#یادداشت_کتاب
#دنیا_به_آخر_میرسد
#آسمان_به_زمین_میآید
#سیدنی_شلدون
خیلی زشت است که آدم کتابی را بخواند و تازه وقتی میخواهد یادداشت آن را بنویسد بفهمد نویسنده زن بوده یا مرد! پس من همین ابتدا میگویم که سیدنی اسم مرد است که خیالتان راحت شود. البته شاید اینکه شخصیت اول کتاب هم زن بود به این فکر در ذهن من بیشتر دامن زد.
کتاب به دو اسم مختلف چاپ شده است. من دنیا به آخر میرسد را خواندم. داستان درباره یک خبرنگار زن آمریکایی است که ماجرای قتل مرموز یک خانواده را پیگیری و رازهای پنهان زیادی را با این کار آشکار میکند. داستان کشش و جذابیت نسبتا خوبی دارد اما ... اما دیگر دوره این داستانها که در آن فقط یک آدم بد آمریکایی هست و روسای او آدمهای خوبی هستند و فقط همین یکی در سازمان امنیت آدم رذلی است و از آن طرف همه چیز زیر سر روسیه و شوروی است و ... این مدل داستانها تاریخ مصرفشان مربوط به دههی ۵۰ و ۶۰ میلادی بوده، البته این کتاب در سال ۲۰۰۱ چاپ شده زیرا تا آن موقع هنوز هم این مدل کتابها طرفدار داشته است.
حالا فرض کنید شما این کتاب را همزمان با کتاب "سیا و کنترل مغزها" خوانده باشید! کتابی که به شکل مستند، آنچه از پروندههای سازمان امنیت آمریکا، اجازه افشا پیدا کرده را دربارهی تلاش آمریکا برای دستیابی به دارویی برای کنترل ذهن و مغز انسانها ، نشان میدهد. در همین متن کوتاه سانسور شده میبینیم که سیا از جنگ جهانی دوم تا حدود سال ۱۹۷۰، یعنی حدود ۳۰ سال، در حال آزمایش داروهای مخدر و غیر مخدر مختلف روی افراد داوطلب و غیر داوطلب مثل زندانیان، اسرای جنگی، بیماران روانی، ماموران مظنون و ... بوده است.
اینجاست که دیگر رمانهای امنیتی آمریکایی حنایشان پیش چشم آدم بیرنگ میشود.
در مجموع داستان آغاز کندی دارد اما انتهای آن با صحنههای کوتاه و سریع مواجه میشویم که بیشتر شبیه فیلم سینمایی است تا کتاب.
در بین شخصیتهای آن هم به پسری اهل سارایوو بر میخوریم که قربانی جنگ است اما جناب آقای نویسنده زحمتی به خودش نمیدهد که حتی اشاره کنید جنگی که کمال از آن جان سالم به در برده، چه بوده و چه اتفاقاتی در آن افتاده، فقط اسم جنگ بر آن نهاده شده است.
@macktubat