eitaa logo
مهدی عبداللهی
658 دنبال‌کننده
504 عکس
240 ویدیو
33 فایل
🌐 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 اندیشه‌ورزی در قلمرو علوم عقلی اسلامی و علوم انسانی مهدی عبداللهی دانشیار مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و مدیر گروه فلسفه علوم انسانی دانش آموخته سطح 4 حوزه علمیه قم دکتری فلسفه اسلامی ارتباط با مدیر کانال: @mabd57
مشاهده در ایتا
دانلود
M. A.: 💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌷 💐🎗بسم الله‌ الرحمن الرحیم🎗💐 ♨️ در دام 1⃣ هر کس اندک آشنایی با داشته باشد، به‌روشنی دو ویژگی را در آن می یابد: یکی «خدامحوری» و دیگری قرابت با «معارف وحیانی» است. نگاهی تاریخی به سیر فلسفه اسلامی نشان دهنده آن است که تلاش فکری فیلسوفان الهی در طول عمر درازمدت فلسفه آن بوده است که در عین پای‌بندی به فلسفه‌ورزی به آموزه های وحیانی قرآن و روایات معصومان نزدیک تر شوند. در واقع، برخلاف نگاه فلسفه ستیزان، آموزه های فلسفی فیلسوفان اسلامی که با تمسک به روش تفکر منطقی فراچنگ آمده اند، نه‌تنها به آموزه‌های وحیانی نزدیک شده‌اند، بلکه حتی به فهم متون دینی نیز کمک رسانده اند. افزون بر این که تفاوت معرفت فلسفی به معارف دینی با معرفت غیرفلسفی دقیقاً مثل تفاوت فهم عوام از فقه با فهم یک مجتهد از احکام فقهی است؛ یعنی همان تمایز میان معرفت اجتهادی با تقلید. به‌رغم کام‌یابی فیلسوفان شیعه، دانش فلسفه به ویژه ، همواره از درون فرهنگ و سنت اسلامی و بیرون آن در معرض بدگمانی بوده است. اندیشمندان فلسفه‌ستیز شریعت محور، آموزه های فلسفی را به مخالفت با متون دینی متهم کرده، یا دست کم آنها را با وجود متون دینی غیرلازم دانسته اند، عرفان مشربانی که دل در گرو شهود حضرت دوست داشته اند، پای استدلال ایشان را چوبین و بی تمکین خوانده اند، تجربی مسلکان حس اندیش، به کلی تفکر فلسفی را زیر سؤال برده اند و در نهایت، متفلسفانی که دل در گرو مکاتب فلسفی غرب داشته، با ذهنیت غرب گرای خویش فلسفه اسلامی را به جهت عنایت به الهیات به معنای خاص و تبیین آموزه های الهیاتی اسلام متهم به جزم اندیشی و کلام‌گرایی نموده اند. 🍀🍀🍀 قصد آن دارم اگر توفیق الهی یار شود، نکاتی درباره هر یک از جریانهای یادشده ارائه کنم تا عیار نقدهای هر یک بر فلسفه اسلامی روشن شود. این بحث را با بررسی ادعاهای نص گرایان شروع خواهم کرد. ⭐️⭐️⭐️ نص‌گرایی روی‌کردی در معرفت‌شناسی دینی است که یگانه منبع دست‌یابی به معارف دینی را متون دینی (کتاب و سنت) می‌داند. این روی‌کرد به معرفت دینی طیف گسترده‌ای از افراد و گروه‌ها را دربرمی‌گیرد که ویژگی مشترک ایشان بی‌اعتنایی به عقل و ناکارآمد انگاشتن آن در دست‌یابی به معارف دینی از جمله خداشناسی است. 🌹 🌿 🌾🍂 🍃🌺🍂 💐🌾🍀🌼🌷🍃🌹 ✍ کانال مهدی عبدالهی 🇮🇷 👉 🆔 @MAbdullahi
💐🎗بسم الله‌ الرحمن الرحیم🎗💐 ♨️ در دام 2⃣ نص‌گرایی از قرن نخست اسلام مطرح بوده است، و اهل حدیث پیش‌گامان و بارزترین چهره‌های نص‌محوری در سنت اسلامی و در میان اهل سنت هستند. برای نمونه، هنگامی که مقصود از «استوای خداوند بر عرش» را از مالک بن‌انس (93-179ق) پرسیدند، پاسخی داد که شهرت فراوانی یافت. وی برای پرهیز از هبوط به وادی جسم‌انگاری حق تعالی یگانه راه‌چاره را در سکوت درباره برخی صفات الهی و پذیرش دیدگاه تعطیل در معرفت خداوند دید. پاسخ وی این بود که معنای استوا روشن، اما چگونگی آن ناشناخته است، ایمان به آن ضروری و پرسش درباره آن بدعت است: « الإستواءُ معلومٌ، و الكيفيةُ مجهولةٌ، و الإيمانُ به واجبٌ، و السُّؤالُ عنه بدعۀٌ». احمد بن‌حنبل (164-241ق) را باید مهم‌ترین نماینده این تفکر دانست. به همین جهت اصحاب حدیث به وی منتسب شده، از ایشان با عنوان «حنابله» یاد می‌شود. تأکید افراطی احمد بن‌حنبل بر ظواهر روایی بدون دقت در اسناد آن و عرضه آن به کتاب الهی و پرهیز از به‌کارگیری میزان عقل در فهم معانی و ارزیابی صحت و سقم روایات، موجب درافتادن در وادی تجسیم و تشبیه و اظهارنظرهای خلاف عقل سلیم شده است که از جمله آن‌ها اثبات دست، چشم، انگشت و صورت به معنای مادی و متعارف آن برای خداوند متعال شده است، تنها بدان دلیل که ظاهر پاره‌ای روایات، هر چند از جهت سندی ضعیف، بر آن دلالت دارد. وی در رساله‌ای که عقاید مورد پذیرش خود را بیان کرده، درباره صفات الهی این گونه گفته است: «خداوند متعال . . . هر شب ـ‌بدان گونه که خود می‌خواهد و با وجود آن که لیس کمثله شیء و هو السمیع البصیر ـ به آسمان دنیا فرود می‌آید، و دل‌های بندگان بین دو انگشت از انگشتان پروردگار قرار دارد . . . و خداوند آدم علیه السلام را به دست خود آفرید و آسمان‌ها و زمین در روز قیامت، در کف او جای می‌گیرند. و گروهی را با دست خود از آتش خارج می‌سازد و بهشتیان به صورتش می‌نگرند و او را می‌بینند . . ». (ر.ک‌به: أبوالحسین محمد بن‌أبی‌یعلی الفرّاء الحنبلی، طبقات الحنابلۀ، ج1، ص62) وی در این جمله‌ها برخی از صفات خبریه را که همگی در آیات قرآن و روایات آمده، ذکر کرده است و گویا پافشاری او بر ظواهر این صفات، به منظور مخالفت با کسانی است که ظاهر این تعبیرها را مقصود ندانسته، دست به تأویل آن‌ها می‌زنند. اما وی در عین تحفظ بر معنای ظاهری این صفات، برای آن که در دام تشبیه‌گرایی گرفتار نیاید، با استناد به آیه شریف «لیس کمثله شیء» و بیان جمله «بدان گونه که خود می‌خواهد»، با ادعای ناشناختنی بودن معنای حقیقی این صفات در دام تعطیل گرفتار می‌شود. به‌گفته یکی از نویسندگان معاصر: «وی به روایات پایبند بوده، از آن‌ها فراتر نمی‌رفت؛ و آن‌ها را تأویل، یا به معنایی غیرظاهر تفسیر نمی‌کرد و اگر فهم روایات به چیز دیگری نیازمند بود، از عقل تنها کمک نمی‌گرفت؛ بلکه از روایات مدد می‌جست و بدان وسیله، کتاب الهی را تفسیر می‌کرد». (محمد أبوزهرۀ، إبن‌حنبل؛ حیاته و عصره ـ آرائه و فقهه، ص166) 🔆 حاصل آن که، احمد بن‌حنبل نیز هم‌چون انس بن‌مالک درصدد آن است که راه میانه‌ای بین تعطیل و تشبیه بپیماید، یعنی از سویی صفات ذکرشده در متون دینی را به همان ظاهرشان حفظ و اثبات کند، از این رو، اموری چون دست، پا، انگشت، صورت، خنده، صدا، امکان رؤیت، فرود از آسمان و غیره را به خداوند متعال نسبت می‌دهد. و از سوی دیگر، با استناد به آیه «لیس کمثله شیء» مشابهت بین خدای متعال و مخلوقاتش را نفی می‌کند. 🌹 💐🌷 __________________________ ✍ کانال مهدی عبدالهی 🇮🇷 👉 🆔 @MAbdullahi