@madadazshohada
شهید حمید رضا ملا حسنی در تاریخ ۰۵/۰۵/۱۳۴۴ دریکی از مناطق جنوب غرب تهران در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد وپس از گذراندن مقاطع تحصیلی ابتدایی و راهنمایی مقطع متوسطه قبل از اخذ دیپلم و با حمله ور شدن آتش جنگی که صدامیان کافر به را ه انداخته بودند عزم خودر اجزم می کند تا به هر نحو ممکن در مناطق جنگی حضور پیدا نماید.
لذا در لشگر ۲۷ محمد رسول الله ودر گردان عمار سازماندهی شده و خود را آماده عملیات نماید و در عملیات والفجر ۴ در منطقه پنجوین عراق در تاریخ ۱۲ /۰۸ / ۱۳۶۲ مفقود الاثر می گردد.
سالها بود خانواده منتظر بودند.۲ سال پیش برادران شهید می خواستند مقبره ای را به صورت نمادین برای ایشان بر پا کنند که شهید به خواب برادر میاید ومی گوید دست نگه دارید.بعد از ۲ سال شبی خواهر شهید در خواب می بیند که در منطقه پونک خیابان سردار جنگل تشییع پیکر شهداست و شهید ملا حسنی هم حضور دارد از او می پرسد شما اینها را میشناسید، سپس می گوید من حتی کسانی که در پیاده رو راه می ورند و برای تشییع هم نیامدند هم شفاعت می کنم.
خواهر شهید همیشه سر مزار شهید احمد پلارک که او نیز از شهدای گردان عمّار می باشد می رود.شهیدی که از مزارش بوی عطر پراکنده می شود.در یکی از روزها در قاب بالای سر مزار دریک عکس برادر خود را کنار شهید پلارک می بیند که بالای سرش علامت ضربدری وجود دارد.پس از بررسی خانواده شهید پلارک را جویا می شود خانواده ایشان می فرمایند که شهید پلارک هر کدام از دوستانشان که به فیض شهادت نائل می شدند بالای سرشان یک ضربدر میزد معلوم گردید که شهید ملاحسنی از دوستان و همرزمان شهید پلارک بوده.
خواهر شهید ملاحسنی بر سر مزار شهید پلارک او را به بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) قسم می دهند که به برادرم بگو یه نشانه ای چیزی از خودش به ما بدهد.
خواهر شهید دل شکسته و چشم انتظار برادر شهید مفقود الاثر خودرا در خواب می بیند و او به خواهر می گوید نمی خواهی مرا ببینی،من که برای دیدار شما آمده ام.
خواهر می گوید کی،شهید به او می گوید در پارک نهج البلاغه سه شهید دفن کرده اند.قبر وسطی مربوط به من است خواهر از خواب بلند می شود و تعجب می کند که این چه خوابی است که بعد از ۲۷ سال برادر شهیدش به خواب او می آید.
در شب بعد مجددا شهید به خواب خواهر می آید و می گوید نمی خواهی مرا ببینی من منتظرت هستم و مشخصات جنازه بی سر قبر وسط را به او می دهد خواهر صبح اقدام به پرس وجو میکند ومطلب را با سپاه پاسداران درمیان می گذارد و پس از بررسی ویافتن همرزمان شهید وجویای نحوه شهادت او قبر شهید مورد تایید واقع می شود واو شهید حمید رضا ملاحسنی است.
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🕊🌹🕊🍃━━━┓
@madadazshohada
روایتی دیگر از شناسایی شدن قبر این شهید گمنام :
@madadazshohada
حمیدرضا ملاحسنی كه ۲ سال بعد از شهادت شهید حمیدرضا ملاحسنی به دنیا آمده است،اظهار میدارد:
در سالروز شهادت امام جعفرصادق (ع) و ۱۲ مهر،موفق به حضور در مراسم تشییع پیكر ۳ شهید گمنام در بوستان نهجالبلاغه نشدم.
ساعت ۵ بعدازظهر به تنهایی به زیارت مزار شهدای گمنام كه به تازگی میزبان آنها شده بودیم،رفتم.
سرمزار شهید گمنام اول حاضر شدم فاتحهای خواندم؛سرمزار شهید گمنام وسط ایستادم؛یكدفعه از خود بیخود شدم و بدون اینكه متوجه باشم حدود ۷ تا ۸ دقیقه فقط گریه كردم؛علت این حالت را نیز نمیدانستم.گلهای روی سنگ مزار را كنار زدم؛روی سنگ مزار نوشته شده بود:شهید ۱۸ساله،محل شهادت منطقه پنجوین در عملیات والفجر ۴٫
@madadazshohada
وی ادامه میدهد:با دیدن مشخصات روی سنگ مزار،با برادرم تماس گرفتم و گفتم این دفعه به معراج شهدا مراجعه كردید؟
كه پاسخ منفی دادند.جریان زیارت مزار شهید گمنام را برای برادران و خواهرم شرح دادم و مشخصات شهید را به آنها گفتم و خواهرم مرا به آرامش دعوت كرد.
تنها خواهر شهید حمیدرضا ملاحسنی در ادامه اظهارات خود،خاطرنشان كرد:
همان شب كه حمیدرضا جریان را برای من تعریف كرد؛ روبروی قاب عكس شهیدحمیدرضا ایستادم و گفتم:حمیدجان.باز هم میخواهی بروم پیش شهید پلارك؟خودت بیا و به من بگو كجا هستی تا قلبم مطمئن شود،میگویند این قبر برای شماست.
وی ادامه میدهد:یكی از اقوام ما كه از این جریانات اطلاعی نداشت،در خوابی صادقانه مشاهده كرده بود كه شهید حمیدرضا گفته بود:من همان شهید قبر وسطی بوستان نهج البلاغه هستم.
شرح خبر :
شهید حمیدرضا ملاحسنی با شهادت و رجعتش در تاریخ ۱۲ مهر ۸۹ به عنوان شهید گمنام،ثابت كرد كه شهدا زندهاند و بنا به مصلحت و اذن پروردگار در هر كه جایی آرام میگیرند نور هدایت،هدایتخواهان میشوند.
مادر می دانست كه او دیگر برنمیگردد زیرا وقتی برای آخرین بار كه به جبهه میرفت،نگذاشت كه او در بدرقه راهش آیة الكرسی بخواند تا بلكه روح بی تاب خود را از قفس تن آزاد كرده و به سوی معشوقی كه سالها انتظار دیدارش را میكشید، پرواز كند.
معشوقش چه وعده ای به او داده بود كه زیباترین مهر مادری را به این وعده فروخت؟
تا اینكه شهیدحمیدرضا ملاحسنی در سال ۱۳۶۲ در منطقه پنجوین و عملیات والفجر ۴ به شهادت رسید ولی پیكر مطهر او سالها مفقود ماند.
روزها در پی هم میگذشت؛كوچههای انتظار و بیخبری از حمیدرضا،تنها خواهرش را بیتابتر میكرد؛این خواهر دلسوخته با چشمهایی اشكبار بارها بر مزار شهید سیداحمد پلارك حاضر شده و این شهید را با مادرش حضرت زهرا (س) قسم میداد تا خبری از شهید حمیدرضا برایش بیاورند
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🕊🌹🕊🍃━━━┓
@madadazshohada
🌴🍀🌴🍀🌴🍀🌴
*خب دوستان*
*امشب*
*مهمان 💕شهیدحمید رضا ملا حسنی💕بودیم
*هرکس دوست داره این شهدا دعاشون کنه _یک سوره حمد و سه توحید هدیه کند به این شهدای والا مقام*
*در هیاهوی محشر*
*فراموشمون نکنید*
*برادر شهید*
#کتاب_شهید_نوید📚
#روایت_اول_پدرانه✍
حواسش همیشه به همه چیز و همه کس بود الا به جیب خودش یک بار اتفاقی فیش حقوق اش را دیدم ته مانده پولی که دستش را میگرفت هفتصد هشتصد هزار تومان بود گفتم تو با این حقوق چطور میخوای زن بگیری و زندگی تشکیل بدی؟ مثل همیشه خندید و گفت «برکتش زیاده غصه نخور بابا. راست هم میگفت بعد ازدواج که میخواست خانه بگیرد، پول هایش را که با خانمش گذاشتند روی هم به اندازه ی یک خانه ی نقلی سرمایه داشت. پولش را نگه نمیداشت یا خرج کارهای خیر میکرد یا می رفت زیارت اهل گفتن نبود. ما هم خبر خیلی از کارهای خیرش را بعد شهادتش فهمیدیم میرفت وسایل قسطی برمیداشت و میداد به خانواده های نیازمند، هرماه قسط این وسایل را از روی حقوقش کم میکردند بچه های بی بضاعت را جمع میکرد و میبرد پابوس امام رضا خودش آنجا برایشان آشپزی میکرد بچه ها را می برد حرم برایشان حرف میزد، نصیحتشان میکرد اهل گیردادن و تذکرهای مستقیم نبود. با بچه های کم سن و سال تر از خودش دوست میشد. از روی رفاقت نصیحتشان میکرد. توی سفر سخت نمیگرفت همیشه خوش سفر بود دامادم میگفت توی همین سفرهای مشهد هم بساط شوخی و خندهاش به راه بوده میگفت غروبها قابلمه یا سینی می گرفته دستش و ضرب میگرفته و برای بچه ها شمالی میخوانده دلش را به دل بچه ها نزدیک میکرد چقدر دلم برایش تنگ شده!
من به نوید این حرفها را میزدم نصیحتش میکردم که پس انداز کند؛ ولی خودم وقتی ازدواج کردم هیچ پس اندازی .نداشتم بیست و دو سالم بود. تازه سربازی ام تمام شده بود. دیپلمم را گرفته بودم و از روستای پدری ام طلا بر آمده بودم تهران برای کار که پاگیر تهران شدم شاید به خاطر تجربه های سخت و تلخی که خودم داشتم به نوید نصیحت می کردم پولش را ذخیره کند. اوایل ازدواج مشکلات مالی داشتیم.زندگیمان سخت میگذشت میگذشت یک اتاق کوچک توی خیابان پیروزی اجاره کرده بودیم. امکانات بیشتر مردم زندگی سختی داشتند.
@madadazshohada
💯~ادامهدارد...همراهمونباشید😉
#کتابشهیدنویدصفری📗 /#پارتسوم✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#هر_صبح_یک_سلام✋
روزت را زیبا کن!
عادت سلام کردن به امام حسین علیه السلام را نشر می دهیم❤
@madadazshohada
💫♥️🍃♥️🍃💫
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
♥️با توسل به شهدای گمنام و۷۲ شهید کربلا♥️
🌸شهدای این چله🌸
۱🌷شهید علیرضا کریمی
۲🌷شهیدداود عبداللهی
۳🌷شهید حسینعلی بالویی
۴🌷شهیدحمید قبادی نیا
۵🌷شهیدعباسعلی فتاحی
روز اول👈🏼 ۲۸ تیر🌼🌿
روز دوم👈🏼 ۲۹تیر🌼🌿
روز سوم👈🏼 ۳۰ تیر🌼🌿
روز چهارم👈🏼 ۳۱ تیر🌼🌿
روز پنجم👈🏼 ۱ مرداد🌼🌿
روز ششم👈🏼 ۲ مرداد🌼🌿
روز هفتم👈🏼 ۳ مرداد🌼🌿
روز هشتم👈🏼 ۴ مرداد🌼🌿
روز نهم👈🏼 ۵ مرداد 🌼🌿
روز دهم👈🏼 ۶ مرداد🌼🌿
روز یازدهم👈🏼 ۷ مرداد🌼🌿
روز دوازدهم👈🏼 ۸ مرداد🌼🌿
روز سیزدهم👈🏼 ۹ مرداد 🌼🌿
روز چهاردهم👈🏼 ۱۰ مرداد 🌼🌿
روز پانزدهم👈🏼 ۱۱ مرداد 🌼🌿
روز شانزدهم👈🏼 ۱۲ مرداد 🌼🌿
روز هفدهم👈🏼 ۱۳ مرداد🌼🌿
روز هجدهم👈🏼 ۱۴ مرداد 🌼🌿
روز نوزدهم👈🏼 ۱۵ مردذد 🌼🌿
روز بیستم👈🏼 ۱۶ مرداد🌼🌿
روز بیست ویکم👈🏼 ۱۷مرداد 🌼🌿
روز بیست دوم👈🏼 ۱۸مرداد 🌼🌿
روز بیست وسوم👈🏼 ۱۹مرداد 🌼🌿
روز بیست وچهارم👈🏼۲۰مرداد🌼🌿
روز بیست وپنجم👈🏼 ۲۱مرداد🌼🌿
روز بیست وششم👈🏼 ۲۲مرداد🌼🌿
روز بیست وهفتم👈🏼 ۲۳مرداد🌼🌿
روز بیست وهشتم👈🏼۲۴مرداد🌼🌿
روز بیست ونهم👈🏼 ۲۵مرداد🌼🌿
روز سی ام👈🏼 ۲۶ مرداد🌼🌿
روز سی ویکم👈🏼 ۲۷ مرداد🌼🌿
روز سی دوم👈🏼 ۲۸ مرداد 🌼🌿
روز سی سوم👈🏼 ۲۹ مرداد 🌼🌿
روز سی وچهارم👈🏼 ۳۰مرداد 🌼🌿
روز سی وپنجم👈🏼 ۳۱مرداد 🌼🌿
روز سی وششم👈🏼 ۱شهریور 🌼🌿
روز سی وهفتم👈🏼 ۲شهریور 🌼🌿
روز سی وهشتم👈🏼 ۳شهریور 🌼🌿
روز سی ونهم👈🏼 ۴شهریور 🌼🌿
روز چهلم👈🏼 ۵شهریور
🌼روزتون شهدایی🌼
❤️هر روز ۱۰۰ صلوات ( یک دور تسبیح برای هر ۵ شهید)
🌼هر روز ، تاریخ می زنیم 🌼
🌷ثواب ختم را به نیابت از شهدا تقدیم می کنیم ب آقا امام حسین علیه السلام وآقا ابوالفضل العباس علیهالسلام🌷
❤️حاجت روا ان شالله❤️
🌷التماس دعا🌷
💫♥️🍃♥️🍃💫
یه ذکر عالی برای غنی شدن و گشایش روزی در روز شنبه بهتون یاد بدم😊
روز شنبه ۱۰۶۰مرتبه ذکر یاغنی رو بگید ،برای رزق و روزی عالیههههه😇🥰
الهی هفته ی پر از خیر وبرکتی پیش روتون باشه😇😘
@madadazshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚💚💚 بهترین و افضلترین دعا زیر قبه آقا ابا عبدالله الحسین علیه السلام ....💚
@madadazshohada
قاضی زاده:
✅نصیحت دلسوزانه ؛
اگر توان داری موقعیتهای دیگه بری کربلا ،
بذار اربعین دیگرانی که موقعیت سفر در ایام های دیگه با مبالغ بالارو ندارن برن..
زوار راهی کنی..کمتر از زیارت نیست..
@madadazshohada
🔴 ثواب عجیب کمک هزینه به دیگران برای سفر اربعین
🔵 هشام می گوید از امام صادق علیه السّلام پرسیدم:
🟢 کسی که خودش به واسطۀ بیماری یا مشکلی نتواند به زیارت امام حسین (علیه السّلام ) برود و در عوض شخصی دیگر را روانه کند(هزینههایش را بدهد)، چه اجری دارد؟
امام صادق علیهالسلام فرمودند:
1⃣ به ازای هر درهمى که خرج کند، خداوند همانند کوه اُحد برایش حسنه مینویسد
2⃣ چندین برابر آنچه هزینه کرده را در همین دنیا به او برمیگرداند!
3⃣ بلاهایى را که فرود آمده تا به او برسد، از او میگردانَد و از وى دور میکند و مالش حفظ میشود
📚 کامل الزیارت، ص ۱۲۹
#امام_زمان
#امام_حسین
@madadazshohada
کمک هزینه برای سفر به اربعین به زوار نیازمند امام حسین (ع)👇👇👇
6037 6916 1817 9626
(زهرا عزیزخانی)
روی شماره کارت بزنید کپی میشه
*شهیدی که دهان خود را پر از گِل کرد تا مبادا صدای نالهاش موجب لو رفتن مَعبر شود*👇
✍🏻برای شروع عملیات کربلای ۴ به آبادان منتقل شدیم و به عنوان غوّاصان خط شکن به خط دشمن زدیم؛ به هر ترتیبی بود خط دشمن را شکستیم و پاکسازی کردیم. وقتی برای آوردن مجروحان و شهدا وارد معبر شدیم، دیدیم *شهیدحمیدیاصیل* هر دو پایش قطع شده و پیکر مطهرش در گوشهای از معبر افتاده است. اما آنچه که ما را به تعجب وا داشت، این بود که *دهان شهید پر از گِل شده بود.*
بعدها متوجه شدیم که وقتی به پاهای سعید ترکش خورد و قطع شد، برای اینکه صدای نالهاش بلند نشود و باعث لو رفتن معبر نشود، دهان خود را پر از گِل کرده بود. چقدر فرق است بین کسی که دهانش را از گِل پر میکنه تا به دشمن گرا نده، با کسی که دهانش را باید گل گرفت تا دشمن صدایش را نشنود.*
🌷 *شهید سعید حمیدیاصیل*🌷
برای شادی روحش سه صلوات بفرستین❤️
🌴🍀🌴🍀🌴🍀🌴
*خب دوستان*
*امشب*
*مهمان 💕شهیدسعید حمیدی اصیل💕بودیم
*هرکس دوست داره این شهدا دعاشون کنه _یک سوره حمد و سه توحید هدیه کند به این شهدای والا مقام*
*در هیاهوی محشر*
*فراموشمون نکنید*
*برادر شهید*
@madadazshohada
#کتاب_شهید_نوید📚
#روایت_اول_پدرانه✍
عملکت به على اكبر شماءکه سن وسال تازه فهم کمی داشت حمام نداشت اصلا زمانه ی بدی بود. روز و شب همه گره خورده بود به تظاهرات و تیراندازی و فرار و.... یادش به خیر جمعه ها که نباید سرکار میرفتیم با پسر عمویم حکم میرفتیم .تظاهرات به سعادتش او هم مثل نوید من و برادرم منوچهر عاقبتش ختم به شهادت شما طول هفته هم اگر می شد، بهانه ای پیدا می کردیم و از محل کار می زدیم بیرون و آن رو می رفتیم لابه لای جمعیت شب ها هم که می رفتیم روی پشت بام و شعار می دادیم. دست خالی بودیم؛ ولی امید داشتیم رشیدت نشرمن كجا وخوش اسم کنم. توان سال ۶۱ بود که این خانه ی تهرانپارس را خریدم. آن موقع همه ی این اطراف بیابان بود. نه آب داشت و نه برق فقط دو تا اتاق بود. از خانه که می رفتیم بیرون قربان صد سگهای ولگرد دنبالمان می.کردند وسیله ای هم که نبود تا میدان اصلی را باید زمین نبیپیاده می رفتیم کم کم اوضاع بهتر شد و خانه را سروسامان دادم و یک ژیان هم خریدم ولی نوید اصلا رابطه ی خوبی با ماشین بیچاره نداشت. همین که می نشست توی ماشین جیغش در می آمد مادرش هم که تحمل گریهی پسرش را نداشت تحمل اینکه یک خارتوی دست این پسر برود، نداشت. بروم این موکت ها را جارو بزنم و پهن کنم که تا دوسه ساعت دیگر مهمان های روضدی شما از راه میرسند خوبیت ندارد روی موکت جارو نزده برای شما اشک بریزند.
@madadazshohada
💯~ادامهدارد...همراهمونباشید😉
#کتابشهیدنویدصفری📗 /#پارتچهارم✨
@madadazshohada
#کرامـــتشــهدا🦋
#ارســالی✍
از شهید نوید صفری هم دقیقا ۱ محرم امسال حاجت گرفتم 😭😭😭😭😭
۱۲ سالی میشه هر سال یک محرم با خانواده عازم کربلا میشیم به جز ایام کرونا به صورت کاروانی نمیریم چون زیارت حر و بانو شریفه و سلمان و طفلان مسلم میریم و برنامه ما با برنامه کاروان ها جور نمیشه کلا تنهایی بیشتر دوست داریم بریم ۱۰ روزی هستیم اونجا ،امسال همسرم گفت نمیشه شما رو ببرم واقعا هزینه اش ندارم هتلی که پارسال شد ۵۰ میلیون امسال ۱۴۰ میلیون میشه براده روز .ما هم تعدادمون ۹ نفر خیلی گریه کردم واقعا دلم شکست همسرم گفت هزینه اش واقعا ندارم خودت که میدونی خیلی دوست دارم شما هم بیایید خلاصه از دو روز مونده به محرم هر چند ساعت یه بار با حالت نوحه میخوند کرررررربلااااا الهم الرزقنا بعد میخندید و من عصبی میشدم بعد میگفت شوخی میکنم انشالله سال بعد امسال شرمنده شدم
ساک سفر همسرم بستم قرار بود چند ساعت بعد عازم مرز بشه که قبلش رفتیم روضه شب اول محرم اونجا یه هو یاد شهید نوید صفری افتادم با گریه تو اوج روضه گفتم آقا نوید تورو خدا کربلای منو جور کن من نمیدونم چطوری هزینه اش نداریم دلم تنگ محرم کربلاست ولی تو دلم هیچچچچچ امیدی نداشتم چون شب ساعت ۱۰ بود و ۴ صبح همسرم عازم بود یعنی چه اتفاقی قرار بود بیفته 😒ولی من گفتم بهش گفتم تو درست کن یه کاری کن سفر همسرم دیر تر بشه و پولی دستش بیاد مارو هم ببره منم قول میدم ۴۰ عاشورا طی ۵ روز زیر قبه امام حسین برات بخونم قول میدممم تمام ثوابش برا خودت ذره ای از ثوابش نمیخوام فقط جور کن ،به اون روضه شب اول محرم که بودم بعد روضه تا نشستم تو ماشین همسرم گفت از کی خواستیییی؟ گفتم چی رو ؟گفت کربلات گفتم جور شد؟ گفت ۵ دقیقه پیش .رفیقم زنگ زد گفت چرا زن و بچه نمیاری گفتم نشد سال بعد گفت یه خونه سه طبقه با تمام امکانات در اختیار شما 😭 بگو از کی خواستی ؟ گفتم شهید صفری گفت اوه اوه بگو دیگه چرا جور شد و من تا چند دیقه فقط گریه میکردم شهید صفری در عرض ۳۰ دیقه روضه ای که تمام شد حاجت منو داد
و من به نذرم ادا کردم منتهی در ۵ روز ۴۰ عاشورا خوندم
و الان ۳ روزی هست که برگشتم از سفر
🌷شما هم اگر کرامتی از شهدا دیدید
برامون ارسال کنید🙂↯
@yazaahrah
°•^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^
@madadazshohada
27.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر کس عازم کربلاست این کلیپ را حتمااااا گوش کنید📣
اگر عازم هم نیستید گوش کنید شاید راهی شدید...
پر از پند و نصیحت با روایات👌
فوووووووق العاده عاااالی👌
@madadazshohada
🔴🔴سلام
عزیزانی که قصد بانی شدن یا قرض الحسنه دادن برای زوار کربلا دارید
لطفٱ نذارید ثانیه آخر ..
🔷شب اربعین میگه زوار کسی هست بانی بشم😐
تا متقاضی هست اقدام کنید
هم در اعزام زوار بیشتری شریک باشید ،
هم از ثوابش محروم نشید..
۶۰۳۷ ۶۹ ۱۶ ۱۸۱۷ ۹۶ ۲۶(عزیزخانی) روی شماره کارت کلیک کنید کپی میشه @madadazshohada