#یادداشت_کتاب
#کارخانه_اسلحهسازی_داوود_داله
امروز روز حمله ناو امریکایی به هواپیمای مسافربری ایران است و من دیروز کتاب کارخانه اسلحهسازی داوود داله را تمام کردم. دیدن این مناسب در تقویم باعث شد ترغیب شوم همین امشب یادداشتم را بر این کتاب بنویسم.
کتاب کارخانه اسلحهسازی داوود داله نوشته محمدرضا شرفی خبوشان است. کتاب دربارهی نوجوانی است که آرزویش درست کردن تیروکمان برای زدن گنجشکهاست. بیشتر از نیمی از کتاب داوود در حال شرح دادن روشها و مکانهای پیدا کردن دالههایش است. داله همان چوب تیروکمان است که شبیه دال فارسی است. این بخشهای کتاب کمی زیادهگویی دارد. شاید اگر نویسنده توصیفهای این بخشها را با اتفاقات جاری در داستان ترکیب میکرد، کتاب جذابتر میشد. تا جایی که از نوجوانی خود به یاد دارم، نوجوانان کتابهایی را میپسندند که به دور از حاشیه، تمام متن کتاب حول اصل ماجرا باشد و این کتاب اینگونه نیست.
ماجرای اصلی، داستان تلاش داوود برای پیدا کردن دستکش لاستیکی و استفاده از آن به عنوان کش تیروکمان است. داستان یافتن هر داله، ماجرای مجزایی است که گاهی یک فصل را به خود اختصاص داده است. به علت قرار نگرفتن این توصیفات در میان متن اصلی، میتوان حتی از این قسمتها بدون خواندن عبور کرد. در ادامه پدر داوود به جبهه میرود و این شرایط را برای دستیابی او به دستکش لاستیکی راحتتر میکند. اگر کتاب را بخوانید و برخی پرگوییها را تحمل کنید، بخشهای آخر کتاب واقعا میخکوب کننده است.
متن کتاب تمیز و روان است و شاید تنها نکته خاص که آن را برای نوجوان نامناسب میکند، ابراز محبت و علاقه داوود به خواهر دوستش است که البته بروز نمییابد و فقط مخاطب از آن باخبر میشود.
@macktubat