💠 دستور بسیار مهم و فراموش شده مقام معظم رهبری درباره #منشور_روحانیت امام خمینی (ره)
سوم اسفند، سالروز صدور منشور روحانیت
#امام_خمینی
✍️ مهدی عبدالهی
🆔 @MAbdullahi
منشور روحانیت.pdf
2.84M
📚 متن کامل منشور روحانیت
#امام_خمینی
✍️ مهدی عبدالهی
🆔 @MAbdullahi
السلام علیک یا أباالفضل العباس
به مرحوم ژولیده نیشابوری گفتند به صورت بداهه درباره قمر_بني_هاشم (علیه السلام) شعری بگو كه پنج بار کلمه "چشم"داشته باشد، شعری سرود با ده کلمه چشم:
چشم ها از هیبت چشمم، به پیچ و تاب بود
محو چشمم، چشم ها وچشم من بر آب بود
چشم گفتم، چشم دادم، چشم پوشیدم، ز آب
من سرا پا چشم و چشمم جانب ارباب بود
شام میلاد قمر بنی هاشم سپهسالار سپاه عشق در معرکه نینوا بر همه محتاجان درگاه باب الحوائجی حضرتش گرامی باد.
یا کاشف الکرب عن وجه الحسین إکشف کربنا بحق أخیک الحسین علیه السلام
✍️ مهدی عبدالهی
🆔 @MAbdullahi
🏴 انا لله و انا الیه راجعون
إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَايَسُدُّهَا شَيْءٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ. (الکافی، ج1، ص38)
هرگاه عالمی بمیرد رخنه ای جبران ناپذیر در اسلام ایجاد می شود كه تا روز قيامت هيچ چيز آن را فرو نمى پوشد.
◼️ روح بلند حضرت آیت الله العظمی علوی گرگانی به ملکوت اعلی پیوست.
◾️ فقدان این عالم جلیل القدر را به محضر حضرت ولیعصر (ارواحنا فداه)، مقام معظم رهبری (حفظهالله)، حوزههای علمیه و عموم مسلمانان جهان تسلیت عرض میکنیم.
✍️ مهدی عبدالهی
🆔 @MAbdullahi
بسم الله الرحمن الرحیم
انتظار فرج از نگاه حضرت #امام_خمینی قدس سرّه (1)
🔹بعضیها #انتظار_فرج را به اين مىدانند كه در مسجد، در حسينيه، در منزل بنشينند و دعا كنند و فرج امام زمان- سلام اللَّه عليه- را از خدا بخواهند. اينها مردم صالحى هستند كه يك همچو اعتقادى دارند. بلكه بعضى از آنها را كه من سابقاً مىشناختم بسيار مرد صالحى بود، يك اسبى هم خريده بود، يك شمشيرى هم داشت و منتظر حضرت صاحب- سلام اللَّه عليه- بود. اينها به تكاليف شرعى خودشان هم عمل مىكردند و نهى از منكر هم مىكردند و امر به معروف هم مىكردند، لكن همين، ديگر غير از اين كارى ازشان نمىآمد و فكر اين مهم كه يك كارى بكنند، نبودند.
يك دسته ديگرى بودند كه انتظار فرج را مىگفتند اين است كه ما كار نداشته باشيم به اينكه در جهان چه مىگذرد، بر ملتها چه مىگذرد، بر ملت ما چه مىگذرد؛ به اين چيزها ما كار نداشته باشيم، ما تكليفهاى خودمان را عمل مىكنيم، براى جلوگيرى از اين امور هم خود حضرت بيايند ان شاء اللَّه، درست مىكنند؛ ديگر ما تكليفى نداريم. تكليف ما همين است كه دعا كنيم ايشان بيايند و كارى به كار آنچه در دنيا مىگذرد يا در مملكت خودمان مىگذرد، نداشته باشيم. اينها هم يك دستهاى، مردمى بودند كه صالح بودند.
يك دستهاى مىگفتند كه خوب، بايد عالم پر [از] معصيت بشود تا حضرت بيايد؛ ما بايد نهى از منكر نكنيم، امر به معروف هم نكنيم تا مردم هر كارى مىخواهند بكنند؛ گناهها زياد بشود كه فرج نزديك بشود. يك دستهاى از اين بالاتر بودند، مىگفتند: بايد دامنزد به گناهها، دعوت كرد مردم را به گناه تا دنيا پر از جور و ظلم بشود و حضرت- سلام اللَّه عليه- تشريف بياورند. اين هم يك دستهاى بودند كه البته در بين اين دسته، منحرفهايى هم بودند، اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرفهايى هم بودند كه براى مقاصدى به اين دامن مىزنند.
يك دسته ديگرى بودند كه مىگفتند كه هر حكومتى اگر در زمان غيبت محقق بشود، اين حكومت باطل است و برخلاف اسلام است. آنها مغرور بودند. آنهايى كه بازيگر نبودند، مغرور بودند به بعض رواياتى كه وارد شده است بر اين امر كه هر عَلَمى بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است. آنها خيال كرده بودند كه نه، هر حكومتى باشد، در صورتى كه آن روايات [اشاره دارد] كه هر كس علم بلند كند با علم مهدى، به عنوان «مهدويت» بلند كند، [باطل است.]
حالا ما فرض مىكنيم كه يك همچو رواياتى باشد، آيا معنايش اين نيست كه تكليفمان ديگر ساقط است؟ يعنى، خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نيست اين معنا كه ما ديگر معصيت بكنيم تا پيغمبر بيايد، تا حضرت صاحب بيايد؟ حضرت صاحب كه تشريف مىآورند براى چى مىآيند؟ براى اينكه گسترش بدهند عدالت را، براى اينكه حكومت را تقويت كنند، براى اينكه فساد را از بين ببرند. ما بر خلاف آيات شريفه قرآن دست از نهى از منكر برداريم، دست از امر به معروف برداريم و توسعه بدهيم گناهان را براى اينكه حضرت بيايند؟ حضرت بيايند چه مىكنند؟ حضرت مىآيند، مىخواهند همين كارها را بكنند. الآن ديگر ما هيچ تكليفى نداريم؟ ديگر بشر تكليفى ندارد، بلكه تكليفش اين است كه دعوت كند مردم را به فساد؟ به حسب رأى اين جمعيت، كه بعضيشان بازيگرند و بعضيشان نادان، اين است كه ما بايد بنشينيم، دعا كنيم به صدام... ما اگر دستمان مىرسيد، قدرت داشتيم، بايد برويم تمام ظلم و جورها را از عالم برداريم. تكليف شرعى ماست، منتها ما نمىتوانيم. اينى كه هست اين است كه حضرت عالم را پر مىكند از عدالت؛ نه شما دست برداريد از تكليفتان، نه اينكه شما ديگر تكليف نداريد.
ما تكليف داريم كه، اينكه مىگويد حكومت لازم نيست، معنايش اين است كه هرج و مرج باشد. اگر يك سال حكومت در يك مملكتى نباشد، نظام در يك مملكتى نباشد، آن طور فساد پر مىكند مملكت را كه آن طرفش پيدا نيست. آنكه مىگويد حكومت نباشد، معنايش اين است كه هرج و مرج بشود؛ همه هم را بكُشند؛ همه به هم ظلم بكنند براى اينكه حضرت بيايد. حضرت بيايد چه كند؟ براى اينكه رفع كند اين را. اين يك آدم عاقل، يك آدم اگر سفيه نباشد، اگر مغرض نباشد، اگر دست سياست اين كار را نكرده باشد كه بازى بدهد ماها را كه ما كار به آنها نداشته باشيم، آنها بيايند هر كارى مىخواهند انجام بدهند، اين بايد خيلى آدم نفهمى باشد!
📚 صحیفه امام، ج21، ص13-15
✍️ مهدی عبدالهی
🆔 @MAbdullahi
بسم الله الرحمن الرحیم
انتظار فرج از نگاه حضرت #امام_خمینی قدس سرّه (2)
مسأله اين است كه دست سياست در كار بوده؛ همان طورى كه تزريق كرده بودند به ملتها، به مسلمين، به ديگر اقشار جمعيتهاى دنيا كه سياست كار شماها نيست؛ برويد سراغ كار خودتان و آن چيزى كه مربوط به سياست است، بدهيد به دست امپراتورها. خوب، آنها از خدا مىخواستند كه مردم غافل بشوند و سياست را بدهند دست حكومت و به دست ظلمه، دست امريكا، دست شوروى، دست امثال اينها و آنهايى كه اذناب اينها هستند و اينها همه چيز ما را ببرند، همه چيز مسلمانها را ببرند، همه چيز مستضعفان را ببرند و ما بنشينيم بگوييم كه نبايد حكومت باشد، اين يك حرف ابلهانه است، منتها چون دست سياست در كار بوده، اين اشخاص غافل را، اينها را بازى دادند و گفتند: شما كار به سياست نداشته باشيد، حكومت مال ما، شما هم برويد توى مسجدهايتان بايستيد نماز بخوانيد! چه كار داريد به اين كارها؟
اينهايى كه مىگويند كه هر علمى بلند بشود و هر حكومتى، خيال كردند كه هر حكومتى باشد اين برخلاف #انتظار_فرج است. اينها نمىفهمند چى دارند مىگويند. اينها تزريق كردهاند بهشان كه اين حرفها را بزنند. نمىدانند دارند چىچى مىگويند. حكومت نبودن، يعنى اينكه همه مردم به جان هم بريزند، بكشند هم را، بزنند هم را، از بين ببرند، برخلاف نص آيات الهى رفتار بكنند. ما اگر فرض مىكرديم دويست تا روايت هم در اين باب داشتند، همه را به ديوار مىزديم؛ براى اينكه خلاف آيات قرآن است. اگر هر روايتى بيايد كه نهى از منكر را بگويد نبايد كرد، اين را بايد به ديوار زد. اين گونه روايت قابل عمل نيست. و اين نفهمها نمىدانند چى مىگويند، هر حكومتى باشد حكومت [باطل] است! بلكه شنيدم بعضى از اشخاص گفتهاند كه خوب با اين وضعى كه هست، الآن در ايران هست، ديگر ما نبايد تهذيب اخلاق بكنيم؛ ديگر غلط است اين حرفها! چيزى نيست ديگر حالا؛ حتماً بايد استاد اخلاق در يك محيطى باشد كه همه مردم فاسدند، شرابخانهها همه بازند و- عرض مىكنم كه- جاهاى فساد همه بازند! اگر يك جايى باشد كه خوب باشد، آنجا ديگر تهذيب اخلاق لازم نيست، نمىشود، باطل است! اينها يك چيزهايى است كه اگر دست سياست در كار نبود، ابلهانه بود، لكن آنها مىفهمند دارند چى مىكنند. آنها مىخواهند ما را كنار بزنند.
بله، البته آن پر كردن دنيا را از عدالت، آن را ما نمىتوانيم [پر] بكنيم. اگر مىتوانستيم، مىكرديم، اما چون نمىتوانيم بكنيم ايشان بايد بيايند. الآن عالم پر از ظلم است. شما يك نقطه هستيد در عالم. عالم پر از ظلم است. ما بتوانيم جلوى ظلم را بگيريم، بايد بگيريم؛ تكليفمان است. ضرورت اسلام و قرآن [است،] تكليف ما كرده است كه بايد برويم همه كار را بكنيم. اما نمىتوانيم بكنيم؛ چون نمىتوانيم بكنيم، بايد او بيايد تا بكند. اما ما بايد فراهم كنيم كار را. فراهم كردن اسباب اين است كه كار را نزديك بكنيم، كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براى آمدن حضرت- سلام اللَّه عليه- در هر صورت، اين مصيبتهايى كه هست كه به مسلمانها وارد شده است و سياستهاى خارجى دامن بهش زدهاند، براى چاپيدن اينها و براى از بين بردن عزت مسلمين [است]. و باورشان هم آمده است خيليها. شايد الآن هم بسيارى باور بكنند كه نه، حكومت نبايد باشد، زمان حضرت صاحب بايد بيايد حكومت. و هر حكومتى در غير زمان حضرت صاحب، باطل است؛ يعنى، هرج و مرج بشود، عالم به هم بخورد تا حضرت بيايد درستش كند! ما درستش مىكنيم تا حضرت بيايد.
📚 صحیفه امام، ج21، ص15-17
✍️ مهدی عبدالهی
🆔 @MAbdullahi
#سخن_دیگران
آنگاه که دعوت به پرستش خدای یگانه، شورش علیه امپراتوری بتها بود و هیچ مردی جز علی (ع) جگر پذیرش اسلام را نداشت، یک زن تمام قامت ایستاد تا پیامبر آخرالزمان به او تکیه زند.
#خدیجه (س) کدام ماه و خورشید را به معجزه در دستان محمد (ص) دیده بود که برای دومین بار به او بله گفت؟ در گوشه سجاده محقر محمد (ص) برق کدام سود سرشار چشم بازرگان سرشناس قریش را گرفته بود که کل مالالتجارهاش را به خرید سهام اسلام اختصاص داد و بسی سود کرد از آنچه بخشیده بود. پیش از او هیچ تاجری چنین متاعی نخریده بود. هیچ بازرگانی با خدا داد و ستد نکرده بود.
و چه نیکو بانوی نازپرورده قریش با نان خشک محمد (ص) در تحریم شعب ابیطالب ساخت و آخ هم نگفت. او با خدا ساخت و پاخت کرده بود. آنچه داشت باخت و خدا برای او آنچه خواست، ساخت.
داغش بر دل محمد (س) نه آنچنان بود که در کلام آید. تو گویی یتیم قریش یکبار دیگر یتیم شد. او رفت تا فاطمه (س) ام ابیها شود. در عام الحزن، انتهای جنة المعلی، کمی آنطرفتر از شعب ابیطالب...
#زهرا_محسنی_فر✍🏻
بسم الله الرحمن الرحیم
😓 اعتراف تلخ: #کوتاهی_در_شناخت_امیرالمؤمنین_علیه_صلوات_المصلین
ما شيعيان بايد اعتراف كنيم كه بيش از ديگران درباره كسى كه افتخار نام پيروى او را داريم ظلم و لااقل كوتاهى كردهايم. اساساً كوتاهيهاى ما ظلم است. ما نخواسته و يا نتوانستهايم على را بشناسيم. بيشتر مساعى ما درباره تنصيصات #رسول اكرم صلى الله عليه و آله درباره #على عليه السلام و سبّ و شتم كسانى كه اين نصوص را ناديده گرفتهاند بوده است، نه درباره شخصيت عينى مولا على.
💢 غافل از اين كه اين مشكى كه عطار الهى به حق معرّف اوست خود بوى دلاويزى دارد و بيش از هر چيز لازم است مشامها را با اين بوى خوش آشنا كرد، يعنى بايد آشنا بود و آشنا كرد. معرفى عطار الهى به اين منظور بوده كه مردم با بوى خوش آن آشنا شوند، نه اينكه به گفته عطار قناعت ورزند و تمام وقت خويش را صرف بحث در معرفى وى كنند نه آشنايى با او.
آيا اگر #نهج_البلاغه از ديگران مى بود با او همين گونه رفتار مى شد؟ كشور ايران كانون شيعيان على عليه السلام است و مردم ايران فارسى زبان اند. شما نگاهى به شرحها و ترجمه هاى فارسى نهج البلاغه بيفكنيد و آن گاه در باره كارنامه خودمان قضاوت كنيد.
💢 💢 به طور كلى اخبار و #احاديث_شيعى و همچنين #دعاهاى_شيعى از نظر #معارف الهى و همچنين از نظر ساير مضامين با اخبار و احاديث و دعاهاى مسلمانان غيرشيعى قابل مقايسه نيست. مسائلى كه در #اصول_كافى يا #توحيد_صدوق يا #احتجاج_طبرسى مطرح است، در هيچ كتاب غيرشيعى مطرح نيست.
آنچه در كتب غيرشيعى در اين زمينه مطرح است، احياناً مسائلى است كه مى توان گفت قطعاً مجعول است، زيرا برخلاف نصوص و اصول قرآنى است و بوى تجسيم و تشبيه مى دهد.
اخيراً هاشم معروف حسنى در كتابى كه به نام «دراسات فى الكافى للكلينى و الصحيح للبخارى» تأليف كرده است ابتكار خوبى به خرج داده، مقايسه مختصرى ميان صحيح بخارى و كافى كلينى از نظر روايات مربوط به الهيات به عمل آورده است.
📚 شهید مطهری، مجموعه آثار، ج16 (سیری در نهج البلاغه)، ص382
#نهج_البلاغه
#معارف_شیعه
#معارف_الهی_در_متون_شیعه
✍️ کانال مهدی عبدالهی
🆔 @MAbdullahi
بسم الله الرحمن الرحیم
♦️پنج قرن تمدن اسلامى فراموش شده♦️
علامه شهید آیت الله مطهری
🔸ديشب بعد از سخنرانى، يكى از برادرها آمد با كمال صداقت از من سؤالى پرسيد، گفت مخالفان سؤالى از ما مى كنند كه اگر اسلام به عنوان يك ايدئولوژى قادر بود ملتى را نجات بدهد و سر پاى خودش نگه دارد، تمدنى به وجود آورد، فرهنگى به وجود آورد، يك واحد اجتماعى به وجود آورد، چطور در طول اين چهارده قرن يك نمونه هم نتوانست به وجود آورد؟
🔸 به آن برادر عرض كردم: به همان دليل كه پنج قرن چنين تمدنى را به وجود آورد و من و تو از تاريخ خودمان بى خبريم. ما چقدر بايد از تاريخ خودمان بى خبر باشيم! اسلام پنج قرن (پانصد سال) تمدنى را در سه مركز بزرگ (اندلس، مصر، و بغداد و ايران) به وجود آورد كه مجموع اينها را «تمدن اسلامى» مى نامند.
🔸يكى از نيرنگهاى غرب اين بود كه در پوست ملل مسلمان رفت [و ميان آنها در باب تمدن اسلامى تفرقه ايجاد كرد.] چون نمى شد اين تمدن گذشته را انكار كرد، در پوست عربها رفت و گفت تمدن عرب. حتى گوستاو لوبون وقتى كتاب مى نويسد مى گويد تمدن عرب. گو اين كه مترجم فارسى اش گفته تمدن اسلام و عرب، ولى او مى گويد تمدن عرب، براى اين كه عرب بگويد اين تمدن مال من بود. ولى وقتى كه به ايران مى آمدند نقيض و ضد آن را به ايران تلقين مى كردند كه اين تمدنى كه در گذشته بوده تمدن ايرانى بوده، بو على سينا وابسته به تمدن ايرانى است و از بقاياى تمدن 2500 ساله پيشتر است! در جشن 2500 ساله چقدر كوشش مى كردند روى مسئله استمرار فرهنگى تكيه كنند كه ما در 2500 سال پيش يك فرهنگ را آغاز كرديم و آن فرهنگ با روح خاصى كه داشته است ادامه داشته تا به زمان ما رسيده است؛ بو على سينا، ابو ريحان بيرونى، حافظ، مولوى و خواجه نصير الدين طوسى زاده آن فرهنگ اند، همان روح است كه تا زمان ما استمرار پيدا كرده؛ در صورتى كه اين يك دروغ محض است.
🔸تمدنى كه در دوره اسلام شروع شد با يك روح مخصوص شروع شد. اين تمدن مثل هر تمدن ديگرى از تمدنهاى ديگر جهان استفاده كرد اما به صورت تغذيه نه به صورت التقاط، مثل هر جاندار جوانى كه پيدا مى شود و از محيط خودش تغذيه مى كند، ولى معنى تغذيه اين است كه او را هضم مى برد و به شكل خودش در مى آورد و روح خودش را به او مى دهد. اما كارى كردند كه ملت ما از تاريخ خودش بى خبر و به آن بى اعتقاد و بى اعتماد باشد.
🔸سالهاست كه در ميان ما تبليغ مى كنند، يك تبليغ دروغ كه اسلام نه تنها تمدنى را پايه گذارى نكرد، تمدنهاى گذشته را هم نابود كرد، تمدن مصر و تمدن ايران را از بين برد. اينها كارهاى حساب شده است، مى خواهند ملت مسلمان به تاريخ اسلامى خودش بدبين شود.
🔸به آن دوست و برادر عزيز گفتم اگر اسلام در طول تاريخ و در بدو ظهور خود تا زمانى كه انحراف پيدا نشده بود- كه ريشه اين انحراف مسيحيت است- تمدنى ايجاد نكرده بود حرف شما درست بود، ولى پنج قرن بر دنيا سيادت فرهنگى و علمى داشته ايم. تمدن امروز اروپا در كمال صراحت خودش را مديون تمدن اسلامى مى داند. خوب است كه كتابهاى فارسى در همين زمينه چاپ شده. همان كتاب تمدن اسلام و عرب گوستاو لوبون را بخوانيد كافى است. كتاب كارنامه اسلام اثر يكى از اساتيد دانشگاه تهران را بخوانيد، روى مدارك ثابت مى كند كه تمدن امروز دنيا و تمدن اروپا تا چه حد مديون تمدن اسلام است! ولى ما از تاريخ خودمان بى خبريم.
🔸همچنين ما از فلسفه احكام خودمان بى خبر هستيم. من در موضوعاتى كه خودم روى آنها تحقيقا كار كرده ام برايم مثل روز روشن شده است كه فلسفه هاى اجتماعى و فلسفه هاى زندگى اسلامى به درجاتى مترقى تر از فلسفه هاى زندگى غربى است.
🔸ما چرا در فلسفه اجتماعى خودمان تعمق و غور نكنيم، چرا در فلسفه سياسى خودمان غور نكنيم؟ فلسفه سياسى ما چه بايد باشد؟ حتما بايد ما در فلسفه سياسى يكى از الگوهاى غرب را بگيريم؟ بايد در فلسفه سياسى تابع انگلستان يا آمريكا يا فرانسه و يا شوروى باشيم؟ آيا امكان ندارد كه فلسفه سياسى ديگرى وجود داشته باشد مترقى تر و عالى تر از آنها؟ چرا، امكان دارد.
🔸در فلسفه اقتصادى و نظام اقتصادى همين طور. در فلسفه اخلاق چطور؟ آيا اخلاق ما حتما بايد اخلاق به اصطلاح بورژوازى و سرمايه دارى باشد يا اخلاق سوسياليستى و اخلاق كمونيستى باشد؟ اخلاق ديگرى در دنيا وجود نداشته و ندارد و ما نمى توانيم از خودمان فلسفه اخلاق مستقل داشته باشيم؟ چرا، مى توانيم داشته باشيم.
📚 مرتضی مطهری، مجموعه آثار (آينده انقلاب اسلامى ايران)، ج24، ص221
✍️ مهدی عبدالهی
🆔 @MAbdullahi
🎙#استاد_شهید_مرتضی_مطهری
🔰 اتکا #تمدن_نوین_غربی بر #اندیشه_های_اسلامی
🔷 تمدّن عظيم و حيرت انگيز جديد اروپايى كه چشمها را خيره و عقلها را حيران كرده است و امروز بر سراسر جهان سيطره دارد، به اقرار و اعتراف محقّقين بیغرض غربى، بيش از هر چيز ديگر از تمدّن با شكوه اسلامى مايه گرفته است.
🔹#گوستاولوبون مى گويد:
«بعضيها [از اروپاييان] عار دارند كه اقرار كنند كه يك قوم كافر و ملحدى [يعنى مسلمانان] سبب شده اروپاى مسيحى از حال توحّش و جهالت خارج گردد، و لذا آن را مكتوم نگاه مى دارند، ولى اين نظر به درجهاى بىاساس و تأسّف آور است كه به آسانى مى توان آن را ردّ نمود ... نفوذ اخلاقى همين اعراب زاييده اسلام، آن اقوام وحشى اروپا را كه سلطنت روم را زير و زبر نمودند، داخل در طريق آدميّت نمود و نيز #نفوذ_عقلانى آنان دروازه علوم و فنون و فلسفه را كه از آن بكلّى بیخبر بودند به روى آنها باز كرد و تا ششصد سال استاد ما اروپاييان بودند». (تمدّن اسلام و عرب، ص751)
🔹ويل دورانت در تاريخ تمدّن مىگويد:
🔸«پيدايش و اضمحلال تمدّن اسلامى از حوادث بزرگ تاريخ است. اسلام طىّ پنج قرن، از سال 81 هجرى تا 597 هجرى، از لحاظ نيرو و نظم و بسط قلمرو و اخلاق نيك و تكامل سطح زندگانى و قوانين منصفانه انسانى و تساهل دينى [احترام به عقايد و افكار ديگران] و ادبيّات و تحقيق علمى و علوم و طبّ و فلسفه پيشاهنگ جهان بود». (تاريخ تمدّن، ج11، ص317)
🔸 «دنياى اسلام در جهان مسيحى نفوذهاى گونه گون داشت. اروپا از ديار اسلام غذاها و شربتها و دارو و درمان و اسلحه و نشانهاى خانوادگى، سليقه و ذوق هنرى، ابزار و رسوم صنعت و تجارت، قوانين و رسوم دريانوردى را فرا گرفت و غالبا لغات آن را نيز از مسلمانان اقتباس كرد.
علماى عرب [مسلمان] رياضيات و طبيعيات و شيمى و هيأت و طبّ يونان را حفظ كردند و به كمال رسانيدند و ميراث يونان را كه بسيار غنی تر شده بود، به اروپا انتقال دادند ... فيلسوفان عرب [مسلمان] مؤلّفات ارسطو را براى اروپاى مسيحى حفظ و ضمنا تحريف كردند. #ابن_سينا و #ابن_رشد از مشرق بر #فلاسفه_مدرسى_اروپا پرتو افكندند و صلاحيّتشان چون يونانيان مورد اعتماد بود ... اين نفوذ [اسلامى] از راه بازرگانى و جنگهاى صليبى و ترجمه هزاران كتاب از عربى به لاتين و مسافرتهاى دانشورانى از قبيل #گربرت و #مايكل_اسكات و ادلارد باثى به اندلس اسلامى انجام گرفت». (تاريخ تمدّن، ج11، ص319-320)
🔆و هم او می گوید:
👌🏼 «تنها به دورانهاى طلايى تاريخ، يك جامعه مبتوانسته است در مدّتى كوتاه اين همه مردان معروف در زمينه سياست و تعليم و ادبيّات و لغت و جغرافيا و تاريخ و رياضيات و هيأت و شيمى و فلسفه و طبّ و مانند آنها كه در چهار قرن اسلام، از هارون الرّشيد تا ابن رشد بودهاند، به وجود آورد. قسمتى از اين فعاليّت درخشان از ميراث يونان مايه گرفت؛ امّا قسمت اعظم آن، بخصوص در سياست و شعر و هنر، ابتكارات گرانبها بود». (تاريخ تمدّن، ج11، ص322)
📚مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج1، ص348-349
✍️ مهدی عبدالهی
🆔 @MAbdullahi