بودم و به تدریس میپرداختم، فقط یک ساعت وقت داشتم که آن را هم برای تنّفس و استراحت گذاشته بودم. روزی طلبهای آمد و اظهار کرد: به من کتاب شفا درس بدهید.
🔹 من گفتم: در درس عمومی شرکتکنید. گفت: خیر! حتماً درس خصوصی میخواهم.
🔸 هرچه من اصرار کردم او حاضر نشد، سرانجام قبول کردم، ولی گفتم: من کتاب ندارم. گفت: مانعی ندارد، من یک کتاب دارم که یک شب پیش شما باشد و یک شب پیش من.
🔹 درس را شروع کردیم و مدّتی بدین منوال گذشت. یک روز که نوبت من بود و کتاب پیشم مانده بود، هرچه گشتم کتاب را نیافتم و پیش آن آقا شرمنده شدم. او وقتی دید که کتاب نیست، رفت و برگشت و گفت: من میدانم کتاب کجاست؟ یک راست به سراغ بقچهای رفت، آن را باز کرد و کتاب را از میان آن بیرون آورد و به من داد.
🔹 من در حیرت فرو رفتم و گفتم: موضوع چیست؟!
🔸 گفت: پیرمردی از اوتاد که خدمت امام عصر - ارواحنا فداه - مشرّف میشود در خرابهای از خرابههای شهر تهران سکونت دارد و من از او موضوع را پرسیدم، وی گفت: ساعتی که تو پیش آن استاد درس میخوانی، ساعتی است که آقا آن را برای معاشرت با زن خود گذارده بوده، لذا آن زن از دست تو، که وقت او را گرفتهای، ناراحت شده و کتاب را در فلان بقچه مخفی کرده است.
🔹 گفتم: تو چگونه با این شخص آشنا شدی؟!
🔸 گفت: من مدّتی روحانی محلی بودم و از این طریق به ارشاد مردم میپرداختم، ولی پس از مدّتی احساس کردم که سوادم در مسائل اعتقادی کامل نیست و نمیتوانم مردم را درست و صحیح هدایت کنم، لذا در مصرف سهم امام شبهه و شک کردم. روزی به مردم گفتم: اموال من از خانه و اثاث، همه مربوط به شماست، بیایید و آنها را ببرید.
🔹 بعداز آن به تهران آمدم و مدّتی در کاروانسرایی سکونت کردم و نمیدانستم چه کنم، اتّفاقاً دهانم هم زخم شده بود و آن را بسته بودم. تا اینکه یک روز شخصی ناشناس مرا به اسم صدا زد و گفت: فلان دوا را مصرف کن، دهانت خوب میشود. من آن دوا را تهیه کرده و مصرف کردم، دهانم خوب شد. بعد به این فکر افتادم که این مرد چه کسی بود که از درد و اسم من اطّلاع داشت و داروی او مؤثّر واقع شد؟!
🔸 وقت دیگری او را ملاقات کردم و از او پرسیدم: شما کی هستید؟
🔹 گفت: من با پیرمردی از اوتاد که با امام عصر - ارواحنا فداه - تماس دارد، مربوط هستم.
🔸 گفتم: از او بپرس یا مرا پیش او ببر که وظیفه من چیست؟
🔹 گفت: به من گفته شده که فلانی یعنی تو جزو مجاهدین راه خدا هستی.
🔸و همچنین گفته شده که نزد محمّد باقر اصطهباناتی برود و الهیات شفا را نزد او بخواند، و در درس عمومی هم نرود، زیرا بعضی از افرادی که در آن درس شرکت میکنند فاسق هستند، با آنان هم ننشیند و چنانچه ضرورتی داشت که به درس عمومی برود، بیرون اتاق بنشیند و گوش کند.
🔹 مرحوم حاج شیخ محمّد باقر اصطهباناتی فرموده بودند: من به او گفتم: از آن پیرمرد بپرس که آیا من هم میتوانم خدمت آن حضرت برسم یا میتوانم از آن حضرت سؤالاتی داشته باشم.
🔸 جواب آورد: تشرّف نمیشود، ولی سؤالات را بدهید به من تا خدمت ایشان معروض بدارم. من هم سه سؤال کردم... جواب آمد...
🔹 آیة الله آقای مصلحی فرزند آیة الله العظمی اراکی فرمودند: این داستان را مرحوم آقای سید محمّد علی سبط از مرحوم آیة اللَّه العظمی حاج شیخ محمّد حسین اصفهانی کمپانی (شاگرد آیة الله اصطهباناتی)، و آیة اللّه العظمی حاج آقا موسی شبیری زنجانی از مرحوم پدرشان با اندک اختلاف نقل کردهاند.
📚 آیة الله سیدمحسن خرازی، روزنههایی از عالم غیب.
●➼┅═❧═┅┅───┄
✍️ مهدی عبداللهی
🆔 @MAbdullahi
هدایت شده از احمدحسین شریفی
◻️فیلسوفان دروغ نمیگویند
🔻 رکوردشکنی دروغ و افترا؛ در تجربهنگاری موسسه حکمت و فلسفه ایران!
🔸بخش اول
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چند روز پیش دیدم در ماهنامهای، کارنامه، پیشینه و ظرفیتهای موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران مورد بحث قرار گرفته بود.
در میان مطالب خوب، و البته بعضاً مبالغهآمیزی که در این موضوع بیان شده بود، با کمال تعجب دیدم یکی از نویسندگان، در مجموعِ شش جمله و نیم(!) که درباره مدیریت یکساله این بنده در آن موسسه نوشته بود، شش دروغ و دو افترا را به هم بافیده بود! و این هم البته یک رکورد تازه است که هر کسی توان شکستن آن را ندارد!
توضیح آنکه آن نویسنده محترم، چنین نوشته بود:
«اما بعد که احمدحسین شریفی آمد و از سوابق علمی او خبر ندارم، حسب اطلاع برخورد چندان خوبی با استادان نداشت و خیلیها را بازنشسته کرد و آنجا خلوت شــد و من هم دیگر نرفتم. اما از همه مهمتر، گفتگوی اسلام و مسیحیت برای همیشه تعطیل شــد.»
✔️تنها تکه راست این سخنان، همان نیمجمله آغازین اوست: «اما بعد که احمدحسین شریفی آمد».😂
✔️ دروغ اول: سخنرانی همین آقای والامقام در مراسم معارفه این بنده در موسسه حکمت (که فایل آن موجود است) گواه دروغ بودن اولین جمله اوست که میگویند «از سوابق علمی او خبر ندارم». همین شخص محترم در جلسه معارفه این بنده، در حضور وزیر محترم علوم، جناب دکتر حداد عادل و سایر شخصیتهای فلسفی کشور چنین گفتند: «خوشبختانه اینک مسؤولیت این مؤسسه توسط وزیر محترم علوم جناب دکتر زلفیگل به جناب آقای دکتر شریفی سپرده شده است. ایشان با کولهباری از دانش الهیات اندوخته در قم در کنار دروس جدید و الهیات روز برای تصدی این موسسه آستین بالا زده و مسؤولیت پذیرفتهاند»؟!
به هر حال از دو حال خارج نیست:
یا آن دروغ، راست است و یا این راست، دروغ است.😂
بگذریم. (برای چنین مسائلی نباید دنبال «دلیل» گشت، «علت» را باید یافت)
✔️دروغ دوم و افترای اول: همه کادر علمی و اداری محترم و معزز آن موسسه میتوانند شهادت دهند که جمله دوم او یعنی اینکه «برخورد چندان خوبی با استادان نداشت» هم دروغ است و هم افترا! این بنده در مدیریت یکسالهام در آن موسسه، با کمال تواضع و ادب با یکایک اعضای هیأت علمی آن مجموعه برخورد کردم. کمترین بیادبی یا جسارتی به اساتید یا کارمندان نداشتم. به اتاق تکتک آنان میرفتم. با اغلب آنان جلسات مشورتی داشتم. از هیچ کوششی در تکریم آنان فروگذار نکردم. اساساً بنده جسارت کردن و دروغ بستن به دیگران را بلد نیستم. (بنده هنوز فلسفه دروغ نخواندهام و نیاموختهام)
✔️دروغ سوم و افترای دوم: در جمله بعدی نوشتهاند «خیلیها را بازنشسته کرد»! در حالی که در زمان مدیریت بنده حتی یک استاد (تأکید میکنم حتی یک استاد) هم بازنشسته نشد (چه رسد به اینکه بنده «خیلیها» را بازنشسته «کرده باشم»)! بلکه بر عکس، بازنشستگان سالیان گذشته موسسه (اعم از اساتید و کارمندان) را جداگانه و جمعاً دعوت به موسسه کردم. با آنان جلسه گرفتم. آنان را تکریم کردم. از آنان راهنمایی خواستم. اتاق اختصاصی در اختیار آنان قرار دادم. تا آنجا که ظرفیت داشتند و تمایل، قراردادهای پژوهشی (تصحیح، ترجمه و تدوین) با آنان منعقد کردم. ضمناً، در دوران مدیریت بنده نه تنها در جذبهای پیشین تجدید نظری صورت نگرفت؛ بلکه تلاشی مستمر برای نهایی شدن جذب افرادی که کار جذب آنان ناتمام مانده بود، انجام شد. و کسانی که چند سال بلاتکلیف مانده بودند، در کمتر از چند ماه کار جذب آنان به اتمام رسید.
✔️دروغ چهارم: نوشتهاند «و آنجا خلوت شد»! این هم دروغی دیگر است. مجله «ترنم ۱۴۰۰» که گزارشی از محصول دوران مدیریت این بنده است، گواهی مکتوب و مصور بر دروغ بودن این گزاره است. بنده از آبان ۱۴۰۰ تا آبان ۱۴۰۱ مسؤولیت آن موسسه را بر عهده داشتم، یعنی زمانی که هنوز ویروس منحوس کرونا یکهتازی میکرد. دانشگاهها و مراکز آموزشی هنوز غیرحضوری بود. اما این بنده به صورت مرتب و فعال، در موسسه حضور داشتم و با مراکز مختلف علمی و با محققان و اندیشمندان فراوانی رفت و آمد داشتم. قرارداد دهها پروژه پژوهشی را منعقد کردم. به گونهای که در تاریخ آن موسسه بیسابقه بود. در هر ترم تحصیلی کلاسهای حضوری و مجازی فراوانی، در موضوعات مختلف فلسفی و کلامی، منعقد شد. دورههای کوتاه مدت و مدرسههای زمستانه و بهاره و تابستانه برگزار شد. دورههای آموزشی نسبتاً مفصلی در خصوص فلسفه برای کودکان برگزار شد. و ...
ادامه در پست بعدی👈👈👈
#فلسفه
#موسسه_حکمت_و_فلسفه
#دروغ
🆔https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964
🌹
هدایت شده از احمدحسین شریفی
◻️فیلسوفان دروغ نمیگویند
🔻رکوردشکنی دروغ و افترا؛ در تجربهنگاری موسسه حکمت و فلسفه ایران!
🔸بخش دوم
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈👈👈ادامه پست قبلی
✔️دروغ پنجم: «و من هم دیگر نرفتم»! این دیگر از دروغ هم فراتر است! زیرا با اینکه این بنده خدا از اعضای هیئت علمی آن موسسه نبوده و نیستند، اما به دلیل علاقمندیشان به مباحث فلسفی، همان روزهای آغازین حضورم در موسسه، شخصاً از ایشان دعوت به تدریس کردیم و او هم پذیرفت و از قضا در هر دو ترم تحصیلی، بعد از ظهرهای دوشنبه، در آن موسسه تدریس داشتند! افزون بر این، عضو کمیسیون هیئت امنای موسسه هم بودند و در همه جلسات کمیسیون شرکت کردند! اسناد صوتی و تصویری این جلسات همگی در سایت موسسه حکمت موجود است.
✔️دروغ ششم: و بالاخره این جمله که «اما از همه مهمتر، گفتگوی اسلام و مسیحیت برای همیشه تعطیل شــد» را نیز میتوان ششمین دروغ به شمار آورد! این استاد محترم چنان نوشتهاند که خواننده تصور میکند پیش از حضور این بنده، هر روز کرسی چنین گفتگوهایی برقرار بوده است و بنده آنها را تعطیل کردهام! در حالی که
اولاً، در تاریخ این موسسه جز چند مورد اندک، خبری از گفتگوهای اسلام و مسیحیت (آنگونه که این متن القا میکند) نبوده! اساساً رسالت موسسه حکمت و فلسفه چنین چیزی نیست و نبوده است!
ثانیاً، همانطور که عرض کردم زمان حضور بنده در موسسه مصادف با یکهتازی ویروس منحوس کرونا بود و هنوز اقتضائات و محدودیتهای آن دوران را فراموش نکردهایم.
و ثالثاً، این بنده به دلیل اعتقاد به گفتگو و مناظره و تعاملات علمی، چنین فعالیتهایی را با قوت شروع کردم. با نمایندگان مسیحیت ارتودوکس در خصوص اخلاق و عرفان ارتودوکسی جلسه گرفتم. آنان را به موسسه دعوت کردم. چندین همایش و نشست بینالمللی (در موضوعات فلسفی) در مدت کوتاه مدیریت بنده برگزار شد. مصوبه هیئت امناء را برای برگزاری دو همایش بینالمللی دیگر هم گرفتم! همایشی با موضوع «طبیعتگرایی فلسفی و چالشهای آن»، با شرکت مشهورترین ملحد عالم، دانیل دنت، در زمان مدیریت بنده برگزار شد. در زمان مدیریت بنده بود که جلسات سخنرانی و مناظره با حضور برخی از چهرههای مشهور روشنفکران غربزده در موسسه برگزار شد!
🔸ضمناً تعداد گروههای علمی این موسسه پنجاه ساله، در زمان مدیریت بنده از «هفت گروه» به «نه گروه» رسید. یعنی در یک سال قریب به ۳۰ درصد پنجاه سال توسعه ساختاری ایجاد کردم. دو گروه علمی جدید با عنوان «فلسفه علوم انسانی» و «مطالعات حکمت عملی» و یک کارگروه ویژه «فلسفه ذهن و علوم شناختی» تأسیس کردم. همچنین در کنار همه فعالیتهای دیگر، مجوز دو نشریه سهزبانه (انگلیسی، عربی و فارسی) دریافت شد. یعنی موسسهای که در تاریخ ۵۰ سالهاش فقط یک نشریه (آن هم تقریبا مهجور) داشت، در زمان مدیریت یکساله این بنده مجوز «دو نشریه» دیگر نیز، آن هم با نگاه بینالمللی گرفته شد: «فلسفه و علوم انسانی» و «مطالعات حکمت عملی».
♦️اما از حق نگذریم، حقیقتاً این یک هنر است که در یک عبارت شش جملهای بتوانی بدون هیچ شرمساری و خجالتی شش دروغ و دو افترا را با هم جمع کنی! و حتی زمانی که به صورت خصوصی درخواست اصلاح این اشتباهات را میکنی چنین پاسخ داده شود که: «جنابعالی هم صاحب اختیار و ذوی القدرة و الاعتبار هستید چنانچه اشتباهی رخ داده دقیقا بفرمایید تا تصحیح گردد» و وقتی مستندات اشتباهات و دروغها را برایشان ارسال میکنی چنین پاسخی بشنوی که: «همین امروز با اساتیدی که نزد من میآمدند و تظلم میکردند تماس میگیرم و از آنها بیشتر جویا میشوم»! همین و بس.
🔸نکته:
این بنده قصد انتشار علنی این پاسخ را نداشتم. و از افترا زننده محترم هم به صورت خصوصی خواستم که خودش دروغهایش را راست کند و افتراهایش را اعتذار بجوید؛ اما بر اساس پیامهایی که برایم ارسال کرد، متوجه شدم مشکل او مربوط به جایی دیگر است. به همین دلیل، سکوت را جایز ندانستم و برای ثبت در تاریخ این وجیزه را نوشتم.
وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَٰكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ
🔸البته مطالب شنیدنی و ناگفته فراوانی در این خصوص دارم که به لطف روزنگاریهای مألوف و مرسومم، همه آنها را به صورت مضبوط دارم و در صورت لزوم منتشر خواهم کرد!
#فلسفه
#موسسه_حکمت_و_فلسفه
#دروغ
🆔https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964
🌹
15.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 #کلیپ
💢اهمیت #فلسفه اسلامی در جهان امروز و در نقد فلسفه غرب
✅ حجت الاسلام و المسلمین #استاد_مهدی_عبداللهی
☘️ قطعهای از دورۀ #بایدها_و_نبایدهای_تحصیل_در_علوم_عقلی
🗓 زمستان 1402
💠 مؤسسه پژوهشی امام علی (ع)
●➼┅═❧═┅┅───┄
✍️ مهدی عبداللهی
🆔 @MAbdullahi